کد خبر: ۱۱۹۸۹۹
تاریخ انتشار:
زارعی نجفدری:

فتنۀ 88 قابل پیش‌بینی بود و فتنه 92 قابل پیشگیری است، اگر...

به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ «زارعی نجفدری در وبلاگ شخصی اش» نوشت:

  نوع ورود و سناریوی آمدن و نیامدن برخی جریانات و چهره‌های سیاسی به صحنۀ انتخابات دهم ریاست جمهوری، حکایت از آینده‌ای غبار آلود برای فضای سیاسی انتخابات دهم ریاست جمهوری داشت. در آن زمان کافی بود با نگاه به جریان‌شناسی و تبارشناسی جریانات و افراد و چهره‌هایی که با ژستهای نوعاً ساختگی وارد صحنۀ انتخابات می‌شدند، نگریسته و آیندۀ فضای انتخابات دهم، پیش‌بینی می‌گردید.

     نگارندۀ این سطور در بیست و سوّم فروردین سال 1388، درست 2 ماه قبل از برگزاری انتخابات، در ترسیم فضای انتخابات دهم ریاست جمهوری، تحلیلی با عنوان « آمدن یا نیامدن، مسئله این نیست »  ارائه نموده ( zareinajafdari.blogfa.com ) و در آن تحلیل، مواردی را متذکر گردید، از جمله اینکه:

    -  نوع آرایش جریانات و طیفهای سیاسی، نوع ورود رقبا به صحنه، شکل‌گیری اراده‌ای کانونی در هدایت و مدیریت متمرکز جریانات و طیفهای سیاسی ناخرسند از جریان پیروز انتخابات نهم، عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری را متمایز نموده است. اگر بر این پیچیدگی، طرح موضوعات مجهول و بی‌شناسنامه‌ای مثل طرح تشکیل شورای افتاء، طرح دولت وحدت ملّی، طرح دولت ائتلافی ، و ... بیافزائیم، عرصه انتخابات دهم را در عین تمایز با دیگر انتخابات گذشته، پیچیده تر می‌نماید.

   -  عرصه انتخابات دهم یک هماورد و وزن کشی سیاسی – اجتماعی است. در این هماورد، موازنه سیاسی- اجتماعی در کفه جریان پیروز انتخابات نهم آنقدر سنگین است که آن اراده کانونی برای موازنه ناچار است همه جریانات و طیفهای سیاسی با هر نوع گرایشی را موقتاً هم که شده دور هم جمع کند تا بلکه بتواند کفه مقابل ترازو را  مقداری حرکت دهد.

    -  آن اراده کانونی این آمدن و نیامدن‌ها را هدایت نموده و همه جریانات و طیفهای سیاسی ناخشنود از جریان پیروز انتخابات نهم را به اقتضاء شرایط خودشان، مدیریت می‌نماید. در پروسه این هدایت و مدیریت ، برای آن اراده فرقی ندارد که جریانات و طیفهای سیاسی – اجتماعی ناخرسند از انتخابات نهم از چپ و راست و  اصول‌گرا و تجدید نظر طلب و ... باشد. آنچه که برای این اراده کانونی مهم و حیاتی است اینکه نتیجه انتخابات نهم تکرار نشود.

    - برای این منظور تاکنون در قالبهای مختلف، پیاده نظامهای این اراده کانونی بلحاظ تئوری و عملی وارد میدان    شده‌اند. این پیاده نظامها وظیفه دارند با ابزارها و شعارهایی همچون " مظلوم نمایی" ،  " مقاومت در مقابل فشارها " ، "دولت وحدت ملّی" ، "دولت ائتلافی" ، "احساس خطر نسبت به آینده کشور!" و...، پروژه "تخریب و تشکیک" را پیش برده و جاده را برای سواره نظامی که از سوی آن اراده کانونی تعیین می‌شود هموار نمایند. این پیاده نظامها تاریخ مصرف دارند و چیزی تا پایان تاریخ مصرف این پیاده نظامها نمانده است.

    -  اینکه سواره نظام مورد نظر این اراده کانونی چه کسی می‌تواند باشد، در آینده نزدیک مشخص خواهد شد. ولی آنچه محتمل است اینکه این اراده در صورت مقتضی بودن شرایط، یکی از این پیاده نظامها را به سواره نظام تبدیل نموده و وارد میدان خواهد کرد و در صورتی که شرایط مقتضی نباشد، چهره مطرح اردوگاه    اصول‌گرایی که اخیراً با بکارگیری ادبیات غیر متعارف در تخریب چهره پیروز انتخابات نهم می‌کوشد را بعنوان سواره نظام وارد میدان می‌نماید و چنانچه به تناسب شرایط ، این گزینه نیز مناسب نباشد، صاحب این اراده کانونی همچون انتخابات نهم، ریسک کرده و خود وارد میدان خواهد شد.

    - اینکه این اراده کانونی چرا و چگونه جریانات و طیفهای مختلف سیاسی – اجتماعی و فرهنگی با رویکردهای متناقض و گاهاً متضاد را در یک کمپینگ سیاسی برای انتخابات دهم جمع می‌کند، خود تحلیل جداگانه و مفصلی می‌طلبد که در صورت لزوم  بعداً به آن خواهم پرداخت. در این کمپینگ سیاسی – انتخاباتی، جریانات و طیفهایی در حوزه اقتصاد با رویکرد متناقض" اقتصاد باز بازار" و" اقتصاد بسته دولتی شبه سوسیالیستی "و در حوزه سیاسی با رویکرد متناقض" درون نظام" و" خروج از نظام" و در حوزه فرهنگی با رویکرد" سیاست سکوت" و" طفره رفتن نسبت به مبانی انقلاب و نظام" و... جمع شده‌اند و معجونی نامتعادل سیاسی – انتخاباتی ساخته و پرداخته شده است. اگر چه از همین حالا مشخص است که خاصیت و عاقبت این معجون آن خواهد بود که  " از قضا سرکنگبین صفرا فزود".

    - برای این اراده کانونی مسئله این نیست که کی بیاید یا کی نیاید، چرا که هر کس در محدوده اهداف  سیاسی  این اراده بیاید، چه با عنوان اصول‌گرا و چه با عنوان اصلاح طلب و چه با عناوین ملتقط اصلاح طلب اصول‌گرا و یا اصول‌گرای اصلاح طلب، از سوی آن اراده مدیریت خواهد شد. مهّم این است که چهره پیروز انتخابات نهم که مستقل و غیر وابسته است و جز به ولایت، عدالت، کار برای مردم و ادای تکلیف، به چیز دیگری نمی‌اندیشد و به دیگران تمکین نمی‌کند، دوباره انتخاب نشود و نتیجه انتخابات نهم تکرار نگردد. مسئله این است.

    - مدتی است حرکتهای موازی و شباهت سازیهای رفتاری، گفتاری و شعاری در دادن آدرس غلط به     اصول‌گرایان براه افتاده است. دوستان اصول‌گرا می‌بایست هوشمندی خود را حفظ نموده و مراقبت نمایند تا در چنبره سناریوی این آدرس غلط گرفتار نشوند. در این مراقبت، متنفّذین و معتمدین و بزرگان اردوگاه       اصول‌گرایی مسئولیت بیشتری دارند. حفظ هوشمندی و مراقبت از به دام نیافتادن‌ها و رعایت دقت ها و ظرایف در این فضای پیچیده سیاسی، ضرورتی حتمی است که هر عقل سیاسی بر آن صحّه می‌گذارد.

     و نتیجه این تحلیل و ترسیم واقع بینانه خود را در قالب یک بیت شعر بیان نمود:

                حالی درون پرده بسی " فتنه " می‌رود

                                                             تا آن زمان که پرده برافتد، چه‌ها کنند

     پس از برگزاری انتخابات دهم و به جریان افتادن فتنه، برخی از دوستان و افرادی که تحلیل اشاره شدۀ نگارندۀ این سطور را از طریق جراید و رسانه ها خواندند، گفتند چگونه در آن تحلیل، وقوع فتنه را پیش‌بینی می‌کردید؟ واقع قضیه اینکه این تحلیل نه احتیاج به هوش و ذکاوت فوق‌العاده‌ای داشت و نه کار خارق‌العاده‌ای بود، بلکه کافی بود به سه مسئله، توجه ویژه‌ای می‌شد:

1-   جریان‌شناسی و تبارشناسی جریانات و شخصیتهایی که فضای آمدن و یا نیامدن برخی چهره‌ها را مدیریت می‌کردند.

2-   نوع ورود دشمنان خارجی و عقبۀ داخلی آنها در فضاسازی مُلتهبانه برای انتخابات.

3-   توجه به رهنمودها و راهبردهای کلان و همچنین اِنذار و تبشیر ژرف‌اندیشانۀ رهبر معظم انقلاب در ترسیم فضای انتخابات دهم و تبیین تکلیف همۀ آنهایی که به انقلاب و نظام و ولایت و اسلام می‌اندیشند.

     و اکنون؛

برای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، به نوعی فضای پیش از انتخابات دهم در حال تکرار است. از شواهد و قرائنِ پیدا و پنهان بر می‌آید که سه ضلع مثلث: " خارج از کشور"، " ارادۀ کانون داخل کشور " و " پیاده نظامهای دشمنان خارجی و اراده کانون داخل کشور "  می‌خواهند جدول و پازل فتنۀ 88 را که با تدبیر هوشمندانه رهبر دور اندیش انقلاب و حضور حماسی و تحسین‌ برانگیز و یکپارچۀ مردم در 9 دی 88 ناقص مانده را تکمیل کنند.

     برای تکمیل و پُر کردن این پازل و جدول دشمن، واژه‌ها و مفاهیمی چون: " دولت وحدت ملّی "،          " دولت ائتلافی "، " بازگرداندن تعادل به جامعه " ، " لزوم برگشت به وضعیت قبل از سال 84 "، " مدارا و سازش با دنیای غرب ( جریان سلطه ) " و ... در ذیل کلید واژه " انتخابات آزاد" طراحی و تدارک دیده شد و بعضاً افراد و شخصیتهای مدعی اصول‌گرایی خواسته یا ناخواسته در تکمیل این پازل کمک کردند. شناخت سر حلقه‌های پُر کردن این جدول و پازل دشمن کار مشکلی نیست. کافی است توجه شود که این افراد و شخصیتها از مفاهیم و واژه‌های مبنایی چون: " کارآمدی "، " عدالت محوری "، " ولایت مداری "، " مردم گرایی "، " جهانی اندیشیدن در عین باور به استکبار ستیزی "، " بیداری اسلامی "، " واقع بینی آرمانگرایانه "، " اندیشۀ دینی "، " َمنشِ اسلامی "،    " نظام ولایی "، " مردم سالاری دینی " و ... پرهیز دارند.

     کلید " واژه انتخابات آزاد " برای انتخابات یازدهم، کلید واژۀ بسط داده شدۀ " تقلب " در انتخابات دهم ریاست جمهوری است. اگرچه کلید واژۀ اصلی برای تدارک فتنه 92، " انتخابات آزاد " است، ولی باید هوشیار بود که تکمیل این جدول دشمن، مراحلی دارد که برای هریک از مراحل، مفاهیم و کلید واژه‌های میانی و واسط در نظر گرفته شده است.

     داستان معروفی است که فردی زبان به گلایه و شکایت گشود چرا هر وقت چیزی در محل ما گُم می‌شود، سراغ خانۀ ما را می‌گیرند و البته نمی‌دانم چرا هر وقت که به خانۀ ما می‌آیند، از قضا گم شده را در خانۀ ما پیدا می‌کنند! حالا حکایت برخی افراد در همسویی ( حداقل گفتاری ) با دشمن است. واقعاً چه سرّی است که خواسته‌ها و تمایلات دشمنان انقلاب و نظام و ولایت، غالباً در ادبیات برخی افراد و عناصر، خصوصاً در آستانه انتخابات به وضوح دیده می‌شود؟

     به راستی چرا غالباً در آستانۀ انتخابات، کلید واژه‌های دشمن پسند به ذهن بعضی‌ها خطور کرده، به زبانشان جاری و توسط اعوان و انصارشان تکرار می‌شود؟ بر اساس تشخیص کدام مصلحت از مصالح نظام، باید در جهت پُر کردن جدول دشمن، حرکت کرد؟ تشکیک در سلامت انتخابات و القاء آن به جامعه، بر اساس کدام تشخیص از مصلحت نظام است؟ و اگر خدای ناکرده مصلحت‌های نظام اینگونه تشخیص داده شوند، نتیجه چه خواهد شد؟

     بی‌تردید به تعطیلی کشاندن انتخابات و تعطیل نمودن پروسه انتخابات در کشور، اولویّت اوّل دشمن می‌باشد.زیرا با این کار، از یکسو بین مردم و نظام فاصله انداخته و به زعم خود تدریجاً مردم را از نظام جدا می‌کنند و از دیگر سو، در برخورد و دشمنی با نظامِ غیر‌انتخاباتی و غیر‌مردمی، توجیه و دست آویزی پیدا خواهند نمود و همچنین بی‌تردید، عقبۀ داخلی دشمنان چون پایگاه مردمی ندارند و نمی‌توانند رأی بیاورند، به فکر به تعطیلی کشاندن انتخابات می‌باشند تا در سایۀ تعطیل شدن انتخابات، فضای کشور را هرج و مرج و امنیتی جلوه داده و وانمود نمایند فردی باید بیاید که بتواند هرج و مرج را خاتمه دهد و او را ناجی مردم معرفی کنند! همان سناریو و نقشه شومی که زمان روی کار آمدن رضا خان بر سر ملت ایران آوردند! و اینگونه است که دشمنان خارجی و ارادۀ کانونی داخل کشور، بر سرِ به تعطیلی کشاندن انتخابات، در یک نقطه به هم می‌رسند.

     به نظر می‌رسد کمی ساده انگاریست فکر کنیم دشمنان خارجی در فتنه 88 ، همۀ عوامل و مهره‌های خود را به میدان آورده و سوزانده باشند، زیرا هیچ متفکر استراتژیست و هیچ دستگاه امنیتی چنین خَبطی نمی‌کند و معمولاً در اینگونه برنامه‌ها و اقدامات، سه دسته عوامل متصوّر است:

1-   پیاده نظام‌ها و عوامل کفِ خیابانی.

2-   عوامل میانی.

3-   سواره نظام‌ها و عوامل پس از موفقیت.

     اگر هم در خوشبینانه‌ترین وجه بپذیریم که دشمنان در فتنه 88 همۀ مهره‌های خود را به میدان آورده‌اند، لااقل باید بدانیم که عوامل و مهره‌های پیاده نظام مرحلۀ قبل از موفقیت خویش را به صحنه آورده بودند و یقیناً برای مراحل بعد از موفقیت خویش، برنامه‌ها و به تبعِ آن، عوامل میانی و پس از آن، سواره نظامهای خود را وارد صحنه کنند.

     زمزمۀ خارج کردن برگزاری انتخابات از دستگاه اجرایی کشور که در 3 دهۀ گذشته، برگزاری          موفقیت‌آمیز کلیه انتخابات را در کمال آزادی و صحت و سلامت به عهده داشت، آشکارا زیر سوال بردن سلامت انتخابات است که در راستای کلید واژۀ فتنه انگیز انتخابات آزاد می‌باشد و این، پوست خربزه‌ای بود که خالقانِ کلید واژۀ انتخابات آزاد، زیر پای برخی‌ها گذاشتند و متأسفانه بعضی‌ها لغزیدند ! و چه لغزیدنی !!

     از نوع ورود و سناریوی آمدن و نیامدن‌های برخی جریانات و چهره‌های سیاسی  به صحنۀ انتخابات یازدهم که شباهت زیادی با فضای پیش از انتخابات دهم دارد، بر می‌آید که سه ضلع آن مثلث شوم، به دنبال تمام کردن کار ناتمام خویش در فتنه 88 می‌باشند و برای آن، برنامه‌ها و سناریوهای مختلفی اندیشیده و تدارک دیده‌اند. برای این منظور، کلید واژۀ تمام کردن کار ناتمام خویش را " انتخابات آزاد " قرار داده‌اند. منتهی به نظر می‌رسد در محاسباتشان شدیداً به اشتباه افتاده‌اند، زیرا:

1-   آحاد مردم این بار نه تنها صبر نمی‌کنند که از خرداد تا دی، 7 ماه بگذرد تا در 9 دی 88 بساط فتنه را برچینند، بلکه این بار با اندوخته ارزشمند بصیرت خویش در جریان فتنه 88، نمی‌گذارند مقدمات فتنه حتی قبل از انتخابات شکل بگیرد.

2-   بیانات روشنگرانه ولایت امر در 19 دی ماه جاری در تبیین اهداف شوم پشت پردۀ بکارگیری کلید واژۀ انتخابات آزاد، چشم فتنه را نشانه رفته و مردم و جامعه را در مقابل هجمۀ ویروسهای سیاسی اجتماعی واکسینه نموده و نظام سلطه و اراده کانون داخل کشور را به انفعال کشانده است، به گونه‌ای که آنها اگر هم بخواهند به انتحار سیاسی روی آورده و شیطنت را ادامه دهند، چاره‌ای جز تغییر سناریو ندارند.

     واقع قضیه اینکه، فتنۀ 88 قابل پیش‌بینی بود اگر از یکسو، نوع ورود دشمن پسندانه ارادۀ کانونی داخل کشور و برخی جریانات و چهره‌های سیاسی به مسئله انتخابات دهم و از دیگر سو، روشنگری‌ها، هدایت‌ها و اشارات حکیمانۀ رهبر معظم انقلاب در ماههای قبل از انتخابات دهم، رَصَد و توجه و تأمل می‌شد و اکنون فتنۀ 92 قابل پیشگیری است اگر از یکسو، به نوع ورود جریان سلطه و عقبۀ داخلی آنها اعم از اراده کانون داخل کشور و جریانات و چهره‌های سیاسی پیاده نظام آنها و از دیگر سو، بیانات و روشنگریهای رهبر معظم انقلاب در 19 دی ماه جاری توجه و تأمل شود و نگاهها همچنان به انگشتان اشاره و بیانات روشنگرانۀ آن حکیم دور اندیش باشد. فااعتبروا یا اولی الابصار.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین