موضوع اصلي بحث اين است كه ما بايد مواظبت كنيم رفتار هاي زندگي مان بر پايه اصول ديني و هويت اسلامي و ايراني مان باشد نه بر گرفته از سبك هاي تقليدي و پيروي از مد روز.
شايد خيلي از نهادهاي دولتي و مردمي و اشخاص حقيقي و حقوقي به جهت تاكيدات مقام معظم رهبري و نيز ضرورت عقلي پرداختن به اين بحث در جامعه امروز ما، به دنبال راه حل ها و مواردي مي گردند كه بتوانند اين مسئله را تبيين و اجرايي نمايند.
در اين باره بايد گفت يكي از اركان مهم در تحقق سبك زندگي اسلامي ايراني، نحوه برخورد مسئولين حكومت اسلامي با اين مسئله است. وقتي مسئولين و كساني كه در جامعه ما به آنها دائما رجوع مي شود و زير نگاه هاي دقيق مردم هستند به اين مسئله با ديد يك امر بي اهميت و معمولي بر خورد كنند طبيعتا انتقال آن به بدنه مردم عادي جامعه بسيار دشوار خواهد بود و شايد عبارت معروف " الناس علي دين ملوكهم" تاييد كننده اين استدلال باشد. تازه مسئله به همين جا نيز ختم نمي شود و اثر منفي هم مي گذارد و اعتماد مردم را نيز از بين مي برد:
"مردم بايد به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال مسايل خودمان رفتيم، به فكر زندگى شخصى خودمان افتاديم، دنبال تجملات و تشريفاتمان رفتيم، در خرج كردن بيتالمال هيچ حدى براى خودمان قايل نشديم - مگر حدى كه دردسر قضايى درست بكند! - و هرچه توانستيم خرج كرديم، مگر اعتماد مردم باقى مىماند؟ مگر مردم كورند؟. آقايان! مگر مردم نمىبينند كه ما چگونه زندگى مىكنيم؟"
به همين خاطر در اين مطلب مروري خواهيم داشت بر برخي جنبه هاي مغفول مانده از سبك زندگي يك مسئول در نظام اسلامي. جنبه هايي كه تا كنون بارها از سوي رهبر معظم انقلاب نيز طرح و مورد مطالبه قرار گرفته است:
*يكي از موارد مهم و اساسي در سبك زندگي مسئولان و كارگزاران حكومتي در جمهوري اسلامي لزوم بي اعتنايي به ماديات و زرق و برق ناشي از قِبَل مسئوليتشان است و اينكه مسئوليت را سكوي پرش خود در امور مادي قراري ندهند. بايد گفت اگر چه اين روز ها دقت نظر مسئولين در اين مسئله كمي دور از ذهن به نظر مي رسد اما در اوايل انقلاب اتفاقا اين مسئله جزئي از روال عادي كشور بوده است:
"آن وقتى كه جوان حزباللهى ما به جهاد يا به سپاه يا به فلان وزارتخانه مىرفت و به او مىگفتند كه چهقدر حقوق مىخواهى، مىگفت اين حرفها چيست، مگر من براى حقوق آمدهام؟ اصرار مىكردند كه بالاخره زندگى خودت و زن و بچهات بايد بگردد؛ يك چيزى بگير. به نظر شما اينها افسانه است؟ به نظرم اگر شما برويد در دنيا اين را نقل كنيد، چنانچه كسى وضع چند سال قبل ما را نديده باشد، خواهد گفت كه افسانه است؛ ولى اين واقعيت است. اين رويداد، در همين ايران و در همين تهران و در همين وزارتخانههاى ما اتفاق افتاد؛ يكى، دو مورد هم نبود. نمايندهى مجلس وقتى اول بار به او حقوق دادند، خجالت كشيد حقوق را بگيرد! بعضى از دوستان ما در دورهى اول نمايندگى مجلس، شرمشان آمد و ننگشان كرد كه حقوق بگيرند! گفتند ما حقوق بگيريم؟!
برادران! من و شما داريم از آن ذخيره مىخوريم؛ فراموش نكنيد، آن را مردم ديدند. نمىشود ما در زندگى مادّى مثل حيوان بچريم و بغلتيم و بخواهيم مردم به ما به شكل يك اسوه نگاه كنند؛ مردمى كه خيليشان از اوليات زندگى محرومند."
سير در مواضع اميرالمومنين در 5 سال حكومت داريشان نشان مي دهد كه پذيرفتن مسئوليت در نظام اسلامي بر خلاف وضع رايج جامعه ما بيشتر از اينكه موجبات شادي آفريني و خوشحالي در دل آن مسئول را به دنبال داشته باشد بايد نگراني و ترس از سوال و جواب فرداي قيامت آن فرد را بالا ببرد:
"حاكم نبايد حكومت را براى خود وسيلهی اعاشه و زندگى و كسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلكه بايد آن را يك مسئوليت بداند. بارى است بر دوش او؛ بايد همه همّت خود را بگذارد كه اين بار را به منزل برساند."
اساسا مسئولان در نظام اسلامي برخلاف تصور رايج در محدوديت بيشتري به سر مي برند. حتما اين جمله را شنيده ايد كه "فقه مديران با فقه مردم عادي فرق دارد" يكي از جوانب اين عبارت در ذيل به خوبي بيان شده است:
" (مسئولان)در اين راه، از خيلى چيزها بايد بگذرند. نه فقط از شهوات حرام، از شهوات حلال نيز بايد گذشت. نمىگويم مثل پيامبر باشيم، نمىگويم مثل اميرالمؤمنين - كه شاگرد پيامبر بود - باشيم؛ كه انسان آن مطالب را كه مىخواند، تنش مىلرزد. اميرالمؤمنينى كه زهدش در زندگى و دنيا مَثَل ساير است و مسلمان و غيرمسلمان آن را مىدانند، دربارهى پيامبر مىگويد: «قد حقّر الدّنيا و صغّرها و اهون بها و هوّنها»(16)؛ دنيا را تحقير كرد - يعنى همين لذايذ و بهرهمنديها و برخورداريهاى دنيا را كوچك كرد - به آنها توهين كرد و سبكشان نمود.
در قُبا براى پيامبر آب آوردند و چيزى هم مثل عسل قاطى آن كردند. پيامبر فرمود: من اين را حرام نمىكنم، اما نمىخورم. اين دو، دو چيز است؛ يا آب يا عسل. آن را از ما نخواستهاند. اگر از من و شما بخواهند، پدرمان درآمده است! مگر ما مىتوانيم آنطور زندگى بكنيم؟ پيداست كه آن نفس قدسى ملكوتى، يك چيز ديگر است..... كمتر خرج كنيم، كمتر بذل و بخشش بيجا كنيم، كمتر به زندگى شخصى خودمان بپردازيم"
*مسئله ديگر كه اين روزها به شدت فقدان آن در سبك زندگي مسئولين كشور اعم از همه ي قوا مشاهده مي شود بحث تجمل گرايي و ورود تشريفات و رفاه هاي آنچناني به زندگي كاري و شخصي مسئولين است.
متاسفانه دريافت حقوق هاي چند ميليوني، سوار شدن بر ماشينهاي لوكس خارجي، قائل شدن امتيازات و مزاياي ويژه براي خود و اطرافيان جز روال كاري بسياري از مسئولين شده است به طوريكه بعضا مسئولين به "سواره هايي"مبدل شده اند كه خبر از اوضاع و احوال مردم عادي و طبقه مستضعف جامعه كه "پياده"هستند ندارند:
"من و شما همان طلبه يا معلم پيش از انقلابيم. يكى از شماها معلم بود، يكى دانشجو بود، يكى طلبه بود، يكى منبرى بود، همهمان اينطور بوديم؛ اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگيريم، مثل خانهى اشراف خانه درست كنيم، مثل حركت اشراف در خيابانها حركت كنيم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ريششان تراشيده بود، ولى ما ريشمان را گذاشتهايم، همين كافى است؟! نه، ما هم مترفين مىشويم. واللَّه در جامعهى اسلامى هم ممكن است مترف به وجود بيايد. از آيهى شريفهى «واذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها»(17) بترسيم. تُرف، فسق هم دنبال خودش مىآورد
اگر مبلغى از مخارج دولت، عبارت از تغيير دكوراسيون اتاق مدير كل و معاون وزير و وزير و فلان مسؤول قضايى و فلان مسؤول در بخشهاى گوناگون ديگر باشد، اين جرم و خطاست. اگر يكى از مخارج دولت اين باشد كه فلان تعداد ماشين جديد بياوريم و بين دستگاهها تقسيم بكنيم، ما حق نداريم اين را جزو مخارج دولت حساب كنيم و به حساب آن از سوبسيد مردم بزنيم. نه، اين خلاف است. براى اين كارها حد بگذاريد. دستگاهها بايد بخشنامه كنند و در مورد اين تغيير دكوراسيونها و تغيير خانهها و خرجهاى اضافى حدى معين بكنند. من نمىگويم مثل بعضى از تندروها باشيم كه مىگويند در مسجد بنشينيم و وزارت كنيم؛ نه، در مسجد نمىشود. وزارت كردن، يك ساختمان و چهار تا اتاق و تعدادى مسؤول و يكمقدار هم بالاخره امكانات براى زندگى آن آقايى كه مىخواهد خدمت بكند، مىخواهد؛ اما بايد در حدى باشد."
*مسئله ديگر استفاده از اموال دولتي و بيت المال به بهانه داشتن مسئوليت است. متاسفانه اين مسئله نيز گاها در سبك زندگي مسئولان كشور ديده مي شود و سوال بر انگيز تر از خود مسئله توجيهاتي است كه در اين باره مي آوردند توجيهاتي از قبيل مباحث امنيتي و ...:
"گاهى از جاهايى گزارشهاى نوميدكنندهيى مىرسد و در برخى موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پيشانيش مىنشيند؛ رعايت كنيد! سؤال مىكنيم كه چرا ماشين لوكس و نو و مدل بالا؟ مىگويند كه اشكال امنيتى داريم! چه اشكال امنيتى؟! آقايان مسؤول در شوراى امنيت كشور يا جاهاى ديگر، بنشينند معين كنند و مسأله را در جايى ببُرند؛ من هم اگر بايد دخالت كنم، بگوييد در جايى دخالت كنم. اين چه وضعى است كه همينطور بىحساب و كتاب جلوى هر وزارتخانه و ادارهيى، دهها ماشين به رنگهاى گوناگون متعلق به مسؤولانِ آنجا به چشم مىخورد؟! چه كسى چنين چيزى را گفته است؟
گزارش آمده كه روحانى عقيدتى، سياسى در يكى از دستگاهها، خودش ماشين دارد، ولى ماشين دولتى سوار مىشود! من نوشتم كه حق ندارد اين كار را بكند. براى من جواب آمد كه اين كار رويه است و همه مىكنند! اين آقا خودش يك ماشين دارد، كه براى خودش لازم است؛ يكى هم خانمش دارد و نمىشود كه خانمش از اين ماشين استفادهكند! عجب! اين چه حرفى است؟
من الان اعلام مىكنم و قبلاً هم نوشتم و اين را گفتم كه آن وقتى كه آقايان امكانات شخصى دارند، حق ندارند از امكانات دولتى استفاده بكنند. اگر ماشين داريد، آن را سوار شويد و به وزارتخانه و محل كارتان بياييد؛ ماشين دولتى يعنى چه؟ واللَّه اگر من از طرف مردم مورد ملامت قرار نمىگرفتم كه مرتب ملاحظهى جهات امنيتى را توصيه مىكنند، بنده با ماشين پيكان بيرون مىآمدم"
* مورد ديگري كه ضرورت دارد در سبك زندگي مسئولان لحاظ شود و متاسفانه جاي خالي آن باز هم در زندگي برخي مسئولان كشور ديده مي شود بحث قائل نشدن شانيتي جز نوكري و لزوم پاسخگويي به مردم است و متاسفانه برخي از حرفها و مصاحبه ها و نيز رفتار هاي عملي مسئولان با مردم خلاف اين مسئله است.
"آقايان! اين مردم - همانطور كه امام مكرر فرمودند - ولىنعمتهاى ما هستند؛ اين شوخى نيست. من يكى از مسؤولان را در محضرى ديدم كه برخوردش با مردم قدرى متكبرانه بود. من پيغام دادم و گفتم به ايشان بگوييد كه اگر مىخواهد جبران آن برخورد را بكند، بايد در همانطور محضرى ظاهر بشود و بگويد: اى مردم! من نوكر شمايم. ....من رهبرم، من رئيس جمهورم، من رئيس قوّهى فلانم، من وزيرم؛ اينها چه ارزشى دارد؟ اگر توانستمخودم را قانع كنم كه من خدمتگزارم، يك چيزى؛ والّا چه ارزشى دارد؟ خدمتگزار چه كسانى؟ مردم. البته همهى افراد ملت و جامعه را بايد خدمت كرد؛ اما مراد عمدتاً طبقهى محرومند كه بايد مورد توجه خاص براى خدمت قرار بگيرند؛ به دو دليل: اولاً چون احتياجشان بيشتر است و عدل اين را اقتضا مىكند؛ ثانياً چون پشتيبانى آنها از نظام، جديتر و هميشگيتر است و از اول اينطور بوده است."
در جمع بندي بحث بايد به دو نكته اشاره كرد:
نخست اينكه تا سبك زندگي مسئولان به سبك زندگي مورد نظر اسلام تغيير نكند نمي توان در باره سبك زندگي مردم عادي جامعه انتظار خاصي داشت.
و دوم اينكه همان دليلي كه باعث شد رهبري معظم انقلاب به طرح اين بحث در ميان مردم بپردازند كه عبارت بود از برخي نگراني ها درباره وضعيت آينده جامعه،اين نگراني در مورد مسئولين هم وجود دارد. بسياري از دلسوزان انقلاب از روند فعلي حركت و برخي رفتار هاي مسئولان نظام (اعم از هر سه قوه) كه متاسفانه بعضا در حال تبديل شدن به عرف هم هست نگران اند و متاسفانه بايد گفت اين نگراني چندان هم بيجا نيست. بايد در كنار تدوين مولفه هاي سبك زندگي اسلامي براي مردم عادي، چهارچوب سبك زندگي مسئولان اسلامي نيز تدوين شده مورد مطالبه قرار گيرد سبك زندگي كه اساس آن مبتني بر تقوا باشد
"اين جبهه، فقط با تقوا پيش خواهد رفت. اين نظام، جز با رعايت تقوا و طهارت و پاكى و محاسبهى دقيق و صحيح و حسابرسىِ هركدامِ ما از خودش - «حاسبوا انفسكم»(13) - پيش نخواهد رفت. اشتباه است اگر كسى خيال كند همان كارهايى كه ديگر حكومتها و ديگر كارگزاران دولتها در دنيا مىكنند، ما هم همانها را بكنيم. ما اصولى داريم، ما روشهاى مخصوص به خودمان را داريم؛ اينها متعلق به اسلام است. اين اصول بايد بر دنيا حاكم بشود؛ نه اين كه اصول غلط دنياى جاهلى و استكبارى، خودش را بر ما تحميل بكند."
اميد است در آستانه دوره جابجايي و انتقال دولتهاي دهم و يازدهم و به تبع آن تغيير در مناصب متعدد كشوري و استاني اين مسائل از سوي رئيس جمهور منتخب و وزرا معرفي شده از سوي ايشان مد نظر قرار گيرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com