کد خبر: ۵۹۶۴۵۶
تاریخ انتشار:
نادری:

سیاست‌های آموزشی ادبیات داستانی خلاق را بلعیده است

ناصر نادری، داور جایزه شهید غنی‌پور، معتقد است فضای آموزش رسمی در کشور ما مثل قارچ سمی همه خلاقیت‌ها و شیرینی زندگی دانش‌آموزان را بلعیده و دیگر...

به گزارش بولتن نیوز، از اواسط دهه 80 و به‌ویژه از ابتدای دهه 90 سیر صعودی ادبیات داستانی ایرانی اگر نگوییم روند نزولی به خود گرفته است،‌ دیگر شتاب سابق را ندارد،‌ بسیاری از نویسندگان شاخص حوزه انقلاب،‌ دفاع مقدس و حتی اجتماعی‌نویس‌ها کمتر دست به قلم برده و آثار خلق‌شده در این سال‌ها نیز رمان دندان‌گیری از آب در نیامده است. عدم معرفی برگزیده بخش ادبیات در دوره‌های متعدد جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل‌احمد در این سال‌ها خود گواه این ادعاست. کنار این سکوت نسبی نویسندگان شاخص دهه‌های 70 و 80،‌ جوان‌گرایی البته در ادبیات داستانی دهه 90 رشد یافته و آثار خوبی از نویسندگان جوان در این سال‌‌ها منتشر شده است، با این حال منتقدان بر این باورند که در دهه 90 ما با تولید انبوه اما ضعیف آثار ادبیات داستانی روبه‌رو هستیم.

به‌‌باور این گروه داوری‌، سهولت در چاپ، شتابزدگی و تعدد مراکز عرضه داستان کوتاه، مسئله‌های نازل و شخصی نویسندگان، نبود دردمندی و رسالت اجتماعی‌، نبود اقلیم‌ها و گویش‌های محلی در داستان‌ها‌، استفاده از مفاهیم و دغدغه‌های تکراری در رمان‌های اجتماعی از جمله مهمترین ضعف‌های داستان کوتاه در سال‌های اخیر بوده است. اما در حوزه رمان نیز وضعیت چندان مطلوب نیست‌، داوران جوایز مختلف ادبی‌، منتقدان و... معتقدند که رمان ایرانی در سال‌های اخیر گرفتار عجول بودن نویسندگانش شده است، از این رو رمان‌های ناپخته،‌ گرفتار ضعف‌های تکنیکی و ساختاری فراوان در این سال‌ها منتشر شده است.

در این میان ادبیات کودک و نوجوان نیز وضعیت مناسبی ندارند،‌ این ادبیات از دوران اوج خود در دهه‌های 70 و 80 در دهه 90 فاصله گرفته و امروز دیگر چندان رنگ و بوی گذشته را ندارد،‌ با وجود فعالیت نویسندگان در این زمینه اما مشکلات اساسی در ادبیات حوزه کودک ونوجوان وجود دارد،‌ مشکلاتی که اگر حل نشوند آسیب‌های دائمی به همراه دارند.

ناصر نادری، نویسنده و داور جشنواره شهید غنی‌پور، معتقد است که برخی عوامل در ضعف ادبیات کودک و نوجوان در سال‌های اخیر دخیل هستند‌، از جمله مهمترین آن‌ها فرهنگ سیاست‌زده و اقتصاد بیمار است. متن این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

* سوال: ادبیات کودک و نوجوان در دهه 90 به باور بسیاری از کارشناسان این حوزه پویایی گذشته را ندارد،‌ یکی از دلایلی که برای این موضوع بر شمرده می‌شود‌، تعدد کمی آثار منتشره است،‌ انتشار آثاری که نتوانسته‌اند کیفیت را نیز همراه خود سازند. نظر شما در این زمینه چیست؟

بله متاسفانه همین‌طور است. ببینید همه پدیده‌های اجتماعی به نحوی از انحا در هم تنیده و مرتبط هستند ادبیات و هنر جدا از اقتصاد، سیاست، مدیریت، رسانه و فرهنگ نیست،‌ همه این عناصر به هم ارتباط دارند، اگر در هر یک از این موارد آشفتگی و شلختگی پدید آید در سایر پدیده‌ها هم تأثیرگذار است، در دهه 90 شاهد تسلط رسانه‌های غیر کاغذی و فضای مجازی در ذهن کودکان و نوجوانان هستیم، رسانه‌های کاغذی به تدریج رنگ می‌بازند، وقتی ذائقه مخاطبان را امواج فضای مجازی شکل می‌دهد دیگر کتاب و مجله کاغذی کوچک‌تر می‌شود، سخت است قبول آن ولی رنگ می‌بازد، وقتی بازارهای رایانه‌ای و دیدن فیلم‌های مهیج از طریق رسانه‌های دیداری و شنیداری جزوه عادت‌های روزانه کودکان و نوجوانان می‌شود، رسانه‌های کاغذی از اولویت اول خارج می‌شوند.

وقتی ترجمه آثار ادبیات داستانی در آثار تألیفی غلبه می‌یابد، ذائقه‌های مخاطبان تغییر می‌کند، وقتی ناشران به پدیدآورندگان وطنی روی خوش نشان نمی‌دهند و اقتصاد بیمار و افسار گسیخته سایه سنگین خود را در زندگی نویسندگان می‌اندازد، خلاقیت رنگ می‌بازد.

وقتی مدیریت‌های فرهنگی به ویژه در بخش دولتی سیاست‌زده می‌شوند و از آفت‌های کم سوادی، عدم شناخت نیازهای مخاطبان، عدم درک حرفه‌ای از ماهیت رسانه، عدم تعامل سازنده با جهان، رانت‌خواری و غیره برخوردار می شود، بدیهی است محصولات فرهنگی و هنری نیز از سطح کیفی تنزل پیدا می‌کنند.

وقتی در فضای آموزش رسمی کنکور تابو می‌شود و مثل قارچ سمی همه فعالیت‌ها، خلاقیت‌ها و شیرینی‌های زندگی دانش آموزان را می‌بلعد، آیا فضایی برای به رسمیت شناختن ادبیات داستانی خلاق و تالیفی باقی می‌ماند؟ اگر دهه 90 و آثار داستانی آن به چنین وضعیت چالش‌برانگیزی رسیده باشد، ناشی از عوامل مختلف فرهنگی، آموزشی، اقتصادی، سیاسی ومدیریتی است و یک شبه رخ نداده است.

* سوال: داوری جشنواره شهید غنی‌پور و حضور در سازمان پژوهش و... قاعدتاً تصویری از وضعیت سال‌های اخیر کتاب‌های کودک و نوجوان پیش روی شما مجسم کرده است‌، با این وصف مهمترین اشکالات ادبیات کودک در دهه فعلی را چه می‌دانید؟

اشکالات ادبیات کودک در دهه 90 عبارتند از: تسلط ترجمه و تالیف به دلیل سودگرایی افراطی برخی ناشران و البته بالا بردن هزینه‌های مواد اولیه چاپ، نقد رویه و سبک زندگی حرفه‌ای در بین نویسندگان کودک و نوجوان به دلیل بحران اقتصادی و مالی، عدم خلاقیت و جذابیت در سوژه‌یابی و پرداخت داستانی و کتاب سازی و فاصله گرفتن با ذائقه و نیاز مخاطب امروز، ضعف دانش حرفه‌ای در بین ناشران و عدم رعایت استانداردها و سنجش‌های کیفی در حوزه نشر کتاب، عدم ارتباط سازنده با جهان و حضور کمرنگ ناشران و نویسندگان در محافل ادبی و نمایشگاه‌های کتاب در جهان با وجود قابلیت های متنی و تصویرگری در برخی کتاب‌های کودک، ضعف دانش و کمبود مطالعه حرفه‌ای در بین پدیدآورندگان ادبیات کودک.

سیاست‌زدگی و گروه‌گرایی غیراخلاقی در جشنواره‌های کتاب دولتی و خصوصی، عدم تربیت نسل جدید نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان، ضعف در ارکان مدیریت کلان در حوزه نشر کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و عدم درک جامعه و واقع‌بینانه از جامعه امروز و جهان.

* سوال: چرا ژانر ادبیات نوجوانانه اعم از رمان یا داستان کوتاه با وجود این همه اثری که منتشر شده است،‌ هنوز یک مقوله پا در هوا و معلق است؟ تکلیف مخاطب و نویسنده با این ژانر مشخص نیست، خصوصاً اینکه بر خلاف ژانر کودک ژانر نوجوان نتوانسته خود را تثبیت کند،‌ ماجرا چیست؟

برخی روانشناسان معتقدند نوجوانانی فاصله‌ای است بین دنیای کودکی و جوانی، یک ماهیت سیالی که قاعده‌ناپذیر است. ظاهراً همین مثال در ادبیات داستانی نوجوان ایران نیز احساس می‌شود و این در حالی است که شالوده شخصیت انسان‌ها در همین دوره شکل می‌گیرد، شاید صعوبت و سختی کار برای این دوره باعث کم توجهی ناشران و نویسندگان شده باشد، چون درک زبان و ذهن سیار نوجوانان کار سختی است، در مدارس دوره راهنمایی و متوسطه اول کنونی سخت‌ترین دوره برای معلمان و مدیران همین دوره است، البته در این میان برخی ناشران در حوزه رمان نوجوان حتی در بخش تألیف، آثار ارزشمندی منتشر کردند. اما با توجه به آمار جمعیت و تکثیر ذائقه‌های مخاطبان نوجوان پاسخگو نیست.

در گونه‌هایی از داستان‌های کوتاه، کمبود و فقر بیشتری وجود دارد، شاید دلیل عمده آن هم اقتصادی است و هم ناشران کمتر به سراغ مجموعه قصه می‌روند و هم حق‌التالیف‌ها نسبت به رمان بسیار کمتر است.

* سوال: توجه ما به ادبیات نوجوان مانند ادبیات کودک نیست،‌ نه چندان در داخل روی آن مانور می‌دهیم و نه در محیط‌های بین‌المللی‌، آیا این ژانر اختراع ماست؟ یا اینکه چون طبق استاندادرهای جهانی پیش نرفته‌ایم‌، توجهی هم به آن نمی‌کنیم؟

با کمال تاسف به همین توصیف اسفناک شما از ساحت ادبیات داستانی نوجوان در ادبیات داستانی کودک هم قابل تعمیم است مگر در ادبیات کودک با محافل ادبی جهان در ارتباط هستیم؟ به استانداردهای کتاب‌سازی در این حوزه رسیده‌ایم؟ من شکاف و فاصله زیاد و معناداری در دو حوزه ادبیات کودک و نوجوان نمی‌بینم، البته وضعیت در ادبیات کودک کمی بهتر است،‌ اما چالش‌ها و اشکالات تا حدود زیادی مشترک است، برای مثال غلبه ترجمه بر تالیف در هر دو حوزه دیده می‌شود.

منبع: خبرگزاری تسنیم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین