کد خبر: ۶۶۴۶۷
تاریخ انتشار:

ضربه استراتژيك

کیهان

1-نقطه عزيمت بحث در يادداشت پيش روي به فتنه سال 88 برمي گردد. به نظر مي رسد اكنون پس از گذشت 30ماه از اين فتنه هنوز گذر زمان لازم است تا تمامي ابعاد و لايه هاي پيچيده و تودرتوي اين پروژه شكست خورده آمريكايي-صهيونيستي روشن شود.
اما آنچه كه محرز است و امروز بدون كمترين ترديد مي توان درباره آن از فتنه 88 سخن گفت؛ اقتدار نرم جمهوري اسلامي در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري است كه به قوت، قدرت نرم آمريكا را شكست داد.
مديريت بيروني فتنه به رهبري آمريكا طراحي دقيقي را در نتيجه سال ها برنامه ريزي به صحنه آورده بود تا در اين بزنگاه حساس و سرنوشت ساز با الگوي نرم و ميل به تغيير يا تضعيف ساختار قدرت در ايران يك براندازي تمام عيار را عملياتي نمايد كه البته طرفي نبستند و ناكام ماندند.
اين ناكامي بزرگ هنگامي بهتر ديده شد كه اوباما، شيمون پرز و نتانياهو آشكارا و بي پرده از فتنه حمايت كردند و فتنه گران را سرمايه استراتژيك خود دانستند.
بعدها اعترافات بسياري از فتنه گران در دادگاه پيرامون موضوع فتنه و طرح ريزي ها و برنامه ريزي هايي كه يك سر آن بيرون از مرزها بود به وضوح نشان داد كه در اين كارزار، قدرت نرم آمريكايي ها حريف اقتدار نرم ايران نشده است چرا كه دقيقا در شرايط و وضعيتي كه باور و اعتماد آحاد ملت نسبت به نظام نشانه گيري شده بود عامل بي بديلي كه بساط اين فتنه را بصورت كامل جمع كرد بصيرت توده هاي ملت بود كه در آتشفشان 9دي عيان و نمايان گشت. اينجاست كه كنترل مردمي فتنه 88، اقتدار نرم جمهوري اسلامي ايران را كه از باورهاي عميق ديني ملت ريشه مي گرفت، به يك الگو براي ديگر ملت ها تبديل كرد تا به باور برسند كه شكست برنامه ها و سياست هاي قدرت هاي بزرگ شدني است.
جالب است كه در همان اواخر سال 88 در حالي كه دشمنان نشان دار جمهوري اسلامي تمامي گزينه هاي نرم خود را به كار گرفته بودند تا تضعيف الگوي ايران را رقم بزنند ايران در عملياتي اطلاعاتي ضرب شست سنگيني را به آمريكايي ها نشان داد و عبدالمالك ريگي سركرده گروهك تروريستي جندالشيطان را پس از رهگيري او در پايگاه هاي آمريكايي در منطقه، بر فراز آسمان شكار كرد.
2-پس از ناكامي آمريكايي ها در فتنه88 و اجرايي كردن پروژه براندازي در ايران اسلامي مقامات و كارشناسان استراتژيك آمريكا چند كليد واژه و عبارت را كماكان پيگيري مي كنند؛ «ضربه استراتژيك»، «تغيير رژيم از طريق استراتژي هاي تركيبي» و... و به عنوان يك مصداق مي توان به قطعنامه تحريمي 1929 در ژوئن 2010 و در آستانه سالگرد فتنه 88 اشاره كرد كه در اين راستا قابل ارزيابي است.
بنابراين ناگفته پيداست كه تمامي گزينه هاي موجود براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي ايران را بطور توأمان در دستور كار دارند و حتي اواخر سال گذشته جرج سوروس كه از وي به عنوان مغز متفكر انقلاب هاي رنگي ياد مي شود و از قضا در فتنه 88 نيز رد پاي او در اقدامات فتنه گران و شهرآشوبان برملا شده بود در مقام توجيه شكست فتنه 88 به ميدان آمد و در گفت وگو با سي ان ان درباره ايران به شرط بندي متوسل شد و مدعي شد: «ايران تا يك سال آينده سقوط خواهد كرد»! طرفه آنكه اين ادعا بصورت كاملا معكوس به اثبات رسيده و كافي است تا تحولات يك سال گذشته را مرور كرد تا مشخص شود كه آمريكايي ها در به كارگيري قدرت نيمه سخت و به صحنه آوردن انواع تحريم هاي يكجانبه و اعمال فشارها از طريق صدور قطعنامه هاي مختلف بر ضد ايران نيز راه به جايي نبردند.
اوج اين فشارها به چند هفته گذشته برمي گردد و آمريكايي ها به آب و آتش زدند تا به گمان خودشان ايران را در انزوا قرار دهند و از همين روي ابتدا شوراي حكام قطعنامه هسته اي عليه ايران صادر كرد، بعد به بهانه ادعاي واهي طرح كذايي ترور سفير عربستان در خاك واشنگتن قطعنامه اي در مجمع عمومي سازمان ملل بر ضد كشورمان صادر شد و در همين راستا، پرونده جعلي حقوق بشري را عليه ايران گشوده و باز يك قطعنامه به اصطلاح حقوق بشري عليه ايران در مجمع عمومي سازمان ملل با كارگرداني شيطنت آميز آمريكا صادر شد.
خب، سؤالي كه به ميان مي آيد اين است كه برآيند و خروجي اين تحريم ها و فشارها بر روي ايران چه نتيجه اي داشته است؟ آيا قدرت نيمه سخت آمريكا توانسته است بر اقتدار نيمه سخت جمهوري اسلامي ايران غلبه كند؟
آنچه كه بصورت موجز و البته كاربردي در پاسخ به سؤالاتي از اين دست بايد گفت آدرس هايي است كه بدون هرگونه كلي گويي و صغري و كبري چيدن ها ما را به مقصد جواب مي رساند.
علي رغم تحريم ها و فشارها بر ضد ايران در صحنه تحولات منطقه اي نقش و جايگاه جمهوري اسلامي بسيار پررنگ و برجسته بوده است. اكنون در آستانه يكسالگي تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا هستيم آنچه كه آمريكايي ها و بطور كلي نظام سلطه را به شدت عصباني و مستأصل كرده است الگوگيري ملت هاي منطقه از انقلاب اسلامي ايران است. بارها و به كرات مقامات صهيونيستي از آغاز تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي احساس خطر كرده اند تا جايي كه در بحبوحه اين تحولات و تأثيرپذيري انقلابيون منطقه از الگوي ايران اسلامي آويگدور ليبرمن وزير خارجه رژيم صهيونيستي در گفت وگو با راديو اسرائيل به زبان مي آورد كه بزرگ ترين مشكل اين رژيم در سطح سياست خارجي موضوع «ايران» است.
از سوي ديگر؛ اسفند ماه سال گذشته يعني در تلاقي به كارگيري قدرت نيمه سخت دشمنان بر ضد ايران و شرايط حساس منطقه اي، جمهوري اسلامي اقتدار نظامي و توانمندي دريايي خود در حوزه دفاعي را به نمايش گذاشت. عبور 2 ناو ايراني الوند و خارك از كانال سوئز و ورود به درياي مديترانه در بيخ گوش صهيونيست ها آنهم پس از سقوط دولت حسني مبارك مصداق روشني بود تا اقتدار نيمه سخت ايران در برابر قدرت نيمه سخت غربي ها و صهيونيست ها به اثبات برسد. نكته اي كه در همين جا بايد بدان اشاره كرد اين است كه تأكيد بر «انزوا»ي ايران اكنون به گونه اي است كه لئون پانه تا وزير جنگ آمريكا هفته پيش -2 دسامبر- با رد حمله احتمالي نظامي به ايران اعتراف كرد كه اين اسرائيل است كه منزوي شده و از رژيم صهيونيستي خواست براي جلوگيري از انزواي بيشتر در خاورميانه تلاش كند.
3- طي روزهاي اخير، خبر شكار هواپيماي فوق مدرن جاسوسي آمريكا در كمينگاه الكترونيكي نيروهاي مسلح كشورمان بار ديگر اقتدار ايران اسلامي را در برابر قدرت تكنولوژيكي قدرت هاي بزرگ و در پهنه جنگ الكترونيك به اثبات رساند.
در پي اين پرونده بزرگ، باراك اوباما پنج شنبه گذشته در جمع خبرنگاران حاضر مي شود و بدون اشاره به اين شكست بزرگ آمريكايي ها بار ديگر اين ترفند تكراري و نخ نما را به ميان مي آورد كه؛ «همه گزينه ها در قبال ايران بر روي ميز قرار دارد»!
البته اين به اصطلاح تهديد اوباما بار ديگر نشان مي دهد كه آمريكايي ها ظرف 3 سال گذشته تنها حرف زده اند و گاه اين حرافي را به بلوف رسانده اند ولي ايران به شهادت رويدادها و رخدادها در صحنه عمل اقتدارش را در ابعاد چندجانبه به اثبات رسانده است.
اقتدار چندجانبه ايران از آن جهت قابل توجه است كه فراتر از قدرت هاي علمي، تكنولوژيك، اطلاعاتي و نظامي است.
به عبارت روشن تر؛ منظور از اقتدار ايران در زواياي نرم، نيمه سخت و سخت بسنده كردن به قدرت هاي تكنولوژيك، علمي، اطلاعاتي و نظامي نيست بلكه اقتدار آن قدرت ويژه اي است كه جمهوري اسلامي ايران با تكيه بر آن توانسته است قدرت علمي، اطلاعاتي، تكنولوژيك و حتي نظامي كشور پرمدعايي كه خود را ابرقدرت و كدخداي دنيا مي داند به چالش بكشاند و دقيقاً همين اقتدار ايران اسلامي است كه آن را به يك الگوي موفق و قابل پيروي تبديل كرده است و امروز دوست و دشمن اذعان مي كنند بيداري ملت ها برگرفته از اقتدار انقلاب اسلامي ايران است.
اكنون آنچه به روشني و به وضوح قابل رؤيت است اينكه به رغم ادعاها و هياهوها و بلوف ها و همچنين تهديدها، فشارها و تحريم هاي آمريكايي ها و دو، سه كشور دنباله روي آن عليه جمهوري اسلامي ايران، «ضربه استراتژيك»، اقتدار ايران در ابعاد نرم، نيمه سخت و سخت است كه قدرت ادعايي آمريكا را در همين ابعاد و زوايا به مرحله چالش و حتي شكست رسانيده است.
حسام الدين برومند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین