کد خبر: ۵۸۹۹۴۰
تاریخ انتشار:
قطعه: آقای درون عکس ها

صفدری: برای رهبرم حضرت امام خامنه ای مد ظلله العالی

شعری از محمدحسین صفدری در مدح رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله امام خامنه ای در این مطلب منتشر می شود.

به گزارش بولتن نیوز، شعری از محمدحسین صفدری در مدح رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله امام خامنه ای در این مطلب منتشر می شود:

 

صفدری: برای رهبرم حضرت امام خامنه ای مد ظلله العالی

 

خیره می شوم
به عکست که روبروست
عکست
که همیشه روبروی من بوده است .
دستم نمی رسد
به دستهای روشن ماه گرفته ات
دستهایی که واقعی تر از دستهای آبی خداست .
ماهتاب نشسته بر دستهای شماست که مرا می برد
درون عکس هایی که من آن ها را
نگرفته ام از شما
و تابلوهایی که من آنها را
نکشیده ام از شما .
دستهای شما همیشه روشن بوده اند
در ازدحام عکسهایی که از لبخند شما گرفته اند
عکاسان بیشمار
دوربین های متبرک .
چشمهای شما مملو از ستاره بوده اند
در آمیزش رنگ های درونِ تابلوهایی که از شما کشیده اند
نقاشان بیشمار
قلم های متبرک .
دستهای شما عطر جاودانه ی هفت آسمان را دارد
و ضریح چشمهای مبارکتان
که روبروست
روبروی من
درون عکس هایی که من ندیده ام
حتی هنوز
و تابلوهایی که من نداشته ام .
از شما چه پنهان است
پیوسته در میان همه ی عکس های رنگی و نشسته در وضوحی کامل
که از شما گرفته اند
سراغ از دستهایتان گرفته ام
بی اختیار
و چشمهایتان که برقرار و همیشگی ست
مرا برده اند
میان ابرهای باران ریز
کوهستانهای پر از برف و آب
میان جمعی از جهادگران عشق و مودت و ایثار
و من نه آن که گریزان از این واقعه ی لبریز بوده باشم
سخت نشسته ام
روبرو
چشم دوخته ام
به آنچه که برای من ، همیشه عزیز بوده اند
چفیه ای که با خود از مرزهای نجابت و ایثار و نخل آورده ای
به عمامه ای که آشناست
به عبای نازنین شانه ات
به تسبیحی که مطّهر است
به انگشتری عقیق عشق
به آقایی که درون قاب های بیشمار دیده ام
ایستاده و صبور
به مولایی که نشسته در نجابت ایوانی از جمکران و جماران
با چشمهایی از آینه هایی سرخ و سبز
و این
تمام دارایی من از تمام خاطرات گذشته است .
شما را که ندیده ام از نزدیک
سهم من از تبرک چشمانِ باران ریزِ عارفانه ات
یا از قداستِ دستهای نشسته بر شانه های این زمین
تنها ،
خیرگی من است در انبوه عکس های روبرو
عکس هایی که دیده ام
عکس هایی که بوسیده ام
عکس هایی که برده ام
به یادگار
درون خانه هایی که یاران من از خشت خشت آن ، نام تو را یافته اند
و مهر تو را که برقرار و همیشگی ست .
آقای من ای ماهِ نشسته در میان این قاب های بیشمار
مولای من ای بی نهایت اشراق
ای سبزنرین بهار
آبی ترین آسمان
ای زلالترین دریا
خیره می شوم
به عکست که روبروست
عکست
که همیشه روبروی من بوده است
و باز
دستم نمی رسد
به دستهای روشنِ ماه گرفته ات
دستهایی که واقعی تر از دستهای آبی خداست .
و این
ماهتاب نشسته بر دستهای مبارک شماست که می برد
مرا
به افق های روشنی در میان کلمات
به بیابان های گرمی از شیدایی
به جنگل های نجیبی پر از سکوت
به آبشارانی از نجواهای بلند
به ایوان کوچکِ خانه هایی از دلهای دردمند .
دستهای شما همیشه روشن بوده اند
و حتی نگاه نافذ کبریایی تان که مملو از ستاره هاست
و چشمهایتان
که جهان مرا به حُزنی عجیب
به یک شادی غریب
به نجابت خدایی که آرام آمده است
و نشسته است در میان دعاهایتان
پیوند می زنند .
آقای من ای مظلوم ترین مرد
مولای من ای انباشته از درد
از شما چه پنهان است
کمی دلگیر و دلتنگ از این واقعه ی سخت ناگزیرم
از این سهم ناچیز
که ندیدنت خارج از قاب های بیشمار
که نیافتنت میان جمع
که نبودنت در آن روبرو
اگر چه گران و سخت دردناک و کمی هم غمگنانه است
اما
با این وجود
سرخوشم
سرخوشم از این قاب های بیشمار
که در این روبروست
روبرو
در آستانِ مقدسِ خانه ای که به نام خدا مزین است
و یا
نشسته بر شانه ی دیوار خانه ای که هنوز پابرجاست
از ایوان و حوض و ماهی و کبوتر و انار
به نام خودت
به جان خودم
که خواستار نبودن این دو دنیای غریب مانده ام
سرخوشم
سرخوشم از این که هنوز می خندی
میان همین عکس های ساده ی بیشمار
سمت روشنِ طاق هایی پر از شمعدانی
در خانه هایی که سرشار از کودکان یتیم مانده اند
روبروی تمام جهان
روبروی تاریخی که به زانو نشسته است
مقابل وحی و آفرینشِ کلامت که پیغمبریست
مانند پدری که سخت آشفته ی فرزندانِ دردآشنای خود است
مقابل نگاهت
که سرشار از آب و آه و ذوالجناح و سرو و صنوبر است
مقابل دستهایت که ذوالفقاری دارد
ای ماه من ای انباشته از درد
آقای من ای مظلوم ترین مرد .

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین