گروه دین و اندیشه: محسن حسام مظاهری نویسنده و پژوهشگر مطالعات اجتماعی تشیع و آیینهای شیعی در یادداشت پیش رو با اشاره به دو برنامه تلویزیونی «مهنا» و «عقیق» معتقد است: رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نقش برجستهای در تغییرات فرهنگ دینی ایفا کردهاند. هم بستری برای بروز این تغییرات بودهاند و هم عامل شتابدهنده و توسعهای بودهاند؛ و البته همینجا پای طبقهی اقتصادی هم به میان میآید.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت انتقادی به شرح زیر است:
ویدئوی زیر، برنامهی گفتوگوی حمید علیمی (مداح) و مژده لواسانی (مجری) در برنامهی «مهنا» (متعلق به «روبیکا») است. همین روزها برنامهی مشابه دیگری با نام «عقیق» هم در حال پخش است که آنهم ترکیب جالبی دارد: یک مجری زن (فضهسادات حسینی) در کنار یک کارشناس روحانی (مصطفی کرمی) و مهمانانی از بدنهی هیئتی (مداح، منبری و...)
یک دههی قبل، تصور گفتوگوی یک مداح/سخنران با یک مجری زن در برنامهای مذهبی (نه برنامههای معمول تلویزیونی) آنهم با حال و هوای نهچندان خشک و رسمی، دور از ذهن بود؛ اما امروز، موضوعی عادی است و تعجبی برنمیانگیزد؛ و همین امر جزئی، نشانهی تغییر است.
شتاب تغییرات فرهنگی ازجمله در مدلهای دینداری در جامعهی ایران معاصر را از همین مثال ساده میتوان دریافت. روند تغییرات در «عرفِ مذهبی» و «هنجارهای رفتاری متدینان» با شتاب در جریان است؛ تغییراتی که پیشگامی آنها را نسلِ جوانِ دیندار طبقهی متوسطِ شهری (با نمایندگی سلبریتیهای مذهبی) بر عهده دارد. نسلی که در مقایسه با والدینشان، درک و فهم متفاوتی از مفهوم «دینداری» (تدین) و حدودوثغور آن دارند. ازجمله بسیاری از خط قرمزهای مفروضی که برای نسلهای قبل وجود داشت، برای آنها رنگباخته است و در موضوعاتی چون تعاملات اجتماعی، ارتباط با «نامحرم»، غنا و موسیقی، پوشش، حجاب، تفریح و خوشگذرانی و... مواجهههای اساساً متفاوتی دارند.
در کنار عنصر «سن» (جوانی)، دیگر عنصر مهم و مؤثر در فهم و تحلیل این پدیده، «رسانه» است. بدون تردید رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نقش برجستهای در تغییرات فرهنگ دینی ایفا کردهاند. هم بستری برای بروز این تغییرات و هنجارند آنها بودهاند و هم عامل شتابدهنده و توسعهای بودهاند؛ و البته همینجا پای طبقهی اقتصادی هم به میان میآید.
بهطورکلی سه مقولهی «لذت» و «بدن» و «نمایش» که در الگوهای سنتی دینی بهنوعی تابو محسوب میشدند، در الگوهای دینداری جوانان امروزی نهتنها تابو نیستند بلکه خود موضوعیت داشته و «ارزش» به شمار میروند.
مناسک نیز برای این دینداران یک امر لذتبخش و نوعی الگوی «فراغتی» است و این ویژگی برخلاف تصور تعارضی با باور اعتقادی و ایمان درونی ندارد؛ بلکه مکمل آن است. دربارهی هیئتهای عامهپسند جوانان و مداحی پاپ و پیادهروی اربعین پیشتر بارها نوشتهام. یک مثال دیگر، مواجههی متفاوت این نسل با مقولهی حجاب است که ثمرهی آن تغییر مکان این مقوله از میدان «شرع (فقه)» به میدان «سبک زندگی (لایفاستایل)» بوده است: حجابهای دختران مذهبی جوان طبقهمتوسط شهری، مشابه حجاب زنان نسل قبل نیست. حتی مشابه حجاب زنانِ طبقهی اشرافی و متمول مذهبی هم نیست. از جنس دیگری است. حجابی است که در آن «زیبایی» (و حتی میتوان گفت «نمایش») یک معیار محسوب میشود.
تغییرات در الگوهای دینداری که در شمایل سبک زندگی مذهبی و مصرف مذهبی (تبدیل امر دینی به کالا) دوشادوش تغییرات فرهنگی کلانتر جامعهی ایرانی و بهمدد افزایش مصرف رسانهای در حال گسترش است (از مرکز به پیرامون، از کلانشهر به شهر و به روستا)، تنها منحصر به ابعاد رفتاری و مناسکی جامعهی دینی نخواهد ماند. منطق این تغییرات چنین اقتضا میکند که در ادامه، دامنهی تغییرات، ابعاد اعتقادی و معرفتی دین را هم دربر گیرد؛ و این پیشآمد محتومی است که به نظر نمیرسد متولیان رسمی سازمان دینی مشخصاً روحانیت و حوزه برای مواجهه با آن آمادگی داشته باشند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
هرچه ما از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا فاصله بیشتر بگیریم، هم به زن ظلم کردیم و هم به مرد.
توضیح آنکه حضرت فاطمه اصرار داشتند که از منزل در حد ضرورت بیرون بیایند (حدیث حضرت فاطمه: بهترین چیز برای یک زن این است که نامحرم را نبیند و او هم نامحرم را نبیند)
حضور زن در اجتماع در بسیاری از موارد ضروری است، اما مردم باید بدانند، حتی این حضور ضروری، موجب عقب افتادگی معنوی در زنان می شود، چرا که زنان در منزل، توفیقاتی دارند که با ورود به اجتماع از آن توفیقات محروم می شوند. به دلیل همین توفیقات است که اسلام نیز به مرد، 8 ساعت کار در بیرون را پیشنهاد داده تا به خود و خانواده بپردازد.
این توفیقات منزل برای زن عبارت اند از: 1. اشک در راه خدا، 2. اطاعت از همسر که موجب سهولت در فنای فی الله شدن زن می شود، 3. محبت به خانواده که با حضور غیر ضروری در اجتماع، پراکنده می شود و ریشه محبت به خدا را می خشکاند. 4. درگیر دنیا نشدن، که منجر به دفع خواطر می شود و این نفی خواطر در تجرد و انقطعاع زن بسیار مؤثر است.
مرد مجبور است بیرون برود، ضرورت دارد. زن که مجبور نیست که به این شکل افراطی که الان درگیر آن هستیم از خود سلب توفیق کند.