کد خبر: ۸۷۷۲۱۵
تاریخ انتشار:

دوره بین جنگ و احتمال جنگ: شرایط و الزامات برای ایران

منظور از دوره بین جنگ و احتمال جنگ در اینجا دوره ای است که جنگی حادث شده و احتمال دارد مجددا آن جنگ از سر گرفته شود.
دوره بین جنگ و احتمال جنگ: شرایط و الزامات برای ایران

به گزارش بولتن نیوز،منظور از دوره بین جنگ و احتمال جنگ در اینجا دوره ای است که جنگی حادث شده و احتمال دارد مجددا آن جنگ از سر گرفته شود. این شرایطی است که ایران دقیقا در آن قرار دارد. بدین معنی که درست است که جنگ دوازده روزه خاتمه یافته است اما دست کم فضای موجود بگونه ای نیست که تصور کنیم جنگ دیگری در پیش نخواهد بود.

 فاصله بین جنگ و احتمال جنگ را معمولا «دوره تنفس» یا «فرصت بازسازی» می گویند. این دوره برای هر دو کشور درگیر در جنگ بویژه کشوری که احساس می کند در جنگ دچار ضعف بوده، فوق العاده مهم است. به همین دلیل این دوره را «فرصتی برای مردن یا متحول شدن» می نامند. در چنین شرایطی، اهداف و برنامه های کشورهای درگیر در جنگ به سرعت از حالت بلند مدت به کوتاه مدت و فوری تغییر می کنند. بر این اساس سوال این است که صرفنظر از شکست یا پیروزی، ایران در دوره بین جنگ و احتمال جنگ چه اقداماتی را باید انجام دهد؟ پاسخ ساده به این پرسش آن است که ایران در درجه اول باید مانع از وقوع جنگ جدید شود و در درجه دوم، در صورت وقوع جنگ جدید باید موفق از آن بیرون بیاید. برای جلوگیری از جنگ جدید باید «بازدارندگی ساده و سطحی» موجود به «بازدارندگی عمیق و حتی هوشمند» تبدیل شود و برای موفقیت در جنگ جدید باید به ایجاد یا بازسازی مجموعه ای از شرایط که برای موفقیت در یک جنگ لازم است، مبادرت ورزد.

هر دو گزینه فوق مکمل یکدیگرند و فقط در هدف با هم متفاوتند. بخشی از این استراتژی ها تا کنون در ایران به مرحله اجرا درآمده است. بعنوان مثال وحدت ملی که در جریان جنگ دوازده روزه بصورت خودآگاه توسط مردم و در پرتوی وجود دشمن مشترک حاصل شد، در دوره پس از جنگ نیز به ابتکار و با محوریت شورای عالی امنیت ملی تداوم یافته است. جدیدترین مورد در این زمینه، تذکر به بعضی از جریان های سیاسی در خصوص پرهیز از تفرقه و درک شرایط حساس کشور است. ابتکار وحدت ملی که با درک و تعریف دقیق شرایط بحران توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی صورت گرفت اکنون به یک نقطه ضعف اساسی برای دشمن تبدیل شده است؛ چراکه دشمن بر این باور بود که به موازات حمله نظامی از خارج، فروپاشی در داخل نیز اتفاق می افتد.

بموازات تلاش برای حفظ وحدت ملی، بازسازی سلسله مراتب فرماندهی و استقرار نیروها در مواضع دفاعی و آماده باش، ضرورت دیگر در شرایط بین دو جنگ است. این مهم در پرتوی تدبیر رهبری به سرعت و دقت اتفاق افتاد و احتمالا برای شرایط احتمالی در آینده نیز از آن تجربه استفاده  خواهد شد. رسیدگی به وضعیت آسیب‌دیدگان و بازسازی زیرساخت‌ ها یکی دیگر از ضروریات بین دو جنگ است. توجه به آسیب دیدگان، انگیزه مردم را برای فداکاری در جنگ احتمالی بعدی بالا می برد و بازسازی زیرساخت ها نیز نه تنها توانایی و سرعت عمل دولت را  نشان می دهد بلکه اعتماد عمومی را نسبت به توانمندی و اراده دولت در حل فوری چالش ها بالا می برد. در حقیقت هر دومورد نشان می دهد که انگیزه برای دفاع در مقابل تجاوز بالاست.

در دوره پس از جنگ دوازده روزه دیپلماسی نیز با محوریت شورای عالی امنیت ملی  بشدت و در حد فوریت فعال بوده است. دیپلماسی نه تنها در مرحله جنگ، آتش بس را به ارمغان آورد بلکه در دوره پس از جنگ نیز اقدامات لازم را برای متجاوز نشان دادن دشمن و معرفی دشمن بعنوان آشوبگر صلح صورت داد و اکنون نیز در حال خرید زمان و دور کردن خطرات فوری است. هماهنگی وزارت امور خارجه با شورای عالی امنیت ملی در این زمینه بسیار موثر بوده است. کار خطیر دیپلماسی اکنون باید آن باشد که رابطه ایران با متحدین را بازسازی کند و عزم لازم را در متحدین برای همکاری فراهم نماید. واقعیت این است که جنگ دوازده روزه و به موازات آن بمباران تاسیسات هسته ای ایران، فقط  جنگ اسراییل و ایران یا جنگ امریکا و ایران نبود، بلکه هدف استراتژیک و بلند مدت آن از میان برداشتن یک محور استراتژیک جهت انجام اقدامات بعدی علیه چین و روسیه است. دیپلماسی باید این موضوع را به متحدین تفهیم نماید. بعلاوه، دستگاه دیپلماسی در کنار بازسازی روابط با متحدین سابق، باید به دنبال متحدین جدید، که آنها نیز خطر متجاوز را احساس کرده اند، باشد. کشورهای عربی بویژه هنگامی که قطر مورد تجاوز قرار گرفت می توانند در کنار کشورهایی مثل پاکستان از این جمله باشند.

در میان اقداماتی که در فاصله جنگ و احتمال جنگ باید اتفاق بیفتد، قطعا نگاه به بخش نظامی از همه ضرورت و فوریت بیشتری دارد. از این رو تحول در آموزش و دکترین نظامی فوق العاده مهم است. بخش نظامی باید بر اساس درس‌های جنگ قبلی بازسازی شود، تاکتیک‌ها، سازمان و آموزش‌ها باید کاملاً بازبینی و به روز شوند، ضمن تلاش برای تامین تجهیزات مورد نیاز، باید سرمایه‌گذاری بلندمدت بر روی علوم و فناوری‌های کلیدی مانند هوافضا، سایبری و بیوتکنولوژی که می‌توانند در آینده موازنه قدرت را تغییر دهند، صورت بگیرد.

خارج کردن جامعه از حالت انتظار یک اقدام مهم دیگر است. جنگ خود بخود برای جامعه نگران کننده است و این باعث می شود نوعی رکود و بلاتکلیفی در جامعه حاکم شود. اینکه برای جامعه روشن شود که یکی از انگیزه دشمن ترویج روایت انتظار و بلاتکلیفی در جامعه است و تداوم این وضعیت اساسا خواست دشمن است می تواند تا حد زیادی از این شرایط بکاهد. گفتار و رفتار سیاستمداران ایران، فعال شدن رسانه ها، و همکاری نخبگان می تواند به انتظار پایان دهد و شرایط عادی را در جامعه ترويج نماید.

هیچکدام از این موارد نمی تواند در بلند مدت کارساز باشد مگر اینکه سرمایه اجتماعی در کشور بازسازی شود. درست است که در شرایط حاد و با فوریت بالا مثل شرایط امروزی کشور، نمی توان رضایت مردم را آنگونه که بایسته است برآورده کرد اما ایجاد حداقل امکانات برای رفع نیازهای ضروری و نشان دادن اراده راسخ برای تامین سطح شرافتمندانه توام با کرامت انسانی برای رفاه مردم می تواند اعتماد مردم را جلب و سطح قابل قبولی از سرمایه اجتماعی را احیا نماید.

درمجموع فاصله بین جنگ و احتمال جنگ یکی از حساس ترین و پیچیده ترین حوزه های عمل دولتهاست. در این دوره دیگر بحث بر سر برنامه های عادی نیست، بلکه مدیریت یک وضعیت غیرمنتظره، پرتنش و با ضرب الاجل کوتاه است که منافع حیاتی ملی را تهدید می کند. دوره بین دو جنگ هر چقدر هم به لحاظ زمانی طول بکشد، فرصت برای اقداماتی که در آن فاصله زمانی باید انجام بشود، باز هم کم است. تدابیری که در این فاصله زمانی انجام می شود می تواند کشور را از خطر بسیار دور و یا به خطر بسیار نزدیک کند.

دکتر نوذر شفیعی

استاد دانشگاه تهران

برچسب ها: جنگ ، احتمال

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین