کد خبر: ۶۳۴۰۳۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
آیا سفارت انگلیس در دوران رضاشاه، حرف آخر را می‌زد؟

ماجرای فراری دادن «لورنس عربستان» از زندان قصر

فراری دادن لورنس عربستان از زندان قصر، اقدامی بود که با دستور رضاشاه و خواست سفارت انگلیس در تهران ممکن شد

ماجرای فراری دادن «لورنس عربستان» از زندان قصربه گزارش بولتن نیوز به نقل از خراسان،جواد نوائیان رودسری - نام لورنس عربستان که به میان می‌آید، یاد فیلم جذاب و پرهزینه‌ای با همین نام می‌افتم که در سال 1962، توسط دیوید لین ساخته شد و با هنرنمایی درخشان پیتر اوتول و آنتونی کوئین، هفت جایزه اسکار گرفت. اما برای کسانی که با متون تاریخی سر و کله می‌زنند، لورنس بیش از آن‌که قهرمان یک فیلم اکشن باشد، جاسوسی زبردست است که حتی برخی، طرح خاورمیانه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و نیز، ایجاد کشورهای ریز و درشت عربی را به او منسوب می‌کنند. وقتی زندگی توماس ادوارد لورنس را مطالعه می‌کنید، در می‌یابید این ادعاها، چندان گزاف نیست. او را، بدون اغراق، باید متخصصی زبده در امور اقوام خاورمیانه دانست؛ مأموری که در رشته تاریخ تحصیل کرده بود و نمی‌توان موفقیت‌هایش را در قلمرو امپراتوری در حال احتضار عثمانی، انکار کرد. اما نکته‌ای که شاید در زندگی لورنس مغفول مانده، حضور او در ایران و فراری دادنش از زندان قصر در دوره پهلوی اول است؛ ماجرایی که تا پس از وقایع شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، کسی از آن خبر نداشت و در نهایت این راز را، سروان ابراهیمی، مردی که روزی روزگاری، به عنوان افسر رکن دو ارتش در آذربایجان حضور داشت، فاش کرد و محمد مسعود، روزنامه‌نگار شهیر و فقید و صاحب امتیاز روزنامه «مرد امروز»، داستان آن را با قلم نصرا... شیفته، ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه‌اش و سپس، در قالب کتاب «3 مرد عجیب»، در اختیار مردم قرار داد. بعدها، اسنادی منتشر شد که صحت این ادعا را تأیید کرد و ما در این نوشتار، قصد داریم به شرح این ماجرای پر رمز و راز بپردازیم.
دوگانه لورنس – سیمیتقو
اسماعیل‌آقا سیمیتقو، رئیس قبیله‌ای بود که عرصه سکنای آن، در دو طرف مرز ایران و عثمانی قرار داشت. برخی معتقدند که سیمیتقو داعیه تجزیه‌طلبی در سر می‌پروراند و می‌خواست نواحی غربی آذربایجان و کردستان ایران را به انضمام بخش‌هایی از شرق ترکیه امروزی، به کشوری واحد تبدیل کند. اما واقعیت آن است که برای کشف حقیقت فعالیت او، به مستندات و پژوهش‌های بیشتری نیاز داریم. شورش اسماعیل‌آقا، به هر دلیلی که بود، توجه انگلیسی‌ها را، مانند آلمانی‌ها و دیگر دولت‌های توسعه‌طلب اروپایی، به خود جلب کرد و زمینه‌ای شد برای سفر لورنس به نواحی غربی ایران و دیدار با سیمیتقو. ظاهراً این ملاقات و پشتیبانی در سال 1308 و بسیار حساب شده و محرمانه صورت ‌گرفت؛ چون کسی از آن مطلع نبود. تا این‌که پس از سرکوبی شورش توسط ارتش ایران و بازداشت تعدادی از اطرافیان سیمیتقو، مأموران ایرانی دریافتند که جاسوسی انگلیسی در میان شورشیان حضور داشته است. بنا به دلایلی که ما از آن بی‌خبریم، مأمور رکن دو آن زمان، ظنّ قوی داشت که جاسوس مد نظر لورنس است. پس از مدتی تعقیب و گریز، مأموران ایرانی، لورنس را در مدرسه آمریکایی ارومیه پیدا کردند؛ او ادعا می‌کرد کشیشی به نام «جکسن» است و در مدرسه تدریس می‌کند. اما عکس‌های فراوانی که از لورنس عربستان در دسترس بود، کار جاسوس انگلیسی را سخت کرد و مأموران، پس از شناسایی، او را بازداشت کردند.

ماجرای فراری دادن «لورنس عربستان» از زندان قصر

مهمان زندان قصر!
مأموران پس از بازداشت لورنس، موضوع را به علی منصور، استاندار وقت آذربایجان خبر دادند و او که انتظار بازداشت جاسوس انگلیسی را نداشت، از بیم غضب شاه، به سرعت مراتب را طی یادداشتی به تهران منعکس کرد. در این بین، خبر بازداشت لورنس در میان نظامیان ایران پیچیده بود و اگر رضاشاه او را آزاد می‌کرد، به لحاظ ژست‌هایی که می‌گرفت، مناسب نبود و امکان داشت تأثیر مخربی داشته باشد. به همین دلیل، لورنس را در زندان قصر حبس کردند تا ببینند چاره کار چیست؟ سفارت انگلیس، پس از کسب اطلاع از ماجرا، فوراً خواستار آزادی لورنس شد. اما آزادی او، به این سادگی، رسوایی بزرگی به بار می‌آورد.
فرار بزرگ
رضاشاه مسئولیت حل و فصل موضوع را به رئیس شهربانی وقت، یعنی فضل‌ا... زاهدی، مردی که بعدها، در سال 1332، کودتای 28 مرداد را فرماندهی کرد، سپرد. زاهدی، ارتباطات گسترده‌ای با سفارت انگلیس داشت؛ هر چند در اواخر دوران رضاشاه، با عنوان یک آلمانوفیل شهرت یافت. او با بررسی اوضاع، به این نتیجه رسید که باید لورنس را از زندان فراری دهد؛ اما چطور می‌شد این کار را کرد؟ اوایل دوره پهلوی بود و فقط سه چهار سال از آغاز سلطنت رضاشاه می‌گذشت و هنوز قرار نبود آن روی دیگر وی، معلوم باشد. بنابراین، با استفاده از عوامل شهربانی در زندان، تحریک زندانیان غائله سیمیتقو آغاز شد. قرار بود آن ها، شورشی بزرگ را در زندان تازه تأسیس قصر راه بیندازند. تدارک کار چند ماهی طول کشید. در یکی از روزهای سال 1309، با بهانه‌ای که چند و چون آن بر ما معلوم نیست، آشوب در زندان آغاز شد و زندانیان، به جان هم افتادند. درست در همین زمان، سرتیپ فضل‌ا... زاهدی، وارد زندان شد و در پوشش معرکه برپا شده، به طرف سلول لورنس رفت، او را بیرون آورد و به مکان امنی برد. زاهدی چند روزی از لورنس پذیرایی و سپس با هماهنگی سفارت و دربار، او را با احترام، از ایران خارج کرد. نصرا... شیفته در مقدمه کتابش، اقدام زاهدی را، اقدامی سرخود و بدون اجازه دانسته است؛ این ادعا البته مقرون به صحت نیست؛ چون اطلاع شاه از حضور لورنس که طی گزارش علی منصور کامل شده بود، مانع از اقدام خودسرانه زاهدی می‌شد. بنابراین، باید گفت که فراری دادن لورنس عربستان از زندان قصر، اقدامی بود که با دستور رضاشاه و خواست سفارت انگلیس در تهران ممکن شد.
منابع:
سه مرد عجیب؛ نصرا... شیفته(با مقدمه محمد مسعود)؛ انتشارات عطایی؛ تهران؛ 1363
ورود مخفیانه لورنس عربستان به ایران فرار از زندان قصر؛ مجله گزارش؛ شماره 163؛ اردیبهشت 1384
خاطرات لورنس عربستان؛ ترجمه: مسعود کشاورز؛ انتشارات عطایی؛ تهران؛ 1369

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
نصیر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۱/۲۸
0
0
در مورد این فرار باید یک مطلبی خدمت شما عرض کنم .اونم اینکه این فرار توسط سید فرهاد نامی و چند تن از همدستان ایشان صورت می گیره یکی از همدستان سید فرهاد که در هیچ جای اسمی از ایشون نیست شخص هست بنام شاه حسین انارویی (حلاج) از طایفه رشنو و ساکن در منطقه بالاگریوه شهرستان خرم آباد.این فرد عموی پدر بنده بوده و بعد از فرار از زندان قصریاغی بوده و چند سال بعد توسط دوستان خودش کشته میشه.ایشون خودش چگونگی فرار رو واسه بزرگترها تعریف میکنه .باید اینو بگم که شاه حسین تا اراک همراه سید فرهاد بوده و از اونجا با اختلافی که با سید فرهاد پیدا میکنند (فحاشی سید به شاه حسین) البته شاه حسین گفته بود که اگه فرهاد سید نبود حتما اونو میکشتم .خلاصه از هم جدا شده و شاه حسین راه لرستان رو در پیش میگیره.حتی شاه حسین تعریف کرده بود که چطوری در زمان هوا خوری بر سر فروش کشمش و قیمت ان بصورت عمدی سید و همدستانش باهم درگیر میشن و با آمدن سرباز برای جدا کردن زندانیها در یک لحظه ابتدا سید سرباز رو خلع سلاح کرده و سرباز مسلح نگهبان درب رو کشته و شاه حسین هم به گفته خودش اسلحه سرباز دوم رو گرفته و باعث شدن بقیه زندانیها به سمت درب خروجی برن و فرار کنند.
مدیر پایگاه منبع خبر؟
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۴
0
0
طبق مطالبی که در کتاب "سه مرد عجیب" نوشته ؛ نصرالله شیفته ، تعداد لرهایی که از زندان قصر در اون تاریخ فرار کردند بیشتر بوده .
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین