کد خبر: ۷۹۶۶۱۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
سلبریتی ها، بیگانه سازی و ایده ارتباط گیری با سطح اجتماعی

آنچه از برخی سلبریتی ها سر زد، عمدتاً نتیجه عملکرد نهادهای متولی در عدم ارتباط گیری با آنهاست

گفتگو و ایجاد کرسی های آزاداندیشی از جمله مواردی است که همه جوامع خصوصا جامعه ای مثل ایران اسلامی ما به آن نیاز دارد.
آنچه از برخی سلبریتی ها سر زد، عمدتاً نتیجه عملکرد نهادهای متولی در عدم ارتباط گیری با آنهاست

گروه فرهنگی: گفتگو و ایجاد کرسی های آزاداندیشی از جمله مواردی است که همه جوامع خصوصا جامعه ای مثل ایران اسلامی ما به آن نیاز دارد. در همین راستا، بولتن نیوز در یک سلسله مطالب و در قالب محورهایی دنبال تحقق این امر در فضای رسانه ای بوده و با این مطلب، آغاز کننده مسیری خواهد بود که در آن، به اشتراک گذاشتن مطالبی را پیگیری خواهیم کرد نیاز جامعه است و باید برای آنها پاسخ مناسبی یافت.

به گزارش بولتن نیوز، یکی از موضوعات مهم و پرچالشی که این روزها در ارتباط با ناآرامی ها جلب توجه کرد، نقش پذیری مخرب برخی از سلبریتی ها از هر دسته و صنفی بود. در واقع رویکرد و رویه موجود در نزد عده ای از سلبریتی ها در فضای مجازی با انگیزه و تحریک اجتماعی جهت دستیابی به مطالبات و ترغیب به خرابکاری و ... مسئله ایست که نیاز به کنکاش و واکاوی دارد که دلیل جهت گیری های اخیر این دسته سلبریتی ها در رابطه با اتفاقات اخیر چه بوده است و آبشخور فکری آن کجا بوده است؟ پیش از ورود به بحث باید این نکته را خاطر نشان کرد که هر آنچه در این باره از سوی سلبریتی های مورد بحث که به مثابه آتش بیار معرکه عمل می کردند در ذیل عوامل چندگانه فردی و بیرونی بوده است که هر کدام از این عوامل پیش درآمد، پیشفرض و پیش شرط عامل دیگر بوده و مکمل و تکمیل کننده هم به شمار می روند.

در این که تعدادی از سلبریتی ها در برهه های مختلف اجتماعی و سیاسی اقدام به اظهار نظرات ساختارشکنانه کرده یا به تحریک افکار عمومی می پردازند هیچ شکی وجود ندارد. و یا این که با هدف کسب درآمد بیشتر و افزایش فالوئرها در فضای عمومی جامعه، رسانه های مجازی و ....اقدام به ترویج و تبلیغ آموزه های اجتماعی و فرهنگی هنجارشکن و ضداخلاقی می کنند، جای هیچ گونه تردیدی نیست.و حتی اگر پا را فراتر نهاده و با توجه به برخی اتخاذ مواضع بسیار افراطی تعدادی از آنها مانند صدور بیانیه ی "اسلحه تان........"  اگر احتمال وصل بودن آنها را به گروه های اپوزیسیون و ضدانقلاب و احیاناً دولت های بیگانه بدهیم، شاید بیراه نرفته باشیم. اینکه چگونه نسبت به این گونه مسائل واکنش داشته باشیم و جهت گیری کنیم متوجه افق و چشم اندازهای ما نسبت به عملکردهاست. در واقع مجموع عملکرها در مقاطع مختلف در سطوح گوناگون است که مبنا عمل و معنای کارکردی دارند نه گزینش کردن و انتخابی لحاظ کردن آنها در کنار تعمیمی قلمداد کردن آنها.

واقعیت امر این است طرح مفروضاتی از این قبیل در رابطه با رویکرد موجود از جانب برخی سلبریتی ها زیاد است اما ابا این حال تمام ماجرا در این باره تنها به این مسئله و پردازش پیرامون آن ختم نمی گردد؛ از این رو پیرو این افق تحلیلی با این پرسش را طرح کرد که آیا همه ی جامعه ی اهل فرهنگ و هنر و ورزش این گونه اند؟ آیا دقیقاً تفکیک آماری از سلبریتی های ساختارشکن از دیگر سلبریتی های داخلی صورت گرفته تا بر مبنای آن یک تحلیل منطقی و واقعی به جامعه ارائه کرده و همه را به یک چشم نبینیم و قضاوت نکنیم؟

بررسی کارنامه ی «بولتن نیوز» نشانگر مواضع اصولی و بنیادین و انقلابی ما در قبال اصحاب هنر به ویژه سلبریتی هاست، اما در ماجرای غمناک و تاسف برانگیز پیش آمده برای مرحوم خانم مهسا امینی، به نظر می آید روش برخی اهالی سیاست و رسانه ها در قبال جامعه ی هنری کشور و حتی سلبریتی ها در به یک چوب راندن همه ی آنها غیر منطقی بوده و به دور از انصاف اخلافی – رفتاری و وجدانی است. حساب تک تک اعضای جامعه ی ۸۵ میلیونی ایران و در این میان جامعه ی هنری کشور باید هر یک جداگانه مورد ارزیابی قرار گیرد. به بیان روشن تر در ارتباط با وقایع چالشی و بحرانی و با توجه به گسترش و توسعه علم تفسیری و معناکاوانه نباید از سیستم تک علتی و تک معلولی استفاده کرد و برای واقع شدن وقایع و حوادث از مبنا و اصول چند علتی و چند معلولی استفاده کرد. از این رو در تبیین و تحلیل اتفاقات اخیر و نقش برخی سلبریتی ها در آن نباید مشت را نشانه خروار در نظر  گرفت و سوژه ها و ابژه ها را بر اساس یک انتخب و گزینش و در یک قالب دید و غالب تحلیل کرد. بطوریکه نگاه فرآیندی به این مسائل نه تنها منجر به وقوع دیدگاه برآیندی نخواهد گردید بلکه مسیر را برای قضاوت های علمی و غیر جانبدارانه از یک دیدگاه و نگاه را فرهم خواهد آورد.

با این حال نباید یک نکته مهم را نیز در روند افزایش التهابات و تنش های روزهای اخیر فراموش کرد؛ و آن کوتاهی نهادها و سازمان های فرهنگی، هنری، نظارتی و حتی انتظامی و امنیتی، در شفاف سازی وقایع اخیر برای جامعه فرهنگی و هنری کشور است که برای هر دغدغه مند مسائل کشور به راحتی قابل مشاهده است. در واقع بعد قابل توجه ماجرا و جنجال برخی سلبریتی ها در اغتشاشات و ناآرامی های اخیر، متوجه عدم تعامل و تکرار و اصرار بر سیاست های نهادهای مرتبط با سلبریتی ها در بخش های اجرایی و تصمیم گیریست. بطوریکه این نهادها به عنوان متولیان امور، نه تنها در ارتباط با هنرمندان نسبت به مطالبات و اظهارات و ... مسئولیتی برای خود قائل نیستند بلکه علیرغم عدم سیاست ارتباط گیری با آنها نسبت به تغییر شرایط هیچ گونه تلاشی نمی کنند و به رویه های مذکور که عامل چالش و بحران می باشد اصرار دارند. حال با توجه به اوضاع و احوال موجود، چگونه باید توقع داشت یک هنرمند موضعی بر خلاف موضع رسمی فلان دستگاه دولتی یا حاکمیتی بگیرد در حالی که اصلا نسبت به جزییات و پشت پرده یک رخداد آگاهی نداشته باشد؟ به واقع وقتی شکاف ها را نهادها و مدیران ایجاد می کنند انتظار عملکرد مناسب از اشخاص در مقاطع حساس را باید متناسب با آنچه توقع داشت که در این باره در روابط وجود داشته است. پس وقتی رابطه و تعاملی نیست و حتی ارزشی برای آن قائل نمی گردند، دایره و دامنه انتظارات در واکنش مناسب به وقایع نیز غیرمنطقی خواهد بود.

آنچه از برخی سلبریتی ها سر زد، عمدتاً نتیجه عملکرد نهادهای متولی در عدم ارتباط گیری با آنهاست

ضعف در ارتباط گیری با این نخبگان کشور، به افزایش فاصله میان بدنه حاکمیت با این عزیزان منجر می شود. نخبگانی که سالهاست در روند انتقال پیام های متعالی ارزش های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به آحاد جامعه تلاش کرده و بار سنگینی از دوش دستگاه ها و نهادهای ذیربط و دارای وظایف و ماموریت های ذاتی شان برداشته اند. لذا به نظر می آید این انتقاد ما هم بیجا نیست، پس مطالبه ی ما هم در ارتقاء سطح ارتباط گیری با این عزیزان و شنیدن سخنان و انتقادات شان در فضایی غیرتشریفاتی و البته واقعی و با صراحت لهجه نیز انتظاری بیجا نیست. البته که باید حساب تعداد بسیار معدودی از این سلبریتی ها را از کل جامعه ی هنری و فرهنگی و ورزشی کشور جدا کرد، اما از آن طرف نیز مدیران سازمان ها و نهادهای فرهنگی و هنری باید مجدانه در سیاست های تعاملی و ارتباطی خود با این عزیزان تجدید نظری اساسی کرده و خود را از آن طرف میز مدیریتی شان به این طرف بکشانند و آنان را نیز مانند همکاران و مشاوران دلسوز خود به حساب آورند. نهادینه شدن این روند می تواند پیامدها و رهاوردهای مثبتی را در سطوح مختلف به همراه آورد. به عبارت بهتر تغییر رویه های مدیریتی و تجدیدنظر در شیوه های و روش های مدیریت در تعامل با اقشار مربوطه به مانند زنجیره هایی از اتصال خواهد بود که به تغییرات در مناسبات اجتماعی خواهد انجامید. بنابراین اگر اتفاق تغییر در مناسبات را تغییر در شیوه های تعامل بدانیم، تجدیدنظر مدیریتی در سبک و سیاق مدیران حلقه اصلی این زنجیره به شمار خواهد آمد.

در این باره گفتن این نکته خالی از لطف نخواهد بود که ضرورت الگوگیری مدیران از روش رهبر فرزانه انقلاب در ارتباط گیری مستمر صمیمانه و البته کاربردی با اصحاب فرهنگ و هنر، راهبردی ضروری برای این مدیران به شمار می رود. اینکه رهبر معظم انقلاب با ملاقات های رو در رو و مستقیم و شنیدن سخنان و مطالبات هنرمندان به مانند هر قشر دیگر سعی در طرح آنها و رساندنشان به گوش مسئولان و مدیران دارند، واقعیتی پویا از اقدامات عالیه و والا در شکل و شیوه حکمرانی است. بنحویکه اگر تمام مجموعه اجرایی و ارگانی – سازمانی و نهادی در سطح کشور به واسطه مدیران و مسئولان به سخنان و درد دل ها و حتی طرح و راه حل های ارائه شده توسط هر صنفی که سایه مدیریتشان بر آن افکنده اند می شنیدند مطمئناً ما در عمل شاهد شیوه مدیریتی متفاوت و به مراتب بروز تری در بخش مدیریت کشور بودیم. از سوی دیگر نیز نباید فراموش کرد که وام گرفتن از این شیوه مدیریت خواهند توانست بخش بزرگی از ماجرای جنجال و چالشی که با نام سلبریتی ها از آن یاد می شود برداشته شود. این بدان معناست که راهکارهای پیشگیرانه از وقوع چنین حوادثی مربوطه به شیوه مدیریت مدیران بوده و باید آنها را در راهروهای مدیریتی و اتاق هایی که قرار است بحران زدایی کنند جستجو کرد.

بهره سخن آنکه، وقوع حوادث تلخ روزهای گذشته و نقش پذیری تخریبی برخی سلبریتی ها در تهییج و تحریک متعرضان و سوق دادن اعتراضات به اغتشاش را باید به عنوان یک پدیده جامعه شناختی مورد نقد  و بررسی قرار گیرد. اگرچه ابعاد این حوادث چندگانه بوده و نمی توان تنها یک دلیل یا علت را برای آن در نظر گرفت اما آنچه بیش از پیش در ارتباط با عملکرد برخی از سلبریتی ها در این باره قابل توجه می باشد و اثرات آن اگر بیشتر از رویکرد تخریبی این دسته از سلبریتی نباشد مسلماً کمتر از آنها نیست شیوه های مدیریت خودمحورانه مدیران در بخش های اجرایی و ... بدون در نظر داشتن شاخص های تعاملی و ارتباطی می باشد. بطوریکه با تغییر در اصول و شیوه مدیریت، تغییرات در عرصه های دیگر و در شکل مناسبات و ارتباطات رخ خواهد داد. این تغییرات هم شامل امور عینی و هم ذهنی خواهد بود و به مثابه یک راهکار مهم در کنترل و مدیریت شرایط بحران و مطلوب سازی آنها عمل خواهد کرد. بنابراین در ذیل تحلیل و تشریح مورد مذکور در این یادداشت، علاوه بر در نظر داشتن تکست(Text) و کانتکست(Context) یا متن و زمینه باید مفهوم را در کنار بسترها و علل شکل گیری آن مد نظر قرار داد. بطوریکه با نظر داشتن شاخص های مربوطه در این باره و نگاه چندمتغیری به آن خواهیم توانست به ریشه یابی مشکلاتی پرداخت که با ویژگی چالشی، قابیلت بحران آفرینی دارند که در گذر زمان رشد کرده و فربه می شوند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
احسان صادقی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۷/۰۹
0
0
سلام علیکم
یک تلفن و سلام احوال پرسی از سلبریتی می تونه سرباز نظام بسازه
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین