کد خبر: ۱۱۷۲۱۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
چراغ راه

9دی؛ با افق آخرالزمانی نماد کم بصیرتی!

به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ نویسنده وبلاگ «چراغ راه» در آخرین مطلب وبلاگش نوشت:


اینگار ستون ثابت ایام 9 دی برای این وبلاگ همین مطلب تکراری است! هرقدر بیشتر تأمل می­کنم خود را ناگزیر از باز نشر این پست می­بینم که شاید تذکری باشد برای امثال بنده که 9 دی را پرتگاه سکون و ایستایی انقلاب تفسیر نکنیم و دل­خوش به این حادثه عظیم نشویم.

فتنه­ای که عاقبت به دست امت اسلامی به آتشی زیر خاکستر بیداری دیرهنگام ما تبدیل شد و بسیاری از خواص نشان دادند که حتی به عنوان عوام جامعه هم نمی­توانند باشند. به نظر کسانی که به عنوان خواص جامعه مطرح بودند در این فتنه نمره قبولی نگرفته­اند.

باز هم به علت تعریف بی شمار آقایان مختلف از حادثه 9 دی و دیدن نیمه پر لیوان و توجه نکردن به ضعف های روند منتج به این واقعه، بار دیگر نیمه خالی لیوان را بازگو می کنم؛ امیدوارم خواننده به علت اینکه این تحلیل خلاف تحلیل های رایج از 9 دی می باشد مخالف این دیدگاه نشود.

علت نوشتن این مطلب ترس سکون و توقف جامعه اسلامی برای نیل به جامعه ی مهدوی است.

حادثه فتنه و عاشورای سال88 را هر کدام از افراد علاقمند به انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار دادند در آن به تعریف از بصیرت مردم و جامعه پرداختند. و از حرکت مردم در 9 دی به عنوان یک حماسه یاد کردند.

اما در این نوشته می خواهیم با زاویه دید دیگری به این حادثه نظر بیندازیم. زاویه ای که افق آن جامعه مهدوی است و افراد آن جامعه به دنبال تحقق آن حقیقتی هستند که کل تاریخ بشریت به آن چشم دوخته است. اگر جریان عاشورای88 را با افق آخرالزمانی ببینیم این حادثه به ما می فهماند که جامعه ما با جامعه منتظر و مهدوی هنوز فاصله ها دارد. و راه زیادی برای طی شدن داریم.

شاید بتوان در تاریخ مَثل خودمان را مَثل کوفیانی بدانیم که بعد از حادثه عاشورا توبه کردند. و قیام توابین را شکل دادند. البته این گروه إن شاء الله عند الله مأجور خواهند بود. اما آن زمانی که باید به فرمان امام زمانشان گوش فرا می دادند به هر دلیلی که برای خود تراشیده بودند هل من ناصر حضرت را بی پاسخ گذاشتند. و تاریخ در عدالت خانه خود آن ها را مقصر می داند.

بله، اگر از جهت خون خواهی سیدالشهدا به این حادثه نگاه کنیم، توابین کار خوبی انجام دادند. اما اگر قبل از قیام را هم نگاه کنیم مطمئنا این قوم را ملامت خواهیم کرد که چرا آن زمانی که نیاز بود شما به یاری ولی خدا نیامدید. درست است که با تک ماده! زدن شاید قبول شدید اما شکی نیست که شما در درس ولایت مداریتان تجدید شدید.

اینکه کسی با بخواهد دیدن سر بر نیزه رفته اباعبدالله حقانیت جهاد حسین را بفهمد و دیگری شکی در باطل بودن یزید نداشته باشد که هنر نکرده است.به نظر می رسد اگر با دیدن حادثه عاشورای88 حرکت 9 دی شکل نمی گرفت ملت ما از مسلمانی می افتاد. و دیگر نمی توانستیم نام مسلمان را بر خود بنهیم. ما نشان دادیم که برای آگاه شدن مان نیاز به حداقل یک توهین آشکار به حضرت داریم! و این مهم ترین عبرت 9 دی برای ولایت مداران بود که شاید تلنگری باشد تا نگاه به رابطه خودشان با ولایت را تغییر دهند.

 اما اگر در شرایط قبل از این حادثه و با تبیین واضح و آشکار رهبری ملت به خیابان ها می ریختند و درخواست محاکمه سران فتنه را می کردند. آن وقت می شد ادعا کرد بصیرت جامعه ی ما در حد بیداری و آگاهی نزدیک به ظهور است. و ملت به حرف امام شان یقین دارند و نمی گذارند امام شان هزینه دهد. ولی ما با آگاهی دهی های ایشان بیدار نشدیم و بدتر از همه آقایانی هستند که خود را به خواب زده بودند. و بعد از فتنه ادعای ارث و میراث کردند. اما آنان بدانند که گفتن امام خامنه ای وقتی برای ملت ارزشمند است که به خاطر آن کتک بخوری نه زمانی که با گفتن آن به به و چه چه به شما بگویند. آن زمان که گفتید امام خامنه ای و این سخن گفتن برایتان هزینه داشت ولایی هستید نه اینکه از ولایت هزینه شود و با آن هزینه جیب ما پر شود. بزرگان درس امام به ما یاد دادن که بدترین پست و مسولیت آن مسولیتی است که برای آن ولی خود را هزینه کنیم. در شرایط فشار و سختی است که مرد از نامرد شناخته می شود و یحتمل به همین دلیل است که می گویند در شرایط سختی و دشواری میزان دوستی دوست خود را بسنجید. ولی خیلی ها در این شرایط پشت رهبری مخفی شدند تا احتمالا در جای دیگری هزینه شوند. و این یک سوال بی جواب است که ذهن مرا آزار می دهد: چرا هیچ وقت این "یک جا" برای آن ها پیش نمی آید؟!

افراد در دوران آخرالزمان به بصیرتی می رسند که قبل از امام شان به میدان می روند و شهید می شوند. نه اینکه تمام هزینه ها را امام پرداخت کند و ما از پشت دیوار محکم او به داد و فریاد مشغول باشیم.

در رد شدن ما در این حادثه همین بس که حضرت آقا در نماز جمعه اشک ریختند و نتوانستند درد دل خود را پنهان نکنند. و با دیدن این افسران جنگ نرم! دست توسل به دامان حضرت حجت، صاحب این انقلاب زدند. تا باشد که امدادی غیبی دل های مردم را نرم کند. و کسی این اشک را راز دار نخواند بلکه مثل همیشه اینگار فیلمی احساسی پخش شد و هیچ وظیفه ای بر دوش کسی نگذاشت.

هنر نیست با دیدن سر بریده قیام کردن. هنر آن است که در راه مولایت و قبل از هزینه شدن او جان بدهی و سرآخر بگویی: أوفیت یا ابن رسول الله...


پی نوشت:

نگفتم بی بصیرتی چون خود این عمل علی ای حال ارزشمند بود ولی کم بصیرتی هم بود.

این مطلب باز نشر یادداشت 9 دی سال قبل وبلاگ است البته با دخل و تصرف

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
حمید
|
UNITED KINGDOM
|
۰۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۸
0
6
با سلام و تشکر.
مطلب فوق در نظر این جانب قابل تأمل واقع شد. دیدگاه تازه ای مطرح گردید که امید است هم میهنان عزیز آن را مورد توجه قرار دهند.
بسیار علاقه مندم روزی را شاهد باشم که مردم این مرز و بوم در تمامی فعالیت های کشور از بنیادی ترین تا فراگیر ترین آن ها بدون اغراض و احساسات شخصی، با در نظر گرفتن شرایط رفاهی کشور و برای عرضه ی واقعی دین الهی شرکت به عمل آورند.
به امید اسلام ایرانی در ایران اسلامی.
با آرزوی سعادتمندی.
سبحان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۱۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
0
4
بسيار عالي!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین