گروه سیاسی: در سحرگاهِ تاریکی که آسمان تهران آماج تهاجم دشمنی پنهان شد، مردی آرام، ایستاده تا آخرین لحظه، تاریخ مقاومت را ورق زد. سردار سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص)، در آن لحظه که ترکشها دیوار خانهاش را شکافتند، نه فقط یک فرمانده نظامی، که قلب تپنده یک نسل از فرماندهی دفاعی ایران به شهادت رسید.
به گزارش بولتن نیوز، نام او برای بسیاری از نسل جدید شاید با آرامش، تواضع، و سیمایی متفکر گره خورده باشد؛ اما در بطن تاریخ، غلامعلی رشید کسی بود که در نبردهای بزرگ دفاع مقدس، ستون خیمه تدبیر و طراحی عملیاتها بود. در قرارگاه کربلا، در میانه عملیات خیبر و والفجر۸، و پس از آن در بالاترین سطوح ستادی نیروهای مسلح، او همان مغز متفکری بود که جغرافیای سیاست و خون را با هم میشناخت.
فرماندهای که روزی با دست خالی در اهواز و دزفول علیه ساواک ایستاد، بعدها به استاد دانشگاه عالی دفاع ملی تبدیل شد. از کلاس درس تا اتاق جنگ، شمشیری برنده در اندیشه و تدبیر بود. رشید، زاده دزفول، از جمله نادر فرماندهانی بود که هم در جبهه بود و هم در ژرفای تئوریهای استراتژیک غوطهور؛ مردی که یک دستش روی نقشهها بود و دستی دیگرش روی دل مردم.
با شهادت او، قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا نه فقط یک فرمانده، بلکه روح بیبدیل انسجام عملیاتی در برابر دشمنان ایران را از دست داد. او آخرین بازمانده نسلی بود که با قناعت، دیانت و ذکاوت، سپاه را از کوچههای خرمشهر به پلههای ستاد کل رساند. مردی که باور داشت: «ما باید برای امنیت ایران، فقط به خدا و توان خودمان تکیه کنیم، نه وعدههای غرب و شرق.»
سردار رشید در عمر پرماجرایش، بینام زیست؛ بیصدا فرمان داد؛ بیادعا علم آموخت؛ و بیلرزش از وطن دفاع کرد. شهادتش در کنار فرزندش، در خانهای ساده و بیپیرایه، همچون زندگیاش، لبریز از اخلاص و بیهیاهو بود.
اکنون در کوچههای خرمشهرِ حافظه تاریخی ایران، نام رشید با زمزمه مادران شهدا، با آیههای جهاد، با اشکهای خاموش همرزمانش در ستاد کل گره خورده است. دشمن گمان کرد فرمانده را زد؛ اما این خون بود که قلم را برداشت، و دوباره نوشت: «ایران، هرگز بیفرمانده نمیماند.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
او از ۳۰ شهریور ۵۹ تا روز جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴
بود.
او در جوار خداوند کریم شاهد است.
غلام علی باز هم تا قیامت مراقب ایرانیان باش.