شیخ مطرود جامعه مدرسین تحت حمایت موسسه نشر آثار امام(ره)

محمد نوروزی: از عجایب روزگار ماست که از طرفی از اندیشه های حضرت امام(ره) دم بزنیم و از سوی دیگر یوسف صانعی را که صلاحیتش برای مرجعیت از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به رسمیت شناخته نشده، با تمام توان و امکانات بادآورده تبلیغ کنیم.

به گزارش بولتن نیوز، سال 68 که قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد خیال کردیم که بالاخره جنگ تمام شد و مردم بعد از این همه سختی و ویرانی های 8 ساله روی آسایش را می بینند؛ غافل از اینکه تازه اول ماجرا بود و جنگ هایی به مراتب سخت تر و پیچیده تر انتظارمان را می کشید.
به فاصله کوتاهی بعد از دفاع مقدس که حضرت امام رحلت فرمودند و مقام معظم رهبری وظیفه خطیر هدایت انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتند کسانی که نتوانستند ایشان را در این جایگاه ببینند به صورت کاملا خزنده و مرموز از اصولی که امام راحل بر آن پای می فشردند زاویه گرفتند.
هدف این نوشتار تبیین تاریخ انقلاب نیست بلکه ترسیم جبهه ای خطرناک مقابل نظام اسلامی است که با شعار پیروی از خط امام و البته ضمن دسترسی آسان به امکانات وسیع، مسیری غیر از اصول مورد تاکید حضرت امام را در پیش گرفتند.

وقتی آگهی تبلیغ کتاب شیخ حامی فتنه با عنوان «فقه الثقلین فی شرح تحریر الوسیله کتاب الارث تالیف سماخه آیه الله العظمی الشیخ یوسف صانعی» را در تاریخ 28/10/92 در صفحه اول روزنامه مردم سالاری دیدم افسوس خوردم که چرا نظام اسلامی که با این همه خون دل و شهید و جانباز و اسیر به این جایگاه مهم و تعیین کننده در نظام بین الملل رسیده باید اینقدر مظلوم باشد که روزنامه مدعی طرفداری از انقلاب و امام و البته از جیب مردم مخصوصا در این شرایط سخت اقتصادی مبلغ شخصی شده که فتواهایش همواره موجب شادی و امیدواری جبهه استکبار بوده و هست.

از این زشت تر و خطرناک تر رفتار موسسه ای است که آن نیز با بودجه بیت المال چاپ کتاب این شیخ را بر عهده گرفته است.

انقلاب اسلامی ایران بعد از رحلت حضرت امام با هجمه های زیادی از سوی معاندان روبرو شده و خوشبختانه با درایت و حکمت مقام معظم رهبری و هوشیاری مردم نقشه های شان یکی پس از دیگری نقش بر آب شد؛ مانند حوادث سال های 78 و 88؛ اما گویا منحرفین از سیره امام راحل نمی خواهند لحظه ای هم به دردهای مردم توجه کنند و رفاه و زندگی آنچنانی فرصت درک شرایط خاص اقتصادی را از آنان گرفته.

در شرایطی که مردم با سختی های دوران تحریم دست و پنجه نرم می کنند و تورم کمرشکن به معضلی جدی تبدیل شده، موسسه ای که با نام بنیانگذار انقلاب اسلامی مدیریت می شود کتاب شخصی را چاپ می کند که اگر ایشان در قید حیات بودند می دانستند با وی چه برخوردی کنند.
شیخ یوسف صانعی را که معروف به مرجع تقلید اصلاح طلبان است همه می شناسند و نیازی به معرفی این چهره دشمن شادکن نیست اما اینکه موسسه نشر و تنظیم آثار حضرت امام در جریان خوابی که هاشمی رفسنجانی مدعی بود دیده به روشنگری در این باره نپرداخت و سعی کرد خود را از اتهامات مبرا بداند بی تفاوت نسبت به انحراف مسئولین از اندیشه های امام و مدعیان روحانیت چاپ کتاب وی را بر عهده می گیرد، دم خروس را بیش از پیش عیان می سازد و ضرورت دارد برای روشنگری نسبت به این انحرافات نکاتی را متذکر شد:

1- طی این سالها وقتی عملکرد نزدیکان به حضرت امام را با دقت بررسی می کنیم زنجیره ای از مسئولین را می بینیم که نه تنها نسبت به انحراف از تفکرات سیاسی و مذهبی امام راحل حساسیتی ندارند بلکه خود برخی موارد عامل آن نیز هستند. نمونه روشن این موضوع را در قضیه خواب معروف هاشمی که درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا بود مشاهده کردیم که متاسفانه نزیکان امام راحل موضعی متناسب با دیدگاه های ایشان نگرفتند. بی شک اگر عامل این بی حرمتی ها و توجیه کارهای غلط شخص یا گروهی غیر از اهل بیت امام بود نظام برای برخورد با آنان تا این حد در مضیقه نبود.

2- در شرایطی که از داخل و خارج، نظام اسلامی را به دیکتاتوری و استبداد متهم می کنند نشریات جریان مدعی اصلاح بجای کمک به پیشبرد نظام اسلامی و دفاع از انقلاب، به دفاع سرسخت از این کجروی ها و زاویه گرفتن از اندیشه های حضرت امام می پردازند و از آنجا که تشخیص حق از باطل برای همه به طور یکسان میسر نیست دلسوزان انقلاب باید رنج این روشنگری را به جان بخرند و با قلم و زبان جلوی هجمه به انقلاب را بگیرند. نمونه این قلب واقعیت کردن ها نیز بسیار زیاد است که نگارنده در یادداشتی با عنوان «دفاع تمام قد امام ناشیانه روزنامه مردم سالاری از هاشمی رفسنجانی» که در تاریخ 5/8/92 در این خبرگزاری منتشر شد به نمونه ای از آن اشاره کرد.

3- اکنون که کشورمان مورد تحریم های سخت و بی سابقه آمریکا و متحدانش قرار گرفته و به هر طریقی سعی دارند تا مردم را از نظام اسلامی و ولایت فقیه دلسرد کنند گویا مبارزه با عوامل داخلی پیچیده تر است؛ چرا که کشتار و غارتگری که آمریکا و اسرائیل و اذنابشان در کشورهای مظلوم به راه انداخته اند خود دلیل محکم و واضحی بر ادعاهای دروغ آنها مبنی بر طرفداری از حقوق بشر و دوکراسی است و مردم به این باور رسیده اند که ادعاهای مختلف آنان علیه کشورمان دروغی بیش نیست؛ اما در داخل نظام اسلامی هر زمان که با تهدیدی مواجه بوده ایم از سوی کسانی بوده که یا لباس روحانیت به تن داشته اند یا با نقاب همراهی با امام در اوایل انقلاب، در مسیر دلخواه غرب قدم برداشته اند.

4- کسانی که از شخصیت و روحیه حضرت امام آگاهی کاملی دارند می دانند که ایشان همواره بر موضوع مبارزه با استکبار تاکید ویژه ای داشتند. از طرفی دیگر به اذعان همه کارشناسان نظامی و مسائل بین الملل، استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بعد از تجربه شکست در جنگ 8 ساله علیه ایران، با ناامیدی به جنگ فرهنگی روی آورد که البته آثارش را در برخی جوانان و حتی برخی خانواده ها می بینیم. با این اوصاف مطمئنا وقتی در نبرد فرهنگی با دشمن کاملا مسلح همه توان و انرژی جامعه برای مقابله با آن به کار گرفته شود نتیجه نبرد بهتر و سریع تر خواهد بود تا اینکه عده ای نه تنها در این نبرد کمکی نکنند بلکه در راستای اهداف دشمن قدم بردارند. اما متاسفانه در این جنگ کمرشکن عده ای با پول های هنگفت و مقبولیتی که به خاطر انتساب به حضرت امام کسب کرده اند تیشه برداشته و به ریشه احکام اسلامی و بنیان های فکری امام راحل می زنند. دردناکتر اینکه تا کسی به این انحرافات از سیره امام انتقادی می کند سریع به وی انگ افراطی گری و پوپولیستی می زنند؛ القابی که بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم برای سرپوش گذاشتن بر کم کاری ها به منتقدان نسبت داده می شود.

شرح این درد به درازا می کشد و در این مجال فرصت پرداخت کامل آن به نیست و در انتهای این دردنامه لازم به ذکر است آیندگان که بدون پیش داوری تاریخ را مطالعه می کنند حتما دلشان به حال نیروهای دلسوز انقلاب خواهد سوخت و البته آنان را تحسین حواهند کرد که همزمان با دو جبهه به کارزار پرداخته و لحظه ای از آرمان هایشان کوتاه نیامدند. این نکته نیز ناگفته نماند که اگر نظام اسلامی در جریان مبارزه فرهنگی با غرب پیشرفت بیشتر از این نداشته بخش بسیار مهم آن ناشی از خالی کردن زیر پای انقلاب از سوی جریان های داخلی همسو با غرب است.