افزایش اقتدار جمهوری اسلامی و افول قدرت و اعتبار آمریکا در سال های اخیر

رهبر انقلاب به مواردی نظیر مشکلات اقتصادی، مشکلات سیاسی (اختلافات داخلی)، مشکلات راهبردی در ارتباط با شرکا و متحدان (نظیر همکاری نکردن انگلیس –نزدیک‌ترین شریک امریکا- برای حمله به سوریه، مسائل اخیر مرتبط با افشای جاسوسی از کشورهای اروپایی)، اشتباهات محاسباتی و آینده پژوهی اشاره کردند که باز کردن جزئیات هر یک از این محورها و سایر شواهد لازم است. در این زمینه به برخی شواهد و نمونه‌های افول قدرت، نفوذ و اعتبار امریکا می پردازیم.

در این رابطه می توان موضوع را از چند جنبه مختلف مورد بررسی قرار داد. اولا مشکلات مالی و اقتصادی و صنعتی و حتی بحران های اجتماعی وفقر و تامین اجتماعی در داخل آمریکا و موقعیت آمریکا در جهان امروز نشان دهنده کاهش قدرت آمریکا است.
اختلاف کنگره آمریکا و دولت این کشور بر سر تامین بودجه تامین اجتماعی 700 میلیارد دلاری و طرح مورد نظر اوباما، افزایش مالیات از ثروتمندان، کاهش برخی برنامه های دولت آمریکا و... موجب شد که دولت این کشور به لبه پرتگاه مالی نزدیک شود و سرانجام دولت برای چند ماه تعطیل شد و برخی فعالیت های دولتی به حالت تعلیق درآمد و اکنون در ماه ژانویه نیز دوباره باید تصمیم بگیرند تا از تعطیلی دولت جلوگیری کنند.
عدم نظارت بر موسسات مالی و بانکی آمریکا و غرور حاصل از سال ها سیاست های استکباری در آمریکا، کار را به جایی رساند که بعد از افزایش قیمت نفت و مواد غذایی، اقساط بیش از 70 میلیون آمریکایی عقب افتاد و دولت و بانک ها و صنایع و... با بحران مالی مواجه شد و به دلیل سیاست های توسعه طلبانه، نفوذ و حاکمیت بر موسسات مالی و بازارهای بورس و سیاست قیم مآبانه این کشور بر بازار پول، کار به جایی رسید که بحران اقساط وام مسکن آمریکا به تمام صنایع آمریکا و اقتصاد کشورهای جهان سرایت کرد و سال ها دنیا با مشکلات بحران مالی و رکود و بحران یورو و دلار و... مواجه شدند.
قیم مآبی و توسعه طلبی و مداخله جویی آمریکا به حدی مورد نفرت جهان است که حتی یک کارگر افغانی که در ایران کار می کند از نتیجه تحریم ها و رشد نرخ ارز و تبدیل ریال به افغانی متضرر می شود و سوال می کند که چه ربطی بین مبادلات اقتصادی ایران و افغانستان با تحریم ها و دلار وجود دارد و چرا همه پول های جهان به دلار مبادله و ارزش گذاری می شوند.
این مشکل در اوپک و قیمت نفت و بازار انرژی نیز به شکل های دیگر وجود دارد و آمریکا برای آن که کشورهای نفت خیز را وابسته به دلارهای نفتی کند، قیمت نفت را بالا نگه داشته تا هم اقتصاد چین و اروپا و ژاپن و.... با افزایش هزینه تولید مواجه شوند و نتوانند با آمریکای رو به ضعیف شدن رقابت کنند و هم کشورهای عرب کالای بیشتری از آمریکا بخرند و پول بیشتری صرف کارهای عمرانی و شرکت های آمریکایی کنند و شرکت های نفتی آمریکا بیشتر در مناطق نفت خیز خاورمیانه مثل عربستان و عراق و... حضور یابند.
از سوی دیگر آمریکا به دنبال تامین انرژی خود از منابع آمریکا و کانادا و آلاسکا است تا وابستگی خود را کمتر کند و به تدریج ضعف خود را جبران کند.
براین اساس، مشکلات مالی، عدم نظارت بر موسسات داخل آمریکا، ضعف تئوریک و عملکرد نظام سرمایه داری که حتی قادر به رفع مشکل خود آمریکا نیست، بدهی سنگین آمریکا به چین و کشورهای دیگر و تصویب سالانه هزاران میلیارد دلار کسری بودجه  و بدهی بیشتر به چین و اروپا و ثروتمندان داخل آمریکا برای حفظ نظام اقتصادی رو به زوال آمریکا، و از سوی دیگر مشکل فقر، عدم تامین هزینه بهداشتی و درمان 70 میلیون آمریکایی،  هزینه های دخالت نظامی آمریکا در جهان به نام مقابله با تروریست و... همگی، باعث زوال بیشتر دلار و اقتصاد آمریکا شده و همه کشورهای جهان را با مشکل مواجه کرده است.
اکنون کشورهای جهان به دنبال آن هستند که مبادله با دلار را کاهش و پول های دیگر را برای مبادله و حفظ ارزش پول و کالا مبنا قرار دهند.
براین اساس، مهمترین عامل ضعف و زوال آمریکا، وضعیت اقتصاد نظام سرمایه داری و سیاست های غلط و کسری بودجه و تعطیلی دولت و پرتگاه مالی و بدهی سنگین به کشورهای جهان است که دیگر با ترفندهای قبلی قابل تامین نیست و خلاصه آمریکا را به تدریج به کشوری در سطح کشورهای اروپایی و روسیه و چین و کمتر از آنها تبدیل می کند و دیگر نمی تواند آن اقتدار قبلی بعد از جنگ دوم جهانی را حفظ نماید.
دوم این که در شرایط کنونی، که مناطق خاورمیانه، عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه، ترکیه، مصر، تونس، و برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی، با تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی مواجه هستند و برخی با بحران هایی مانند جنگ داخلی مثلا در سوریه مواجه می باشند، آمریکا عملا قدرت تاثیر گذاری بر تحولات این کشورها را ندارد. همچنین در بسیاری موارد با مخالفت جدی روسیه، چین و سایر کشورهای شورای امنیت و کشورهای صاحب نفوذ جهان مواجه است.
طرف های درگیر در سوریه و خاورمیانه به آمریکا بی اعتماد هستند حتی صدای انتقاد عربستان و متحدان آمریکا درآمده و آمریکای روبه زوال که در حال مذاکره با کشورهای مختلف جهان از جمله ایران است، قادر به تامین نظر اسرائیل و عربستان و... نیست و صحنه سیاست منطقه سوریه و غرب آسیا را به کشورهای صاحب نفوذ مانند ایران واگذار کرده است. اکنون ایران در سوریه، عراق، کردستان، و بسیاری از کشورهای جهان، با قدرت و نفوذ و اثرگذاری بیشتری حاضر شده و از حضور و توان آمریکا کاسته شده و آمریکا قدرت قبلی خود را ندارد و کشورهایی مانند چین و روسیه و اروپا خوب درک کرده اند که از آمریکا کاری بر نمی آید و در هر موضوعی باید ایران حضور یابد تا مسائل پیگیری و حل شود.  
به همین خاطر است که اعتماد کشورهای جهان و رهبران جهان به ایران روبه افزایش و بی اعتمادی به آمریکا در حال رشد است و بسیاری از کشورهای جهان، نتیجه مداخله و حضور آمریکا در کشورهای خود را بی توجهی به منافع ملی این کشورها ارزیابی کرده اند.
سوم، انتقاد افکار عمومی جهان، اعتراض رهبران جهان و حتی افکار عمومی مردم داخل آمریکا در سال های اخیر نسبت به جاسوسی در زندگی مردم جهان شدت گرفته و نسبت به سیاست های مداخله جویانه، بی احترامی به مردم جهان، شنود تلفن  رهبران جهان و بسیاری از اقدامات اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در موارد مختلف اعتراض دارند.  
 آمریکا از شنود تلفنی رهبران قدرتمند جهان، تا پیگیری ایمیل های شخصی و شبکه های اجتماعی و شرکت های بزرگ اینترنتی و اطلاع رسانی جهان و همچنین دخالت در کودتا و جنگ ها و حملات شیمیایی عراق  و... همه جا دخالت خود را نشان داده است و این نوع مداخله ها و جاسوسی زندگی مردم و رهبران جهان و دخالت در سرنوشت مردم جهان با استفاده از ابزارهای ماهواره ای، جاسوسی و اطلاع رسانی و.... همگی موجب کاهش قدرت و نفوذ آمریکا و نفرت مردم جهان نسبت به این سیاست های استکباری شده است.


نکته چهارم که می تواند مبنایی برای حرکت جهان در سال ها و دهه های آینده باشد، انتقاد رهبران مذهبی، سیاسی، روشنفکران و فیلسوفان و پژوهشگرانی است که از حالا، ضعف و زوال نظام آمریکا را پیش بینی کرده و به دنبال راه حلی برای اصلاح ساختار کنونی مدیریت جهان هستند.
آنها اعتقاد دارند که دیگر نمی توان مثل گذشته با حضور نظامی، فروش کالا، تبلیغات، جنگ تجاری، جنگ اطلاعاتی و... دنیا را مدیریت کرد و حتی آمریکا با وجود اجرای این روش ها، جز افزایش نفرت و افسردگی و انتقاد افکار عمومی جهان، به  نتیجه ای نرسیده و نه تنها رویای آمریکایی برای مردم خود آمریکا تحقق نیافته و رفاه و ثروت و مصرف گرایی و احساس تعلق و خوشبختی و تضمین تامین اجتماعی  و آینده عملی نشده و فایده گرایی و لذت جویی و کامیابی موجب سعادت مردم آمریکا نشده  بلکه هر روز ترور و بمب گذاری و اعتراض و وحشت و ناامنی در جامعه آمریکا در حال رشد است و عده ای با اسلحه به جان کودکان افتاده اند و افراد با سن کم و جوان و دانش آموز دبیرستانی تا افراد سن بالا به صف ناهنجاری ها و ترور پیوسته اند تا به نوعی ناهنجاری روانی و اعتراض و نابرابری را به افکار عمومی نشان دهند .
از سوی دیگر، وقتی مردم جهان اوضاع داخلی آمریکا را روبه وخامت می بینند دیگر رویای آمریکایی و جامعه آمریکا با وجود مشکلات بسیار آن و بی رحمی نظام سرمایه داری جذابیتی برای دیگر مردم جهان ندارد و لذابه این فلسفه و تفکر و مکتب فکری شک کرده اند و به دنبال روش های بومی و فکری و فلسفی خود هستند تا مشکل را به گونه ای دیگر حل کنند.
هر کشوری که مستقل از نظام سرمایه داری و آمریکایی حرکت کرده و به جای تبلیغ و مصرف و خشونت به حفظ آرامش و مذهب و خدا جویی و تامین نیاز از داخل کشور و ایجاد رابطه با همسایه ها و هم کیشان پرداخته در آرامش روانی و صلح و امنیت بیشتری به زندگی ادامه داده است و همه این شاخص ها نشان دهنده افزایش قدرت های مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران وزوال قدرت آمریکا و روش های استکباری و غرور بی مورد کشورهای عضو بلوک سرمایه داری است که برای انسان امروز مانند کالا ارزش قائل هستند نه به عنوان اشرف مخلوقات و در حال تکامل و خداجویی...