کد خبر: ۱۸۷۱۹۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
دامن زدن به شكافهاي طبقاتي بين فقير و غني

درخواست زيبا كلام از روحاني براي پياده كردن ليبرال دموكراسي

گويا زيبا كلام قصد كرده تا به شکافهای اجتماعی دامن بزند که مخالف سخنان رئیس جمهور در باره انسجام داخلی و از بین رفتن مرزبندیهای اجتماعی است.

گروه سیاسی- در مصاحبه زیباکلام با سایت پیام نو که از برنامه های سفر استانی روحانی انتقاد کرده بود، نکته مهم اين بود که گفته بود روحانی باید بین راضی کردن طبقه متوسط و طبقه ضعیف یکی را انتخاب کند؛ این یعنی رسما زيبا كلام قصد كرده تا به شکافهای اجتماعی دامن بزند که مخالف سخنان رئیس جمهور در باره انسجام داخلی و از بین رفتن مرزبندیهای اجتماعی است.

به گزارش بولتن نیوز، زيبا كلام در پاسخ به اين سوال كه ارزیابی اولیه شما از اولین سفر استانی آقای روحانی به استان خوزستان چیست؟ گفته است: "باید بگویم که یک مقداری بی شباهت به سفرهای استانی آقای احمدی نژاد نبود. انتظار اقشار و لایه‏ های فرهیخته جامعه این بود که تا آنجایی که امکان دارد آقای روحانی از شعار زدگی و پوپولیسم دوری کند و بیشتر به بیان مسایل واقعی جامعه بپردازد.

به نظر من این سخن آقای روحانی که گفتند مقاومت شما در جریان هسته‏ ای باعث به زانو درآمدن کشورهای غربی شد به شدت یادآور زمان احمدی‏ نژاد و پوپولیسم اصولگرایان بود. در حالی که قطعا خود آقای روحانی هم می‏ داند که دقیقا اینطوری نبوده و اگر ما در این مذاکره به اینجا رسیده‏ ایم به واسطه فشارهایی است که تحریم‏ ها بر توان اقتصادی کشور وارد کرده است".

] در اينجا چنان كه ديده مي شود زيبا كلام به دنبال اثبات اين قضيه است كه اصولا فقط طرف فشارهاي آمريكا را مي بيند و البته از اين فشارها به قدري راضي است كه مي گويد اگر اين فشارها نبود مذاكرات به نتيجه نمي رسيد و در واقع روحاني بايد در مصاحبه خود يا نبايد اين حرفها را مي زد و يا بايد اقرار مي كرد كه در برابر فشارهاي آمريكا كم آورده ايم و شكست را پذيرفتيم. اما آقاي زيباكلام بايد پرسيد كه اگر تحمل فشارها از سوي مردم و قشر آيب پذير صورت نگرفته است و اگر همين قشر ضعيف هر روز به كوچه و خيابان مي ريختند و براي كاهش قدرت خريد و تورم و بيكاري و از اين قبيل اعتراض مي كردند و حاكميت را تحت فشار قرار مي دادند، آيا به نظر شما آمريكاييها به توافقي با شكل فعلي رضايت مي دادند!. آيا آنها موضوع اجازه و حق غني سازي را تاييد مي كردند و اصولا حاضر مي شدند كه گام به گام تحريمها را بردارندو يا اينكه مي گفتند شما در ابتدا همه چيز را نابود كنيد و به صفر برسانيد و ديگر پژوهش هم نكنيد و نيروگاه هايتان راجمع كنيد. آنوقت بعدا بياييد پاي ميز مذاكره تا ما برايتان تصميم بگيريم كه مي توانيم برايتان چه كار بكنيم. آقاي زيبا كلام به خوبي مي دانند كه اگر خود داري و مقاومت قشر و طبقه پايين جامعه نبود، نسخه هسته اي ايرن هم اكنون به شكل ديگري پيچيده شده بود و فرانسه و اسرائيل و برخي از افراد سناي آمريكا نشان دادند كه پر رو تر از اين حرفهايي هستند كه زيبا كلام براي خودش رويا پردازي مي كند!.[

زيبا كلام در ادامه مي گويد: "اگر مثلا در آن طرف آقای اوباما نطق می‏ کرد و به مردم می‏ گفت که ما ایران را به زانو درآورده‏ ایم، آن وقت ما چه احساسی پیدا می‏ کردیم؟" و در پاسخ به اين سوال كه "البته خب آقای اوباما هم صحبت‏ هایی با این مضمون داشته است" پاسخ مي دهد: "به نظر من آن صحبت‏ ها کاملا متفاوت بوده است، به خصوص اینکه باید ببینیم آقای روحانی در چه شرایطی این حرف را زده است. الان در شرایطی هستیم که دولت آمریکا برای پا بر جا ماندن توافق ژنو حتی کنگره را تهدید به وتو تحریم‏ های احتمالی جدید کرده است. این اصلا چیز کمی نیست. نباید بی جهت بگذاریم که این فضا تغییر کند.

من سوالم این است که اگر آقای روحانی این حرف را در جمع مردم خوزستان نمی‏ زد چه اتفاقی می‏ افتاد؟ به نظر من اتفاقی نمی‏ افتاد، چون اصلا مردم برای شنیدن حرف‏ های دیگری آمده بودند. به نظرم از این منظر حتی سفرهای دور اول آقای احمدی‏ نژاد موفق‏ تر بودند".

] گفته هاي زيبا كلام در اينجا نشان مي دهد كه واقعا ابهت آمريكا او را گرفته است!. گويا او مردم ايران و كساني كه در 8 سال گذشته مقاومت كردند را به فراموشي سپرده و فكر مي كند كه عده اي روشنفكر نماي مسخ قدرت غرب شده دراي توان مالي خوب و مانند او بوده اند كه اروپا و آمريكا را به بازي برد برد در ماجراي توافق هسته اي در ژنو كشاندند!. اما آقاي زيبا كلام بايد بدانند آن كساني كه با كمبود شير خشك و گوشت و مرغ و تخم مرغ و شير و كرايه خانه دست و پنجه نرم كرد ولي در زمان بي كاري و فقر هم دم بر نياورد همين مردم كوچه و بازار و قشر پايين جامعه بودند كه امروز به اميد گشايش در كارها در سف ديدار روحاني گرد آمدند و از او زندگي بهتري را مطالبه مي كنند و حقوق خود را خواستار هستند.

آقاي زيبا كلام نگفتند كه مردم به دنبال حرفهاي ديگري بودند يعني چه؟ اگر منظور رفع حصر موسوي و كروبي است كه مردم اگر مطالبه شان اين بود مي گفتند. نگر مير حسين و كروبي آن وقت كه سر كار بودند و پست و مقام داشتند به سر همين مردم خوزستان چه گلي زدند كه امروز بارفع حصر آنها اميد دورباره اي براي مردم بوجود بيايد. مگر رئيس جمهور به عنوان رياست اجرايي كشور در بالاترين مقام چه حرفهاي ديگري مي تواند بزند كه روحاني نزد. آيا از نظر زيبا كلام روحاني بايد در حوزه قوه قضائيه و مقننه و حاكميتي وارد مي شد تا از نظر او حرفي زده باشد در باب ميل او و قشر متوسط!. ضمنا آقاي زيبا كلام چرا آن وقتها كه صهيونيستها و كنگره آمريكا و فرانسويها به دنبال آشوب بر پا كردن در مذاكرات هسته اي بودند دم بر نياوردند و به قولي مانند شيرين عبادي فقط زماني نطقشان باز مي شود كه كفه ترازو به نفع ايران سنگيني كرده باشد!. [

در ادامه خبرنگار پيام نو از زيبا كلام مي پرسد: "از چه منظری؟" و زيبا كلام در پاسخ مي گويد: " از این منظر که مردم برای شنیدن چه حرفی به سخنرانی رفته‏ اند. احمدی‏ نژاد بهتر می‏ توانست در آن دو سه سال اول با افکار عمومی بازی کند. البته بعدا دستش رو شد اما آن دو سه سال اول چیزی را می‏ گفت که قشر هوادار او توقع آن را داشتند. این قشر در نهایت ریزش کرد، قشری که در تیر ۸۴ چه بخواهیم و چه نخواهیم آقای احمدی‏ نژاد آنها را جذب کرده بود".

پيام نو دوباره مي پرسد: "یعنی آقای روحانی الان حق ندارد این قشر را جذب کند؟ به عبارتی آقای روحانی یک پایگاه قابل قبول در قشر متوسط دارد و این را همه قبول داریم، آیا درست نیست که به فکر گسترش پایگاه خود در اقشار دیگر باشد؟"

زيبا كلام مي گويد: "درست است، اما نباید این کار را با روش‏ های متناقض انجام دهد. ببینید آقای روحانی به پایه اجتماعی نیاز دارد و هر سیاستمداری در هر جای دنیا چنین نیازی را دارد. جامعه هم از لایه‏ های مختلفی تشکیل شده است.

آقای روحانی در قدم اول باید بتواند پایه اجتماعی که حداقل در همین انتخابات گذشته اصالتا متعلق به خود او بوده را حفظ کند و بعدا سراغ دیگر لایه‏ ها برود. اگر بخواهد با روش‏ هایی پوپولیستی دل به جذب لایه‏ های پایینی داشته باشد قطعا طبقه متوسط را از دست می‏ دهد.

بعد مشکل این کجاست؟ اینجا است که نهایتا آقای روحانی می‏ شود مصداق آدم از اینجا رانده و از آنجا مانده. اول که پایه اجتماعی واقعی خود را از دست داده و نهایتا لایه‏ هایی را توانسته جذب کند که اصالتا متعلق به خود او نیستند. این لایه‏ ها را اصولگرایان با ابزارهایی که دارند در بزنگاه‏ ها خیلی راحت‏ تر از آقای روحانی جدب خواهند کرد."

] گويا زيبا كلام تمام حرفش اين است كه جامعه از يك سري طبقات تشكيل شده است كه حدود 51 درصد انها كه به روحاني راي دادند قشر متوسط هستند و آن 49 درصد ديگر كه به ديگران راي دادند از قشر فقر و پايين دستي و يا از قشر و طبقه مرفح هستند. يعني روحاني بايد جامعه را به طبقات مختلف تقسيم كند و فعلا به فكر بالنده كردن طبقه اي از جامعه باشد كه به نظر زيبا كلام علت اصلي پيروزي روحاني در انتخابات بودند و او را به قدرت رساندند. گويا زيبا كلام قصد كرده تا به شکافهای اجتماعی دامن بزند که مخالف سخنان رئیس جمهور در باره انسجام داخلی و از بین رفتن مرزبندیهای اجتماعی است.

گويا زيبا كلام به عنوان يكي از تئوريسينهاي اصلاحات، بعد از انتخاب شدن روحاني مي خواهد اين پالس را بدهد كه فعلا به طبقه ضعيف جامعه ديگر نيازي نيست و به اين بخش از جامعه فقط زماني نياز مي شود كه صندوق رايي باشد و در آن روز هم مي توانيم مانند اصولگراها اين قشر را به پاي صندوقهاي راي بكشانيم!. روش اصولگراها جواب داده و خوب هم جواب داده. پس روحاني بيايد و قدرت خود را روي خوشنودي و براورده كردن خواستهاي قشر متوسط جامعه متمركز كند[.

در اين رابطه دكتر ميرسپاسي در مهرنامه اول اسفند 88، در پاسخ به اين سوال كه " آنچه در دوره اصلاحات واقع شد و شما نيز در كتاب اخيرتان به آن اشاره كرده‌ايد تاكيد بيش از حد راهبران اصلاحات بر ايدئولوژي اصلاحات بود به بيان ديگر اصلاح‌طلبان به جاي برقراري رابطه با نهادهاي مدني و مردم و تقويت آنها روزگاري را كه ممكن است از قدرت خارج باشند و به نهادهاي مدني قدرتمند نياز داشته باشند فراموش كرده و به فلسفه بافي روي آوردند. به اعتقاد شما مدل سازي‌هاي صورت گرفته براي دولت مقبول به روند اصلاحات كمكي كرد؟" گفته است: "در اين مورد من با شما موافقم. اين تحليل در مجموع صحيح است. حالا من كلمه ايدئولوژي را به كار نمي‌برم چرا كه اصطلاح طلبان زياد ايدئولوژيك نيستند. مشكل مهم رهبران اصلاح‌طلب آن بود كه خود را در جايگاه روشنفكر تعريف مي‌كردند و حركات و رفتارشان بيشتر روشنفكري بود. ايراد آن بود كه بحث‌هاي تئوريك مختلفي چون جامعه مدني، توسعه سياسي و بحث‌هاي از اين قبيل به دلمشغولي اصلي سياستمداران تبديل شد. مهم‌ترين ايراد اين موضوع به فراموشي سپردن توجه به ساختن نهادهاي سياسي و مدني، قدرت بخشيدن به دولت قانوني بود. حتي نهادهايي كه عمدتا به شكل بديهي مي‌توانست در دولت اصلاحات متحول شود تغيير چنداني نكرد. دولت اصلاحات مي‌توانست با تقويت نهاد دانشگاه و مديريت دانشگاهي قدرت لازم را به اين نهاد ببخشد اما اين اتفاق عملا محقق نشد. در خصوص مسايل و دشواري‌هاي روزمره مردم فارغ از باز شدن فضاي جامعه و برخي دغدغه‌هاي فرهنگي، كار زيادي در سطح نهادي صورت نگرفت. به نظر من مشكل اساسي آن است كه معمولا رهبران سياسي در ايران خود را روشنفكر مي‌دانند چرا كه در ايران طبقات اجتماعي ضعيف هستند و ارتباط رهبران سياسي از قوت لازم برخوردار نيست در نتيجه معمولا روشنفكران اين وظيفه را ايفا مي‌كنند. اين مشكل از لحاظ فكري نقطه ضعفي براي جنبش اصلاحات داشت.

در جنبش‌هاي اصلاح‌طلبانه معمولا دو گرايش وجود دارد: يك نوع گرايش‌هاي اصلاح‌طلبانه هستند كه عمدتا خاستگاه ليبرال دموكراسي دارند. ليبرال دموكراسي به معني توجه فراوان به آزادي‌هاي فردي، سياسي و مدني است و توجه چنداني به مسايل روزمره مردم از جمله مسايل اقشار آسيب پذير و تاكيد بر رفاه اجتماعي ندارد. اين گرايش در كشورهايي كه از سطح بالايي از ثروت برخوردار هستند وجود دارد. گرايش ديگري از اصلاح‌طلبي كه به نظر من مي‌توانست در كشوري مانند كشور ما موفق باشد، سوسيال دموكراسي است يعني گرايشي كه قانون‌خواهي، آزادي و حقوق بشر را مهم دانسته ولي مساله رفاه جامعه و اقشار آسيب‌پذير و مساله عدالت را نيز مورد توجه قرار دهد. اصلاح‌طلبان اما به حركت در اين مسير توجه و عنايت چنداني نشان ندادند. براي نمونه در ادبيات اقتصادي مطرح و ترجمه شده توسط اصلاح‌طلبان، اقتصاددان‌هاي دست راستي مانند ‌هايك مطرح مي‌شدند. البته شايد بخشي از اين نگرش به آنجا بر مي‌گشت كه اصلاح‌طلبان تا مقدار زيادي خود را به برنامه اقتصادي تعيين شده در دولت آقاي‌هاشمي وانهادند. با وجود تمامي نقدهايي كه اصلاح‌طلبان بر عملكرد دولت آقاي‌هاشمي نوشتند اما در عمل و در سطح اقتصادي نگاه و نگرش دولت ايشان را دنبال كردند."

مي بينيم افرادي مانند زيبا كلام كه در قالب يك روشن فكر ورود پيدا مي كنند و سخن مي رانند ، در بستر  ليبرال دموكراسي همچنان در حال غوطه خودرن هستند و از اين روست كه از روحاني درخواست مي كنند كه طبقه ضعيف جامعه را رها كرده و در پي براورده كردن خواستهاي قشر متوسط جامعه شتاب كنند. زيبا كلام از اين كه گفته شود مقاومت اقشار ضعيف  بود كه بيشتري تاثير را در پيروزي در مذاكرات هسته اي داشت احساس شكست مي كند و دوست دارد كه به تفكرات و خواستهاي ليبرال دموكراسي او در دولت روحاني توجه شود. گويا زيبا كلام پيروزي اصلاح طلبان  را در جامعه اي با طبقات مختلف و متمايز از هم مي بيند كه بيشترين تضاد را با هم داشته باشند و براي برتري جستن بر هم به جنگ برخيزند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
ممقانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
2
3
چرا خودت رئیس جمهور نشدی که به این رئیس جمهور توصیه نکنی
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین