کد خبر: ۶۴۶۷۲۸
تاریخ انتشار:
به مناسبت سالروز درگذشت بازیگر بزرگ ژاپنی

توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي

میفونه هنرمندی بزرگ بود که به شکلی فراگیرتر از نقش‌هایش، می‌توانست تنوعی شاخص به شخصیت‌های تحت ایفای نقشش بدهد.
گروه فرهنگ و هنر: یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ و عالم سینما توشیرو میفونه است. زمانی که از بازیگران سینمای ژاپن صحبت به عمل می‌آید، نام او به شکلی خودبرانگیخته در ذهن بسیار بزرگ‌تر و پررنگ‌تر از سایرین به ذهن متبادر می‌شود. میفونه اگرچه جدا از فیلم‌های ژاپنی در برخی آثار غربی حضور یافته بود و این ویژگی قطعا تا حد زیادی مدیون همکاری وی با آکیرا کوروساوا بود، اما هرگز نمی‌توان استعداد شگرف خود او را در این امر نادیده گرفت.
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، میفونه هنرمندی بزرگ بود که به شکلی فراگیرتر از نقش‌هایش، می‌توانست تنوعی شاخص به شخصیت‌های تحت ایفای نقشش بدهد. قدرت بازیگری او البته بیش از هر چیز، در قالب مردان سامورایی جلوه یافته بود و شاید این امر تا حدی مربوط به موقعیتی بود که او در آن پرورش پیدا کرده بود. خود او در جایی گفته است: «من از خانواده سامورایی‌های نیگاتا هستم. پدربزرگم هم سامورایی و طبعا روح سامورایی در من حاکم بود. یادم هست آنجا قوانین بسیار سختی به خصوص مقابل پدربزرگم به من می‌آموختند ؛ مثلا برای سلام کردن باید آهسته به اتاقش می‌رفتم و خیلی صاف و مرتب رو به رویش می‌نشستم. تجربیات و خاطرات زیادی دارم که در ایفای بعضی نقش‌ها کمکم کرد.»
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
توشیرو میفونه در سال 1920 در چین اما از پدر و مادری ژاپنی متولد شد. پس از پایان خدمت نظامش در جنگ و در ارتش ژاپن (او در جنگ در واحد عکاسی فعالیت می‌کرد و در آنجا با همرزمی آشنا شد که در استودیوی توهو از مراکز بزرگ فیلمسازی ژاپن در آن زمان کار می‌کرد) که همزمان با اتمام جنگ دوم جهانی بود (میفونه موقع بمباران اتمی ناکازاکی و هیروشیما 25 سال داشت)، در یک مسابقه بازیگری برنده شد و از همانجا وارد کار سینما گردید.
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
 
اولین فیلمی که بازی کرد آن سوی قله‌های برف گرفته نام داشت و او در آن نقش یک گنگستر جوان را ایفا می‌کرد که از جنگ برگشته بود. فیلمنامه این فیلم از آن کوروساوا بود و به نوعی اولین کار میفونه چنین تقدیر خورده بود که با نام کوروساوا گره بخورد. کوروساوا که تدوین فیلم را هم انجام می‌داد همان جا با میفونه آشنا شد و از انرژی پویای او نزد دیگران تعریف می‌کرد. اما تا سال 1948 که کوروساوا فرشته مست را ساخت طول کشید که او در فیلمی از این کارگردان بزرگ نقش ایفا کند. میفونه در این فیلم نقش یک آواره پریشان احوال و بیچاره را بازی می‌کرد و تا مدت‌های مدید همکاری بی‌وقفه‌ای را با او ادامه داد.
 
البته این همکاری تا زمان فیلم ریش‌قرمز بود و پس از آن بنا به دلایلی که ریشه در اختلافاتی بین کوروساوا و میفونه داشت قطع شد و دیگر ادامه هم پیدا نکرد. کوروساوا پس از ریش قرمز در گفت و گویی دلیل این جدایی را نوع بازی میفونه در ریش قرمز می‌دانست: «می‌خواستم پرسوناژ دکتر را در مسیری پیش ببرم که خواست میفونه مغایر آن بود و دوست نداشت به ایده من گوش کند. او می‌خواست نقش پرسوناژی را بازی کند که در راس است. در حالی که من مخلوطی از تیرگی و روشنی می‌خواستم. برای مقبول شدن باید نقص‌هایی هم می‌داشت. برای همین تصمیم گرفتم دیگر با او کار نکنم. وقتی هنرپیشه‌ای طبق پرسوناژ دلخواه خود شروع به بازی می‌کند، یعنی همه چیز تمام شده است.»
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
 
البته خود میفونه روایت دیگری از این امر دارد: « پس از ریش‌قرمز من شرکتی را تاسیس کردم و می‌خواستم فعالش کنم و دیگر فرصت بازی در فیلم‌های او را نداشتم. به هر حال این تصمیم کوروساوا هم بود. منتها فیلم‌هایش هم آن جذابیت‌های آثار قبلی اش را نداشت؛ ضمن این که کار من در آنها به چشم نمی‌آمد.» میفونه در وصف کوروساوا گفته بود: « او یک دیکتاتور واقعی است. اما مهم این است که می‌تواند برای فیلم‌هایش برنامه‌ریزی خوبی کند.»
 
به هر روی، کوروساوا از بدو آشنایی با میفونه نسبت به بازی او اشتیاق نشان می‌داد و معتقد بود که در سینمای ژاپن هیچ کس به چستی و چالاکی او وجود ندارد و بقیه عمدتا کند هستند و تحرک و نشاط کافی برای یک ضرباهنگ سریع و پویا را ندارند، در حالی که انعطاف پذیری و بازی روان و مستقیم میفونه یک جور غنیمت برای سینمای ژاپن و به ویژه ایده‌های ناب کوروساوا به شمار می‌رفت. اصولا کندی بازیگران ژاپنی در آن دوران بیش از هر چیز به ریشه‌ای نمایشی با آداب و آیین ژاپنی باستان برمی‌گردد. همان طور که تادائو ساتو در کتاب سینمای ژاپن ریشه‌یابی می‌کند در اوائل دوران شکل‌گیری سینما در این سرزمین، بازیگران فیلم‌های تاریخی تحت تاثیر تئاتر کابوکی بودند و تنها بلد بودند که به شیوه‌ای سنگین و کند نقش ایفا کنند. این در حالی است که اگر بخواهیم بازی توشیرو میفونه را هم در راستای همان آیین‌های نمایشی ژاپن بررسی کنیم، این نتیجه را خواهیم گرفت که هنر او به ویژه به لحاظ ضرباهنگ یادآور کاراکتر شیطان در تئاتر نو است.
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
 
زآمی در کتاب سنت پنهان تئاتر نو این کاراکتر را چنین وصف می‌کند که: « این نقش سبک حرکتی خشنی دارد. ابلیس از نظر قوت، حالت و روح نوعی سبک هاتاراکی دارد که خشونت جوهره آن به حساب می‌آید و برای همین هر نوع ظرافت باید از شمایلش زدوده شود.»
 
سبک بازی میفونه را متناسب با بدنی پرقدرت، پیکره‌ای پرعصب و وجودی پرعضله ارزیابی کرده‌اند. کوروساوا شیوه بازی توشیرو میفونه را در مقابل بازیگر مطرح دیگر آن زمان یعنی تاکشی کیمورا تقویت کرد که با شیوه‌ای متفاوت از میفونه بازی می‌کرد. اندام میفونه واجد یک جور فربهی معصومانه و در عین حال مردانه بود که مثلا در فیلم زیستن آن را کارشناسان تمثیلی از بودا ارزیابی کرده‌اند.
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
 
شارل تسون درباره بازی میفونه گفته است: «از زمان فیلم فرشته مست و پس از آن با فیلم‌های جدال آرام، سگ ولگرد، تقابل میان حرکت( تصویر جریان خروشان آب) و قدرت سکون( دانایی آب راکد) کوروساوا را شیفته خود می‌کند. بازی میفونه فقط بر مبنای جبر، قدرت و سرعت شکل نگرفته است زیرا این وجه می‌تواند به دلیل بعد مضحک و نمایشی‌اش هر آن از بین برود. وقتی می‌خواهیم فیلمی از بروس لی را تعریف کنیم کافی است جیغ‌های گربه‌ای او را هنگام درگیری و جنگ تقلید کنیم در حالی که شیوه حرف زدن میفونه بسیار ویژه و منحصر به فرد است. او گویی روی هر واژه از دیالوگ‌هایش می‌جهید؛ درست مثل جهش حیوان وحشی روی طعمه. انگار همان زمان که کلمه را ادا می‌کند همان موقع هم می‌خواهد آن را پس گیرد. همواره هم شگفت‌زده است که چرا قادر نیست واژه‌ها را به همان غاری که از آن خارج شده‌اند باز گرداند. توشیرو میفونه به ما امکان شنیدن بیانی طنزآلود را می‌دهد‌؛ طنزی که منشا آن حرکات دلهره‌آور و آشفته است. حرکاتی که گویای آن است که بازیگر میل ندارد کلماتش مانند اشیا از بین بروند و واژه‌هایی را که به دیگری می‌دهد منهدم سازد. او اشتیاقی پایان‌ناپذیر برای مهار کردن این سیل کلمات دارد.»
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
 
خود میفونه دیدگاهش به امر بازیگری را چنین وصف می‌کند: «طبیعتا همیشه به نقشی که می‌خواهم ایفا کنم خوب فکر می‌کنم. سعی دارم آن شخصیت را احاطه کنم و خود خودش بشوم. تا کنون نقش‌های زیادی با شیوه‌های گوناگون بازی کرده‌ام چون نمی‌خواستم عروسک خیمه شب‌بازی در دست کارگردان باشم که هر وقت گفت به راست نگاه کن به راست نگاه کنم و... همیشه کاری را انجام داده‌ام که به نظرم درست بوده است؛ حالا کارگردان هر کس که می‌خواهد باشد.»
 
توشيرو ميفونه؛ روح سامورايي
میفونه بیش از 160 فیلم بازی کرد که 16 عنوان آن متعلق به کوروساوا است و البته این جدا از بحث تهیه‌کنندگی و کارگردانی اوست. میفونه در سال 1963 فیلمی با عنوان ارثیه پانصد هزاری ساخت که داستانش در فیلیپین می‌گذرد و درباره سربازان ژاپنی‌ای است که پس از جنگ در پی گنجی مدفون شده هستند. خود او هدف از ساخت این فیلم را تامین سرمایه برای اداره شرکتش عنوان کرده بود. او از سال 1969 هم با ایفای نقش در فیلم جهنم در اقیانوس آرام ساخته جان بورمن بازی در فیلم‌های غربی را آغاز کرد. از مهم‌ترین فیلم‌های او می‌توان به این دوران حماقت بار، فرشته مست، سگ ولگرد، ابله، زندگی اوهارا، عقاب اقیانوس آرام، در ترس زندگی می‌کنم، هفت سامورایی، سریر خون، در اعماق، یوجیمبو، سانجورو، قتل سامورایی، ریش قرمز، حماسه جودو، عصیان، پرچم‌های سامورایی، شیر سرخ، آفتاب سرخ، ببر کاغذی، شاهزاده خانم ماه و... اشاره کرد. این بازیگر بزرگ در سال 1998 درگذشت.
منبع: جام جم آنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین