کد خبر: ۷۳۶۱۶
تاریخ انتشار:

شان استون بادیدن این فیلمها مسلمان شد؟

تحقق سینمایی آرمانی، «شان استون»های زیادی را به دامن انقلاب و اسلام جذب می‌کند. تجربه متبلور شدن نقش مدیریت در این جشنواره، انتظار از جشنواره سی‌و یکم را در راستای اهداف انقلاب تقویت می‌کند.

جشنواره سی‌ام که دربست حاصل برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های مدیریت سینمایی دولت دهم است را پشت سر گذاشتیم. جشنواره‌ای که در صورت بررسی منصفانه، عوامل قابل دفاعی در ابعاد و زوایای اجرایی – تکنیکی آن جلوه‌گری کرد.

خبرگزاری فارس: شان استون با دیدن این فیلم‌ها مسلمان شد؟

تنوع ژانری – البته نه به تعداد تمام گونه‌های موجود – مشارکت سلایق، حضور چند نسل فیلمساز (به ویژه پررنگی عرض اندام فیلم اولی‌ها) و نیز کمیت آثار با رویکرد سیاسی از جمله برجستگی این رویداد مهم بود.

اما همه مسایل به این‌ها ختم نمی‌شود، بی‌پرده بگوییم تا سینمای ایران نتواند روایت کننده مضامین و اهداف انقلاب اسلامی باشد، نه تنها مورد پذیرش نخبگان قرار نخواهد گرفت بلکه از سوی مخاطبان انبوه و متعاقبا مردم جهان نیز مورد اقبال واقع نخواهد شد.

در نظر بگیرید اگر نظام کنونی در چهارمین دهه حیات‌اش احساس برنایی و شادابی دارد و درنزد دنیای بیرونی هرسال جایگاه و مقام شاخص‌تری می یابد، دقیقا و تحقیقا بدلیل منحصربه فرد بودن اجزای اجرایی – حکومتی و اهداف مترقی و آرمان‌خواهانه آن است.

حکومتی که در عین غلبه سکولاریزم برجهان، دینی زیستن و اداره امور مذهبی جامعه را اثبات کرده، بدون اینکه از روند علمی‌گرایی و توسعه کشور عقب بماند، می‌تواند جاذبه‌هایی برای به اسلام گرویدن «شان استون» ایجاد کند.آیا سینمای ما و ویترین آن یعنی جشنواره فیلم فجر امسال نماینده برحق این دستاوردها بود؟

تردید نکنیم تا سینمای ایران در تمام اجزا و عناصرش تصویرگر این داشته‌ها نباشد و نتواند ترسیم‌گر روابط و مناسبات، غم و شادی، عدالت‌خواهی و ظلم ستیزی این مردم باشد، شکل و فرمی بومی – ملی نخواهد یافت.

چندی پیش یک فرانسوی در پاریس از «جواد شمقدری» پرسید شما چه سینمایی موازی هالیوود می‌خواهید پایه‌گذاری کنید که با آن متفاوت باشد؟

پاسخ به این پرسش همه آن سینمایی را به ارمغان خواهد آورد که درشان انقلاب اسلامی باشد. در واقع پرسش کننده از آنجا به این سوال رسیده که به وضوح شاهد و ناظر تفاوت و تمایز جمهوری اسلامی با دیگر نظام‌ها است. نه این فرانسوی که بسیاری از فرهیختگان اقصی نقاط جهان و خصوصا توده های مردم این کشورها چشم انتظار سینمایی از این سو هستند که حامل مضامین و مفاهیم مترقی انقلاب ایران باشد.

روایت‌های دستمالی شده هالیوودی و کپی‌های ناقص و نارسا از سینمای روشنفکرانه اروپا ظرف مناسبی برای عظمت این سویی نیست.

سینمای این دوره علی رغم اینکه از سر و رویش می‌بارید که سینمایی مدیریت شده است و حتی قریب به اکثریت حاضرین در ویترین آن را نسل فیلمسازان پس از انقلاب تشکیل می‌داد اما در بر پاشنه آثاری می‌چرخید که هنوز از سینمایی با رنگ وبوی انقلاب اسلامی فاصله عمیق داشتند، این همان زنگ خطر جدی است که به صدا در آمده ولی برخی‌ها گوش‌هایشان را بسته‌اند و بی‌شک تا برای فیلمسازان روشن نباشد که توفیقشان در ارجاع به نوعی از سینماست که از ارزش‌های این دیاری پیروی کند هرگز نخواهند توانست فیلمی بسازند که در ذهن و دل همه و از جمله تاریخ ماندگار شود.

حرکت‌های مردمی منطقه علیه دیکتاتورها و تغییر فضای سیاسی این کشورها شرایط و جوی را پدید آورده که شور و هیجان انقلابی در این ممالک نیازمند سینمای پاسخ دهنده و تقویت کننده روحیه مبارزه جویانه باشد، مانند آنچه نسل ما در اوایل انقلاب داشت و با فیلم‌هایی مانند نبرد الجزایر به تحول روحی و ذهنی مضاعفی دست می‌یافت تا با ورود به خیابان‌ها ، محکم‌تر شعار ضد استکباری سر دهد.

چند فیلم از جشنواره امسال را می‌توان نماینده انقلاب اسلامی‌ای دانست که بی‌اغراق مردم منطقه متاثر از آن به خروش آمده‌اند؟ و چند فیلم از این همه اثر به نمایش در آمده در جشنواره حامل محتوایی است که در صورت پیروزی انقلاب‌های منطقه بتواند مخاطبان این کشورها را به وجد آورد؟ انتظار اینکه همه فیلم‌ها در این راستا باشد غیر منطقی است، اما حداقل‌هایی که غیر منطقی نیست؟

وجود فیلمی‌هایی که با سیاست‌ها و مدیریت کنونی ساخته شده بودند  مانند آثار دفاع مقدس که به رغم همه نیش و کنایه‌های شبه روشنفکرانه شان باز هم افتخار جشنواره شدند ولی انبوه فیلم‌های سطحی پیرامون موضوع خیانت – با همه جذابیت‌های دراماتیک آن – بودند که توجیه ناپذیر جلوه کردند.

سی‌و سه سال مدیریت متکی بر مردم و رهبری هوشمندانه سیاسی بر این کشور به جز سینما به چه وسیله‌ای می‌تواند به سمع و نظر ملت‌هایی برسد که با عشق به این موفقیت‌ها به پا خاسته‌اند؟

سربلندی سینمای دفاع مقدس در جشنواره امسال بخشی از نمایش ایثار مردمی برای رسیدن به استقلال و آزادی است، اما سال‌های پرفراز و فرود پس از این، مردم با مصایب بسیاری دست و پنجه نرم کرده‌اند تا به ثبات و آرامش کنونی رسیده‌اند، از جمله همین طبقه متوسطی که از سوی سینماگران متهم به خیانت‌های درون طبقاتی است همواره در کنار انقلاب بوده و برای آن هزینه‌هایی پرداخته است، طبقه‌ای که اگر به خیانت‌هایی آلوده است حتما ایثارهایی داشته و توقعاتی دارد که در سینما دیده نمی‌شود، بخشی از این توقع سینمای سرگرم‌کننده فکور است.

جشنواره سی‌ام نمونه‌ای از رویکرد سینمای مدیریت شده است، یعنی تا همین اندازه که شاهد تنوع ژانری و مضمونی بودیم نشان داد که اگر سینما به درستی و براساس نیازها و اهداف انقلاب مدیریت شود بازدهی آن سمت و سوی درستی خواهد یافت.

وقتی شاهدیم که بخش اعظم سرمایه‌گذاری فیلم‌ها توسط دولت صورت می‌گیرد طبیعی است که چشم فیلمساز به اشاره سرمایه‌گذار است، در این رابطه مثلا جایگاه سازمانی مانند بنیاد سینمایی فارابی بیش از پیش برجسته می‌شود، حال آنکه فقدان مدیریت راهبردی نسبت به مضامین مورد توجه انقلاب نتیجه‌اش همین می‌شود که شاهدیم از بین نزدیک به صد فیلم تولیدی غالب آن‌ها در خدمت مفاهیم و ساختارهایی است که دردی از جامعه ایران را دوا نمی‌کند، نه به آنها لذت  سرگرمی سالم را می‌چشاند و نه چالش ذهنی نسبت به سرنوش‌تشان ایجاد می‌کند.

بنابراین جشنواره سی‌ام طلیعه‌ای است در این راستا که می‌شود سینمایی در انداخت که نماینده برحق مردم ایران و انقلاب اسلامی باشد، مشروط بر اینکه برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌هایمان در راستای پاسخ به سوالی باشد که آن مرد فرانسوی از «جواد شمقدری» پرسید.

تحقق چنین سینمایی «شان استون»های زیادی را به دامن انقلاب و اسلام  جذب می‌کند. تجربه متبلور شدن نقش مدیریت در این جشنواره، انتظار از جشنواره سی‌و یکم را در راستای اهداف انقلاب تقویت می‌کند، آیا از الان  این موضوع را در دستور کار داریم؟

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین