کد خبر: ۸۷۲۹۶۳
تاریخ انتشار:
فراتر از جدال‌های خیابانی و کلیشه‌های سیاسی

حجاب در محاصره اقتصادِ دیده شدن؛ چگونه «زن» در ویترین اینستاگرام به تاراج می‌رود؟

صحبت از حجاب و وضعیت پوشش زنان در ایران، دهه‌هاست که به یک بحث فرسایشی و دوقطبی تبدیل شده است. یک سو، آن را نماد تحجر و عقب‌ماندگی می‌خواند و سوی دیگر، سنگر اول مبارزه با تهاجم فرهنگی. در این میان، آنچه گم شده، نگاهی عمیق‌تر به ریشه‌های نوین و کمتر دیده‌ شده‌ی این پدیده است؛
حجاب در محاصره اقتصادِ دیده شدن؛ چگونه «زن» در ویترین اینستاگرام به تاراج می‌رود؟

گروه فرهنگی: صحبت از حجاب و وضعیت پوشش زنان در ایران، دهه‌هاست که به یک بحث فرسایشی و دوقطبی تبدیل شده است. یک سو، آن را نماد تحجر و عقب‌ماندگی می‌خواند و سوی دیگر، سنگر اول مبارزه با تهاجم فرهنگی. در این میان، آنچه گم شده، نگاهی عمیق‌تر به ریشه‌های نوین و کمتر دیده‌ شده‌ی این پدیده است؛ ریشه‌هایی که نه فقط در سیاست و فرهنگ، که در اقتصاد، روانشناسی و زیست دیجیتال امروز ما تنیده شده‌اند. این مقاله تلاشی است برای عبور از کلیشه‌ها و پرداختن به لایه‌های پنهان این چالش اجتماعی با این پیش‌فرض که حفظ حریم پوشش، ضامن سلامت اخلاقی جامعه و پایداری نهاد خانواده است.

بخش اول: اقتصاد زیبایی؛ بازاری که «برهنگی» را پمپاژ می‌کند

به گزارش بولتن نیوزپیش از آنکه «بی‌حجابی» یک انتخاب فرهنگی یا سیاسی باشد، امروز یک «صنعت» سودآور است. دیگر نمی‌توان این پدیده را صرفاً به شبکه‌های ماهواره‌ای یا دشمنی غرب تقلیل داد. امروز ما با یک اقتصادِ دیده‌شدن (Attention Economy) مواجهیم که از مطب پزشک زیبایی تا سالن‌های آرایش و مزون‌های لباس، یک زنجیره‌ی عظیم اقتصادی را شکل داده است.

کالایی‌سازی بدن زن: در این اقتصاد، بدن زن به یک بیلبورد تبلیغاتی دائمی تبدیل شده است. هر جزء از صورت و بدن، از رنگ مو و مدل ناخن گرفته تا حجم لب و زاویه فک، به یک پروژه «بهینه‌سازی» برای جلب توجه بیشتر تبدیل می‌شود. این صنعت، نیازهای کاذب می‌آفریند و زنان را متقاعد می‌کند که هویت و ارزش آن‌ها به میزان انطباق‌پذیری‌شان با این استانداردهای متغیر بستگی دارد. حجاب، ذاتاً یک مانع بزرگ در برابر این صنعت سیری‌ناپذیر است؛ زیرا با پوشاندن، منطق «عرضه‌ی دائمی بدن» را به چالش می‌کشد و ارزش‌گذاری را از «ظاهر» به سمت «شخصیت» سوق می‌دهد.

تعداد بازدید : 9

فشار اقتصادی بر خانواده: این چرخه، خانواده را از دو جهت تحت فشار قرار می‌دهد. اول، هزینه‌های سرسام‌آور جراحی‌های زیبایی، لوازم آرایش، لباس و... که به سبد هزینه‌های خانواده تحمیل می‌شود و می‌تواند به اختلافات مالی جدی منجر شود. دوم، این فرهنگ، مردان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. چشم و هم‌چشمی و مقایسه‌ی دائمی همسر خود با ویترین بی‌پایان زنان در فضای مجازی و حقیقی، سطح توقعات را به شکلی غیرواقعی بالا می‌برد و می‌تواند پایه‌های عاطفی و روانی خانواده را سست کند. حجاب در این معادله، نقش یک «ترمز» اقتصادی و روانی را ایفا می‌کند که از خانواده در برابر این مصرف‌گرایی ویرانگر محافظت می‌نماید.

بخش دوم: اینستاگرام؛ قتلگاه حیا و کارخانه تولید اضطراب

اگر در گذشته، تهاجم فرهنگی از طریق ماهواره صورت می‌گرفت، امروز هر گوشی هوشمند یک «کارخانه تولید محتوای ضدفرهنگ» است. اینستاگرام فقط یک شبکه اجتماعی نیست؛ یک «بازار جهانی برای نمایش بدن» است که در آن، «لایک» و «فالوئر» به واحد پول جدید برای سنجش ارزش یک زن تبدیل شده است.

از خودشیفتگی تا خودویرانگری: منطق اینستاگرام بر پایه‌ی «نمایش» است. زنی که در این فضا فعالیت می‌کند، به تدریج می‌آموزد که برای دیده‌شدن باید هر روز بخشی از حریم خصوصی و جسمی خود را به حراج بگذارد. این نمایش بی‌پایان، نوعی «اعتیاد به تأیید» (Validation Addiction) ایجاد می‌کند. فرد دیگر نه برای دل خود، که برای خوشایند نگاه دیگری لباس می‌پوشد، آرایش می‌کند و زندگی می‌کند. اینجاست که «حیا»، به عنوان یک فضیلت درونی که حافظ کرامت زن است، به یک ویژگی دست‌وپاگیر و مزاحم تبدیل می‌شود و به تدریج از بین می‌رود.

ساخت «هویت دوگانه» و فروپاشی اعتماد: بسیاری از دختران و زنان در ایران امروز، یک «زندگی دوگانه» را تجربه می‌کنند: یک هویت در خانه و در برابر خانواده، و هویتی کاملاً متفاوت و بی‌پرده در فضای مجازی. این شکاف هویتی، بزرگترین ضربه را به «اعتماد» به عنوان ستون اصلی خانواده می‌زند. پدری که تصویر متفاوتی از دخترش را در اینستاگرام می‌بیند یا شوهری که با وجهه‌ی آنلاین همسرش بیگانه است، دچار تعارض و فروپاشی روانی می‌شود. این فضای بی‌مرز، حریم‌های درونی خانواده را از بین برده و امنیت آن را به مخاطره می‌اندازد.

بخش سوم: بازتعریف آزادی؛ رهایی از بندگی نگاه یا اسارت در مد؟

یکی از پرتکرارترین مفاهیمی که در دفاع از بدحجابی مطرح می‌شود، «آزادی فردی» است. اما لازم است درنگ کرده و بپرسیم: کدام آزادی؟

آزادی یا یونیفرم‌پوشی مدرن؟ آیا زنی که تحت فشار دائمی صنعت مد و استانداردهای زیبایی اینستاگرام، مجبور است هر روز زمان و هزینه‌ی زیادی را صرف ظاهر خود کند تا از قافله عقب نماند، واقعاً آزاد است؟ این یک یونیفرم‌پوشی نامرئی و به مراتب ستمگرانه‌تر است. در این سیستم، زن آزاد نیست، بلکه برده‌ی نگاه دیگران و الگوریتم‌های بی‌رحم فضای مجازی است.

حجاب، در نگاه عمیق‌تر، می‌تواند یک «اعلام استقلال» باشد؛ استقلال از فشار برای زیبا بودن دائمی، استقلال از نگاه هوس‌آلود و استقلال از صنعت سرمایه‌داری که زن را تنها به عنوان یک «ابژه جنسی» و یک «مشتری» به رسمیت می‌شناسد.

آسیب به اخلاق اجتماعی: وقتی پوشش از حریم خصوصی خارج شده و به یک رقابت بی‌پایان برای نمایش جاذبه‌های جنسی در عرصه عمومی تبدیل می‌شود، «نگاه» در جامعه نیز دچار آفت می‌شود. این امر، آستانه‌ی تحریک‌پذیری بصری جامعه، به خصوص مردان جوان را بالا برده و زمینه را برای روابط ناپایدار، خیانت و نگاه ابزاری به زن فراهم می‌کند. در چنین فضایی، ازدواج و تشکیل خانواده که بر پایه‌ی عشق، تعهد و شناخت عمیق استوار است، جای خود را به روابط سطحی و مبتنی بر جذابیت‌های زودگذر می‌دهد. این بزرگترین تهدید برای امنیت اخلاقی جامعه و آینده‌ی نهاد خانواده است.

نتیجه‌گیری: حجاب به مثابه یک کنش عقلانی

مسئله‌ی حجاب امروز دیگر یک دعوای ساده میان سنت و مدرنیته نیست؛ بلکه یک انتخاب هوشمندانه در برابر سیستم پیچیده‌ای از اقتصاد، رسانه و روانشناسی است که قصد دارد هویت زن را به «بدن» او تقلیل دهد. دفاع از حجاب، دفاع از یک تکه پارچه نیست، بلکه دفاع از کرامت انسانی زن، حفاظت از مرزهای خانواده در برابر مصرف‌گرایی لگام‌گسیخته و تلاشی برای سالم نگه داشتن اخلاق عمومی جامعه است. راهکار نیز صرفاً در برخوردهای قهری خلاصه نمی‌شود، بلکه نیازمند آگاهی‌بخشی عمیق به خانواده‌ها، آموزش سواد رسانه‌ای به نسل جدید و ترویج الگوهایی از زنان موفق و باکرامت است که ارزش خود را نه از «نمایش تن»، که از «پرورش اندیشه و روح» به دست آورده‌اند.

برچسب ها: حجاب ، اینستاگرام

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین