کد خبر: ۸۷۸۷۶۵
تاریخ انتشار:
‍‍‍ پ پ ‍‍‍
تاملی در باب تنهایی و شکوهِ بازماندگان قافله عشق

مرثیه‌ای برای «ام‌الشهدا»؛ وقتی قاب عکس‌ها تنها همدم می‌شوند

مادران دو شهید، نماد ایثار و صبوری‌اند؛ زنانی که تمام دارایی خود را در راه وطن تقدیم کردند و امروز در سکوت خانه‌ها، با کهولت سن و تنهایی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این گزارش نگاهی انسانی و انتقادی به ضرورت تکریم و رسیدگی به این گنجینه‌های زنده انقلاب و دفاع مقدس دارد.
مرثیه‌ای برای «ام‌الشهدا»؛ وقتی قاب عکس‌ها تنها همدم می‌شوند

گروه اجتماعی،در لایه‌های پنهان کوچه‌های این شهر، فراتر از هیاهوی بی‌پایان سیاست و روزمرگی‌های سرد، خانه‌هایی وجود دارد که سقف‌شان سنگین‌تر از آسمان است.

به گزارش بولتن نیوز،خانه‌هایی که در آن‌ها زمان در دهه‌ی شصت متوقف شده و عطر تند گلاب و بوی کاغذهای کاهیِ نامه‌های جبهه، هنوز در فضای پذیرایی‌شان می‌پیچد. اما امروز، در این خانه‌ها، واقعه‌ای در جریان است که دل هر رهگذری را به لرزه می‌اندازد: غربتِ مادری که تمام دارایی‌اش را به خاک سپرد و اکنون در هجوم سالخوردگی، با سایه‌ها سخن می‌گوید.

تعداد بازدید : 0

داستان مادران دو شهید، داستان یک فقدان ساده نیست؛ حکایت ایثاری است که ریاضیاتِ عاطفه را بر هم می‌زند. کسی که یک بار جگرگوشه‌اش را راهی میدان کرده و بازگشتش را در تابوتی چوبی دیده، و باز برای بار دوم، میوه‌ی دیگر دلش را تقدیم کرده است، گویی دوبار تمام هستی‌اش را از دست داده. این زنان، قهرمانانِ بدون مدالی هستند که "صبر" پیش پای‌شان زانو می‌زند.

 

اما آنچه امروز قلب را به درد می‌آورد، تماشای قامت خمیده‌ی این کوه‌های استوار است. تماشای مادری که شاید دیگر نایی برای راه رفتن ندارد، لرزش دستانش گویای عمری رنج است و چشمانش، گویی هنوز در انتهای کوچه به دنبال نشانی از قامتِ رعنای پسرانش می‌گردد.

 

حقیقتاً باید پرسید که ما، به عنوان میراث‌داران آن جان‌فشانی‌ها، کجایِ ایستگاهِ قدرشناسی ایستاده‌ایم؟ وقتی مادری با این سطح از والایی، در شرایطی قرار می‌گیرد که دیدنش اشک را از دیدگان هر آزاده‌ای روانه می‌کند، نشان از یک زخم عمیق دارد. زخمی که نشان می‌دهد گاهی در غبارِ زمان، اصلِ مطلب را گم کرده‌ایم.

 

«باید خون گریست»؛ این تنها یک عبارت احساسی نیست، بلکه یک هشدار اخلاقی است. هشدار به جامعه‌ای که اگر فراموش کند این آرامش را مدیون کدام شانه‌های نحیف و کدام دل‌های شکسته است، اصالت خود را از دست خواهد داد.

 

تصور کنید روزهایی را که این مادر، در سکوتِ سنگین خانه، با قاب عکس‌های روی دیوار سفره می‌اندازد. او نه طلبکار است، نه شاکی؛ او تنها تجسمِ زنده ایثار است که حالا در چنبره‌ی بیماری و ناتوانی‌های دوران پیری، بیش از هر زمان دیگری به آغوشِ گرمِ توجه و تکریم نیاز دارد. او نه صدقه‌ی می‌خواهد و نه ترحم؛ او می‌خواهد بداند که آیا هنوز کسی به یاد دارد که «سعید» و «رضای» او برای چه رفتند؟

 

رسالت ژورنالیستی و انسانی ما حکم می‌کند که نگذاریم این ستاره‌های درخشان در انزوای خانه‌هایشان خاموش شوند. تکریم این مادران، نه یک انتخاب، بلکه یک فریضه‌ی ملی و اخلاقی است. هر لحظه غفلت از حال و روز این بزرگواران، لکه‌ی سیاهی بر پیشانی تاریخ معاصر ما خواهد بود.

 

امروز، پیش از آنکه دیر شود، باید به سراغ این گنجینه‌های در حال سفر رفت. باید دست‌های پینه‌بسته‌شان را بوسید و اجازه نداد که در تنهایی و سختی، بارِ سنگینِ خاطرات و کهولت سن را به تنهایی به دوش بکشند.

برچسب ها: مادر شهید ، ام الشهدا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین