وقتی مسئله را اشتباه میگیریم؛ نقد یک خطای تکرارشونده در تحلیل حکمرانی
گروه سیاسی،در پی اظهارات اخیر آقای عراقچی و سپس تحلیلهای آقای سعید لیلاز و برخی دیگر از مسئولان و صاحبنظران، بار دیگر موضوع ناکارآمدیها و گرههای مزمن در ساختارهای اجرایی و اقتصادی کشور به سطح رسانهها و افکار عمومی بازگشت.
به گزارش بولتن نیوز،اما آنچه در این میان نگرانکننده است، نه صرف طرح مسئله، بلکه تکرار یک خطای تحلیلی قدیمی در صورتبندی آن است.
بولتن نیوز نزدیک به دو دهه است که بهصورت پیوسته، مستند و هزینهپرداز، به این معضلات پرداخته است؛ با این حال، همچنان شاهد آن هستیم که بخش مهمی از واقعیت، یا نادیده گرفته میشود یا عامدانه به سطحیترین لایهها تقلیل مییابد.

خطای اصلی در تشخیص مسئله
مشکل اصلی کشور در این حوزهها:
نه رئیس کل فعلی گمرک است،
نه مدیران قبلی،
و نه حتی تغییرات مکرر در رأس مدیریتها.
این نگاه، سادهسازی یک مسئله عمیقاً ساختاری و شبکهای است.
واقعیت آن است که بخش مهمی از ناکارآمدیها، ریشه در بدنهای دارد که طی سالها تثبیت شده، به کانونهای قدرت و نفوذ متصل است و مستقل از تغییر مدیران، مسیر خود را پیش میبرد.
بدنهای که نهتنها مجری تصمیمات نیست، بلکه در بسیاری موارد به تصمیمساز پنهان تبدیل شده است.
شبکههای پنهان و منطق بقا
این شبکهها با تکیه بر:
اشراف اطلاعاتی،
روابط غیررسمی،
خلأهای قانونی و نظارتی،
و فرسایش مدیران مستقل
از ابزارهایی مانند کارشکنی هدفمند، سناریونویسی اداری و رسانهای، ایجاد بحرانهای مصنوعی و تخریب شخصیتی استفاده میکنند تا منافع نامشروع خود را حفظ کنند.
در چنین ساختاری، تغییر مدیر نهتنها مسئله را حل نمیکند، بلکه گاه به بازتولید بحران میانجامد؛ چرا که شبکه باقی میماند و صرفاً تاکتیکهای خود را تغییر میدهد.
چرا مدیران میآیند و میروند، اما وضعیت ثابت است؟
پاسخ روشن است:
مدیر میآید،
اما ساختار پاسخگو نمیشود.
اگر مدیر وابسته باشد، هماهنگ میشود؛
و اگر مستقل باشد، یا حذف میشود، یا بیاثر.
در این شرایط، مدیران بهجای آنکه راهبر اصلاح باشند، به سپری برای تحمل فشارها تبدیل میشوند؛ سپری برای پوشاندن عملکرد بدنهای که کمتر دیده میشود و کمتر پاسخ میدهد.
تفاوت مدیریت فعلی گمرک
در دوره مدیریت فعلی گمرک:
مدیر از بدنه سازمان برخاسته است،
وابستگی مشخصی به جریانهای قدرت بیرونی ندارد،
و پروژهای برای نمایش، هیاهو یا بهرهبرداری سیاسی دنبال نمیکند.
دقیقاً همین ویژگیهاست که برخی شبکههای غیرشفاف را نگران میکند.
فشارها در این دوره، نه علنی بلکه پشتپرده، فرسایشی و سناریومحور است.
تجربه دورههای پیشین نشان داده است که:
نقد با شکایت پاسخ داده میشد،
مطالبه با پروندهسازی،
و افشاگری با تخریب و عربدهکشی رسانهای.
این سرمقاله چه میگوید و چه نمیگوید؟
این یادداشت:
نه در پی تطهیر فردی است،
نه در پی تخریب فردی دیگر.
بلکه تلاشی است برای انتقال تجربهای عینی، پرهزینه و تلخ؛ تجربهای که هزینه آن، آسیبهای جدی به زندگی شخصی و خانوادگی نگارنده بوده است.
با این حال، سکوت در برابر یک خطای ساختاری مزمن، خود نوعی مشارکت در تداوم آن است.
راهحل واقعی؛ فراتر از جابهجایی افراد
راهحل در:
تغییر نامها،
تعویض صندلیها،
یا قربانیکردن مدیران
نیست.
راهحل در:
شفافسازی فرآیندها، نه صرفاً افراد
مستندسازی تصمیمها و مسئولیتها
قطع زنجیرههای غیررسمی قدرت
پاسخگو کردن بدنه اجرایی، نه فقط رأس سازمان
حمایت واقعی و عملی از مدیران مستقل
و مهمتر از همه:
برخورد شفاف و علنی با فعالیتهای زیرزمینی و سناریونویسیها، حتی اگر هزینه داشته باشد.
نقطه آغاز اصلاح؛ مسئولیت جمعی
هیچ اصلاح ساختاریای بدون اصلاح فرهنگی پایدار نخواهد بود.
تا زمانی که:
انتظار رانت،
مطالبه خارج از قاعده،
و توقعات غیرواقعی
در لایههای مختلف جامعه و سیستم وجود دارد، هیچ مدیری، هیچ ساختاری و هیچ قانونی معجزه نخواهد کرد.
باید از خودمان شروع کنیم؛ از «خودِ خودمان».
حتی در کوچکترین خواستهها و سادهترین تعاملات.
پایین آوردن سطح انتظار نامشروع، نه عقبنشینی، بلکه شرط لازم برای هموار شدن مسیر عدالت، شفافیت و کارآمدی است؛ برای همه، نه فقط برای مدیران.
بابک امینی
مدیرمسئول بولتن نیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com


