باراك اوباما با اداي سوگند رياست جمهوري به صورت رسمي فصل دوم از حضور خود در كاخ سفيد را آغاز كرد، اما در همين ابتداي امر، اداي سوگند او بيشتر مبدل به يك طنز تاريخي شد.
تا
پيش از اين، تنها فرانكلين روزولت بود كه در ميان روساي جمهور امريكا چهار
بار سوگند رياست جمهوري ادا كرده بود و اوباما نيز همانند او چهار بار
سوگند خورده، اما به نحوي ديگر به اين صورت كه فرانكلين براي چهار دوره
رياست جمهوري سوگند خورد، اما اوباما براي دو دور و وجه طنز قضيه هم از اين
جهت است. گذشته از اين وجه طنز كه بيشتر حالت نمادين دارد، كارنامه چهار
سال گذشته اوباما نمايانگر يك طنز حقيقي بود.
بعد از يك دوره
هشتساله از حاكميت ميليتاريستي نومحافظهكاران امريكا فرصت براي كسي مثل
اوباما فراهم شده بود تا با دادن وعدههاي زياد براي تغيير وضع موجود رأي
شهروندان امريكايي را به دست آورد. وعدههاي او در انتخابات رياست جمهوري
۲۰۰۸ نتيجه داد و توانست به كاخ سفيد راه بيابد، اما وعدههاي او يا محقق
نشد يا تحقق آنها به صورتي نبود كه پيش از انتخابات قولش را داده بود. او
در طول چهار سال نتوانست زندان گوانتانامو را ببندد، نيروهاي امريكايي را
درگير جنگي شديدتر در افغانستان كرد و خروج نيروهاي امريكايي از عراق به
صورت كامل انجام نشد و قريب به ۵۹ هزار نيروي امريكايي در اين كشور باقي
مانده است.
او قول بهبود رابطه با اتحاديه اروپا را داد اما انفجار
سكوي نفتي خليج مكزيك در ۲۰ آوريل ۲۰۱۰ باعث شد تا او به طور مستقيم درگير
دولت بريتانيا شود و تداوم بحران مالي نيز به اختلاف نظر او و تيم
اقتصادياش با طرفهاي اروپايي دامن زد. بحران مالي در امريكا نيز وضعيت
نامناسبي براي او ايجاد كرده بود و ميتوان گفت كه او در چهار سال گذشته
تلاش داشت بر وعدهاش مبني بر مهار ركود اقتصادي عمل كند و كار به جايي
رسيد كه امريكا در روزهاي پاياني ۲۰۱۲ به يك قدمي پرتگاه مالي رسيد و هنوز
نيز از آن فاصلهاي اطمينانبخش ندارد.
با يك نگاه گذرا به فصل
نخست اوباما كسي ديده ميشود كه با اميدهاي بسيار آمد اما كمتر به آن
اميدها پاسخ داد و اكنون مسئله اين است كه او در چهار سال بعد چه خواهد
كرد. اولين گام رسمي روز دوشنبه برداشته شد كه بعد از تكرار سوگند رياست
جمهوري، براي صدها هزار نفر سخنراني كرد. گذشته از مدت كم ۲۰ دقيقهاي،
سخنراني اين بار يك تفاوت مهم نسبت به سخنراني چهار سال قبل داشت و آن
كمرنگ شدن وجه خطابي و حماسي آن بود. به نظر ميرسيد كه اوباما بعد از
چهار سال تجربه ديگر آن شور و حرارت گذشته را ندارد و متوسل به قالبهاي
كليشهاي در ادبيات سياسي امريكا شده كه سياستمداران امريكايي و به خصوص
دموكراتها همواره مدعي حمايت از استقرار دموكراسي در جهان و حمايت از
كساني بودهاند كه براي آزادي تلاش ميكنند.
اوج قالب كليشهاي در
اين جملات او بيان شد؛ «ما از دموكراسي از آسيا تا آفريقا و از امريكا تا
خاورميانه حمايت ميكنيم، چراكه منافع ما را بر آن ميدارد تا از آنهايي كه
به دنبال آزادي هستند، پشتيباني كنيم». روزنامه واشنگتن پست اين جملات را
بخشي دانسته كه در نطق هر رئيسجمهور امريكا تكرار ميشود، بر مبناي اين
تصور تبليغاتي كه امريكا مهد دموكراسي است، اما واقعيت در تعارض اين قالب
با عملكرد هر رئيسجمهور امريكا است كه حداقل از جنگ جهاني به اين سو، به
طور مستقيم يا غيرمستقيم از ديكتاتورها و مستبدها حمايت كرده و مشغول
كشتار آزاديخواهان از ويتنام گرفته تا نيكاراگوئه بوده است.
با
اين وجود، تحليلگر واشنگتن پست معتقد است كه اوباما در بخشي از سخنراني خود
اشارهاي ظريف به ايران داشته است، آنجايي كه گفت: «ما شجاعت خود را در
تلاش براي حل مسالمتآميز اختلافهايمان با ديگر ملتها نشان خواهيم داد،
نه به اين دليل كه ما در برابر خطرات ناآزموده هستيم، بلكه به اين دليل كه
تعامل ميتواند به صورت بسيار بادوامتري بدگماني و ترس را مرتفع سازد».
واشنگتن پست اين جمله را در كنار تعيين چاك هاگل براي رياست بر پنتاگون در
جهت تداوم تلاشهاي ديپلماتيك اوباما در برابر ايران ارزيابي كرده و
تارنماي اسرائيلي جويشديلي فوروارد گام را فراتر گذاشته و آن را به عنوان
سرنخي تحليل كرده كه اوباما براي نحوه برخوردش با ايران در چهار سال آينده
داده است.
نبايد فراموش كرد كه اين تارنماي اسرائيلي متاثر از
جريانات داخل اسرائيل و به خصوص سياست افراطي دستراستيها است كه احتمال
دارد در انتخابات پارلماني روز سه شنبه ۲۲ ژانويه پيروز شوند. به نظر
ميرسد كه در صورت پيروزي اين جناح تقابل بين امريكا و اسرائيل بر سر ايران
اجتنابناپذير باشد و سرنخ اين تارنما نيز از اين جهت ديده شده اما آيا
اوباما به واقععزمي راسخ بر حل مسالمتآميز اختلافهاي امريكا با ديگر
ملتها و از جمله ايران دارد؟ او چهار سال ديگر وقت دارد تا به اين مسئله
پاسخ مثبت دهد اما جمله قبلي او حكايت از نسخه قديمي و سياست مداخلهجويانه
وي در امور ديگر ملتها دارد.
از اين جهت، نميتوان سرنخ او را
چندان جدي گرفت، مگر آن كه حاضر شود از اين نسخه دست بكشد و به صورت
واقعگرايانه و با احترام متقابل به ديگر ملتها شجاعت حل و فصل اختلافها
را داشته باشد.