کد خبر: ۶۵۰۶۱۴
تاریخ انتشار:
در گفتگوی مطرح شد

تحریم های سازمان ملل تاثیری بر اقتصاد ندارد

کارشناس اقتصاد سیاسی گفت: اقدامات اروپا برای فعال سازی مکانیزم ماشه قطعا با هماهنگی آمریکا بوده است.

به گزارش بولتن نیوز، چند روز قبل وزیر خزانه داری آمریکا پس از اینکه خبر از تحت تحریم قرار گرفتن تعدادی از نظامیان کشورمان و شرکت‌های بخش فلزات داد، اعلام کرد که ترامپ به زودی دستور اجرایی در زمینه تحریم سایر بخش‌های اقتصاد ایران را نیز صادر می‌کند. این دستور اجرایی که توسط ترامپ در همان روز صادر شد و اکنون در سایت وزارت خزانه داری آمریکا قابل رؤیت است، نشان می‌دهد تقریباً تمامی بخش‌های اقتصاد ایران اعم از ساخت و ساز، معدن، نساجی و سایر بخش‌های اقتصاد ایران همگی شامل تحریم می‌شود و تمامی افراد و نهادهایی که در این بخش‌ها فعال هستند، تولید انجام می‌دهند یا هرگونه کالا و خدمات برای اقتصاد ایران تأمین می‌کنند، در لیست تحریم آمریکا قرار می‌گیرند و بانک و مؤسسات مالی نیز در صورت انجام تراکنش برای این بخش‌ها از نظام مالی آمریکا محروم می‌شوند. علاوه براین، در این دستور ورود هرخارجی به خاک آمریکا که شامل بخش‌های اقتصادی ایران هستند نیز با ممنوعیت و محدودیت روبه رو شده است. برای بررسی روند این محدودیت‌های جدید با حسین حاجیلو کارشناس اقتصاد سیاسی به گفت و گو نشستیم که متن کامل این مصاحبه از نظرتان می‌گذرد.

مهر: تحریم‌های تازه آمریکا علیه کشورمان چه ابعادی دارد و چه هزینه‌هایی را به اقتصاد کشور تحمیل خواهد کرد؟

حاجیلو: دستور اجرایی جدید شبیه دستور اجرایی بود که ترامپ برای بحث فولاد در سالگرد خروج از برجام صادر کرده بود، در واقع پیش از این عمده بخش‌های مهم اقتصاد کشور همچون گاز، نفت فراورده‌های نفتی و فولاد روی کاغذ تحریم بودند و چند بخش مهم دیگر همچون معادن، کاشی سازی، ساختمان و … مانده بود که آن هم با تحریم مواجه شد. در واقع در حال حاضر روی کاغذ بخش مهمی از اقتصاد ایران نمانده که تحریم نشده باشد، این دستور اجرایی جدید نیز دست وزارت خزانه داری آمریکا را باز می‌گذارد تا اگر تشخیص داد بخش‌های مهم دیگری در اقتصاد ایران وجود دارد آنجا را هم تحریم کند. بنابراین روی کاغذ فضای تحریمی کامل شده است.

این دستورالعمل جدید علاوه بر اثر روانی که دارد یک اثر واقعی هم می‌تواند روی تعاملات اقتصادی ما در این بخش‌های تحریم شده داشته باشد. به طور کلی در این یک سال و نیم خروج آمریکا از برجام، فضای اقتصادی ما فضای تحریمی است و فعالان اقتصادی در فضای تحریمی در حال کار هستند و الزامات دور زدن تحریم را رعایت می‌کنند و کار را جلو می‌برند؛ این ویژگی یعنی کار کردن درفضای تحریمی به واسطه دور زدن تحریم‌ها امکان پذیر است اما با هزینه‌های بیشتر. در واقع این تفکر که اقدام جدید آمریکا تعاملات بخش‌های تحریمی همچون معادن و ساخت و ساز را کامل با خارج از کشور قطع خواهد کرد درست نیست، همانطور که تعاملات ما را در حوزه‌های دیگر قطع نکرده اما هزینه تعامل را افزایش داده است؛ در کل هزینه‌های بیشتری را بر کشور تحمیل می‌کند، اما به این معنا نیست که فضای تحریمی کشور متحول شده یا یک اتفاق بسیار ویژه ای در تحریم افتاده است. یک بخشی از کشور تحریم صریح نشده بود و الان تحریم صریح شده و هزینه‌ها برای کار کردن در آن بخش یک مقداری افزایش پیدا کرده است.

با توجه به اینکه دولت آمریکا پیش از این نظام بانکی و بانک مرکزی ایران را در لیست تحریم قرار داده بود و با این اقدام، عملاً کل اقتصاد کشور به طور کامل تحریم شده بود، تحریم تازه چه معنایی دارد؟ ایا محدودیت تازه ای ایجاد خواهد کرد؟ یا مقامات امریکایی صرفاً جنبه روانی این تحریم‌ها را مدنظر دارند؟

ما تحریم بانکی هستیم که این مساله روی بخش معادن که هیچ حتی روی بخش بشردوستانه مثل غذا و دارو هم اثر خود را گذاشته است. بخش زیادی از بانک‌های خارجی با ما همکاری نمی‌کنند و کار را از طریق صرافی‌ها و با روش‌های دور زدن تحریم جلو می بریم. سایه تحریم‌های بانکی ثانویه آمریکا بر کل اقتصاد کشور افتاده است که این مساله به نوعی یک اتفاق فراتری نسبت به تحریم‌های جدید است زیرا موجب شده تمام بخش‌های اقتصاد کشور تحت فشار باشند.

کار تجاری نیاز به تعامل بانکی دارد که تا به امروز قطع بوده، حال گفته اند تعامل تجاری هم دیگر نمی‌توان کرد در حالیکه تعامل تجاری با تعامل بانکی به شدت بهم وابسته هستند و بنابراین اما به این معنا نیست که فضای تحریمی کشور متحول شده یا یک اتفاق بسیار ویژه ای در تحریم اتفاق افتاده نه اینطور نیست خیلی اتفاق ویژه ای را رقم نزده است.

فشار امریکا به اروپا برای فعال کردن مکانیزم ماشه چه نسبتی با تحریم‌های تازه آمریکا دارد؟ ایا به این معنی است که تحریم‌های تازه امریکا ممکن است (قرار است) از طریق بازگشت تحریم‌های شورای امنیت پشتیبانی شود؟

چهار قطع نامه تحریمی پیش از این از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ما تصویب شده بود که در برجام تحریم‌های مربوط به بخش‌های موشکی و تسلیحات سنگین یا تجهیزات نظامی متعارف باقی ماند. بعد از برجام یک قطعنامه ۲۲۳۱ تصویب شد که می‌گوید قطعنامه‌های قبلی تعلیق هستند نه لغو. اصرار به استفاده از کلمه تعلیق دارم زیرا ما در یک فضایی هستیم که همچنان احتمال بازگشت این قطعنامه وجود دارد و با توجه به اتفاقی که اخیراً افتاده است احتمالاً در چند ماه آینده هم برمیگردد. بنابراین فضا، فضای لغو نبوده است و فضای تعلیق قطعنامه بوده است، برخلاف اظهارات مسئولان وزارت امور خارجه که ادعا می‌کردند تمامی قطعنامه‌های قبلی لغو شده بودند در حالیکه تحریم‌های مربوط به مسائل موشکی و تسلیحات متعارف این قطعنامه‌ها در قطعنامه ۲۲۳۱ آمده بود.

اروپایی‌ها اعلام کردند که ایران به برجام پایبند نبوده و می‌خواهیم بندهای ۳۶ تا ۳۷ برجام را که مربوط به مکانیزم ماشه بوده فعال کنیم. طبق این مکانیزم، اگر یکی از طرفین شکایتی نسبت به اجرای تعهدات داشته باشد نهایتاً تا ۶۵ روز، طول می‌کشد که مکانیزم فعال شود و اگر طرف شاکی رضایت به حل و فضل اختلاف ندهد بعد از ۶۵ روز شواری امنیت درباره تحریم‌های ۴ قطعنامه قبلی تصمیم گیری خواهد کرد. البته شورای امنیت درباره بازگشت تحریم‌ها رأی گیری نمی‌کند بلکه در مورد تداوم تعلیق تحریم‌ها رأی گیری می‌کند یعنی رأی گیری می‌کند که تحریم‌های تعلیق شده همچنان تعلیق بمانند یا خیر که اگر یکی از این ۵ کشور عضو دائمی شورای امنیت به تداوم تعلیق تحریم‌های سازمان ملل رأی ندهد و وتو کند تحریم‌ها کاملاً برمیگردد.

بازگشت این تحریم‌ها چه اثری می‌تواند داشته باشد؟

تحریم‌ها را باید به سه بخش تحریم‌های سازمان ملل، آمریکا و اروپا تقسیم کنیم. مهم‌ترین تحریم‌ها تحریم‌های آمریکاست که شاهدش هم پیامدهای خروج آمریکا از برجام است که عمده تحریم‌ها بازگردانده شد و همه بانک‌های کشورهای اروپایی برخلاف ادعای دولت‌ها که می‌گفتند تحریم‌ها را بازنگردانیم با ایران قطع همکاری کردند. بنابراین تحریم‌های اقتصادی در حوزه تجاری و بانکی آمریکا بسیار مهم است.

در قطعنامه شورای امنیت عمدتاً تحریم‌ها تجاری است و تحریم‌های بسیار کوچک و کم‌اثری در حوزه بانک در شورای امنیت است که آن هم مربوط به تحریم بانک سپه و یکی از شعب بانک ملت می‌شود. مابقی تحریم‌ها عمدتاً مربوط به فعالیت‌های نظامی و هسته‌ای است. در این اوضاع هم که خیلی اذیت نشدیم در تحریم‌های نظامی و هسته‌ای، اصل تحریم‌ها مربوط به اقتصاد و بانک است که ما را اذیت می‌کند همچون تحریم نفت و بانک مرکزی که اینها در تحریم‌های سازمان ملل وجود ندارد.

بنابراین عملی شدن بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و چکاندن ماشه برجام اثر جدی روی اقتصاد کشور نخواهد داشت اما از آنجایی که دولت دوازدهم یکی از دستاوردهای اصلی برجام را لغو تحریم‌های سازمان ملل می‌داند و از نظر سیاسی مانور بسیار زیادی روی آن می‌داد بازگشت این تحریم‌ها از نظر سیاسی می‌تواند شکست بزرگی برای دولت باشد و دولت هم خیلی برایش مهم است که تحریم‌های شورای امنیت برنگردد اما خود دولت هم می‌داند که از نظر اقتصادی اثر چندانی ندارد.

در این شرایط، آیا امکان بهره گیری از مکانیزم ماشه برای ایران جهت کاستن از فشارها وجود دارد؟

مکانیزم ماشه طوری طراحی شده که ایران اگر خودش هم اعتراض کند و این اعتراض به جایی نرسد در نهایت نتیجه این اقدامات بازگشت تحریم هاست. در واقع عجیب‌ترین وفاجعه آمیزترین بخش برجام این است که اگر خودمان هم از مکانیزم ماشه استفاده کنیم به مثابه تفنگی است که خود ما را نشانه می‌رود. بنابراین هیچ ظرفیتی برای احقاق حقوق ایران در مکانیزم ماشه وجود ندارد.

تدبیر و راهکاری برای کاستن از این فشارها علیه اقتصاد کشور وجود دارد؟

ما باید از همان ابتدا خروج آمریکا از برجام را جدی می‌گرفتیم و محاسبه طرف مقابل را تغییر می‌دادیم تا به این سمت حرکت نکند اما وقتی سکوت کردیم و تا یک سال کاری نکردیم طرف مقابل جلوتر آمد. در حال حاضر اگر طرف مقابل از مکانیزم ماشه استفاده کند و در فضای سابق بمانیم و کاری نکنیم همچنان گزینه‌های مختلف در حوزه هسته‌ای را داریم. همین الان هم به طور کامل از برجام خارج نشده ایم و چیزهایی که گفته می‌شود در مورد اینکه سقف غنی سازی برداشته شده است آیا عملی شده و ما به شرایط قبل از برجام بازگشته ایم؟

مهم‌ترین مبحث این است که طرف مقابل می‌داند ما داریم چه کار می‌کنیم زیرا نظارت‌ها هنوز پابرجاست و دولت هم اعلام کرده دست به این موارد نزده است که این موضوع نشان می‌دهد هنوز در برجام هستیم. از همان ابتدا باید نظارت طرف مقابل را کاهش می‌دادیم تا طرف مقابل بترسد. همین الان اگر چند بازرس آژانس را از کشور اخراج و دوربین‌های فعال در تأسیسات را جمع آوری کنیم این عمل به شدت منجر به تغییر محاسبه طرف اروپایی و آمریکایی می‌شود. بنابراین دستمان خالی نیست و می‌توانیم کاری کنیم که طرف مقابل به سمت استفاده از مکانیزم ماشه نرود.

در مجموع می‌توان گفت اتفاقی که اروپایی‌ها رقم می‌زنند قطعاً بدون هماهنگی آمریکایی‌ها نیست زیرا آمریکایی‌ها از همان ابتدا به دنبال فشار حداکثری بودند تا ایران در موضوعات غیرهسته ای همچون موشک و بحث‌های منطقه‌ای وارد مذاکره شود و به همین دلیل فشار اقتصادی حداکثری را شروع کردند.

با بحث‌های منطقه‌ای و ترور سپهبد سلیمانی و موضوعات اخیر و نهایتاً فشاری که به واسطه مکانیزم ماشه وارد می‌کنند می‌خواهند به اینجا برسند که بگویند مذاکره با آمریکا گریزناپذیر است. به نظرم این کار کاملاً با هماهنگی آمریکاست و ما باید متوجه این مساله باشیم.

رئیس جمهور چندی پیش در یک سخنرانی گفتند که «من بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم»، نظر شما در مورد این سخن رئیس جمهور چیست؟

این حرف‌ها کاملاً سیاسی است، از همان ابتدا می‌دانستیم دولت آقای روحانی دولت متخصصی نیست و در حوزه خارجی هم تخصصی ندارد. رئیس جمهور تلاش می‌کند که دوگانه‌ای از تعامل و درونگرایی محض بسازد. هیچ کس در کشور نگفته با دنیا تعامل نکنیم آیا ما با عراق تعامل نداریم؟ اگر ۵ کشور همچون عراق را در نظر می‌گرفتیم تحریم‌ها بی اثر می‌شد. آیا تعامل فقط با اروپا و آمریکاست؟ بعد از ۶ سال از تعامل با اروپا و آمریکا چه عاید مردم شد؟ اما تعامل با عراق چطور؟

اگر با کشورهای همسایه و شرقی همچون عراق که مهم انگاشته شد، در این چند سال تعامل می‌کردیم وضعیتمان این نبود. هیچ کس موافق این نیست که تعاملات را صفر کنیم و فقط به داخل بپردازیم. آنچه که گفته شده و در اقتصاد مقاومتی هم تاکید شده «برونگرایی درون زا» است. سخن رئیس جمهور یک شانتاژ سیاسی است که می‌خواهد به دوگانه تعامل با دنیا یا درونگرایی دامن بزند.

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

منبع: خبرگزاری مهر

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین