کد خبر: ۱۸۳۲۸
تاریخ انتشار:

تمام مشخصه‌هاي كودتاي مخملي در ايران

گفتگو با سيدنظام‌الدين موسوي
مديرمسئول روزنامه جوان گفت: تمام شاخصه‌‌هاي كودتاي مخملين اعم از نماد رنگ، شبكه‌‌سازي اجتماعي، پوشش رسانه‌هاي غربي، توطئه‌چيني براي دانشگاه و ... كه در كشورهايي نظير اوكراين و گرجستان وجود داشت را دشمنان در حوادث پس از انتخابات در ايران به‌كار گرفتند.

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاري فارس، جمهوري اسلامي ايران امروز با جبهه جنگ عظيمي به نام "جنگ نرم " مواجه است و از اين جنگ نرم نيز بعنوان يك تهديد مهم عليه انقلاب ياد مي‌شود كه به مراتب از هر حوزه تهديد ديگري پيچيده‌تر، وسيع‌تر و خطرناك‌تر و مقابله با آن مستلزم ابزار خاص، دانش، درايت، هوشياري، معرفت، بينش و بصيرت است.
مسلماً نخبگان فكري و قشر دانشگاهي عهده‌دار نقش اصلي در ميدان مبارزه با جنگ نرم هستند؛ نقشي كه رهبر فرزانه انقلاب از آن به عنوان افسران و فرماندهان جنگ نرم ياد كردند. ايشان در ديدار با دانشجويان و نخبگان دانشگاهي دانشجويان را به عنوان "افسران جوان " جبهه مقابله جنگ نرم توصيف كردند و در ديدار با اساتيد دانشگاه‌ها نيز آنها را "فرماندهان اين جبهه " ناميدند‌.
از اين روي به منظور تبيين مشخصات جنگ نرم و راه‌هاي مقابله با دشمنان در اين جنگ به سراغ سيدنظام موسوي مديرمسئول روزنامه جوان و از كارشناسان مسائل سياسي رفتيم. آنچه در ذيل مي‌آيد متن گفتگوي خبرنگار فارس با سيدنظام موسوي است:

*فارس: آقاي موسوي! لطفاً در ابتداي مصاحبه به طور مختصر جنگ نرم را تعريف كنيد و درباره خاستگاه تاريخي آن در جهان و مراحل شكل‌گيري آن توضيح بفرمائيد.
- موسوي: جنگ نرم موضوعي است كه در هميشه تاريخ و در روابط بين دولت‌ها و ملت‌ها وجود داشته است. جنگ نرم در واقع عبارت است از نوعي از مواجهه براي مغلوب كردن يك كشور، جامعه و يا يك ملت كه در آن به جاي ابزار و سلاح فيزيكي از سلاح‌هاي رواني و تبليغاتي استفاده مي‌شود. يعني در جنگ سخت هدف تسخير سرزمين يك ملت و دولت با ضربه زدن به فضاي فيزيكي يك دولت يا كشور است، اما در جنگ نرم عموماً هدف تسخير قلوب، دل‌ها و تاثيرگذاري در روان انسان‌هاي يك جامعه و كشور است و ابزار آن هم بيشتر ابزار تبليغات يا عمليات رواني است. اگر بخواهيم اين تعريف را از جنگ نرم ارائه دهيم به طور طبيعي در تاريخ تمدن بشري هميشه با جنگ نرم مواجه بوده‌ايم و در جنگ‌هاي دنيا از زماني كه تمدن شكل گرفت تا الان، در كنار درگيري‌هاي نظامي و استفاده از سلاح‌هاي نظامي هميشه بحث عمليات رواني،‌ جنگ رواني و تاثيرگذاري رواني بر يك كشور يا يك دولت مدنظر بوده است.
من يك مثال كوچك عرض كنم، در قديم رسم بر اين بود كه اگر دو فرد يا دو جبهه در برابر هم قرار مي‌گرفتند در زماني كه جنگ تن به تن و جنگ شمشير مرسوم بود مخصوصاً در كشورهاي آسياي ميانه، موضوعي به نام رجزخواني مرسوم بود، يعني افراد موقعي كه مي‌خواستند با هم درگير شوند و جنگ تن به تن را شروع كنند قبل از آن يك نوع جنگ رواني انجام مي‌دادند. اين رجزخواني يك نوع جنگ رواني بود، به طوريكه فرد يك رزومه‌اي از خودش ارائه مي‌كرد تا به نوعي ترس را در دل رقيب ايجاد كند؛ يا انواع و اقسام حركت‌هايي كه به نوعي براي تبليغات رواني و تاثيرگذاري بر طرف مقابل صورت مي‌گرفت. اين هميشه در طول تاريخ وجود داشته است و در جبهه‌هاي رو در رو در كنار جنگ نظامي هميشه يك جنگ تبليغاتي و نرم وجود داشته است.

* فارس: چه عاملي باعث شده پس از طي قرن‌ها و با وجود اينكه سلاح‌هاي امروزي بسيار پيشرفته‌تر از سلاح‌هاي نظامي سابق هستند، به جاي استفاده از اين تسليحات مدرن و پيشرفته، "جنگ نرم " از سوي كشورهاي داراي مدرن‌ترين سلاح‌هاي جهان مورد استفاده قرار بگيرد؟

- موسوي:با گسترده شدن رسانه‌ها، ابزار و پيچيدگي فضاي تبادل اطلاعات و پيچيدگي رسانه‌ها، جنگ نرم يك پديده جديدي محسوب مي‌شود و يك شكل جديدي از جنگ است كه بسيار تاثيرگذارتر از جنگ نرم در دوره‌هاي گذشته است. در گذشته اگر يك كشور مي‌خواست بر يك كشور ديگر تاثير بگذارد، ولو اينكه عمليات رواني هم انجام دهد، در نهايت مجبور به جنگ نظامي مي‌شد، اما الان جنگ نرم به يك پديد‌ه‌اي اطلاق مي‌شود كه يك كشور بدون اينكه به جنگ نظامي با كشور ديگر ورود پيدا كند، مي‌تواند آن‌را دچار فروپاشي كند و بر آن كشور تاثير بگذارد و ذهن مردم آن كشور را تحت‌تأثير قرار دهد و با استفاده از ابزاري به نام رسانه و پيچيدگي‌هاي تبادل اطلاعات، اهداف نظامي و امنيتي خودش را بدون سلاح نظامي و امنيتي بكار ببرد.

* فارس: به نظر شما زمينه‌هاي اجراي جنگ نرم در ايران چه مواردي است؟
- موسوي: معتقدم كه نه در حال حاضر بلكه همواره در جمهوري اسلامي با موضوع جنگ نرم مواجه بوده‌ايم؛ يعني از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي دشمنان ما مخصوصاً آمريكا و غرب هميشه در كنار تعرض‌هاي نظامي و اقتصادي خود يك جنگ نرمي را هم عليه جمهوري اسلامي آغاز كردند، يعني از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي با اين پديده مواجه بوديم؛ در مقطعي اين جنگ نرم از طريق عمليات رواني، گروه‌هاي وابسته داخلي و البته مطبوعات و روزنامه‌هاي مختلف و سرپل‌هايي كه داخل كشور داشتند و عناصر ملي‌گرا، التقاطي، لائيك و... در كنار ترورهاي فيزيكي كه عليه انقلاب صورت مي‌گرفت، دنبال مي‌شد. در اول انقلاب با يك جبهه عظيمي مواجه بوديم كه در داخل كشور عليه جمهوري اسلامي تبليغات رواني انجام مي‌دادند، اما در مقطعي آنها سريعاً به سمت فاز نظامي و ترور فيزيكي و تحميل جنگ به ايران رفتند، چون ملت ايران در فضاي اول انقلاب يكپارچه بود و رهبري بلامنازع حضرت امام(ره) موجب مي‌شد كه دشمن از جنگ نرم نتواند استفاده زيادي كند، لذا سريعاً وارد فاز نظامي شدند كه نمونه بارز آن ترورها و بعد از آن تحميل جنگ 8 ساله به ايران بود.

* فارس: صحبت‌هاي مقام معظم رهبري درباره شبيخون فرهنگي كه به نوعي همان جنگ نرم بود، تقريبا به اوايل دهه 70 بازمي‌گردد. چه علتي موجب شد كه دشمن احساس كند از اين مقطع به بعد بايستي اين نوع جنگ را در برابر ايران به جاي جنگ نظامي و سخت پي بگيرد؟
- موسوي:خب، اينها در جنگ احساس كردند كه آن چيزي كه موجب پايداري مردم و استقامت آنها در برابر دشمن و دفاع از انقلاب مي‌شود، ايمان و اعتقاد مردم و باورشان نسبت به حكومت اسلامي و اصل ولايت فقيه است، لذا قصد كردند كه به نوعي به اين موارد آسيب بزنند و در همان آغاز دهه 70 از چند كانال سعي كردند كه اين فضا را پيش ببرند؛ يكي تهي كردن برخي از مسئولان از ارزش‌هاي انقلابي و گرايش دادن آنها به سمت ارزش‌هاي ليبرالي بود. همچنين يك فازي را در حوزه فرهنگ آغاز كردند كه شكل غيرسياسي و بيشتر فرهنگي داشت كه مقام معظم رهبري تحت عنوان تهاجم فرهنگي از آن ياد كردند. در آن موقع ما مواجه شديم با تعداد زيادي از نشرياتي كه اسماً غيرسياسي بودند، اما عمدتاً در قالب فرهنگ و هنري به دنبال تيشه زدن به ريشه اعتقادات بنيادين مردم بودند. اين حركت در آن زمان شروع شد و در مقطعي توانستند تاثيرگذار باشند. در زمان دوم خرداد يا حاكميت دوم خرداد اميدواري‌هاي زيادي براي دشمن بوجود آمد كه بتواند با استفاده از فضاي عمليات رواني و تبليغات رواني و تهاجم فرهنگي، فضا را به سمتي ببرند كه فروپاشي دروني در داخل كشور اتفاق بيفتد.

* فارس: علت اين اميدواري دشمن چه بود؟
- موسوي: يكي از دلايل اين بود كه برخي از عناصري كه در دوره دوم خرداد به درون حاكميت راه پيدا كرده بودند، كساني بودند كه بعضاً در گذشته سابقه انقلابي داشتند و يا حتي شعارهاي راديكال انقلابي مي‌دادند، اما به مرور زمان دچار استحاله سياسي و عقيدتي شده بودند و به سمت انگاره‌هاي ليبرالي تمايل پيدا كرده بودند. اين افراد در موقعيت دولت قرار گرفتند و يك سيگنال‌هايي به بيرون ارسال مي‌كردند مبني بر اينكه ما آماده‌آيم كه به نوعي كشور و جمهوري اسلامي را دچار استحاله كنيم. خوب اين فضا براي آمريكايي‌ها و غربي‌ها خوشايند بود و اين سيگنال‌ها را دريافت كردند و اميدوار شدند. شروع كردند و كمك كردند و از فضاي بيروني رسانه‌اي خودشان هم استفاده كردند تا به نوعي بتوانند كشور را با استفاده از ظرفيت‌ حضور اين عناصر در حاكميت دچار استحاله دروني كنند، اما توفيق پيدا نكردند.

* فارس:چه عاملي موجب شد كه تلاش‌هاي اين جبهه خارجي با هماهنگي گروهي كه در داخل از آن ياد كرديد، نتيجه ندهد؟
- موسوي: به اين دليل كه ساختارهاي اساسي نظام از يك طرف و پايگاه اجتماعي نظام از طرف ديگر موجب شد كه اينها نتوانند بحث فروپاشي دروني نظام را پيش ببرند و به تدريج هم بسياري از مردم احساس كردند كه اين جريان موسوم به اصلاحات حركت ساختارشكن دارد و به دنبال خروج از چارچوب‌هاي قانوني و حكومتي نظام است، لذا در انتخابات شوراهاي دوره سوم به بعد رويگرداني مردم از اين جريان مشخص مي‌شود و مردم ديگر اقبالي به اين جريان نشان نمي‌دهند و به سمت جريان اصولگرا كه به محور نظام و انقلاب نزديك‌تر است، اقبال نشان دادند.
غربي‌ها در اين فضا آن اميدي كه داشتند تا از طريق استحاله كار خود را پيش ببرند، از دست دادند. اينها در ارزيابي از مشكلات خود به اين نتيجه رسيدند كه اگر بخواهند حركتي را شروع كنند كه بتوانند نظام را به فروپاشي بكشانند، اولآً بايد تاثيرگذاري رسانه‌اي خودشان را بيشتر كنند و فضاي رسانه‌اي بيشتري را داشته باشند، دوماً در درون كشور بايد دست به شبكه‌سازي بزنند و شبكه‌هاي اجتماعي را بوجود بياورند؛ چون در جنگ نرم يا آن چيزي كه ما از تحت عنوان كودتاي مخملي از آن ياد مي‌كنيم به طور طبيعي بايد افرادي در ميدان باشند كه به آن مسير تعيين شده از طرف غرب باور داشته باشند و به ميدان بيايند.
دشمن احساس كرد كه در دوره دوم خرداد خيلي نتوانستند شبكه اجتماعي ايجاد كنند كه بتواند جنگ نرم و كودتاي مخملي را پيش ببرد، لذا از مدت‌ها قبل شروع كردند به 2 كار؛ يكي گسترش رسانه‌اي خارج از محيط كشور يعني رسانه‌هايي كه دست حاكميت براي قطع آن باز نباشد. مثلاً بي‌بي‌سي فارسي، VOA، شبكه‌هاي اينترنتي گسترده و بسيار وسيع تشكيل مي‌شود و از چندين ماه قبل از انتخابات كار را شروع مي‌كنند و در كنار آن نيز شبكه‌سازي اجتماعي كردند. اين دو مورد براي جنگ نرم و يك كودتاي مخملي دو ابزار حياتي هستند.

* فارس: كاركرد شبكه‌هاي اجتماعي در زمينه براندازي نرم به چه شكلي است؟
- موسوي: اين شبكه‌سازي اجتماعي يعني اينكه در درون كشور از طريق بعضي از كانال‌هاي خاص مثل NGOها، يا شبكه‌هاي گلدكوئيستي و هرمي بتوانند شبكه‌هايي را در كشور ايجاد كنند كه در زمان فراخواني لازم به ميدان بيايند و تأثيرگذاري لازم را داشته باشند. اين حركت قبل از انتخابات شكل گرفت و با استفاده از الگوهايي كه قبلاً در كشورهاي اروپاي شرقي و كشورهاي حوزه قفقاز مثل اوكراين، ‌گرجستان و بعضي كشورهايي از اين قبيل كه كودتاي مخملي در آنها اتفاق افتاده بود، چنين حركتي را پياده كردند و با استفاده از ابزار رسانه و شبكه‌هاي اجتماعي تلاش كردند در مقطع انتخابات اقدام اساسي را انجام دهند و يك حركت كودتاي مخملي را ايجاد كنند، البته به دلايل متعددي توفيق پيدا نكردند، اما به اين معني نيست كه اين مسئله تمام شده باشد، بلكه فاز جنگ نرمي كه اينها شروع كردند، ادامه‌دار است و به نظرم مي‌رسد كه با توجه به تغييراتي كه در فضاي سياسي آمريكا شكل گرفته، دوره بوش كه بيشتر رويكرد نظامي داشت، تمام شده و آمريكايي‌ها هم احساس كردند كه دستاورد چنداني در اين دوره نداشتند و به دنبال اين هستند كه اين فاز جنگ نرم را عليه جمهوري اسلامي ادامه ‌دهند و از اين طريق به نوعي بينان‌ها، استحكام و ثبات سياسي نظامي را از بين ببرند.

* فارس: شما به انتخابات رياست جمهوري اشاره كرديد. مصاديق بكارگيري جنگ نرم از سوي دشمن در انتخابات رياست جمهوري دهم چه مواردي بود؟
- موسوي: اولاً من تاكيد دارم كه اينجا به جاي واژه جنگ نرم، واژه كودتاي مخملي را بكار بگيرم كه البته ذيل همان جنگ نرم تعريف مي‌شود. يك الگويي را آمريكايي‌ها در كشورهايي مثل اوكراين، گرجستان تجربه كرده بودند كه اين الگو به انقلاب مخملي، انقلاب نرم يا به تعبير درست‌تر كودتاي مخملي معروف است و اين يك شاخص‌هايي دارد. به نظر من در اين انتخابات تمام شاخص‌هايي كه در اوكراين و گرجستان وجود داشت به نوعي اينجا نيز تكرار شد؛ يكي از اين شاخص‌ها نمادسازي بود، يعني در اوكراين يك رنگ، به عنوان يك نماد حركت اجتماعي در نظر گرفته مي‌شود و كودتا ذيل آن دنبال مي‌شود، در ايران نيز اين اتفاق افتاد و نماد رنگ سبز و نمادهايي از اين قبيل بكار گرفته شد.
شاخص‌ بعدي شبكه‌سازي اجتماعي است، يعني در آن كشورها قبل از اينكه كودتاي مخملي اتفاق بيفتد يك شبكه‌سازي اجتماعي از طريق شبكه‌هاي هرمي و گلدكوئيستي بوجود آمد. در ايران نيز از قبل از انتخابات و حتي قبل از اعلام رسمي كانديداتوري نامزدها، شبكه‌هاي اجتماعي شروع به كار كرد كه افراد را به صورت NGOها و شبكه‌هاي هرمي سازماندهي كنند. اينها افراد زيادي را به صورت تشكيلاتي سازماندهي كرده بودند كه در ايام انتخابات و اغتشاشات پس از آن كاملاً مشخص بود كه در كجا قرار بگيرند و در كجا چه كار انجام دهند.
نكته بعدي اينكه حركت كودتاي مخملي معمولاً در زمان انتخابات به وقوع مي‌پيوندد و بهانه آن هم تقلب است، يعني در آن كشورها كه عرض كردم در زمان انتخابات و به بهانه تقلب در انتخابات كودتاي مخملي صورت گرفت. در ايران نيز همين سعي را داشتند.
نكته بعدي حمايت رسانه‌هاي بيگانه از آن فرآيند است. در اوكراين و گرجستان تاثيرگذاري اصلي را همين رسانه‌هاي غربي داشتند، در ايران نيز اين اتفاق افتاد. اينكه بي‌بي‌سي فارسي از 6-7 ماه قبل از انتخابات راه‌اندازي مي‌شود و VOA نيز دامنه فعاليت خودش را بيشتر مي‌كند، دقيقاً ناظر بر مسائل انتخاباتي است و كاملاً از يك خط سياسي مشخص حمايت مي‌كنند، حتي در برخي موارد شبكه‌هايي مثل العربيه كه متعلق به عربستان است نيز كاملاً روي مسائل ايران و به حمايت از يك جريان خاص زوم مي‌كند. لذا اين هم يكي از آن نمونه‌ها و مسائلي است كه به عنوان يك شاخص مي‌توانيم در نظر بگيريم كه در اوكراين و گرجستان اتفاق افتاده و در ايران نيز اتفاق افتاده است.

* فارس: به نظر شما چه دلايلي موجب شد كه اين كودتاي مخملي كه در اوكراين و گرجستان به سرانجام رسيده بود، در ايران نتيجه‌ و سرانجامي نداشته باشد؟
- موسوي: دلايل متعددي دارد، يكي از دلايل اين است كه در آن كشورها سيستم سياسي دچار بي‌ثباتي است، در حالي كه جمهوري اسلامي يك ثبات و اقتدار سي ساله‌اي دارد. دليل دوم پايگاه اجتماعي و مردمي ايران است. در آن كشورها دولت‌هاي قبلي كه فروپاشيدند خيلي پايگاه اجتماعي نداشتند اما ايران داراي يك پايگاه اجتماعي بسيار گسترده و فعالي است.
نكته بعدي نيز اين است كه زماني كه در آن كشورها بحث تقلب پيش مي‌آمد، ميزان اختلاف راي خيلي كم بود، يعني به فرض مثال در حد 300 هزار يا 400 هزار راي بود، اما در ايران اختلاف راي حدود 11 ميليون بود كه تقلب شدن باور‌پذير نبود. بالاخره بسياري از كساني كه مخصوصاً در مناطق روستايي و شهرهاي كوچك و مناطق مستضعف‌نشين شهرهاي بسيار بزرگ زندگي مي‌كنند، همه به آقاي احمدي‌نژاد راي داده بودند و موضوع تقلب براي آنها باورپذير نبود و موضوع تقلب فقط توانست بخش‌هايي از طبقات مرفه‌ شهر تهران را به خودش جذب كند و آنها را برانگيزاند، اما براي جاهايي ديگر باورپذير نبود. از همه مهم‌تر نقش و جايگاه رهبري در كشورمان است كه مردم با يك اطمينان خاطره اولاً پاي صندوق‌هاي راي حضور پيدا كردند، دوما نهادهاي نظام و جايگاه رهبري مي‌تواند هم اين حركت‌ها را ولو اينكه گسترده هم باشد، كنترل كند. به اين دلايل شورش يا كودتاي مخملي نتوانست در ايران به جايي برسد.

* فارس: مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجويان و نخبگان علمي فرمودند كه "آنها براى حمله‌ به جمهورى اسلامى استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از ديدگاه آنها استدلال تامى است ". استدلال تام جمهوي اسلامي براي مقابله با آنها چيست؟
- موسوي: به طور طبيعي زماني كه آنها براي نابودي ما استدلال تام دارند، ما هم بايد براي دفاع از خودمان استدلال تام داشته باشيم. شايد حمله به يك كشور مصلحت‌سنجي نياز داشته باشد، اما دفاع يك كشور ازخودش، به طور طبيعي نياز به استدلال هم ندارد. بالاخره زماني كه در معرض برخورد و حمله قرار مي‌گيريم به طور طبيعي همه مردم براي دفاع از خودشان مي‌توانند استدلال داشته باشند و اين استدلال كاملاً منطقي است.
اما به ذهنم مي‌رسد كه غربي‌ها به اين نتيجه رسيدند كه چون در مواجهه با ايران هر وقت به سلاح نظامي و تهديد روي آوردند، مردم ايران را يكپارچه در برابر خود ديدند، حتي كساني كه خيلي پروپا قرص نظام و انقلاب نيستند و به صورت اعتقادي و ايدئولوژيك دفاع نمي‌كنند هم زمانيكه كشور در معرض تعدي نظامي قرار مي‌گيرد، به طور طبيعي دفاع مشروع را يك امر منطقي مي‌دانند و به حمايت از حاكميت و نظام برمي‌خيزند.
به نظر من چيزي كه غربي‌ها در جنگ نرم دنبال مي‌كنند، اين است كه مباني استدلالي را مشكل‌دار كنند، از اين طريق كه نظام و انقلاب را دروني كنند، يعني يكي از راهكارهاي مهم در جنگ نرم دشمنان عليه ما اين است كه مقابله با نظام را دروني كنند و اين اتفاق در كشور به وقوع پيوست. اتفاقاً يكي از شاخص‌هاي كودتاي مخملي كه من عرض كردم، اين است كه كساني كه اقدام به كودتا و انقلاب مخملي مي‌كنند به نوعي پا در حاكميت هم دارند، يعني افرادي نيستند كه از بيرون آمده باشند. اين اتفاق در كشور ما هم به وقوع پيوست، يعني غربي‌ها احساس كردند كه اولاً اگر خودشان بخواهند تهديد كنند و عليه نظام موضع بگيرند، به طور طبيعي مشكل دارند و مردم يكپارچه در برابر آنها ايستادگي مي‌كند. اگر از طريق اپوزيسيون خارج از كشور هم بخواهند اقدام كنند، اين اپوزيسيون جايگاهي در بين مردم ندارند و مردم آنها را به عنوان يك جريان وطن‌فروش و خائن مي‌شناسند، لذا بهترين گزينه اين است كه در درون كشور و سيستم و حتي عناصري را كه به نوعي داراي وابستگي‌هايي و سوابقي در درون حاكميت هستند، فعال كنند و اين فعال كردن و استفاده از اين افراد هم دو مدل دارد؛ يا اين افراد مي‌دانند يا نمي‌دانند، اما به هر حال از آنها براي مقابله با نظام استفاده مي‌شود كه در حوادث اخير هم اتفاق افتاد، يعني افراد و چهره‌هايي كه انسان باور نمي‌كند، اين عناصر همسو با دشمن حركت كردند و دشمن نيز صريحاً و دقيقاً از آنها حمايت مي‌كرد. دشمن به دنبال اين بود كه نظام را از درون با مشكل مواجه كند و از طريق دروني كردن انقلاب، به نوعي فروپاشي دروني اتفاق بيفتد.

* فارس: به نظر شما در شرايط فعلي براي مقابله با جنگ نرم چه راهكارهايي پيش روي نظام جمهوري اسلامي قرار دارد؟
- موسوي: براي مقابله با جنگ نرم به طور طبيعي بايد منابع قدرت نرم را در كشورمان تقويت كنيم، البته يكي از دلايلي كه تا به الان جمهوري اسلامي و انقلاب در برابر جنگ نرم مقاومت كرده، اين است كه از يك سوي از منابع قدرت نرم برخوردار است و اتفاقاً اگر ما در حوزه جنگ نرم از منابع‌مان درست استفاده كنيم، از دشمن قوي‌تر هستيم.

* فارس: اين منابع قدرت نرم چه مواردي هستند؟
- موسوي: يكي از اصلي‌ترين منابع قدرت نرم ما ايمان، اعتقادات ديني و مذهبي مردم است، يكي از دلايلي كه تا كنون غربي‌ها و آمريكايي‌ها موفق نشدند در كشورمان كارهاي خودشان را پيش ببرند و حتي مجبور شدند به نوعي از نمادهاي مذهبي و انقلابي كاريكاتورسازي كنند و جنگ مذهب عليه مذهب راه بيندازند، همين است.
اگر در زمان جنگ‌، ‌اوايل انقلاب و اغتشاشات اخير، اعتقادات مردم و بنيان‌هاي اعتقادي و مذهبي آنها نبود، دشمن به راحتي همه چيز را از بين مي‌برد. لذا بايد اين منبع قدرت را تقويت كنيم و هر چه اعتقادات ديني، مذهبي باورهاي ديني مردم افزايش پيدا كند و عميق‌تر و بهتر شود، به طور طبيعي نظام در برابر جنگ نرم مصون‌تر مي‌شود و مي‌تواند خودش را در برابر تهديدات حفظ كند. البته چون دشمنان هم اين نكته اصلي و اساسي را فهميدند، روي اين سرمايه‌گذاري كردند و همين‌طور كه مقام معظم رهبري فرمودند اينها چون نمي‌توانستند، انسان‌ها و جريان‌هاي خارج از همين چارچوب اعتقادي را به ميدان بياورند و از آنها حمايت كنند، روي انسان‌هايي سرمايه‌گذاري كردند كه به نوعي از همين جنس هستند، مثلاً از مرجعيت ديني استفتاء مي‌گيرند، راديو آمريكا و خبرگزاري آسوشيتدپرس يا صداي آمريكا و بي‌بي‌سي از فردي به اسم منتظري استفتاء مي‌گيرند. خوب آنها كه به موضوع استفتاء باور و اعتقادي ندارند، آمريكايي‌ها هم كه دلشان به حال ما نسوخته است، پس چه دليلي دارد كه با يك مرجع ديني ارتباط مي‌گيرند؟ اين يكي از تاكتيك‌هاي جنگ نرم است، يعني مي‌خواهند با استفاده از عنصري از جنس اعتقادات مردمي كه مايه قوام و استحكام نظام است، به مقابله با آن بپردازند.
حضرت آقا از مسجد ضرار نام بردند، مسجد ضرار به لحاظ تاريخي به چه معني است؟ يعني در حاليكه پيامبر اعظم يك مسجدي را داشتند، كفار و مشركين كه نمي‌توانستند از بيرون عليه پيامبر(ص) كاري انجام ‌دهند، مسجدي ساختند به اسم مسجد ضرار و در واقع يك پايگاهي را در برابر پايگاه پيامبر اكرم(ص) از همان جنس علم كردند. يك نوع نفاق. يا مثلاً همين شعار "الله‌اكبر ". در وقايع اخير كساني كه به "الله‌اكبر " اعتقادي ندارند، شعار "الله‌اكبر " سر مي‌دادند كه اگر به طور تاريخي بخواهيم بگوييم همان قرآن سرنيزه كردن سپاه معاويه است. اين يكي از تاكتيك‌هاي جنگ نرم است، يعني مي‌دانند يكي از نقاط استحكام و قوام نظام جمهوري اسلامي و يكي از منابع قدرت نرم و اقتدار آن، اعتقادات ديني مردم است، سعي مي‌كند به نوعي موازي‌سازي كنند و با يك عناصري از جنس همين عنصر اعتقادات به مقابله برخيزند كه البته اكثريت مردم به طور طبيعي اين را مي فهمند و درك مي‌كنند و فريب نمي‌خورند، اما به هر حال برخي هم ممكن است تحت تاثير قرار بگيرند. يكي از راه‌هاي مقابله با جنگ نرم اين است كه اين اعتقادات و باورهاي مردم را تقويت كنيم.
يكي ديگر از نكاتي كه به نظر من جزو منابع قدرت نرم جمهوري اسلامي محسوب مي‌شود و يكي از دلايل استحكام نظام است، اعتماد مردم به نظام است. بالاخره اعتماد مردم به نظام يك عنصر مقوم جمهوري اسلامي است كه مردم اعتماد و باور داشته باشند، لذا يكي از نقاطي كه دشمن روي آن دست گذاشته و مي‌خواهد در جنگ نرم آن را زير سوال ببرد، اعتماد مردم به نظام و حاكميت است.
شما ببينيد قبل از انتخابات روي چه موجي سوار شدند؟ موج دروغ. اينكه رئيس‌جمهور دروغ مي‌گويد. در طول سي سال گذشته هميشه رقابت‌هاي انتخاباتي داشتيم، رقابت‌هاي تند و جدي انتخاباتي هم داشتيم، در زمان رقابت بين آقاي ناطق و خاتمي، رقابت بين آقاي توكلي و خاتمي، حتي در رقابت بين آقاي هاشمي و آقاي احمدي‌نژاد و يا رقابت‌هاي استاني و مجلس رقابت زياد بوده و جدي هم بوده است، اما اينكه در يك رقابتي زوم كنند و بگويند كه رئيس‌جمهور دروغ مي‌گويد، چنين چيزي تا كنون نداشتيم. اين از جنس اعتماد است، يعني بي‌اعتماد كردن مردم نسبت به يك مسئله. خيلي ايرادها به آقاي احمدي‌نژاد وارد بود و رقباي وي خيلي از ايرادهاي ديگري مي‌توانستند به آقاي احمدي‌نژاد وارد كنند، اما به نظر من عناصر و طراحان اصلي پشت صحنه كه سناريويي را تعريف كرده بودند به جاي اينكه روي به زعم خود آنها نقاط ضعف دست بگذارند، روي عنصري به نام دروغ دست گذاشتند كه رئيس‌جمهور دروغگو است، البته كساني كه ادعاي دروغگو بودن احمدي‌نژاد را داشتند، بعداً اصلي‌ترين دروغگو از آب درآمدند و خودشان درغگو بودند، اما در اين طراحي روي اين عنصر دست گذاشتند، براي اينكه اعتماد مردم را سلب كنند.
آمدند گفتند كه مردم! اين دولت به شما دروغ مي‌گويد. چون در آن طراحي كه طراحان جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي داشتند، به اين نتيجه رسيده بودند كه اعتماد مردم به نظام يكي از منابع قدرت نرم نظام است و بايد به آن صدمه زد و به طوري طراحي كردند كه مردم دچار گيجي و ابهام شوند، عنصر صداقت را كه مردم در مسئولان نظام مي‌ديدند، زير سوال ببرند و بلافاصله بعد از اين عنصر روي موضوع تقلب دست گذاشتند و بعد از بحث دروغ، دومين ضربه را به اعتماد مردم به كل ساختار نظام بزنند.
بالاخره درست است كه برگزاركنندگان انتخابات وزارت كشور است، اما كليت نظام از راي مردم حفاظت مي‌كند؛ شوراي نگهبان، قوه قضائيه، وزارت كشور و نهادهاي مختلف هستند. دشمن روي عنصر تقلب دست گذاشت تا اعتماد مردم را سلب كند، در فرآيند پس از اغتشاشات هم اگر دقت كنيد آنها موضوع تجاوز جنسي به زندانيان را مطرح كردند تا در واقع اعتماد مردم به سيستم و نظام و دستگاه‌هاي مسئول را كاملاً از بين ببرند. در آينده نيز اين موضوع اتفاق مي‌افتد، يعني يكي از نقاط قوت ما كه در جنگ نرم آنها عليه ما توسط دشمن بكار گرفته مي‌شود، همين بحث اعتماد مردم به نظام است، فلذا يكي از اهداف دشمن در جنگ نرم عليه ايران مسئله اعتماد مردم است كه منبع قدرت نرم ما است و ما بايد اين اعتماد را تقويت كنيم، يعني بايد ببينيم كه چكار مي‌توان كرد كه اين اعتماد مردم به نظام حفظ شود؟
من مي‌خواهم عنصر ولايت را به عنوان يكي از منابع قدرت نرم جمهوري اسلامي مطرح كنم، غير از ايمان و اعتقادات مردم جايگاه ولايت هم يكي از منابع قدرت نرم ما است.
ببينيد، پاكستان تنها كشور مسلماني است كه از بمب اتم برخوردار است، اما فضاي پاكستان را ببينيد كه چه فضايي است؟ به راحتي كودتا صورت مي‌گيرد، كشتار و ترورهاي وسيع اتفاق مي‌افتد، بي‌ثباتي سياسي وجود دارد، دليل آن هم اين است كه جايگاهي كه بتواند ثبات سياسي و اجتماعي را ايجاد كند، وجود ندارد، اما ما در كشورمان از اين جايگاه برخورداريم و يكي از دلايلي كه همه ترفندها و توطئه‌هاي آمريكا در ايران به بن‌بست رسيده، وجود جايگاهي به اسم ولايت است.
جريان‌ها و سليقه‌هاي سياسي به رغم اينكه با هم اختلاف دارند، آنجا كه ولايت فصل‌الخطاب است، تا حدود زيادي كوتاه مي‌آيند، هرچند ممكن است عده‌اي از اين چارچوب خارج شوند، اما ولايت يك نوع آرامش در كشور ايجاد مي‌كند. در همين اتفاقات اخير و هم در فضايي كه پيش رو داريم، جايگاه ولايت يكي از نقاط آماج جنگ نرم دشمن و يكي از نقاط قوت ما است كه ما بايد آن‌را تقويت كنيم، يعني هر چه بتوانيم جايگاه ولايت را در كشور مستحكم‌تر كنيم و دامنه آن‌را گسترده‌تر كنيم و اعتقاد به آن را در دل مردم افزايش دهيم، به طور طبيعي جايگاه و قدرت نرم ما افزايش پيدا مي‌كند.
اينها عناصر كلان بودند اما يكي از عرصه‌هايي كه در سطح پايين‌تر وجود دارد و به عنوان منبع قدرت نرم مهم است، بحث رسانه‌ها است كه خيلي اهميت دارد، چون عرصه جنگ نرم عرصه رسانه‌ها است و ابزار جنگ نرم ابزار رسانه‌اي است. يكي از كارهايي كه بايد انجام دهيم، تقويت رسانه‌ها است و به نظر من نظام بايد يك استراتژي رسانه‌اي بسيار قوي و منسجم و يك طراحي كلان داشته باشد. در ايام انتخابات به فراست دريافتيم كه يكي از مشكلات اساسي ما مشكل رسانه‌اي است، رسانه ملي و رسانه‌هاي ديگر ما خوب نتوانستند آرايش اجتماعي انتخابات را تبيين كنند و قدرت مانور چنداني نداشتند، در حاليكه طرف مقابل با استفاده از ابزارهاي رسانه‌اي توانست از هيچ، همه چيز بسازد، حتي بعضي از موارد ما را در موضوع انفعال قرار دارد و در حالي‌كه فقط در تهران شاهد يك حركت اغتشاش و آشوب بوديم، طوري به آن پرداختند كه انگار تمام سراسر كشور دچار چنين بحراني شده است، در حالي‌كه در داخل تهران نيز يك محدوده‌هاي خاص دچار اين آشوب‌ها شده بود و از ميدان انقلاب به پايين دچار اين پديده نبوديم، اما رسانه‌هاي ما نتوانستند اين را به خوبي تبيين كنند، يعني قدرت رسانه‌اي دشمن در حيطه جنگ نرم بالاتر بود و آنها خوب استفاده كردند. به نظر من نظام بايد به سمتي برود كه بتواند استراتژي رسانه‌اي خودش را تبيين و تدوين كند و يك آمادگي جدي رسانه‌اي براي مقابله با جنگ نرم پيدا كند.

* فارس: يكي از مواردي كه دشمن براي جنگ نرم هميشه مدنظر دارد دانشگاه‌ها هستند، مقام معظم رهبري هم اخيراً دانشجويان را به افسران جوان جنگ نرم و اساتيد دانشگاه‌ها را نيز به فرماندهان جنگ نرم تشبيه كردند. به نظر شما با شرايط و وضع موجود دانشگاه‌ها، دانشجويان و اساتيد مي‌توانند به عنوان افسران جوان و فرماندهان جنگ نرم ايفاي نقش كنند؟
- موسوي: بله. من اتفاقاً مي‌خواستم عرض كنم كه يكي ديگر از عرصه‌هاي جنگ نرم بحث دانشگاه‌ها است، يعني از زماني كه ما با عمليات رواني دشمن مواجه بوديم، دشمن معمولاً روي 2 عنصر در داخل كشور سرمايه‌گذاري مي‌كرد؛ يكي مطبوعات و ديگري دانشگاه‌ها؛ چون اينها بالاخره عناصر مرجع اجتماعي هستند و در جامعه برد دارند، يعني هم مطبوعات و رسانه‌ها و هم دانشگاه‌ها. دشمن سرمايه‌گذاري كرده و اتفاقاً من تاكيد دارم كه حضرت آقا خوب تشخيص دادند و خوب و درست گفتند، چون خاكريز اصلي يا حداقل يكي از جبهه‌هاي اصلي مقابله با جنگ نرم دانشگاه‌ها هستند و در اين فضا علي‌القاعده هم دانشجويان و هم اساتيد دانشگاه بايد ايفاي نقش كنند.
بالاخره دشمن در محيط دانشگاه‌ها از مدت‌ها قبل زياد كار كرده است، يعني پديده‌اي نيست كه الان شكل گرفته باشد. ما از اول انقلاب در دانشگاه‌ها درگيري و مسئله داشتيم، 2 سال پس از پيروزي در دانشگاه‌ها انقلاب فرهنگي كرديم و اين به آن معني بود كه در دانشگاه‌ها هنوز درگير جنگ نرم و تبليغات بوديم. يا در دوره دوم خرداد فضاي دانشگاهي همواره محل نزاع و تنازع بين جبهه انقلاب با جبهه معارض بوده و در اين ايام هم چنين بوده است. به طور طبيعي دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌ها به آن معنايي كه مقام معظم رهبري گفتند كه افسران جوان و فرماندهان جنگ نرم هستند، يك معناي عام است، معناي كلي آن اين است كه چون يكي از اهداف جنگ نرم دشمن دانشگاه است، دانشجو و استاد دانشگاه بايد احساس كنند كه افسر و فرمانده اين جنگ هستند و بايد مراقب باشند، بالاخره يكي از اولين كاري كه افسران و فرماندهان انجام مي‌دهند، اين است كه در دام دشمن اسير نشوند يا دشمن نتواند او را مغلوب كنند.
در تفاوت جنگ سخت با جنگ نرم هم عرض كردم. در جنگ سخت دشمن مي‌خواهد ما را بكشد، اما در جنگ نرم مي‌خواهد دل ما را تسخير كند؛ بنابراين دانشجو و اساتيد دانشگاه و عنصر دانشگاهي كه در جنگ نرم نقش فرمانده و افسر را دارد، اولين مورد اين است كه مراقب خودش باشد و در دام دشمن اسير نشود يا توسط دشمن مغلوب نشود.
نكته بعدي اين است كه در جنگ نرم ممكن است كه دشمن در دانشگاه‌ها خاكريز زده باشد. بنابراين اساتيد و دانشجويان انقلابي معتقد به نظام كه كم هم نيستند و تعداد زيادي هستند، بايد آماده باشند و در مقابل جنگ نرم به ايفاي نقش بپردازند.

* فارس: به طور طبيعي در يك جنگ بين فرماندهان و افسران بايد يك سازماندهي و تعامل وجود داشته باشد تا با انسجام بيشتر در ميدان جنگ مقابل دشمن بايستيم. طبيعتاً در ميدان جنگ نرم هم بايد به اين صورت باشد و اين سازماندهي و تعامل بايد صورت بگيرد. به نظر شما سازماندهي، تعامل و هماهنگي بين افسران جوان و فرماندهان جنگ نرم در دانشگاه‌ها چگونه بايد صورت بگيرد؟
- موسوي: بالاخره كانال‌هاي مختلفي وجود دارد، خود تشكل‌هاي دانشجويي و تشكل‌هاي اساتيد بايد كار كنند و كارهاي خوبي هم ظاهراً در اين ايام صورت گرفته است و پيگيري‌هاي خوبي هم شده است. ما نياز به وحدت و انسجام داريم. علاوه برآن نيز نهادهاي فرادستي و مسئول در وزارت علوم و وزارت بهداشت و نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها بايد اين انسجام را ايجاد كنند و هدف‌گذاري كنند.
بالاخره جنس دانشگاه‌ها هم جنس خاصي است. حركت در دانشگاه‌ها يك حركت ظريفي را مي‌طلبد. در دانشگاه‌ها بايد كاملاً با ظرافت و از جنس منطق و استدلال پيش برويم، چون جنگ، جنگ نرم است با ابزار ديگري نمي‌توانيم در دانشگاه‌ها مقابله كنيم، بلكه بايد با استدلال، منطق و از جنس همان محيط پيش برويم. به نظرم تشكل‌هاي دانشجويي و تشكل‌هاي اساتيد مي‌توانند در اين زمينه كار كنند و حركت را به جلو ببرند.

* فارس: همانطور كه خود شما هم اشاره كرديد در جريان انتخابات رياست جمهوري دهم و حوادث پس از آن ما در معرض جنگ نرم دشمن يا به تعبير شما يك كودتاي مخملي قرار داشتيم. آيا دانشگاهيان به طور عام و دانشجويان(افسران جوان) و اساتيد دانشگاه‌ها(فرماندهان) به طور خاص در مقابله با اين جنگ نرم موفق عمل كردند و آيا نقش خود را به خوبي ايفا كردند يا خير؟
- موسوي: نظر قطعي نمي‌توان اعلام كرد. هر كسي در حيطه خود كارهايي انجام داده است، البته همانطور كه مقام معظم رهبري فرمودند برخي خواص در انتخابات مردود شدند. ممكن است برخي هم در دانشگاه‌ها به اين صورت باشند، فقط به دانشگاه‌ها هم بر نمي‌گردد. در خيلي جاهاي ديگر مثل حوزه،‌ محيط‌هاي سياسي و... برخي خواص مردود شوند.
درباره هوشياري دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌ها در برابر فتنه‌ها مي‌توانيم بگوئيم يكي از شاخصه‌هايي كه افسران و فرماندهان جنگ نرم در دانشگاه‌ها به منصه ظهور گذاشتند، اجازه ندادن به دشمن براي سوءاستفاده از محيط‌هاي دانشگاهي بود كه به نظر من يكي از مصاديق عمل به وظايف بود. اگر از سطح كلان بخواهيم نگاه كنيم دانشجو و استاد به عنوان افسر و فرمانده جنگ نرم بايد در قبال جنگ نرم دشمن از خودش مواظبت كند و به دامن دشمن نيفتد. دشمن در آغاز سال تحصيلي دانشگاه‌ها يك سناريوي بسيار پيچيده‌اي را براي دانشگاه‌ها طراحي كرده بود و همينكه دانشجويان و اساتيد به دام اين طراحي نيفتادند، نشان‌دهنده هوشياري آنان است. اين نشان دهنده ايفاي نقش درست است.
بالاخره در اين مدت آمريكايي‌ها و رسانه‌هاي غربي و برخي جريان‌هاي داخلي سرمايه‌گذاري بسيار زيادي كرده بودند كه با شروع تحصيلي يك اغتشاش گسترده و دامنه داري در دانشگاه‌ها ايجاد كنند و با نمادهاي سبز به دانشگاه‌ها بيايند و دانشگاه‌ها را به تعطيلي بكشانند و كلاس‌ها را تعطيل كنند. فضاي متشنج و ملتهب را در دانشگاه‌ها ايجاد و يك نوع پيوند اجتماعي با دانشگاه ايجاد كنند. اما در شروع ترم تحصيلي و به رغم فشار تبليغاتي سنگين و كار زيادي كه در دانشگاه‌ها انجام دادند، با هوشياري اساتيد و دانشجويان اين اتفاق نيفتاد و اين نشان دهنده هوشياري اساتيد و دانشجويان است. البته به اين معنا نيست كه دانشجويان و اساتيد همه يك نظر دارند، اختلاف سليقه‌هاي زيادي در دانشگاه‌ها وجود دارد، لزوماً نوع نگاهي كه در دانشگاه‌ها وجود دارد، شايد با نگاهي كه من دارم، يكسان نباشد، اما همينكه دانشجو و استاد و كليت دانشگاه به دام نمي‌افتد، به نظرم نشان دهنده يك نوع بصيرت است. يعني در دانشگاه تهران كه 30 هزار دانشجو وجود دارد، اينها 200 نفر را جمع مي‌كنند كه اغتشاش ايجاد كنند يا مثلاً در دانشگاه صنعتي شريف 300 ، 400 نفر را مي‌توانند جمع كنند، البته عده‌اي هم در برابر آنها مي‌ايستند و اين نشان دهنده آن است كه دانشگاهيان ما نسبت به سوءاستفاده دشمن از خود هوشيار هستند، حتي با وجود اينكه انتقاد هم داشته باشد. به نظرم در اين سطح مي‌توانيم بگوئيم كه دانشگاهيان با بصيرت وارد شدند.

* فارس: بين اساتيد و دانشجويان دانشگاه‌ها نظرها، سلايق و نگاه‌هاي متفاوت و مختلفي وجود دارد و لزوماً همه دانشجويان و اساتيد يك نوع نمي‌انديشند،‌ شما هم به اين موضوع اشاره كرديد. با اين تفاسير برپايي كرسي‌هاي بحث و آزاد انديشي،‌ مناظرات و امثال آن در دانشگاه‌ها از نظر شما چه نقش و تأثيري در مقابله با جنگ نرم دارد؟
- موسوي: قطعاً تاثير دارد، دانشگاه‌ يك جنس خاصي دارد، جنس دانشگاه جنس منطق و استدلال و حرف حساب است، اين را از قبل هم حضرت آقا اشاره كرده بودند كه آزادانديشي، جنبش نرم‌افزاري نهضت توليد علم، مباني‌اي هستند كه دانشگاه‌ها بايد براساس آن حركت كنند. اتفاقاً دشمن برخلاف اين مي‌خواهد حركت كند. اين موارد هم در فضاي ملتهب و آشوب زده و فضاي بحراني شكل نمي‌گيرد.
زمانيكه مي‌خواهيم نهضت نرم‌افزاري و نهضت آزاد‌انديشي داشته باشيم، به طور طبيعي بايد يك فضاي آرام وجود داشته باشد كما اينكه قبلاً هم در دانشگاه بوده است. ممكن است در كلاس‌هاي درس برخي اساتيد حتي مباني نظام و انقلاب را هم نقد كنند، اما در يك فضاي كاملا علمي و منطقي. اما وقتي به يك حالت اغتشاش‌گونه تبديل شود به طور طبيعي اين اتفاق نمي‌افتد. دشمن در جايي كه احساس كند قرار است نهضت آزادانديشي به مفهوم واقعي كلمه در دانشگاه‌ها ايجاد شود، از آن مي‌ترسد، چون حرفي براي گفتن ندارد.
من ده سال در جنبش دانشجويي فعال بودم؛ واقعاً هر جا كه فضاي مناظره و منطقي و استدلال وجود داشته، آنهايي كه ادعا داشتند، حرفي براي گفتن نداشتند و هميشه فضا را از دست دادند و نهايتاً آشوب و اغتشاش ايجاد مي‌كردند، وگرنه در فضاي منطقي آنها حرفي براي گفتن ندارند، البته نمي‌خواهم بگويم هيچ حرفي براي گفتن ندارند، ممكن است حرف‌ها و انتقاداتي داشته باشند كه درست هم باشد اما اينكه بگوئيم در اين فضاي منطقي حرف اساسي زدند و مباني و سياست‌هاي كلي نظام را توانستند با استدلال زير سوال ببرند، اين واقعاً اتفاق نيفتاده است و نمي‌توانند اين كار را بكنند، لذا جريان مقابل بيشتر از آزادي و آزاد‌انديشي در دانشگاه‌ها هراس دارد. به نظر من بايد ضمن اينكه فضاي آرام در دانشگاه‌ها ايجاد شود، فضا بدهيم تا افراد مختلف حرف خودشان را بزنند. هيچ اشكالي هم به نظر من ندارد كه اين موارد در دانشگاه‌ها در يك مقياس آرام و منطقي و علمي انفاق بيفتد و با مشكل نيز مواجه نمي‌شويم. اما مساله اين است كه يك عده‌اي از دانشگاه به عنوان يك ابزار سياسي مي‌خواهند استفاده كنند، به عنوان يك ابزار فشار مي‌خواهند استفاده كنند. اينجاست كه ما با يك پديده ديگر مواجه مي‌شويم. بعد آن وقت مي‌گويند كه آزادي نيست، نه آزادي هست آنها بيايند حرف خودشان را بزنند اما در چارچوب استدلال.

* فارس: به عنوان سوال پاياني، نقش تحقيق و پژوهش، نوآوري، پيشرفت علمي و نهضت توليد علم و همين جنبش نرم‌افزاري كه شما فرموديد، در مقابله با جنگ نرم چه اهميتي دارد و چگونه بايد نهادينه شود؟
- موسوي: يكي از منابع قدرت نرم ما همين بحث پيشرفت علمي است. در دنياي جديد، پيشرفت علمي، تحقيق، پژوهش، توسعه علمي يك از منابع قدرت نرم محسوب مي‌شوند، هر چه ما از علم و دانش بيشتري برخوردار باشيم در سطح جهان و منطقي داراي قدرت و نرم و اقتدار معنوي بيشتري برخوردار خواهيم بود.
اگر ما بحث استقلال را به عنوان يكي از پايه‌هاي و شعارهاي اصلي انقلاب در نظر بگيريم، آن پيشرفت علمي و نرم‌افزاري مي‌تواند اين استقلال را تحقق ببخشد، كمااينكه ما يك وجه و وجوهي از آن را مشاهده كرديم. در همين بحث هسته‌اي اگر دقت كنيم، شعار استقلال را از نظر يك پيشرفت علمي توانستيم اثبات كنيم، يعني اگر امروز در مذاكرات ژنو حرف خودمان را به كرسي مي‌نشانيم و طرف مقابل مي‌پذيرد كه ما غني‌سازي داشته باشيم و به يك نوع استقلال خودمان را به رخ دنيا مي‌كشيم، اين ناشي از پيشرفت علمي است، ناشي از اين است كه ما بر اساس جنبش نرم‌افزاري در حيطه‌اي از علم به نام انرژي هسته‌اي توانستيم پيشرفت كنيم و كمك كنيم به استقلال سياسي كشورمان. يا در حوزه‌هاي ديگر مثل موشكي، مخابراتي و فضايي و ماهواره‌اي يا بعضي از حوزه‌هاي پزشكي.
به طور طبيعي اينها گوشه‌هايي از پيشرفت و ظهور و بروز نهضت توليد علم و جنبش نرم‌افزاري است كه بايد نهادينه شود و در دانشگاه تاكيد به علم بايد تبديل به گفتمان شود. توجه دانشجويان به افق علمي آينده و اينكه بايد به يك افق در ترازي بسيار بالاتر از وضعيت موجود برسيم بايد تبديل به يك گفتمان شود و اين هم به كار فرهنگي نياز دارد، به تلاش رسمي دستگاه‌هاي مشغول و عناصر مسئول مخصوصاً در وزارتخانه‌ها و دولت‌ نياز دارد كه بتوانند اين را به يك گفتمان تبديل كنند. انشاء‌الله بتوانيم اين فضاي پيشرفت علمي و توسعه علمي را به يك موضوع واحد و غالب در همه حيطه‌هاي علمي تبديل و نهادينه كنيم و ساختارهاي لازم را براي آن در نظر بگيريم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین