سوسیالیت

سوسیالیت

خاطرات یک سوسیالیست آذربایجانی در کردستان /3/
چند نفر خلیل را یکراست به رقص و پایکوبی کشیدند. خلیل همیشه خوب می رقصید. آنروز هم با همان وضع با رقص زیبایش همه را وجد آورد اما چند دقیقه بعد یک تیر از غیب به سر او خورد و در جا تمام کرد و جشن و پایکوبی پیشمرگان را به عزا تبدیل کرد و من در دل خودم گفتم این آه مردم روستای کیله شین بود که خلیل به زور به یکی از دخترانشان تجاوز کرده بود.
کد خبر: ۱۲۵۸۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۳۰

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین