کد خبر: ۱۲۱۴۹۴
تعداد نظرات: ۸ نظر
تاریخ انتشار:

آيا امام مهدى (عج) در سرداب غائب شده و از سرداب ظهور مى‌كند؟

به گزارش بولتن نیوز به نقل از ادیان نیوز، سرداب مقدس، زير زمينى است در كنار مرقد مطهر و منور امامين عسكريين حضرت هادى و امام عسكرى عليهما السلام در شهر سامرا، معمولا در كشور عراق و به ويژه در شهرهاى گرمسير رسم بر آن بوده كه مردم در كنار خانه‌هاى خود سردابى در زير زمين حفر مى‌كردند تا در روزهاى گرم تابستان به آن جا پناه ببرند، امام هادى و امام عسكرى عليهما السلام نيز علاوه بر اتاق‌هايى كه داشتند، سردابى را به همان منظور در كنار خانه خود حفر كرده بودند.



اين سرداب از ديدگاه شيعه از آن جهت مقدس است كه محل زندگى سه امام از ائمه شيعه بوده است.

يكى از تهمت‌هاى زشت و صد البته خنده‌دارى كه برخى از علماى سنى و وهابى‌ها به پيروان اهل بيت عليهم السلام زده‌اند، اين است كه گفته‌اند: شيعيان معتقدند حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در سردابى در سامرا، حلّه يا بغداد و... غائب شده و از آن جا ظهور خواهد كرد.

سپس به شروع به تمسخر كرده و گفته‌اند كه شيعيان هر روز همراه با مركب‌هايشان جلوى در اين سرداب‌ها مى‌ايستند و آن حضرت را صدا مى‌زنند،‌ در اين مدت نماز نمى‌خوانند و...

شمس الدين ابن خلكان (متوفاى681هـ) در اين باره مى‌نويسد:
والشيعة يقولون إنه دخل السرداب في دار أبيه وامه تنظر إليه فلم يعد يخرج إليها وذلك في سنة خمس وستين ومائتين وعمره يومئذ تسع سنين.

شيعيان اعتقاد دارند كه او (حضرت مهدى) داخل سرداب پدرش شده و در حالى كه مادرش به سوى نگاه مى‌كرده غائب شده و ديگر از سرداب برنگشته است و اين اتفاق در سال 265هـ رخ داده كه ايشان در آن زمان 9 ساله بوده‌اند.
إبن خلكان، ابوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاى681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج4، ص176، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.

ابن تيميه در منهاج السنة مى‌نويسد:
ومن حماقتهم أيضا أنهم يجعلون للمنتظر عدة مشاهد ينتظرونه فيها كالسرادب الذي بسامرا الذي يزعمون أنه غاب فيه ومشاهد أخر وقد يقيمون هناك دابة إما بغلة وإما فرسا وإما غير ذلك ليركبها إذا خرج ويقيمون هناك إما في طرفي النهار وإما في أوقات أخر من ينادي عليه بالخروج يا مولانا أخرج يا مولانا أخرج ويشهرون السلاح ولا أحد هناك يقاتلهم وفيهم من يقول في أوقات الصلاة دائما لا يصلى خشية أن يخرج وهو في الصلاة فيشتغل بها عن خروجه وخدمته وهم في أماكن بعيدة عن مشهده كمدينة النبي(ص) إما في العشر الأواخر من شهر رمضان وإما في غير ذلك يتوجهون إلى المشرق وينادونه بأصوات عالية يطلبون خروجه.

از حماقت‌هاى شيعيان اين است كه براى منتظر (حضرت مهدي) مكان‌هاى را قرار داده‌اند كه انتظار او را در آن جا مى‌كشند؛ همانند سردابى كه در سامرا است، آن‌ها خيال مى‌كنند كه او در آن جا غائب شده است و مكان‌هاى ديگر.

شيعيان در اين مكان‌ها چهارپايانى مثل قاطر، اسب و... را مى‌بندند تا وقتى (حضرت) خارج شد، سوار اين چهار پا بشوند.

آن‌ها صبح و عصر و ديگر اوقات در اين مكان‌ها جمع مى‌شوند و فرياد مى‌زنند كه اى مولاى ما بيرون بيا،‌ اى مولاى ما بيرون بيا. سلاح‌هايشان را از غلاف بيرون مى‌آورند؛ بدون اين كه كسى در آن جا باشد تا با او بجنگند. در ميان آن‌ها كسانى هستند كه نماز نمى‌خوانند از ترس اين كه مبادا او در حال نماز باشد و (حضرت) مهدى خروج كند و اين نماز او را از قيام و خدمت به آن حضرت باز دارد.آن‌ها در شهرهاى دورى همانند مدينه هستند.

و يا در اواخر ماه رمضان و غير آن رو به مشرق مى‌كنند و با صداى بلند فرياد مى‌زنند و خروج او را درخواست مى‌كنند.
ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، منهاج السنة النبوية، ج1، ص44ـ 45، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولى، 1406هـ.

ابن القيم الجوزيه نيز كور كورانه سخن استادش را در كتاب المنار المنيف تكرار مى‌كند:
وأما الرافضة الإمامية فلهم قول رابع وهو أن المهدي هو محمد بن الحسن العسكري المنتظر من ولد الحسين بن علي لا من ولد الحسن الحاضر في الأمصار الغائب عن الأبصار الذي يورث العصا ويختم الفضا دخل سرداب سامراء طفلا صغيرا من أكثر من خمس مئة سنة فلم تره بعد ذلك عين ولم يحس فيه بخبر ولا أثر وهم ينتظرونه كل يوم يقفون بالخيل على باب السرداب ويصيحون به أن يخرج إليهم أخرج يا مولانا أخرج يا مولانا ثم يرجعون بالخيبة والحرمان فهذا دأبهم ودأبه

ولقد أحسن من قال:
ما آن للسرداب أن يلد الذي كلمتموه بجهلكم ما آنا
فعلى عقولكم العفاء فإنكم ثلثتم العنقاء والغيلانا

رافضى‌ها قول چهارم را (در باره مهدي) انتخاب كرده و گفته‌اند كه مهدى همان م ح م د بن الحسن العسكرى از فرزندان حسين بن على است نه از فرزندان حسن (عليهم السلام)، در تمام زمان‌ها حاضر؛ اما از ديدگان غائب است، همان كسى كه عصا را به ارث مى‌برد... وارد سرداب شده در حالى كه كودك خردسالى بوده، پانصد سال است كه چشمى او را نديده و خبرى از او شنيده نشده و اثرى ديده نشده است؛ اما شيعيان منتظر هستند و هر روز با اسب‌هايشان بر در سرداب مى‌ايستند و فرياد مى‌زنند او خارج شود و مى‌گويند: اى مولاى ما خارج شو، اى مولاى ما خارج شو، پس با نااميدى و خسران برمى‌گردند، و اين عادت آن‌ها و عادت او (حضرت مهدي) است.

چه زيبا سروده كسى كه گفته:
آيا وقت آن نشده كه سرداب بزايد آن كسى را كه با جهلتان هر آن با او سخن مى‌گوييد؟ واى بر شما و عقل‌هاى بى‏خاصيتتان كه فرد سومى را به سيمرغ و غول افزوديد.

الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاى751هـ)، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، ج1، ص152، تحقيق: عبد الفتاح أبو غدة، ناشر: مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

شمس الدين ذهبى در كتاب العبر فى اخبار من غبر بعد از تصريح به ولادت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، اين گونه به شيعيان تهمت مى‌زند:
وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنى عشر وضلال الرافضة ما عليه مزيد فإنهم يزعمون أنه دخل السرداب الذي بسامرا فاختفى وإلى الآن.

او را «صاحب الزمان» لقب داده‌اند، او آخرين امام از ائمه دوازدگانه است، گمراهان بيش از اين است؛ چرا كه آن‌ها خيال مى‌كند كه او داخل سردابى در سامرا شده و تا اين زمان در آن جا مخفى است.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، العبر في خبر من غبر، ج2، ص37، تحقيق: د. صلاح الدين المنجد، ناشر: مطبعة حكومة الكويت - الكويت، الطبعة: الثاني، 1984.

ابن خلدون در مقدمه‌اش مى‌نويسد:
منهم يزعمون أن الثاني عشر من أئمتهم وهو محمد بن الحسن العسكري ويلقبونه المهدي دخل في سرداب بدارهم في الحلة وتغيب حين اعتقل مع أمه وغاب هنالك وهو يخرج آخر الزمان فيملأ الأرض عدلا يشيرون بذلك إلى الحديث الواقع في كتاب الترمذي في المهدي وهم إلى الآن ينتظرونه ويسمونه المنتظر لذلك ويقفون في كل ليلة بعد صلاة المغرب بباب هذا السرداب وقد قدموا مركبا فيهتفون باسمه ويدعونه للخروج حتى تشتبك النجوم ثم ينفضون ويرجئون الأمر إلى الليلة الآتية وهم على ذلك لهذا العهد.

برخى از شيعيان خيال مى‌كنند كه امام دوازدهم‌شان كه م ح م د بن الحسن عسكرى باشد و لقب مهدى به او داده‌اند، وارد سردابى در خانه‌اش در شهر حله شده و در آن جا غائب شده است، در آن زمانى كه همراه با مادرش زندانى شده بود. او در آخر الزمان خارج مى‌شود و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد. آن‌ها با اين جمله اشاره مى‌كنند به حديثى كه ترمذى در باره مهدى نقل كرده است.

شيعيان تا اين زمان منتظر او هستند و او را منتظَر مى‌نامند،‌ به همين خاطر هر شب بعد از نماز مغرب جلوى در اين سرداب مى‌ايستند، مركبى نيز به همراه مى‌آورند و او را با نامش صدا مى‌زند و مى‌خواهند كه بيرون بيايد،‌ تا اين كه ستارگان ظاهر مى‌شوند؛ سپس متفرق مى‌شوند و شب بعد نيز دو باره همين كار را تكرار مى‌كنند، اين كار آن‌ها تا اين زمان ادامه دارد.

إبن خلدون الحضرمي، عبد الرحمن بن محمد (متوفاى808 هـ)، مقدمة ابن خلدون، ج1، ص199، ناشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة.

احمد بن على قشقلندى، همانند ابن خلدون ادعا مى‌كند كه اين سرداب در حله واقع شده است:
ثم ابنه الحسن الزكي المعروف بالعسكري ثم ابنه محمد الحجة وهو المهدي المنتظر عندهم يقولون أنه دخل مع أمه صغيرا سردابا بالحلة على القرب من بغداد ففقد ولم يعد فهم ينتظرونه إلى الآن ويقال أنهم في كل ليلة يقفون عند باب السرداب ببغلة مشدودة ملجمة من الغروب إلى مغيب الشفق ينادون أيها الإمام قد كثر الظلم وظهر الجور فاخرج إلينا ثم يرجعون إلى الليلة الأخرى وتلقب هذه الفرقة بالاثني عشرية

الفزاري القلقشندي، أحمد بن علي بن أحمد (متوفاى821هـ)، صبح الأعشي في كتابة الإنشا، ج13، ص232، تحقيق عبد القادر زكار ناشر: وزارة الثقافة - دمشق - 1981.

زبيدى حنفى ادعا مى‌كند كه اين سرداب در رى واقع شده و مردم هر جمعه بعد از نماز به همراه اسب‌هاى زين كرده خود به در سرداب مى‌آيند و امام‌شان را صدا مى‌زنند:
والسِّردابية: قَوْمٌ من غُلَاةِ الرَّافِضَة يَنْتَظِرُونَ خُرُوجَ المَهْدِيّ من السِّردَابِ الذي بِالرّي، فيُحْضِرُون لِذَلك فَرَساً مُسْرَجاً مُلْجَماً في كُلِّ يوم جُمُعَة بعد الصَّلَاةِ قَائِلِين: يا إِمَام، باسْم اللّهِ، ثَلَاثَ مَرَّات.

سردابيه، قومى از غلات رافضه هستند كه منتظر خروج مهدى از سردابى كه در رى واقع شده هستند، آن‌ها هر جمعه بعد از نماز جلوى اين در با اسب‌ هاى زين كرده و لجام زده حاضر مى‌شوند و سه بار مى‌گويند: اى امام به نام خدا (خارج شو).

الزبيدي الحنفي، محب الدين أبو فيض السيد محمد مرتضى الحسيني الواسطي (متوفاى1205هـ)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج3، ص57، تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.

محمد بن عبد الوهاب در رسالة على رد الرافضة مى‌نويسد:
قيل أن سبب جمعهم بين الظهرين والمغربين طول الدهر مع اختيار التأخير فيهما هو: أنهم ينتظرون القائم المختفي في السرداب ليقتدوا به فيؤخرون الظهر إلى العصر إلى قريب غروب الشمس فإذا يئسوا من الإمام واصفرت الشمس وصارت بين قرني الشيطان نقروا عند ذلك كنقر الديك فصلوا الصلاتين من غير خشوع ولا طمأنينة فرادى من غير جماعة ورجعوا خائبين خاسرين نسأل الله العفو والعافية وقد صاروا بذلك وبوقوفهم بالجبل على ذلك السرداب وصياحهم بأن يخرج إليهم ضحكة لأولى الألباب.

برخى گفته‌اند كه دليل جمع خواندن نماز ظهر و عصر شيعيان در طول تاريخ ـ با اين كه مى‌توانند جدا جدا بخوانندـ اين است كه آن‌ها منتظر قائم مخفى شده در سرداب هستند؛ تا به او اقتدا كنند؛ پس نماز ظهر خود را تا زمان نماز عصر و نزديكى‌هاى غروب به تأخير مى‌اندازند و زمانى كه نااميد مى‌شوند و خورشيد كم كم تاريك مى‌شود، صداى همانند صداى خروس از خود درمى‌آورند و سپس هر دو نماز را با هم، بدون خشوع و آرامش و بدون جماعت، مى‌خوانند و سرشكسته و نا اميد برمى‌گردند.

از خداوند طلب بخشش و عافيت داريم از اين رفتار‌ها و از ايستادن شيعيان در كوهى مشرف بر اين سرداب و فريادشان كه امامشان به سوى آنان خارج شود، كارهاى كه اسباب خنده عقلا را فراهم كرده است

محمد بن عبد الوهاب (متوفاي1206 هـ)، رسالة في الرد على الرافضة، ج1، ص33، تحقيق: الدكتور ناصر بن سعد الرشيد، ناشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى،

احسان الهى ظهير در كتاب فرق معاصرة مى‌نويسد:
وفي اثناء مرابتتهم لا يصلون خشيتأ أن يخرج وهم في الصلاة.

در زمانى كه در جلوى سرداب نگهبانى مى‌دهند، نماز نمى‌خوانند،‌ از ترس اين كه مباد (حضرت مهدي) خارج شود و آن‌ها در حال نماز باشند.
فرق معاصره، ج1، ص208.

عبد الله القميصى از بزرگان وهابى معاصر در اين باره مى‌گويد:

وإن أغبى الأغبياء، وأجمد الجامدين هم الذين غيبوا إمامهم في السرداب، وغيبوا معه قرآنهم ومصحفهم، ومن يذهبون كل ليلة بخيولهم وحميرهم إلى ذلك السرداب الذي غيبوا فيه إمامهم ينتظرونه وينادونه ليخرج إليهم، ولا يزال عندهم ذلك منذ أكثر من ألف عام.

كودن‌ترين كودن‌ها، كوته‌فكر ترين كوته‌فكران كسانى هستند كه امامشان به همراه قرآن و مصحفش در سرداب غائب شده است. كسانى كه هر شب با اسب‌ها و الاغ‌هايشان به اين سردابى مى‌آيند كه امامشان در آن جا غايب شده و منتظر او مى‌مانند و فرياد مى‌زنند كه به سوى آن‌ها خارج شود. اين كار آن‌ها بعد از هزار سال همچنان ادامه دارد.

الصراع بين الإسلام والوثنية، ج1، ص374.

همين قضيه را مصطفى حلمى در نظام الخلافه، ص267، محمد على الجندى در نظرية الإمامة، ص38 تكرار كرده‌اند.
    
   

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۴
آزاده
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
2
13
احمق ترین افراد همانها هستند که خوب فکر نمی کنند
در باره راستی و درستی اخبار تحقیق نمی کنند
به مسلمانانی که خدا را به یگانگی میخوانند تهمت شرک میزنند
وفتوا به قتل آنها می دهند
که من نمیدانم فردا پاسخ پیامبر و خدا را چه می خواهند بدهند
و به رغم آیه صریح قرآن که ما اسئلکم علیه من اجر الی الموده فی القربی
با آل رسول صلوات الله علیهم اجمعین خصومت می نمایند
و دین رحمت خدا را به دین نقمت و بی خردی و خدانترسی تبدیل نموده اند
مرتضي ام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
3
10
ناگهان آيينه حيران شد، گمان كردم تويي
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان كردم تويي

ردپايي تازه از پشت صنوبرها گذشت...
چشم آهوها هراسان شد، گمان كردم تويي

اي نسيم بي‌قرار روزهاي عاشقي
هر كجا زلفي پريشان شد، گمان كردم تويي

سايه‌ي زلف كسي چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشي ديگر گلستان شد، گمان كردم تويي

باد، پيراهن كشيد از دست گل‌ها ناگهان
عطر نيلوفر فراوان شد، گمان كردم تويي

چون گلي در باغ، پيراهن دريدم در غمت
غنچه‌اي سر در گريبان شد، گمان كردم تويي

كشته‌اي در پاي خود ديدي يقين كردي منم
سايه‌اي بر خاك مهمان شد، گمان كردم تويي
(فاضل نظري)
پاسخ ها
محمد
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
الان این کسی که منفی داده کیه یعنی
عباس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
3
8
یا ابا صالح المهدی ادرکنی عج
دماح 7
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۵
3
9
دیدن روی تو در خویش زمن خواب گرفت
آه از آینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم،موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گرفت
در قنوتم ز خدا"عقل" طلب می کردم
"عشق"اما خبر از گوشه ی محراب گفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظه ی آب گرفت؟!
(فاضل نظری)
حسن
|
KUWAIT
|
۰۷:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۶
3
8
خدايا بحق زينب كبرى عليها السلام و بحق غربت حسين در عصر عاشورا دل ما زخم است مارا شاد كن الهم عجل لوليك الفرج
فـــــرزاد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
0
2
السلام عليك يا اباصالح المهدي روحي لك الفداء ادركني ادركني ادركني العجل العجل العجل
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
0
2
لعنت خدا بر ظلم کنندگان به اهل بیت پیامبر از اولین تا آخرینشان
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین