وطن امروز:
اول: بقره اولیها... آری! «بقره اولیها» قرآن هم که باز میکنند، همچین باز میکنند؛ یکی دو صفحه رد میکنند و عدل میرسند به این آیه از طولانیترین سوره قرآن عزیز:
«و اذ قال ربک للملئکه.. انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون». (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من روی زمین جانشینی (نمایندهای) قرار خواهم داد». (فرشتگان) گفتند: «(پروردگارا!) آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را به جا میآوریم و تو را تقدیس میکنیم». پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید». (آیه 30 سوره بقره)
یکی دو آیه اما رد میکنند و این بار بیشتر خوش خوشانشان میشود.
«و اذ قلنا للملئکه.. اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکفرین». و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید». همگی سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و (به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. (آیه 34 سوره بقره)
آنگاه بشكنی میزنند و از فتح خود شادمان میشوند که حتی از دل کلامالله نیز همچین کشفی نصیب شیطان شده! سپس زمزمه میکنند؛ این همه جنایت و قتل و خونریزی در جهان، آیا نشان نمیدهد که عالیجناب ابلیس از قبل میدانست؟! و آیا بصیرت ابلیس؛ گیرم کافر و فتنهگر باشد، ستودنی نیست؟!
دوم:سالها پیش از این، جناب هاشمی گفته بود: «این غربیها مثل گاو تحلیل میکنند.» اما ظاهرا غربزدهها و آقازادهها و اهل فتنه و مغرضان نیز همین است حکایتشان.
- مگر ما از قبل نگفته بودیم فلانینژاد بهمان است؟ پس دم بصیرتمان گرم! ما میدانستیم و شما نه!
شیطان انگار تولید مثل کرده و شیطانکهای اهل بصر آفریده!
سوم:در مثل خوش گفتهاند که مناقشه نیست. ما نه خود را و نه نظام مقدس جمهوری اسلامی را خدا میدانیم و نه لزوما هر فتنهگری را ابلیس، لیکن چه کنیم بعضیها بدتر از شیطان شدهاند که شیطان اگر این روزها همچنان مشغول فتنه است اما هرگز به پروردگار بزرگ «دیدید گفتیم» نمیگوید و نمیگوید: دیدی از قبل گفته بودم این آدم چه جانور منحرفی است؟!
چهارم:شیطان با همه فتنهگریاش خود واقف است به چیزهایی. در گیر و دار جنایت و قتل و خونریزیهای مستمر آدم، ابلیس اینقدرش را میداند که آنچه قابل اثبات است «بیصفتی» و نافرمانی بعضی اولاد آدم است، نه بصیرت خودش، چرا که اصولا استاد آدمی در نافرمانی خدا خود ابلیس فتنهگر است. کجا قابل جمع است فتنه و بصیرت؟!
پنجم:طرفه حکایت اینجاست؛ بعضیها از پشت دست شیطان را بستهاند و معلم او شدهاند! اگر آنان که برابر رای اکثریت، قانون، انتخابات باشکوه 40 میلیونی و نظام استوار به برکت خون 300 هزار شهید، نافرمانی میکنند و دست به اغتشاش و شورش میزنند، صاحب بصیرتند، چرا سر ابلیس این وسط بیکلاه بماند؟! مگر نه این است که اگر ابلیسکهاي این دنیا، با آن همه تمرد هشتاد و هشتی، مستحق «دیدید گفتیم»اند، ابلیس که آن دنیا، فردای آدمیزاد را پیشبینی کرده بود؟!
ششم: از جمله مهمترین چیزها که به شیطان نمیچسبد اما همین بصیرت است. اصولا و اساسا شیطان و شیطانکها اگر بصیرت داشتند، آیا تمرد میکردند؛ اولی خدا را و دومی رای تودهها را؟! اهل فتنه اگر عیال بصیرت بودند، چه کارشان بود با جیب ملک عبدالله؟! آیا اهل بصیرت نرد عشق میبازد با علیعبدالله صالح؟! آیا سر از ویلای جورج سوروس هم میتواند دربیاورد؟! آیا میتوان هم بصیرت داشت و هم همصدا با BBC و VOA زندانبان مظلوم جمهوری اسلامی را متهم به تجاوز کرد؟! نخیر عزیز! زیاده از حد اگر گزاف بگویی، خداوند منان این گند بزرگ دوستان بیبیسی در زمینه امور خلاف عفت را میگذارد در کاسه همه غربزدههایی که... صدرحمت به گاو، مثل گوساله تحلیل میکنند سیاست را. مگر نه این است جناب عالیجناب؟!
هفتم:آنکه اهل بصیرت است، اول باید حال امروز خودش را درست کند، پیشبینی آینده افراد پیشکش! حزبالله سرافراز خود اهل آیندهنگری بود که حتی هنگام رای دادن در سال 88 به نامزد خود، تذکرها میداد فلانی را در باب حلقه انحراف، آن زمان که هنوز فتنه 88 نشده بود. اگر امام راحل همواره میگفت: «ما در جنگ برای ذرهای هم پشیمان نیستیم.» ما نیز لحظهای پشیمان نیستیم از رایمان در انتخابات 88 و عملکردمان در فتنه هشتاد و اشک. ما اصولگرا هستیم و همیشه به انقلابیگری، سادهزیستی، خدمت، مردمداری، دشمنستیزی، سازشناپذیری، مقاومت و کار بیمزد و منت رای داده و میدهیم. الف و ب برای ما مهم نیست؛ اصول برای ما مهم است. الف و ب اگر در چرخش روزگار، دچار انحراف میشوند، لیکن رای ما به اصول و ارزشها رای مداوم است.
هشتم:آنچه حضرت آقا از قبل میدانست و جدای از اهل فتنه، حتی بعضی افراد سلیمالنفس نیز بدان واقف نبودند و حواسشان نبود، رای ملت بود. لطفا دقت شود؛ همان عزیز رای احمدینژاد را تنفیذ کرد که پیش از این رای هاشمی و خاتمی را تنفیذ کرده بود. آیا وقتی آقازادههای عالیجناب فتنهگری میکنند یا آیا وقتی جیب آقای خاتمی با حمایت مادی و معنوی آلسعود پر از پول میشود، بصیرت «آقا» مقصر است یا بیصفتی بعضیها؟! در انقلاب اسلامی، رای مردم؛ اعم از کلیت آرا و رای اکثریت، در حکم آن حقیقت است که نخستین مدافعش شخص رهبر انقلاب است. مساله الف و ب نیست، بلکه رای ملت است. ملاک اگر فقط بعضی جملات حضرت آقا باشد، ایشان هم از رئیس دولت سازندگی دفاع کرده و هم از رئیس دولت اصلاحات. اصلا آیا جز با این حمایت حکومتی، دولتی یارای مشروعیت و کار دارد؟!
نهم:اگر اهل فتنه، آنچه از قبل گفته بودند، ابطال انتخابات بود، غلط گفته بودند! اگر اهل فتنه، آنچه از قبل گفته بودند، مرگ بر اصل ولایتفقیه بود، غلط کرده بودند! اگر اهل فتنه، آنچه از قبل گفته بودند، شعار «نه غزه، نه لبنان» بود، حرف مفت زده بودند! و اگر اهل فتنه، آنچه از قبل میدانستند، آتش زدن بیرق عزای سیدالشهدا بود، براندازی خون 300 هزار شهید بود، مسجد ضرار و همدستی با آمریکا و دوستی با اسرائیل بود، همه اینها نامش بیصفتی است، نه بصیرت! اما اگر اهل فتنه از قبل گفته بودند که فلانی فردا چطور میشود، قبلتر از ایشان، بصیرت قدیمی حزبالله بود که رای خود را بهشرطها و شروطها داد به این و آن. آری! ما وقتی همان سال 88 رای به بعضیها دادیم، از جمله شعارهایمان سادهزیستی و خدمت و کار بیحد و مرز بود. یعنی آقای احمدینژاد! مبادا به جای مدیران خدوم، استفاده کنی از خاوری مدیر خاتمی که... چون میشود که دانی!
**
حساب افراد سلیمالنفس حتی با تک و توک اشتباهات بزرگ، از حساب ابلیس و ابلیسکها جداست. از حال و روز فرعون و نمرود بگیر تا یزیدیان امروز، معلوم است که حضرت حق، آدم را به شرط بندگی میخواهد. این را همه فرشتگان فهمیدهاند، الا ابلیس. تکبر و فتنه، نامش تمرد است، نه بصیرت. کارگزار انحراف، تازه شده مثل کارگزار فتنه! آدمی که جنایت میکند، تازه شده مثل شیطان! و این وسط آنچه مذموم و قابل سرزنش است، همچنان ابلیس است. در منظومه آفرینش، خدا حقایقی میداند که فرشتگان نمیدانند اما در منظومه انقلاب اسلامی، همان جایگاه که رای نخستین رئیسجمهور را تنفیذ کرد، همان جایگاه است که در انتخابات 88 باز هم پای رای ملت ایستاد. گلهای هست -که هست- از آن آدمی است که به جای آدمیت، فرو رفته در منجلاب منیت. گمانم هست آنکه با رهبر خون شهیدان بد تا میکند، یک جای محاسباتش با خدا میلنگد. لابد شکر خدا نمیکنند، که شکر تنفیذ، شکر ملت به این خوبی و صبوری یادشان رفته. سخنی هست اینجا با ابنای آدم. اگر گناه من و تو، باز کند زبان ابلیس را نزد خدا، وای بر ما... وای بر ناسپاسی ما. بسی اضافه کند خداوند بر درجات شهید لاجوردی. همیشه میگفت: کاری کنیم که مایه سرافرازی انقلاب اسلامی باشیم. کم خون نرفته بالای این بنا.
آیا خدا را در مثالی با رای توده ها ، تنها به صرف آنکه آنطرف ماجرا متمردان گاه با قصد و غرضی هستند می آورید؟ افلا تتقون؟؟
سبحان الله عما یشرکون