به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ روزی ِ جاهل نوشت:
بن مایه ایمان، آزادی است و جوهره آن اختیار؛ ایمان جوانه ای است شیرین که در قلب آدمی شکوفا می شود و از آبشخور آزادی می نوشد. اما اسلام مقوله است از جنس فقه و جوهره آن تسلیم است، با شهادتین حاصل می شود هرچند که از سر اجبار باشد و با عمل به ظواهر قوام می یابد هرچند که خالی از یقین و صفا باشد.
تفاوت ایمان و اسلام را یا فهم نکرده ایم یا نمی خواهیم که فهم کنیم و گوئیا راضی شده ایم به آنکه جامعه ای داشته باشیم نامومن اما اسلامی؛ با ظاهری پر زرق و برق و باطنی پوسیده و زنگار گرفته! حجاب را و بسیاری دیگر از احکام را اجباری ساخته ایم؛ اما اینکه قلب جوان ما این حقیقت را پذیرفته یا نه؟ مهم نیست.... نگاه فقه مدارانۀ افراطی تمام ساحات برنامه ریزی اجتماعی و سیاست گذاری عمومی ما را درنوردیده و حقیقت دین را قربانی فهمی قشری و ظاهری از دین ساخته است. برای آنچه که قشر دین است رگهای گردن متورم می شود اما برای صداقت و حفظ بیت المال که غایت اخلاقی دین است زبانهای توجیه دراز می گردد. گاهی فراموش می کنیم پیامبر آمد تا "مکارم اخلاق" تمام شود.
فرجام کار ما پیدایش جامعه ای شده که در ظاهر دینی است اما در باطن ریاکارانه و مزورانه است؛ مسلمان است اما نامومن! به تصدیق شرع و عقل، جامعه ای بی دین اما بی ریا نیکوتر و پسندیده تر است از جامعه ای که ریاکارانه دیندارست. حافظ بزرگترین منتقد چنین جامعه ای است:
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز / مست است و در حق او کس این گمان ندارد
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب / بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
ای کاش به جای آنکه بکوشیم به مدد پلیس، و به یاوری ترس و به کمک اجبار، اسلام را پیاده کنیم از معنای ایمان می دانستیم و از سر تامل و تدبر این آیات را می خواندیم و درنگ می کردیم در در وجه عتاب آلودی که در این آیات نسبت به پیامبر است اگر بخواهد که طریقه اجبار در پیش گیرد:
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِين.
و اگر پروردگار تو مىخواست، قطعاً هر كه در زمين است، همگی با هم ايمان مىآوردند. پس آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟ یونس ۹۹
وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ.
و اگر روىگرداندن آنان بر تو گران و دشوار مىآيد، اگر توانى سوراخى [براى فرو شدن] در زمين يا نردبانى [براى فرا شدن] در آسمان بجويى تا آيتى برايشان بياورى [چنان كن- كه البته نتوانى كرد-]. و اگر خدا مىخواست آنان را بر راه راست گرد مىآورد. پس، از نادانان مباش. انعام ۳۵
شاید آن شهری که سهراب در پشت دریاها می دید و قایقی برایش ساخت؛ شهری از جنس ایمان باشد نه اسلام؛ شهر ایمانی: جایی که صداقت بر پیشانی آن می درخشد و از ریا خبری نیست که نیست!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com