به گزارش بولتن نیوز، مهدی زاهدیان که از همشهریان این ضد انقلاب فراری است، نامه ای به وی نوشته که در ادامه مطلب آن را مشاهده می کنید:
به نام او که نامی جز نامش لایق ستایش نیست
«آنگونه باش که باید باشی نه آنگونه که دیگران می پسندند »
آقای محمدجواد اکبرین
س ل ا م
جوانی هستم از شمال ایران اسلامی، زادهی زادگاهتان شهر بهارنارنج (بابل) .
چند سالی است که اهل منطقه ی چهارسوق شدم و در مکتب اهل بیت (ع) دانش اندوزی می کنم ، حتماً خاتم الانبیاء (ص) ، روحیه و یا فیضیه را به خاطر می آوری ، من اهل همین دیارم ، اهل آبادی عاشق سرشتان .
دست تقدیر اینگونه رقم خورد که در فتنه ی ٨٨ با روح شیطانی تان آشنا شوم ؛ آن روزها را که به یاد داری ، همان شلوغی های پایتخت که شما و امثال شما به امر اربابانتان آن را دست و پا نمودید و به طمع پول از آن حمایت کردید و با هر سازشان به اشکال مختلفی که باب میلشان باشد رقاصی نمودید تا بلکه لبخندی بر لبان نامبارکشان بنشانید .
آقای اکبرین
پیرامون شما اینگونه شنیدم که ولایی بودی و فدایی حضرت سید علی ، خاطرات چفیه به دوش بودنتان را نیز چندین و چندبار شنیدم ولی هنوز در حیرتم که چه شد سر از برنامه های بی بی سی در آوردی و به اسم روزنامه نگار و دین پژوه به دروغ گویی می پردازی ؟
آقای اکبرین
خاطره ی اقامه ی نماز جماعتتان در وسط بلوار پایتخت را هم شنیدم ، هرچه تأمل می کنم برایم قابل حل نیست که شخصی این چنینی روزی در شبکه ی صدای آمریکا بیاید و به عنوان دین پژوه به تحریف حقایق دین مبین اسلام بپردازد و تحلیلات سیاسی دیکته شدهی ظالمان جهان را برای عده ای ظاهربین ارائه دهد .
آقای اکبرین
از صدای گرم و مناجات های زیبایتان با خالق هستی نیز شنیدم ، پس چه شد آن سوز دعا و آن اشک های عاشقی به کدامین مسیر عزیمت کرد ؟
مگر در نمازهایت « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم » را نمیخوانی و در قنوت عاشقانه هایت « رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَة » را زمزمه نمی کنی ؟
آقای اکبرین
یادم نمی رود که لباس مقدس روحانیت در آن تصویر چه زیبا روح شیطانی تان را پوشانده بود و نفاق درونتان را پنهان نموده بود ، به راستی که مصداق آیه ی « وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِين » گشته ای و در باتلاق غفلت فرو رفته ای .
آقای اکبرین
دست نوشته های وقیحانه تان علیه نظام و انقلاب را دیدم و می دانم که به عنوان آلت دست شیاطین مجبور به نوکری هستی ، اما بدانید که نه شما و نه نوشته هایتان ذره ای در روح حماسی این جوانان اثر نخواهد کرد ، چرا که آنان حماسه سازی را از عاشورای حسین (ع) آموختند و پدرانشان را در حماسه ی ٨ سال دفاع مقدس نظاره کردند که چگونه علیه استکبار ایستادگی نمودند و جانبازی کردند .
من از نسل همین جوانانم ، همین هایی که شما و زورگویان دنیا برایشان نقشه ها کشیده اید ؛ این نامه را نوشتم تا بگویم که نسل ما نسل عاشقی است ، نسل جان نثاری و وفاداری به ولایت .
آقای اکبرین
همه ی این ها به کنار ، حتی دین هم به کنار ، چون می دانم که بویی از دینداری به مشامتان نرسیده ولی بدانید که حق صاحب خانه را این چنین ادا نمی کنند ؛ شما مصداق ضرب المثلی هستی که می گوید : " نمک خوردند و نمکدان را شکستند. "
اگر سربازی برایتان میسر نبود حداقل سربار نمی شدی و اگر توانایی برداشتن باری از دوش امام غریب (عج) را نداشتی چرا خود باری بر دوش مبارکشان گشته ای ؟
آقای اکبرین
می دانم که جاهل نیستی و همه ی گفته هایم را بهتر از خودم می دانی اما خود را به تجاهل زده ای تا چشمانت را به روی حقایق ببندی و به لذایذ مادی و حیوانی مشغول شوی ؛ در این جا به جاست که حکمتی از نهج البلاغه نقل کنم که در آن امام علی (ع) اینگونه فرمود : « اذكروا انقطاع اللّذّات، و بقاء التّبعات »
آقای اکبرین
حکایت شما حکایت عجیبی است ، حکایت همان هایی است که نامه ی وفاداری نوشتند ولی در کوفه حسین بن علی (ع) را تنها گذاشتند و در مقابل وی شمشیر کشیدند .
آقای اکبرین
دشمنان حسین (ع) در کوفه تنها خودشان از مسیر الی الله فاصله گرفتند اما شما نه تنها خودت را در بیابان بی آب و علف جهل انداخته ای بلکه گمراه کننده ی صدها انسانی هستی که از طریق رسانه های مختلف به گفته های نادرستت گوش می دهند و از مسیر بندگی منحرف می گردند .
آقای اکبرین
تنها نصیحتم به شما این است که پس از خواندن این نامه ساعتی با خود خلوت کنید و به محتویات آن بیندیشید ، به این فکر کنید که هنوز جوانید و فرصت جبران باقی است و امام عصر (عج) نیز از نسل همانی است که حر را حر کرد .
آقای اکبرین
توبه و بازگشت شما اگر به بهای از دست دادن جانتان هم باشد باز هم بسیار باارزش است که یوم الحسرت در مقابل حضرت صدیقه ی طاهره (س) شرمنده نباشی و پرونده ی اعمالت پر از سیاهی نباشد .
در پایان امیدوارم که حرف های از دل برآمده ام بر دلت بنشیند و مسیر زندگی ات را به سمت آسمان الهی تغییر دهد .
به امید روزی که در رکاب امام حاضر (عج) شهد شیرین شهادت را بچشیم .
گفتم که الف گفت دگر گفتم هیچ // درخانه اگر کس است یک حرف بس است
مهدی زاهدیان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مطلبی مرتبط با همین آقاست
و زیبا و خواندنی
بلعم باعور هم روزی مستجاب الدعوه بود اما دنیا گرایی اورا از پوستش بیرون آورد.