کد خبر: ۷۱۲۵۴۵
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
چرا یکی از سه جنگ حضرت امیر(ع) برای گرفتن حق خود(ولایت) انجام نشد؟!

درسی از ۲۵سال مسالمت و ۴سال جنگ!

ولایت از جنس نبوت و از شعب ایمان است. حتی در حد همان رهبر سیاسی-اجتماعی هم باید ریشه در قلب مردم کند. به زور، میشود "سلطه" که ضد ولایت است! لذا برای پذیرش ولایتش نمی جنگد.

گروه دین و اندیشه- حجت‌الاسلام محسن قنبریان طی یادداشتی نوشت: چرا یکی از سه جنگ حضرت امیر(ع) برای گرفتن حق خود(ولایت) انجام نشد؟! از آنطرف چرا در ۴سال حکومت سه جنگ؟! چرا با آنها سازش نکرد؟!
زود نگو: یار نداشت! ۲۵سال برای تدارک یک شهر مثل کوفه در یمن یا ایران کم نبود! پیشنهادهایی برای یاری شد، اما نپذیرفت!

به گزارش بولتن نیوز، جواب این است: ولایت از جنس نبوت و از شعب ایمان است. حتی در حد همان رهبر سیاسی-اجتماعی هم باید ریشه در قلب مردم کند. به زور، میشود "سلطه" که ضد ولایت است! لذا برای پذیرش ولایتش نمی جنگد.
اما وقتی آن ولایت با بیعت آزادانه مردم یک نظام و حکومت مردمی شد برای اهداف اسلامی اش(برقراری قسط و ارزشها) با گردن کش ها و زیاده خواهان با شمشیر سخن می گوید.
سه شاهد برای رکن اول:
روزهای سقیفه هم پیشنهاد یاری ابوسفیان و هم عباس را رد کرد(خ۵)
ابوسفیان گفت مدینه را برایش پر از سواره و پیاده می کند(۱). عباس هم ذی نفوذ در قریش بود. اما هیچکدام را نپذیرفت!
فرمود:"این[اینگونه خلافت گرفتن] آب متعفن و لقمه گلوگیری است. ثمره چینِ قبل از وقت رسیدن میوه، مثل زراعت کننده در زمین دیگری است"(خ۵) یعنی وقت میوه امارت نرسیده است باید همه از دل بخواهند(۲)
به عبدالرحمن عوف در ایام شورای ۶نفره(۳) فرمود:"برای ما حقی است(حق ولایت و خلافت) اگر به ما اعطاء شد(فان اُعطِیناه) و الا (با مشقت و خواری) بر تَرک شتر می نشینیم ولو شب روی طول بکشد!"(حکمت۲۲). این حق، به زور گرفتنی نیست باید مردم به ما اعطایش کنند.
پس از عثمان هم به طلحه و زبیر نوشت:"عموم مردم با من با سلطه و غلبه یا بخاطر مالی آماده[پول پاشی] بیعت نکردند"(نامه۵۴).
می بینید در تمام ۲۵سال و در بزنگاه های حساس حرفش یکی است که برای پذیرش حکومت و ولایتش به زور متوسل نمیشود.
سه شاهد برای رکن دوم:
با قاعدین و کسانی که بیعت نکردند آسان گرفت اما آنها که بیعت شکسته و بخاطر زیاده خواهی علیه حکومت مردمی شوریدند سخت گرفت.
اصلا "بغی" در فقه ما یعنی شوریدن بر امامِ حاکم. اگر امام در انزوایش در کوچه ای ترور می شد، قاتل اصطلاحا باغی نبود اما وقتی امام با اختیار مردم حاکم شد، شورش بر او بغی است حتی اگر یک نفر(مثل ابن ملجم) باشد.
درباره جملی ها که بیعت شکسته و سر زیاده خواهی بر حکومت مردمی او شوریدند فرمود:"به خدا سوگند حوضی برایشان پر سازم که آبکش آن خودم باشم..."(خ۱۰)یعنی غرقشان می کنم!
درباره قاسطین و ضد عدالتها (حزب اموی) فرمود:"من خوب زیر و روی این امر را بررسی کردم تا آنجا که خواب از چشمم ربود. تنها دو راه پیش روی خود یافتم: با آنها بجنگم یا به آنچه محمد(ص) آورده کافر شوم"!(خ۵۴)
حتی درباره کارگزاری از نزدیکانش که در بیت المال خیانت کرد و از قلمرو حکمرانی حضرت فرار کرد نوشت:"از خدا بترس و اموال این مردم را به سویشان بازگردان که اگر چنین نکنی و خداوند مرا برتو چیره سازد باتو کاری خواهم کردکه نزد خداوند عذر خواه من گردد و با شمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد گردنت را بزنم"(نامه۴۱)
می بینید در کارکردهای حکومت اسلامی دیگر به نصیحت و سخنرانی بسنده نمی کند!
حاضر است ۲۵سال حاکم نشود اما راضی نمیشود حاکم باشد اما با زیاده خواهان و زورگویان بسازد!
این درس در بیان رهبر انقلاب:
"امیر المومنین در مقابل آن مساله، ۲۵سال عکس العمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضیه ای که به ظاهر کمتر از آن قضیه به نظر می رسید -مساله عدالت اجتماعی، مساله احیای اصول نبوی، دوباره بنا کردن بنای اسلامیِ مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود- امیرالمومنین سه جنگ را تحمّل کرد: جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان. ببینید این کار به نظر امیر المومنین چقدر مهم است. کار بزرگ امیرالمومنین این است"(۸۳/۸/۱۵).
.....................
۱.طبری ج۲ص۲۳۷/ ارشاد مفیدج۱ص۱۹۰
۲.احتمالات دیگر در معنای عبارت را در صوت جلسه بشنوید
۳.مناقب ابن شهرآشوب ج۱ص۲۷۴

ادامه دارد...

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۵
0
0
حاج آقا ! از خدا بترسید. اگر هم تحت تاثبر لیبرالها می خواهید از ولایت دموکراسی دربیاورید توبه کنید و به خدا برگردید.
اگر واقعا ولایت همان دموکراسی بود که شما درست کرده اید، پس چرا همین علی علیه السلام در دو سال آخر که می دید مردم از او خسته شده اند و دیگر او را نمی خواهند استعفا کرد؟

همین علی چرا با مردمی که به خانه اش هجوم آوردند و خواستار خلافت او شدند موافقت کرد در حالی که می دانست این عده حدااکثر چند صد نفری که عمدتا قاتلان عثمان هستند نماینده کل مردم حکومت اسلامی آن روزگار نیستند و چه بسیار بسیاری از مردم با او مخالف باشند؟

همین علی علیه السلام چرا شبها حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار استر می کرد و در خانه های انصار می رفت و از آنها برای قیام و بازگردانی خلافت و فدک تقاضا می کرد؟ و چرا وقتی چهل نفر از مهاجر و انصار شبانه با ایشان بیعت کردند، از آنها خواست که با سرتراشیده و شمشیر برهنه در وقت ظهر در مسجد پیامبر حاضر شوند و قیام کنند. که البته از آن چهل نفر جز سلمان و ابوذر و مقداد کسی نیامد و عمار هم بعد از ظهر آمد با تاخیر. اما اگر واقعا این چهل نفر آمده بود امام قیام نمی کرد؟ و آیا این قیام چهل نفره بر خلاف دموکراسی و نظر مردمی که هزاران نفر در مکه و مدینه و شهرهای دیگر با ابوبکر بیعت کردند نبود؟ پس این حق به زور گرفتنی است اما شرط آن وجود شیعه خالص است. تا وقتی نباشد البته امام علی السلام به حفر چاه خواهد پرداخت.

آیا امام حسین علیه السلام که قیام کرد کسی جز مردم کوفه به او وعده یاری دادند؟ بگذریم که همان کوفیان به وعده خود عمل نکردند اما فرض کنید که عمل می کردند و امام هم می شد حاکم کوفه. خوب که چه؟ مگر کوفه کل جهان اسلام بود و مردمش نماینده نظرات مردم بصره و شام و حجاز و مصر و خراسان و... بودند؟ ابدا.


پس می بینید که تلقی شما از سلطه کاملا غلط است. آنچه برای اعمال ولایت لازم است تنها تعدادی شیعه خالص است که قیام کنند ولو در اقلیت باشد. چنانچه طبق حدیث سدیر صیرفی امام ضادق علیه السلام به مضمون فرمود اگر 17 شیعه داشتم واجب بود قیام کنم.

یک چیزی شنیده اید که امام علی علیه السلام در روزی که با او بیعت کردند فرمود لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر ، قیام نمی کردم. و یک عده انسان مغرض یا ساده لوح از آن نتیجه دموکراسی گرفقته اند حال آنکه اولا این حاضران جز عده قلیلی از مسلمانان نبودند و امام هم نفرمود حضور الحضار بلکه فرمود حضور الحاضر. یعنی افراد حاض خاص. شیعیان خالص. همینکه که تعدادی مثل مالک اشتر آمده که دارد اعلام وفاداری و وعده یاری می دهد برای قیام و تشکیل حکومت و اعمال سلطه کافیست.

پاسخ دهید در مورد رسول الله صل الله علیه و آله که تنها به کمک مردم مدینه حکومت اسلامی را بر تمام مشرکان تحمیل کردند و هر نوع اظهار کفر را ممنوع نمود تا کافر از ناچاری مجبور شد ماسک نفاق بزند. و ابوسفیان از ترس جانش ایمان آورد.

آری. برخلاف ادعای شما، ولایت از دل مومن می جوشد و بر منافق جز سلطه محسوب نمی شود. همان ولایت که برای مومن شفا است برایمنافق جز خسرت نیست و این است قول خداوند که و ننزل من القرآن ما هو شفاء و الرحمه للمومنین و لایزید الظالمین الا خسارا.

پس آری. اسلام دقیقا برای کفار و منافقان چیزی جز دین سلطه نیست. امام زمان هم همین 313 شیعه خاص جمع شود - و حالا طبق روایات بعد هم 20000 نفر به ایشان از اهل حق ملحق شوند- در مقابل میلیاردها انسان قیام می کند و پرچم توحید را بر خواهد افراد و مردم هم طوعا و یا کرا اطاعت خواهند کرد و یا کشته خواهند شد. همانطور که در نوح علیه السلام در طوفان تمام جمغعیت زمین را ازبین برد ز مومنانی در حد انگشتان دست و با آنها حاکمیت اسلامی را شکل داد.
صد البته برای همین امروز جمعه در دعای ندبه به امام زمان می گوییم السلام علیکیا سفینه النجاه. البته کشتی نجات مهدوی یا کشتی نچات نوح علیه السلام یک تفاوت مهم دارد. کشتی نوح روی آب حرکت می کرد و کشتی مهدی علیه السلام روی خون.



این است دعای در غیبت امام زمان که سید بن طاووس در «مصباح الزائر» فرموده است:
اللهم صل علي محمد و أهل بيته، و صل علي ولي الحسن و وصيه و وارثه،
القآئم بأمرک، و الغائب في خلقک، و المنتظر لأذنک،
اللهم صل عليه، و قرب بعده، و أنجز وعده، و أکشف عن بابه حجاب الغيبة، و
أظهر بظهوره صحآئف المحبة، و قدم أمامه الرعب،
و ثبت به القلب،
و أقم به الحرب،
و أيده بجند من الملآئکة مسومين، و سلطه علي أعدآء دينک أجمعين،
و ألهمه أن لا يدع منهم رکنا الا قده،
و لا کيدا الا رده،
و لا فاسقا الا حده،
و لا فرعونا الا أهلکه،
و لا سترا الا هتکه،
و لا علما الا نکسه،
و لا سلطانا الا کبسه،
و لا رمحا الا قصفه،
و لا مطردا الا خرقه،
و لا جندا الا فرقه،
و لا منبرا الا أحرقه،
و لا سيفا الا کسره،
و لا صنما الا وضعه،
و لا دما الا اراقه
و لا جورا الا أباده،
و لا حصنا الا هدمه،
و لا بابا الا ردمه،
و لا قصرا الا أخربه،
و لا مسکنا الا فتشه،
و لا سهلا الا أوطئه،
و لا جبلا الا صعده،
و لا کنزا الا أخرجه،
برحمتک يا أرحم الراحمين».
محمد مهدی جعفریان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
0
0
بنام خدا.جناب ناشناس هم نظر شما و هم نظر آقای قنبریان صحیح است و هر کدام از نظرات شرایط زمان و مکانی خود را میطلبد و هم عرض همند پس بجای زیر سوال بردن آقای قنبریان بیشتر تامل و تبادل نظر کنید.والعاقبه للمتقین
به محمد مهدی جعفریان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۶
0
0
شما کمی دقت کنید. مطلبی که نوشتم در نقد صحبتهای آقای قنبریان بود و نه اینکه مثلا در یک شرایط اسلام دموکراسی را تایید کند. دموکراسی از اساس جایی در اسلام ندارد. توضیح دادم که در هر زمان اگر به تعداد کافی برای قیام شیعه خالص جمع شوند، قیام بر امام وقت واجب می شود و اصلا هم مهم نیست که این عده یک اقلیت محض باشند. لهذا اگر امام علی علیه السلام 25 سال سکوت کرد به خاطر عدم وجود شیعیان خالص به تعداد لازم برای قیام بود. اگر آن 40 نفر سر بیعت خود مانده بودند قطعا داستان تاریخ اسلام دگرگون شده بود و امام علی علیه السلام قیام می کرد. خدا رحمت کند شیخ فضل الله نوری را که در آخرین لحظه از او خواستند یک کلمه گوید و مشروطه را تایید کند و جان خود را نجات دهد اما گفت مشروطه حرام است و تا قیام قیامت هم حرام است.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین