امروز زمان قضاوت افکار است، نه قضاوت ظاهر!!

احسنت دقیقا همینطور است که می فرمایید خود بنده سالهاست از این نگاه به ظاهر افراد گذشته ام یک نمونه چند روز پیش یکی از دوستانم از شهرستان تماس گرفت و در خصوص دوستش که قبلا هم مشاوره هایی از من برای او گرفته بود مطلبی را گفت داستان این بود که دوست ایشان که خانمی بیوه بوده با کارمند آموزش پرورش یکی از استانهای شرقی کشور که اسم نمی برم که البته این آقا ظاهرا مدیر و یا ناظم دبیرستانی بوده متعه می کنند البته این آقا زن داشته و با اینحال بارها به این خانم مراجعه می کند و با کلی وعده و وعید نهایتا با این خانم ازدواج موقت می کنند اما بعد از مدتی بین اینها اختلافی می افتد و مرد که دیگر از اون صرافت افتاده بوده سعی می کند بدون دادن حق و حقوق این خانم بنحوی تمام کند این خانم هم قبول می کند اما مقداری از پول این خان دست این آقا بوده که بواسطه همین امر مزاحمتهایی برای خانم ایجاد کرده بود و مهر ایشان را هم نمی داده تا اینکه با من مشورت کردند گفتم به مسئول حراست آموزش و پرورش مراجعه کنید و با ایشان صحبت کنید حتما کمکتان می کنند این بنده های خدا یعنی دوستم و اون خانم به مسئول حراست آموزش و پرورش اون استان که ظاهرا معمم هم بوده مراجعه می کند و به ایشان داستان را می گویند و نهایتا ایشان قول می دهد با وی برخورد و با صحبت حق و حقوق ایشان را بگیرد و تعهد بگیرد که مزاحم وی نشوند اینها با اعتماد به شخصیت این فرد و حال معمم بودنش خیالشان راحت می شود اما بعد از مدتی خود این آقا شروع به تماس گرفتن با این خانم می کند و در حالیکه یک مرد شصت ساله است از وی تقاضا می کند بیاید با وی ارتباط بگیرد این خانم به او جواب رد داده و می گوید خجالت بکشید من به شما اعتماد کردم و متاسفانه این فرد در طی این دو سه ماه مرتب برای این خانم ایجاد مزاحمت می کند که آخرین بار پیامک بدی را برای ایشان می فرستد و می گوید اون چی داشت که من ندارم که نمی خواهی با من باشی که مجددا این دوستم با من تماس گرفت و گفت محدثه جان بیا اینم اونی که می گفتی آدم مورد اعتمادی است و مشکل دوستم را حل می کنه و حالا خودش شده غوز بالا غوز واقعا سرم درد گرفت به او گفتم هر چه پیام می دهد را ذخیره کنید و از وی شکایت کنید ولی ناامیدانه گفت بعید می دونم رسیدگی بشود چون ظاهرا شخصیت قابل قبولی دارد و مسئول است و تازه معمم هم است گفتم بنظر من شکایت کنید و توکلتونو به خدا کنید با توجه به پیامها و تعداد دفعاتی که به این خانم زنگ زده هر بازپرسی با دیدن این مدارک متوجه می شود که این فرد چه نیاتی دارد و با وی برخورد می کند این را نوشتم که واقعا نمی شود همینجوری از روی لباس و یا ریش و یا حتی جایگاه کاری یک فرد به کسی اعتماد کرد و باید همه جوره حواسها جمع باشد امیدوارم پیام مرا تایید کنید اسم استان را نبردم تا مشکل قانونی نداشته باشه و در ضمن اگر واقعا کسی هم بخواهد پیگیری کند کدی که داده ام کاملا مشخص است که چه کسی است

قطعا افراد را از ظاهر نمی شود شناخت و ممکن است کسی با ظاهر خوب و موجه فردی بسیار کثیف باشد. اما عکسش صادق نیست و کسی که ظاهری غربی شده و ضد اسلامی دارد قطعا باطنش هم خراب است. مگر آنکه حر بشود و در یک انقلاب روحی خود را نجات دهد. سیب ظاهرا سالم شاید داخلش کرم باشد اما سیب ک ظاهرش هم کرم بیرون زده باطنش هم قطعا خرابتر است.

یک جوان مسلمان باید به این حدیث امیر مؤمنان توجه کند که فرمود: «اوحی الله تبارک و تعالی الی نبی من الانبیاء: قل لقومک لا یلبسوا لباس اعدایی و لا یطعموا مطاعم اعدایی و لا تتشکلوا بمشاکل اعدایی فیکونوا اعدایی»؛ خداوند به یکی از انبیایش وحی کرد که به قومت بگو که لباس دشمنانم را نپوشند و غذای دشمنان را نخورند و خود را به شکل آنان درنیاورند که در این صورت جزو دشمنان من شمرده می‌شوند. (7. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 210، ح 3386.)

اینکه فلان شهید قبل از تحول روحی چه بوده و چه تیپی داشته اصلا توجیهی برای آنکه بگویید آن تیپ و رفتارش درست بوده نیست. حر زمانی حر شد که خط یزید را رها کرد. طیب زمانی طیب شد که تاجبخش بودن را با شهادت عوض کرد. شاهرخ ضرغام پشت کاباره فردی پلید بود. اما وقتی اراده کرد و گذشته خود را جبران کرد شد شهید جاویدالاثر شاهرخ ضرغام. شهید آوینی هم همینطور. این شهید بزرگوار بابک نوری هم اتفاقا کارش برای آن ارزش مضاعف دارد که به آن راه غلط گذشته اش پشت کرد و مصعب بن عمیر وار دنیا رها نمود.

اما حالا شما می آیید و آن رویه غلطی که خود این شهدا رها کردند را تقدیس می کنید به بهانه آنکه شهدا قبلا اینطور بوده اند؟
این همان تفکر غلط و انحرافی است که ممی خواهد به هر بهانه ای غربی شدن جوانان را توجیه کند و سرپوش بگذارد.