کد خبر: ۱۱۵۱۹۷
تاریخ انتشار:

واقعیت های جنگ درسوریه

دکتر حسن رحیمی(روشن)*
بیداری اسلامی در کشورهای عربی که ازآن به عنوان بهار عربی نیز نام برده میشود در نیمه راه دچار بهره برداری نا درستی شد. به این صورت که در غرب ،ضمن پی بردن به این واقعیت که رژیم های طرفدار آمریکا به شدت توسط مردم به چالش کشیده شده اند و چهار دولت طرفدار غرب در مدت کو تاهی ساقط شده اند؛ تلاش شد تا از همین مسیر و با همین روش، به این انقلابها به نفع خود، جهت دهند به عبارت بهتر، عمل مهار انقلاب ها با استفاده از شیوه آنها وبا شعار آنها به طرف سوریه که یکی از رژیمهای ضد امریکایی است جهت داده شد که در صورت سقوط نظام سوریه بخشی از موقعیت از دست رفته را در خاور میانه جبران نمایند. در مورد سوریه گفتنی بسیار است

-مثل تفاوت در اهداف انقلابهای عربی با چیزی که در سوریه در جریان است .

- پوشش هدف ،با شعارهای دمکراسی خواهی وکسب اهداف فرا منطقه ای بنام حقوق سیاسی مردم سوریه.در حالیکه هدف اصلی جنگ در سوریه تضعیف محور مقاومت علیه اسراییل است.

-وجود طرفهای در گیر خارجی که اصولا رای و حقی برای مردم خود نمی شناسند چه رسد به مردم سوریه.

-گروهای نا متجانس معارضان و...که در فردای پیروزی احتمالی مجبور به در گیری با هم خواهند بود.

-وجود اقلیت های مذهبی مثل «علویان »و قومی مثل کردها که دیگر رژیمهای عربی فاقد آنند و این مساله سوریه را از مصر و لیبی و.. متفاوت میکند.

اما در این یا داشت به این نکته میپردازیم که واقعیت های جنگ میدانی در سوریه چیست ؟که از یکسو چنین طولانی شده است و علی رغم 22 ماه در گیری نه دولت، نه معارضان دست آورد مشخصی تا حال حاضر نداشته اند از سوی دیگر، انتظاری که از ارتش سوریه میرفت نیز محقق نشده است . انتظار این بود که ارتش سوریه در کوتاه مدت بتواند بر بحران چیره شود و...

واقعیت امر این است که جنگ سوریه هم از لحاظ شکل هم اهداف با انقلابهای عربی متفاوت است . یکی اینکه این حرکت یک انقلاب نیست بلکه یک جنگ دا خلی است . که میتوان آنرا جنگ نیابتی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای دانست. ازسوی دیگر مردم سوریه مثل مردم مصر تونس و یمن نقشی اصلی رادر آن ندارند بلکه گروهای مسلح داخلی و خارجی هستند که با نظام سوریه میجنگند. این گروهها اهداف به شدت متعارضی باهم دارند که فقط تا کنون حمایت سیاسی نظامی غرب و ارتجاع عرب، توانسته آنها را در کنار هم نگه دارد.سیل عظیم کمک های تسلیحاتی واطلاعاتی و لجستیکی اتحادیه عرب به خصوص عربستان و قطر، امریکا ،انگلیس و فرانسه است که تا کنون توانسته گروهای معارض را سر پا نگه دارد .

از سوی دیگر همین شکل نظامی در گیری باعث شده معارضین نتوانند به شکل یک انقلاب مردمی عمل نمایند چه، اینکه ،اگر اعتراضات به صورت اعتراضات توده ای -و نه مسلحانه -انجام میشد هم با خونریزی کمتری بود هم اینکه مقاومت در برابر توده هی بی سلاح بسیار مشکل تر است از مقاومت در برابر گروهای مسلح. در مصر شاهد بودیم که مبارک در برابر مردم توان مقاومت نداشت . اما اگزر مصری ها مثل سوری ها دست به سلاح میبردند اکنون هم کبارک با تکیه بر ارتش و شعار جنگ بت تروریست سر کار بود. اما تفاوت در این است که در سوریه توده مردم تا کنون با نظام موافق بوده اند و آن حالت فراگیر مردمی،که در مصر بود ، در سوریه نیست ..

از سوی دیگر دولت سوریه همانند بسیاری از رژیمهای عربی فاقد یک پلیس مقتدر ضد شورش بوده است واز همان روزهایی که اعتراضات محدود به حرکتهای غیر مسلح محدود خیابانی بود؛ از ارتش برای آرام کردن او ضاع استفاده کرد ؛ که غلطی فاحش است .زیرا بین «نیروی نظامی »و «نیروی انتظامی »تفاوت بسیار است. نیروی نظامی برای جنگ با دشمن خارجی آموزش داده میشود وهدفش در یک جنگ خارجی حمله؛ کشتن و تصرف مواضع دشمن است ؛حال آنکه ،نیروی انتظامی برای بر قراری نظم در داخل آموزش داده میشود که هدفش بر قراری نظم با کمترین هزینه وتلفات جانی در حد صفر است . چرا که در طرف مقابلِ نیروی انتظامی ،نه دشمن خارجی -که در جنگ باید اورا کشت، ونه خاک دشمن و تاسیسات اقتصادی و نظامی او ست که باید آنرا در هم کوبید -بلکه در طرف مقابل ،ملت خودی و ملک خودی و سر زمین خودی است.که هرگونه خسارت به آن خود زنی است.بنا بر این یکی از مشکلات دولت «اسد» این است که از ابتدا از ارتش برای آرامش بخشیدن به اوضاع، استفاده کرد که نقض غرض است. البته دولت سوریه نیروی ضد شورش آموزش نداده است و فاقد آن است . ارتش سوریه برای یک جنگ کلاسیک و برای دفاع در مقابل اسراییل آموزش دیده و ایجاد شده است.ارتش کلاسیک در برابر جنگ چریکی و شهری بسیار آ سیب پذیرا ست.جنگ معارضین با دولت یک جنگ «نا همطراز» یا «نا متقارن »است برای مقابله با آن همین روش پاسخ میدهد نه استفاده ازجنگ کلاسیک . در حال حاضر ارتش سو ریه با این مشکل رو برواست که هر گلوله تانک که شلیک میشود یا هر بمباران هوایی که انجام میشود بیش از آنکه به شورشیان آسیب برساند به ساختارها و تاسیسات شهری، و ملت خودش ضربه میزند که در دراز مدت نه از لحاظ سیاسی نه از لحاظ اجتماعی قابل جبران نیست وبه محبوبیت دولت- که تا کنون بیش از دیگر رژیمهای عربی بوده است- آسیب میرساند.

به نظر میرسد آینده سوریه پر از ابهام است. اگر ارتش بتواند ساختار خود را با واقعیت های جنگ چریکی تطبیق دهد ومناطق حساس را حفط کند ،در آن صورت ممکن است میز مذاکره برای یک راه حل ملی پذیرفته شود اما اگر مناطق بیشتری را از دست بدهد کار برای آن مشکل تر خواهد شد، و رهبران سوریه باید بدانند در صورت عدم توانایی دفاع از خود ،به روسیه هم امید چندانی نیست.

*عضو هیات علمی دانشگاه بو علی سینا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین