به گزارش بولتن نیوز،در الگوی پیشنهادی اینجانب برای مقابله با جنگ خاکستری اسرائیل، حمله نظامی گسترده دیگر جایگاهی ندارد؛ برخلاف ادعای آقای متقی در صدا و سیما درباره حمله اسرائیل به ایران در هفته آینده، چنین رخدادی محتمل نیست. چرا که استراتژی اصلی دشمن بر فروپاشی تدریجی و درونی کشور ما متمرکز شده است، بهگونهای که دیگر رژیم صهیونیستی بیشتر نقش تماشاگر بیطرف را ایفا خواهد کرد.
اینجانب، با اتکا به توان بسیار محدود خود، سعی می کنم در این میدان نبرد استراتژیک—جایی که جنگ استراتژیها به فرماندهی میرسد—با نقشهبرداری دقیق از تاکتیکهای دشمن، حملهای تهاجمی و هدفمند در مقابله با جنگ خاکستری تحمیلی ( وضعیت نه جنگ و نه صلح ) طراحی و پیشنهاد دهم
در یادداشت پیشین، مختصات این وضعیت جنگی را بهصورت جامع تبیین کرده و اهداف پنهان و پشتپرده آن را بهطور مفصل تشریح نمودم. الگوی عملیات در «منطقه خاکستری» مبتنی بر انکارپذیری، پنهانکاری، فرسایش مستمر و نفوذ عمیق استوار خواهد بود.
در گام نخست این الگو، اسرائیل با بهرهگیری از ظرفیت جنگ شناختی، بستر اطلاعاتی و روانی افکار عمومی مردم کشورمان را هدف قرار خواهد داد. رسانههای فارسیزبان برونمرزی با هدایت ساختارهای اطلاعاتی متحد اسرائیل، بهتدریج شکافهای قومی، مذهبی و نسلی را تشدید کرده، زمینهساز اضمحلال انسجام ملی میگردند.
در لایه دوم، دشمن بهجای ورود مستقیم نظامی، از نیروهای نیابتی، مزدوران قوممحور و گروههای شبهنظامی بهره میگیرد. گروههایی مانند جیشالعدل، الاحوازیه، یا شاخههای تجزیهطلب کردی و ...، بهمثابه «مردان سبز بدون نشان» عمل خواهند کرد؛ بینام، اما با نقشه.
در سطح سوم، اسرائیل ابزار سایبری را بهمثابه سلاح راهبردی در میدان جنگ دیجیتال فعال خواهد کرد. هدف، فلجسازی زیرساختهای حیاتی است: از نیروگاه تا سیستم حملونقل، از شبکه بانکی تا صنایع نفت و پتروشیمی. حملات سایبری به سامانه سوخت، راهآهن، و تأسیسات هستهای و بانک های و .... صرفاً پیشدرآمدی از این استراتژی است. این عملیات بدون آنکه خاکی اشغال شود، اقتدار ملی را متزلزل میسازد و مردم را در برابر حاکمیت ناتوان نشان میدهد.
در سطح نفوذ، رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد ضمن بهرهبرداری از ضعفهای ضدجاسوسی، در بدنه تصمیمسازان، مأموریتهای خرابکاری و ترور هدفمند را سامان و افزایش دهد تا موجبات فرسایش اعتماد عمومی به ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی فراهم شود.
اما راهبرد دشمن فقط در میدان پنهان خلاصه نمیشود. در حوزه دیپلماسی عمومی و فشارهای بینالمللی، اسرائیل با استفاده از متحدان خود در غرب، بهویژه آمریکا و اروپا، تلاش میکند تا همزمان با جنگ اطلاعاتی و سایبری، ایران را در تنگنای اقتصادی و مشروعیتی قرار دهد. تحریمهای هدفمند، همزمان با عملیات روانی و امنیتی، بازوی مکملی است برای بیثباتسازی بدون نیاز به شلیک گلوله.
در این الگو، حمله نظامی گسترده دیگر جایگاهی ندارد؛ برخلاف ادعای آقای متقی در صدا و سیما مبنی بر حمله اسرائیل به ایران در هفته آینده، چنین حملهای رخ نخواهد داد. بلکه استراتژی اصلی بر فروپاشی تدریجی و درونی کشور ما متمرکز است؛ به گونهای که مهاجم نقش تماشاگر بیطرف را ایفا میکند. همانطور که روسیه بدون اعلام جنگ، کریمه را ضمیمه کرد و شرق اوکراین را عملاً تجزیه نمود، اسرائیل نیز در چارچوب این الگو تلاش دارد ایران را از درون متلاشی سازد؛ نه با تانک و توپ، بلکه از طریق فرسایش ساختاری، تضعیف روحیه ملی، بحرانآفرینی منطقهای و ایجاد شکاف در شبکههای حاکمیتی.
راهبرد مقابله کشورمان با این مدل تهاجم خاکستری
راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهاجم ترکیبی و خاکستری رژیم صهیونیستی، مستلزم استقرار یک دکترین دفاعیِ ، پیشدستانه، و منعطف در همهی میدانهای نبرد نوین است؛ از میدان شناخت تا جبهه سایبر، از نفوذ نیابتی تا افکار عمومی. این مواجهه نه با واکنش منفعلانه ممکن است و نه صرفاً با رویکرد کلاسیک نظامی؛ بلکه نیازمند تلفیقی از دفاع فعال، بازدارندگی غیرمتقارن و تابآوری هوشمند در سطوح ملی است.
در این نبرد، که دشمن پیش از آنکه وارد خاک شود، وارد ذهن و ادراک میشود، جمهوری اسلامی ایران باید میدان شناختی را به خط مقدم تبدیل کند. «جهاد تبیین» از یک شعار فرهنگی به یک مأموریت امنیتی ارتقاء مییابد. روایتسازی دشمن باید در همان لحظه تولد خنثی گردد. رسانههای بومی، ظرفیتهای مستقل، و یگانهای جنگ ادراکی باید با پشتیبانی ساختارهای فرماندهی امنیتی، عملیات روانی دشمن را در نطفه نابود کنند. خطوط قرمز در موضوعات قومیتی، مذهبی و اقتصادی باید نهتنها بازتعریف، بلکه در قالب رزمایشهای شناختی اجرایی گردد. در جنگ ادراک، تأخیر بهمعنای شکست است.
در حوزه نفوذ میدانی، دشمن با اتکا بر نیابت، مزدوران محلی و عملیاتهای تروریستی کمبرخورد، بهدنبال تکهتکهسازی جغرافیای امنیتی کشور است. نیروهای اطلاعاتی باید از حالت تدافعی به وضعیت تهاجمی تغییر ماهیت دهند. ساختارهای ضدنیابتی در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات باید بهصورت شبکهای و منطقهای بازآرایی شوند. میدان مرزها باید به کمربند اطلاعاتی و هشدار پیشدستانه بدل گردد. اجرای عملیات پیشگیرانه در محل تجمع دشمن یا مزدوران منطقهای، مشروع، ضروری و تعیینکننده است. همزمان، عملیات فریب امنیتی برای اختلال در خطوط تدارکاتی دشمن باید فعال باشد.
در میدان سایبری، جنگ آینده، هماینک در حال وقوع است. دشمن زیرساختهای حیاتی ما را هدف گرفته و با بدافزارها و نفوذ نرم، بهدنبال فلجسازی استراتژیک کشور است. ساختار دیجیتال کشور باید در قالب معماری بومی مقاومسازی شود. فرماندهی عملیات سایبری باید یکپارچه و تحت فرماندهی ملی سایبری قرار گیرد. گردانهای سایبری مردمی، متشکل از نخبگان و شرکتهای دانشبنیان، باید خط دفاع دوم را تشکیل دهند. سامانههای فریب سایبری، بهمنظور جذب و بیاثر ساختن حملات دشمن، در میدان نبرد دیجیتال حیاتیاند.
امنیت بدون مشارکت مردم، امنیتی شیشهای است. امنیت در مناطق مرزی و قومیتی باید بر پایه امنیت مشارکتی طراحی شود. سپاههای استانی، علما، معتمدین و نخبگان بومی باید در اتاق فرماندهی دفاع بومی حضور داشته باشند. مردم باید بدانند چگونه در برابر شایعه، فیکنیوز و جنگ روانی بایستند. بسیج، بهعنوان تنها نهاد چندوجهی و منعطف در ساختار دفاع ترکیبی، باید یگان ضدجنگ شناختی را فعال کرده و دفاع نرمافزاری از انقلاب را در میدان روایت رهبری کند.
اما بازدارندگی، تنها زمانی معنا دارد که دشمن، هزینه تهاجم را بفهمد، نه اینکه آرزو کند. ایران باید در میدان دشمن نیز قدرت اقدام داشته باشد. حملات سایبری متقابل به زیرساختهای حساس رژیم صهیونیستی، توسعه سامانههای هوشمند شناسایی سرپلهای خرابکارانه، و هدفگیری سرشبکههای تصمیمساز صهیونیستی، از مصادیق عملی بازدارندگی هوشمند است. باید جغرافیای تهدید را بهسوی دشمن چرخاند؛ مرزهای شمالی فلسطین اشغالی، حلقه استراتژیک این تهدید متقابلاند.
در سطح بینالمللی، دیپلماسی آشکار باید با دیپلماسی پنهان همراه شود. روایت جنگ ترکیبی دشمن باید از طریق متحدین منطقهای و جهانی به افکار عمومی بینالملل منتقل گردد. همزمان، در مسیرهای غیردولتی و امنیتی، ایران باید دشمن را از هزینههای مشروعیتزدای این مدل تهاجم، آگاه و پشیمان سازد.
این، جنگی است که در آن توپخانهها خاموشاند، اما ذهنها در محاصرهاند. این نبرد در خانهها، رسانهها، سرورها و باورها رخ میدهد؛ نه در پادگانها. پس راهبرد ما نیز باید هوشمند، عمیق، ترکیبی و مبتنی بر شناخت دقیق از میدان باشد. دشمن در حال پیشروی در خاک نیست، در حال پیشروی در ذهن ماست. و تنها راه مقابله، نه شعار، بلکه فرماندهی کامل بر ادراک ملی، بازدارندگی فعال، و در اختیار داشتن توان اقدام در تمام سطوح تهدید است
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com