کد خبر: ۹۳۴۳۵
تاریخ انتشار:

كسب‌وكار كوچك لوكوموتيو توسعه ملي

محمدرضا ايزديان، مدير كل آمار و برنامه ريزي تجاري سازمان توسعه تجارت ايران ، با اينكه در زمينه تجارت الكترونيك حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد،اما اصرار دارد از بحث‌هايي كه بارها در رسانه‌ها مطرح شده، دوري كند و نگاهي تازه به تعاريفي بيندازد كه اعتقاد دارد ارائه نامناسب آن‌ها و سوء‌برداشت‌ها در موردشان به حركت در مسير توسعه ملي ضربه مي‌زند.
به گزارش خبرگزاري موج او به شدت طرفدار كسب‌وكارهاي كوچك است اما تاكيد مي‌كند جذابيت شعار «كوچك، زيباست» نبايد موجب غفلت ما از عارضه‌هاي مرتبط با اين كسب و كارها شود.




مصاحبه اختصاصي بامحمدرضا ايزديان مديرکل آماروبرنامه ريزي تجاري سازمان توسعه تجارت ايران 
بحث كسب و كارهاي كوچك براي شما اهميت زيادي دارد؛ چرا؟ 
قبل از هر نكته‌اي دوست دارم بگويم رسانه‌اي مانند كسب‌وكار بايد در كنار همه اهدافش، سخنگوي بيزينس‌هاي كوچك باشد؛ چرا كه من معتقدم ما بايد بحث‌هاي استراتژيك، نظري و كاربردي كسب و كارهاي كوچك را به شكل علمي و از طريق رسانه‌ها مطرح كنيم. در تمام بحث‌هاي دانشگاهي و يا اقتصادي هر وقت صحبت از توليد و توسعه ملي، صادرات، واردات يا رونق اقتصادي مي‌شود همه نگاه‌ها به صورت پيش‌فرض به سمت كسب و كارهاي كلان مي‌رود؛ در اين ميان ضعف آموزش و ترجمه ناصحيح از مفهوم كسب و كارهاي كوچك يك ديدگاه تكراري و غيرجامع وارد ادبيات اقتصادي ما كرده است. شكي نيست كه كسب و كارهاي كلان بسيار اهميت دارند، اما اين نبايد منجر به غفلت از مفهوم بسيار مهمي به نام كسب و كارهاي كوچك شود. بايد مشخص كنيم وقتي صحبت از بيزينس مي‌كنيم منظور ما چيست. ما تعريف كسب و كار را در هيچ قانوني از قوانين موجود كشور نمي‌بينيم! كلمه كسب‌وكار‌(بيزينس) را در هيچ‌جا تعريف نشده است؛ در قانون تجارت، تنها مفهوم تجارت تعريف شده، در قوانين مرتبط با صنعت، مفهوم صنعت تعريف شده در حوزه كشاورزي تنها واژه كشاورزي توضيح داده شده است، اما نه در قوانين مصوب مجلس و نه مقررات مصوب دولتي مفهوم كسب‌وكار تعريف نشده است. 
دليل اين خلأ را چه مي‌دانيد؟ 
دليل اول اين است كه ما عمدتا مصرف‌كننده توليدات ديگران بوده‌ايم، دومين دليل اين است كه درست مثل واردات محصولات تكنولوژيك كه استفاده مناسب از آنها هميشه با چند سال تاخير همراه است، در اين بحث هم مثل هر مفهوم اقتصادي ديگر دقت نكرده‌ايم كه مفهوم كسب و كار، برنامه‌ريزي كسب و كارها، فرآيندهاي كسب و كار و ساير مفاهيم مرتبط با آن مفاهيمي با دامنه دربرگيري گسترده هستند. مفاهيمي كه از كسب و كار يك آرايشگر گرفته تا يك كمپاني بزرگ مانند ژنرال موتور را در بر مي‌گيرند. وقتي صحبت از اخلاق حرفه‌اي يا مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار هم بكنيم بايد هم آن آرايشگر را مدنظر داشته باشيم و هم صاحبان يك كنسرسيوم چندمليتي را. با چنين نگاهي ديگر مفهومي مانند فرآيندهاي سيستمي تنها مختص ايران‌خودرو نخواهد بود بلكه يك واحد صنفي هم نيازمند به كارگيري آن خواهد بود. مديريت روابط مشتري (CRM) اگرچه اساس شكل‌گيري آن از شركت‌هاي بزرگ بوده اما شامل كسب و كارهاي كوچك هم خواهد شد. 
اين تعريف در كجا بايد انجام شود و متولي آن کيست؟ 
قبل از اينكه وارد بازنگري در قانون تجارت بشويم، قبل از اينكه بخواهيم قانون صادرات را بازنگري كنيم، قبل از بازنگري هر قانون و مقررات ديگري را بخواهيم در اولويت بگذاريم بايد اتاق فكري تشكيل دهيم و از طريق آن كسب و كار را به شكل كاملا جامع و دقيق تعريف كرده و خروجي اين اتاق فكر را از طريق مجلس و مقررات دولتي مصوب و به بخش‌هاي مختلف اقتصادي ابلاغ كنيم. 
وقتي صحبت از لزوم تنظيمات در كسب‌و‌كارها مي‌شود، تنها به اين معني نيست که مصرف‌كننده راضي باشد، بلكه به معناي اصلاح كج‌رفتاري‌هاي مصرف‌كننده هم هست. بايد رفتار سيستمي همه اجزاي اين نظام اقتصادي را اصلاح و تنظيم كرد كه من عقيده دارم نامطلوب بودن رفتارهاي سيستمي مهم‌ترين عارضه در فضاي كسب‌وكار استوقتي تعريف كسب و كار ارائه شود، تمامي مفاهيم فرعي آن را نيز مي‌توانيم تعريف و ارائه كنيم و كليه دستگاه‌هاي اجرايي را موظف به تنظيم كسب و كارهاي مرتبط با حوزه اجرايي خود كنيم. 
اما مقررات تنظيمي هميشه در بحث كسب و كارها محل مناقشه بوده، شما چه نوع تنظيماتي مدنظرتان است؟ 
تنظيم صرفا به معناي بخشنامه‌هاي كوتاه‌مدت، موردي و مناسبتي نيست. بايد از تنظيم به معناي جديد مفهوم آن در كسب‌وكارها استفاده كرد؛ ما در يك برهه‌اي با اعمال شديد تنظيمات دولتي يك نگاه افراطي به وجود آورديم و در برهه‌اي ديگر همه چيز را رها كرديم و تنظيم كسب‌و‌كارها را با استدلال خودتنظيمي بازار، فراموش كرديم. تنظيم كسب‌وكارها بايد متناسب با شرايط جامعه، اقتصاد كشور و ساير مولفه‌هاي زندگي ايراني باشد؛ از اعتقادات و نگرش‌هاي ما گرفته تا فرهنگ و دانش ايراني را بايد در آن دخيل كنيم، يك جايي را برعهده خودتنظيمي بگذاريم و يك بخش ديگر را با اعمال مقررات تنظيم كنيم. من اعتقاد دارم كه به خودتنظيمي نبايد تنها به عنوان يك مفهوم آدام اسميتي كاملا وارداتي نگاه كرد، شما در فرهنگ و اعتقادات ايراني خيلي از اين خودتنظيمي‌ها را مي‌توانيد مشاهده كنيد، وقتي يك نفر نان را روي زمين مي‌بيند آن را برمي‌دارد و يا يك فروشنده به هيچ بچه‌اي سيگار نمي‌فروشد؛ منظور من از خودتنظيمي، يك مدل برآمده از فرهنگ داخلي است. 
اما عده‌اي اعتقاد دارند بر مبناي اصل رقابت تنها بايد خودتنظيمي را اصل قرار‌داد و تنظيم را از خارج به فضاي كسب و كار تحميل نكرد؟ 
اين استدلال براي زماني مناسب است كه شما در شرايطي نباشيد كه با تهديد بين‌المللي مواجه باشيد؛ فرصت بلندمدتي را در اختيار داشته باشيد؛ نيازمند شتاب دادن به روند توسعه‌اي خود نباشيد و توليد و اشتغال‌تان در وضعيت كاملا طبيعي باشد، ولي در شرايط خاصي كه ما درآن قرار داريم نمي‌توان همه چيز را برعهده خودتنظيمي گذاشت و مقررات تنظيمي را به فراموشي سپرد. بايد زيرساخت‌هاي مقرراتي را به عنوان اركان تنظيم كسب و كارها در همه بيزنس‌ها به خوبي فراهم كرد تا بتوان فضاي كسب و كار را بهبود بخشيد. يك مثال عيني براي‌تان مي‌زنم تا به اهميت تنظيمات و مقررات حتي در كسب‌و‌كارهاي خرد پي ببريد. وقتي شما يك نيروي تاسيساتي ساختماني را براي انجام كاري به خانه خود بياوريد نمي‌توانيد مشخص كنيد كه يك نيروي درجه يك است يا خير؟ بايد از روش‌هاي كاملا سنتي از عده‌اي بپرسيد تا ببينيد كار او را تاييد مي‌كنند يا نه! خب اگر اين حرفه داراي ريگولاسيون ساختاري باشد بايد هر عضو اين حرفه، درجه و كيفيت كارش مشخص شده باشد. البته اين نكته را قبول دارم كه در برخي حوزه‌ها ما دچار تنظيمات بيش از اندازه هستيم يا در برخي كسب‌وكارها هم تنظيمات و مقررات متناقض داريم. با در نظر گرفتن اين وضعيت، مي‌توان گفت كسب‌و‌كارها در ايران نيازمند بازنگري دقيق، علمي و ساختاري هستند. 
مهم‌ترين عارضه‌اي كه در بحث كسب و كارهاي كوچك وجود دارد را چه مي‌دانيد؟ 
قبل از عارضه‌يابي كسب و كارهاي خرد بايد نگاهي به معضلات كسب و كارهاي بزرگ داخلي بيندازيم؛ شما ليست ۱۰ شركت بزرگ موفق دنيا را نگاه كنيد، هيچ شركت ايراني در آن جاي ندارد. خب بايد مقياس عملياتي كسب و كارهاي ايراني را واقع‌بينانه در نظر گرفت، وقتي ما صحبت از كسب و كارهاي كوچك مي‌كنيم، لزوما به اين معنا نيست كه صنايع بزرگ خود را كنار بگذاريم، صنايع بزرگ ما در مقياس جهاني ممكن است خرد محسوب شوند. در يک کسب و كار بزرگ بايد توانايي مديريت در مقياس جهاني داشت تا بتوان به آن برچسب بزرگ زد، خب در شرايط فعلي در اين زمينه نقص داريم. حضور در دو يا سه بازار هدف خارجي به معناي جهاني بودن نيست؛ بايد به اين مهم برسيم كه جهاني بودن يعني توانايي بازي كردن در ميدان مديريت جهاني. وقتي در كسب‌وكارهاي بزرگ يك فاصله زيادي با نمونه‌هاي موفق جهاني وجود دارد مسلما در كسب‌وكارهاي كوچك اين فاصله بيشتر است. وقتي هم به شعار «كوچك زيباست» مي‌رسيم دچار افراط مي‌شويم، دچار يك نوع شيفتگي مي‌شويم كه خود تبديل به ضعف شده است. عارضه‌يابي در زمينه كسب و كارهاي كوچك بايد عمقي و مبتني بر مطالعه و برپايه آمار و اطلاعات باشد. 
شناخت مبتني بر عارضه بايد به گونه‌اي باشد كه كسب‌و‌كارهاي كوچك به عنوان موتور لوكوموتيو قطار توسعه ملي در نظر گرفته شوند. در يك نگاه سيستمي اجزاي كسب‌و‌كارهاي كوچك از يك راننده ساده گرفته تا حتي مصرف‌كننده مي‌توانند با محصول و خروجي‌هاي ناخواسته يا رفتارهاي سيستمي نامطلوب عملا به عنوان عوامل ضدتوسعه ملي عمل كنند. درست است كه كوچك زيباست، اما برداشت‌هاي سطحي از اين مفهوم مي‌تواند بسيار آسيب‌زا باشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین