به گزارش بولتن نیوز- دکتر مجید مرادیان روزنامه نگار و کارشناس روابط عمومی نوشت: در منظومه ارتباطات مدرن که شفافیت و سرعت، قواعد اصلی بازی را تعیین میکنند، پافشاری بر مدلهای قدیمی روابط عمومی و طرز تفکر مدیریتی سنتی، سازمانها را به سمت فراموشی سوق میدهد. بقا مستلزم تغییر پارادایم است؛ تغییر در نگرش مدیران عالی نسبت به نقش استراتژیک PR و حرکت از فرهنگ پنهانکاری به سوی پاسخگویی شفاف. این مقاله به تحلیل موانع اصلی این تغییر و چرایی بیتوجهی مدیران به این ضرورت حیاتی میپردازد.
۱. آغاز تحول: چرا «تغییر» امروز از همیشه ضروریتر است؟
عصر کنونی، مرزهای ارتباطی سنتی را درهم شکسته و ساختارهای بسته را در برابر دیدگان تیزبین جهانیان آسیبپذیر ساخته است. در چنین بستری، تکیه بر ساختارهای قدیمی در کسبوکار و ارتباطات، دیگر توجیهی ندارد. «تغییر» که در معنای دگرگونی و تبدیل است، میتواند سازنده و نجاتبخش یا مخرب و نابودکننده باشد. بررسی دقیق وضعیت روابط عمومی در سطح ملی نشان میدهد که فاصلهای عمیق میان اقدامات موجود و استانداردهای جهانی ایجاد شده است. پذیرش سریع و بهموقع این تغییر، برای زنده ماندن سازمانها حیاتی است؛ این تنها راه مقابله با تهدید جدی عقبماندگی رقابتی است.
۲. ریشهیابی تغییر: «تغییر» باید از درون آغاز شود. نخستین قدم در هر تحول سازمانی، اصلاح درونی است. همانگونه که در تعالیم دینی نیز تأکید شده است، «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»، تغییرات معنادار، باید از باورها و نگرشهای بنیادین آغاز شوند. انسانها ذاتاً در برابر تغییر مقاومت میکنند، زیرا آن را با ریسک و خروج از منطقه امن مرتبط میدانند. این فرآیند را باید به مثابه “پوست انداختن” دانست؛ عملی که هرچند سخت است، اما لازمهی رشد روزانه و دستیابی به موفقیتهای بزرگتر است. نادیده گرفتن این ضرورت، سازمان را به سوی ضعف و در نهایت، نابودی ساختاری سوق خواهد داد.
۳. موانع روانشناختی و فرهنگی در مسیر تحول
مقاومت در برابر تحول ریشه در مجموعهای از عوامل روانشناختی و فرهنگی دارد که به دقت باید شناسایی شوند:
غرور و ترس از اعتبارزدایی: خود بزرگبینی و ترس از شنیدن نقد سازنده یا تمسخر توسط رقبا یا جامعه، بزرگترین مانع درونی است.
بیاعتقادی و عادتزدگی: فقدان ایمان به نتایج بلندمدت تغییر و نداشتن انگیزه برای ساختن عادتهای کاری جدید.
مسئولیتگریزی در برابر امکاناتگرایی: تمرکز صرف بر حفظ امکانات موجود و نادیده گرفتن مسئولیتپذیری ناشی از موقعیت فعلی.
آفت صبر و عجول بودن: انتظار برای نتایج آنی، در حالی که تغییرات استراتژیک ماهیتی تدریجی دارند و نیاز به پیگیری مداوم دارند.
۴. بیتوجهی مدیران عالی: شکاف استراتژیک در رأس هرم
بزرگترین معضل، عدم همسویی رهبران ارشد با تحولات حوزه PR است. این بیتوجهی نه یک سهلانگاری، بلکه ناشی از ساختارهای سازمانی معیوب، روانشناسی رهبری سنتی و عوامل فرهنگی است که PR را به یک وظیفه صرف تبلیغاتی تقلیل میدهد.
۴.۱. قربانی شدن شایستهسالاری در پای منافع شخصی
بسیاری از مدیران ارشد، از بهکارگیری نیروهای متخصص و شایسته که میتوانند ساختارها را به چالش بکشند، واهمه دارند. ترس از تهدید جایگاه شخصی، حفظ “مناطق امن” و غلبه ذهنیتگرایی بر سیستمهای ارزیابی شفاف، موجب میشود نوآوریهای PR نادیده گرفته شوند.
۴.۲. تنگنظری در سنجش عملکرد PR
مدیران عامل و مالی سازمانها، تمایل دارند عملکرد PR را صرفاً با معیارهای سخت مانند فروش فوری یا بازده سرمایه (ROI) بسنجند. این در حالی است که ارزش واقعی روابط عمومی نوین در معیارهای نرمی مانند اعتماد، اعتبار، مدیریت ریسک و توانایی رهبری فکری تعریف میشود که اندازهگیری آنها زمانبر است.
۴.۳. درک اشتباه از نقش PR و ترس از شفافیت
دیدگاه سنتی همچنان PR را محدود به «ارسال بیانیه» یا «اطفاء حریق بحران» میداند و نقش آن به عنوان یک بازوی استراتژیک در کنار مدیرعامل را نادیده میگیرد. مهمتر از آن، مدیران سنتی از تعامل دوسویه پلتفرمهای اجتماعی و پاسخگویی عمومی دوری میکنند. در حالی که فرهنگ نوین، اعتبار را از طریق اعتراف صادقانه به نقصها کسب میکند، رویکرد سنتی همچنان بر پنهانکاری استوار است.
۴.۴. نادیدهگرفتن انقلاب دیجیتال
بسیاری از رهبران ارشد، قدرت حقیقی شبکههای اجتماعی و نقش اینفلوئنسرها در شکلدهی به افکار عمومی را درک نمیکنند و در نتیجه، سرمایهگذاری کافی بر روی تیمهای ماهر PR دیجیتال انجام نمیدهند. این امر، سازمان را در برابر موج اطلاعاتی که توسط رقبا هدایت میشود، آسیبپذیر میسازد.

نتیجهگیری: انتخاب میان رشد و فراموشی
در مجموع، بیتوجهی گسترده به نوینسازی روابط عمومی، محصول یک دیدگاه کوتاهمدتنگر و محافظهکارانه در ساختار رهبری است. سازمانی که بر مدلهای منسوخ اصرار ورزد، نه تنها در برابر رقبای چابک و شفاف عقب میماند، بلکه اعتماد عمومی را نیز به طور کامل از دست خواهد داد. تغییر در این حوزه، نه یک هزینه اضافی، بلکه سرمایهگذاری مستقیم بر بقا و تعالی در اکوسیستم کسبوکار مدرن است.
پایان سخن، چند کلید واژه حوزه روابط عمومی بر گرفته از سخنان استاد، دکتر حمید شکری خانقاه استاد برجسته علوم ارتباطات:
استراتژی هوشمند، پیشران مدیریت ارتباطات فردا ست.
هوش مصنوعی و الگوریتم های یادگیری، ماشین ارتباطات را از واکنش پذیری به پیش بینی پذیری تبدیل کرده اند.
ما نیز باید از ارتباطات سنتی به روابط عمومی الگوریتمی، مدیریت ارتباطات مبتنی بر کلان داده عبور کنیم.
پارادایم های نوین جهانی در عصر هوشمندی را جدی بگیریم.
یک روابط عمومی حرفه ای، مبتنی بر نگرش ارتباطی، مهارت های ارتباطی، دانش محوری و تفکر راهبری مسىله محور است.
هوش مصنوعی مشاوری، هوشمند برای مدیران هوشمند است.
نقش مدیریت ارتباطات از یک «پیام رسان» به یک «معمار استراتژیک چابک» تبدیل شده است.
هوش مصنوعی ارتباطات را از واکنش پذیری به پیش بینی پذیری تبدل کرده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com