کد خبر: ۶۶۲۲۲۴
تاریخ انتشار:
به بهانه سالرور تولد بازیگر دکتر ژیواگو

مروری بر زندگی کارنامه کاری عمر شریف

عمر شریف (Omar Sharif) با نام اصلی میشل دیمیتری شلهوب، بازیگر مصری آمریکایی بود که در 10 آوریل 1932 زاده شد و در 10 ژوئیۀ 2015 درگذشت.
گروه فرهنگ و هنر: عمر شریف (Omar Sharif) با نام اصلی میشل دیمیتری شلهوب، بازیگر مصری آمریکایی بود که در 10 آوریل 1932 زاده شد و در 10 ژوئیۀ 2015 درگذشت. او حرفۀ خود را در سالهای 1950 در کشور خود آغاز کرد، اما شهرت او به دلیل حضورش در فیلم های آمریکایی و انگلیسی است. از فیلم های او می توان «لارنس عربستان» (1962)، «دکتر ژیواگو» (1965) و «دختر شوخ» (1968) را نام برد. وی نامزد یک جایزۀ اسکار و برندۀ سه جایزۀ گلدن گلوب و یک جایزۀ سزار شد.
 
مروری بر زندگی عمر شریف
به گزارش بولتن نیوز به نقل از برترین ها، شریف که زبان های عربی، انگلیسی، یونانی، فرانسوی، اسپانیایی، پرتغالی و ایتالیایی را به خوبی صحبت می کرد، در بیشتر فیلم ها نقش یک خارجی را بازی می کرد. در مقابله با محدودیت سفری که رئیس جمهور وقت دولت مصر، جمال عبدالناصر، برایش مقرر کرده بود، خود را به اروپا تبعید کرد. تابعیت خارجی او منجر به طلاق دوستانه اش از همسرش، بازیگر سرشناس مصری، فاتن حمامه، شد. شریف برای ازدواج با او به دین اسلام گرویده بود. شریف در تمام زندگی خود به مسابقۀ اسب سواری علاقمند بود و زمانی در میان برترین بازیکنان بازی بریج دنیا جای گرفت.
 
میشل دیمیتری شلهوب، به عنوان جوانی که در اسکندریه رشد می کرد، رویای تبدیل شدن به یک ستارۀ سینمای مصر را در سر داشت. بعدها به عنوان عمر شریف، تبدیل به یکی از ستارگان بزرگ بین المللی شد. شلهوب که از اجدادی سوری لبنانی بود، در کالج ویکتوریا در اسکندریه تحصیل می کرد و در آنجا در رشتۀ تئاتر درس می خواند. از دانشگاه قاهره مدرک ریاضی و فیزیک گرفت و به محض فراغت از تحصیل نزد پدرش که تاجر چوب ثروتمندی بود مشغول به کار شد. اما زندگی سینمایی او را فرا می خواند و او این هنر را در آکادمی سلطنتی هنر های دراماتیک لندن فرا گرفت.

یوسف شاهین، کارگردان تحسین شدۀ مصری، او را برای بازی در فیلم «درگیری در دره» (1953) دعوت کرد و این فیلم با نام «آفتاب سوزان» در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد. همبازی او در این فیلم، بازیگر محبوب مصری فاتن حمامه بود. این بازیگر جوان به او علاقمند شد و با این که کاتولیک بود، برای ازدواج با او دین خود را به اسلام و نام خود را به عمر شریف تغییر داد. این زوج در سال 1955 با هم ازدواج کردند.

سال های 1950 برای سینمای مصر یک دهۀ طلایی بود و آنها زوج طلایی آن بودند که در چندین فیلم موفق ظاهر شدند. نام شریف توجه دیوید لین کارگردان را جلب کرد که قصد داشت فیلم حماسی خود «لارنس عربستان» را در خاورمیانه بسازد. او برای نقش کوتاه راهنمای لارنس انتخاب شد. سپس نقش اصلی شریف علی به او رسید که ورودی چشمگیر داشت و با شلیک به راهنما و کشتن او، با افسر بریتانیایی که نقشش را پیتر اُتول بازی می کرد، همراهی کرد. پنجاه سال بعد، او در مصاحبه ای با رادیو نشنال پابلیک یادآوری کرد که این دیوید لین بود که گذاشتن سبیل را به او پیشنهاد کرد (شریف به ندرت در فیلم هایش بدون سبیل دیده می شد) و اتول برای او در حکم یک برادر کامل و یک دوست نزدیک بود. (اتول همبازی اش را فرِدی صدا می کرد و به شوخی می گفت که نمی تواند باور کند اسم کسی به اندازۀ "عمر شریف" غیر واقعی باشد.)

عمر شریف در نقش شریف علی در فیلم زندگینامه ای برندۀ اسکار «لارنس عربستان» (1962) نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد در نقش مکمل شد.

با موفقیت این فیلم، راه برای فعالیت سینمایی شریف در خارج از کشور هموار شد. نقش اصلی بعدی شریف در اقتباس لین از رمان بوریس پاسترناک با نام «دکتر ژیواگو» بزرگ ترین موفقیت او محسوب می شود. شریف که از تحسین کنندگان این کتاب، داستانی عاشقانه در زمان انقلاب روسیه، بود از لین پرسید آیا می تواند نقش پاشا، فعال سیاسی را در این فیلم بازی کند و این کارگردان در کمال تعجب شریف، نقش اصلی را به او سپرد. احساس لین درست بود: زیبایی پر احساس شریف برای نقش یوری ژیواگو ایده آل بود، پزشک و شاعری که در میان نا آرامی ها و تلاطم های زمانه، بر سر دو راهی زندگی خانوادگی و اشتیاقش به لارا (جولی کریستی)، همسر پاشا، مانده است. این فیلم که با "تِم لارا" ساختۀ موریس ژار نیرویی دو چندان گرفته بود، یک موفقیت عظیم بود. شریف در این فیلم این شانس را داشت تا با پسرش طارق که نقش کودکی دکتر ژیواگو را بازی می کرد، وقت بیشتری بگذراند.
 
مروری بر زندگی عمر شریف
شریف بیش از یک نقش ماندگار دارد. یک کارگردان افسانه ای دیگر، ویلیام وایلر، برای انتخاب بازیگر نقش نیک آرنستاین، قمار بازی که فَنی برایس، قهرمان فیلم موزیکال دختر شوخ، را افسون می کند دچار مشکل شده بود. وایلر در غذاخوری کلمبیا پیکچرز متوجه شریف شد و نقش را به او واگذار کرد. جنگ شش روزۀ 1967 بین رژیم اشغالگر و دولت های همسایه از جمله مصر در زمان تولید فیلم باعث شد مطبوعات مصری خواستار لغو شهروندی شریف شوند، چرا که همبازی شریف در این فیلم، باربارا استرایسند یهودی و حامی اسراییل بود. استرایسند برای مهار بحران پیشقدم شد و گفت: «مصر عصبانی است؟ باید بشنوید عمه سارای من چه گفت؟» نمایش فیلم ادامه پیدا کرد و برای استرایسند در آغاز حرفۀ سینمایی اش جایزۀ اسکار و برای کلمبیا پیکچرز ثروت (این فیلم موفق ترین فیلم 1968 بود) به ارمغان آورد؛ و به شریف لقب مقاومت ناپذیر «دوست بد» و این شانس را داد تا در قسمت دوم این فیلم در 1975 نیز بازی کند.

آنچه که او آن را "زندگی مرد تنها" می نامید به جدایی او از همسرش در 1966 انجامید. و فیلم های بعدی او، به اعتراف خودش، پست و بی ارزش بودند؛ او و اتول به صورت توجیه ناپذیری در نقش افسران نازی در فیلم «شب ژنرال ها» (1967) ظاهر شدند. و اتفاق شرم آور دیگر او بازی در نقش گاوچران کلاه مشکی به نام کلرادو در فیلم پر ستارۀ «طلای مک کِنا» (1969) و بدتر از آن، نقش پارتیزان آرژانتینی چه گِوارا در «چه» (1969) بود که جک پلنس پنسیلوانیایی در آن نقش فیدل کاسترو را داشت.

سپس او به عنوان بازیکن بریج در سطح قهرمانی جهان، نوشتن در روزنامه و کتاب هایی در مورد بازی و وام دادن نام خود به بازی های ویدیویی، یک شغل دوم را شروع کرد. او به طرز قابل درکی گله می کرد: «ترجیح می دهم بریج بازی کنم تا این که در یک فیلم بد ظاهر شوم.» با این حال، زمانی که او بیشتر وقتش را پای بازی بریج می گذراند، چند فیلم خوب هم بازی کرد. در «سارقان» (1971)، شریف بر خلاف معمول در نقش منفی یک پلیس فاسد یونانی بازی کرد که به دنبال دزد جواهرات با بازی ژان پل بلموندو بود.
 
بلیک ادواردز در «هستۀ تمبر هندی» (1974) او را برای یک نقش روسی دیگر انتخاب کرد که این بار درگیر عشق و بازی های جاسوسی دوران جنگ سرد با مأمور انگلیسی با بازی جولی اندروز بود. در «نیروی تخریبی مهیب» (1974) در نقش ناخدای یک کشتی اقیانوس پیما که به همراه یک متخصص، ریچارد هریس، یک تهدید به بمب گذاری را مدیریت می کنند، بذله گو و به طور باور پذیری بی باک است. در فیلم های کمدی «پلنگ صورتی دو بار ضربه می زند» (1976) و «فوق محرمانه» (1984) نیز ایفای نقش کرده است.

آخرین فیلم موفق او در هالیوود در فیلم ماجراجویانۀ مسابقۀ اسب دوانی «هیدالگو» (2004) در نقش یک شیخ در مقابل ویگو مورتنسن بود و بعد ها فیلم حماسی ما قبل تاریخی «10000 سال پیش از میلاد» (2008) را روایت کرد.
 
مروری بر زندگی عمر شریف
شریف در «موسیو ابراهیم» (2003) نقش مغازه دار مسلمانی را بازی کرد که پسر بچۀ یهودی آواره ای (پییِر بولانژه) را زیر پر و بال خود می گیرد. او این نقش را از پر افتخار ترین نقش های خود می داند. وی برای این فیلم جایزۀ سزار دریافت کرد.
منبع: برترین ها

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین