کد خبر: ۵۸۴۹۶۶
تاریخ انتشار:

طرح افزایش روزهای فروش نیم‌بهای آثار سینمایی در بوته نقد

مطابق رسم همیشگی و منطبق با فرهنگ جامعه سینمایی ایران، با پایان یافتن جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، سال جدید سینمای ایران تحویل می‌شود.

به گزارش بولتن نیوز، خوشبختانه طی چهار سال 1392 تا 1395، تحویل سال سینمای ایران، همواره با آرامش و چشم‌اندازی شفاف و توام با شاخص‌های رو به رشد همراه بود. چشم‌اندازی که علاوه بر تولیدات متنوع سینمایی، نوید دهنده تحقق اصل کیفیت‌گرایی بر کمیت‌گرایی بود.
درست بر همین اساس بود که با استناد به رشد شاخص‌های اقتصادی، نتیجه آن آهستگی و پیوستگی را می‌شد در حرکت رو به رشد سینمای ایران به وضوح به مشاهده کرد اما روزهای پرتلاطمی در راه بود!

** زلزله به مقیاس گیشه!
گویا بنا بر حکم تقدیر، در برگه‌های تقویم تحویل سال سینمایی در 1396، خبری از آن حرکت آهسته و پیوسته نبود! هنوز نَفَس سینماگران و سینمادوستان از خوشحالی تحویل سال جدید هنر هفتم به آرامش نرسیده بود که تکانه‌ای شدید در رسانه‌ها شوک اول را به این جشن سال نو وارد کرد! آن خبر همان اجرایی شدن طرح شناورسازی قیمت بلیت‌های سینما از 12 تا 20 هزار تومان بود که نشان از نرخ رشد 20 تا 100 درصدی داشت!
خبری که نه تنها به مثابه کشیدن ترمز دستی ماشین رشد اقتصاد سینمای ایران بود که با بلند شدن صدای اعتراض مخاطبان سینما آن هم در ایام نوروز و مخالفت اهالی این هنر مواجه شد. طرحی که نشان می‌داد مطرح کردن آن بدون نگرش کارشناسی صورت گرفته و خوشبختانه به دلیل دامنه وسیع مخالفت‌ها از سوی تولیدکنندگان محصول سینمایی (سینماگران) و مصرف‌کنندگان این محصول (مخاطبان) در همان بهار 1396 به محاق نسیان سپرده شد.
هنوز تب و تاب این تکانه چند ریشتری از فضای سال نو سینمای ایران رخت بر نبسته بود، که بار دیگر ممانعت سینماهای حوزه هنری از اکران برخی فیلم‌ها از یک سو و از سوی دیگر عدم همکاری صدا و سیما در پخش تیزر برخی از آثار سینمایی به عنوان پس‌لرزه های آن زلزله اصلی، سایه تلخش را بر اکران نوروزی انداخت.
خوشبختانه برگ‌های دفتر سینمای ایران طی چهار سال گذشته چنان مملو از روزهای موفق بود که سینماگران و مخاطبان، با آن تکانه نوروزی و پس‌لرزه‌های آن به چشم اتفاقی نه چندان بزرگ کنار آمدند و دل بستند به فصل دوم اکران‌های نوروزی و سپس فصل داغ تابستان و گیشه پرفروشش! اردیبهشت و خرداد سینمای ایران سپری شد. طراوت بازگشته به گیشه‌های سینما به سبب اکران فیلم‌هایی چون «نهنگ عنبر 2: سلکشن رویا»، «خوب، بد، جلف» و «گشت 2» زمینه‌سازی شد، برای آغاز تابستانی داغ و دلچسب و حرکت مجدد سینما به سمت فتح رکوردهای جدید در بدنه اقتصاد سینمای ایران.
سینمای ایران در سال 1396 بر اساس همین تکانه‌ها و اتفاقات روزگار خود را سپری کرد و در نهایت با همت و خواست هنرمندان و همراهی مسئولان توانست با وجود آن تکانه‌ها، رکورد مالی بسیار خوبی از خود به جای بگذارد به شکلی که به پرفروش‌ترین سال تاریخ سینمای ایران با فروش بیش از 140 میالیارد تومان بدل شد ولی انگار روزهای پرتلاطم‌تری در راه بود!

** می خواهم زنده بمانم!
بعد از آغاز بهار سینمای ایران در بهمن 1396 و رسیدن آن به فصل اکران بهار 1397 بار دیگر روزهای خوب با سینما همراه بود تا آرام آرام بهار همیشه دلچسب جای خود را به تابستانی داد که قرار بود بطن اتفاقات درون آن گرمتر از ماه‌های فصلش باشد!
روزهای گرم تیرماه که آغاز شد، دوستداران سینما از یک سو و دست‌اندرکاران هنر هفتم از سوی دیگر، انتظار داشتند گرمای آتشین تابستان (مطابق چهار سال گذشته) بار دیگر حرارت گیشه‌های سینما را افزایش دهد؛ اما تکانه خبری دیگر این بار با چند ریشتر بیشتر از زلزله بهاری سال 1396، جغرافیای سینمای ایران را لرزاند! خبر این بار ظاهری شیرین داشت؛ اما در معنا تلخ بود و گس!
در حالی که زمزمه‌هایی از سوی «محمد قاصد اشرفی» رئیس انجمن سینماداران و «غلامرضا فرجی» سخنگوی شورای صنفی نمایش در راستای افزودن به روزهای فروش بلیت نیم‌بها در طی هفته از یک روز به دو روز در رسانه‌ها مطرح شد؛ بار دیگر کارشناسان، منتقدان و اهالی سینما دامنه اعتراضاتشان را رسانه‌ای کردند. مشکل اصلی اینجا بود که اینبار خبری از مخالفت مخاطبان به عنوان یک سوی کفه ترازوی اقتصاد بازار سینما نبود.
دلیل آن هم واضح بود؛ چرا که با توجه به شرایط اقتصادی عموم مردم، نصف شدن قیمت بلیت سینماها از یک روز به دو روز در هفته، خبری خوشایند بود. اما نباید فراموش کرد که در بحث اقتصاد هنر، به ویژه هنر سینما که به شکل صد در صدی وابسته به گیشه است، تکیه کردن به نگاه کمی با هدف افزایش عددی مخاطبان و عبور از کیفیت اجرای این طرح، نه تنها خوشایند نیست که در گذار یک دوره میان‌مدت به بلندمدت، می‌تواند آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری را در مسیر شکوفایی اقتصاد سینما به همراه داشته باشد.
در این باره «محمد شایسته» از تهیه‌کنندگان شناخته‌شده سینمای ایران در گفت‌وگو با ایرنا با تاکید بر صدمات اجرایی شدن این طرح در مسیر ارتقای اقتصاد سینمای ایران می‌گوید: تورم به عنوان یکی از شاخص‌های مهم اقتصادی در هر فعالیت مالی باید به عنوان یکی از اهداف سیاست‌های کلان کار تولیدی در نظر گرفته شود. سینما نیز به عنوان هنری بر مبنای تولید که بر مدار عرضه و تقاضا استوار است از قاعده تبعیت از تورم خارج نیست. وقتی هزینه تولید یک اثر سینمایی به شکل میانگین نزدیک یک میلیارد تومان است، در اکران باید حداقل کف فروش سه میلیاردی داشته باشد تا بتوان آن فیلم را در گیشه و نگاه اقتصادی موفق دانست اما وقتی مدار برنامه‌ریزی و شاخص‌های اجرایی مدیریت بازار سینما بر نگاه کمی استوار شود، مسلم است که نخستین قربانی آن «کیفیت» است.
تهیه‌کننده آثار سینمایی چون «طلا»، «قانون مورفی» و «زیرنظر» با یادآوری این نکته که برای ترغیب و تشویق مخاطبان برای حضور آنها در سالن‌ها و تهیه بلیت آثار سینمایی، نباید به مولفه‌های هیجانی رجوع کرد، خاطرنشان می‌کند: وقتی مخاطبان به ارائه یک محصول با نصف قیمت عادت کنند، آن زمان است که تنها همان دو روز در هفته را برای رفتن به سینما انتخاب می‌کنند. نتیجه این امر خالی شدن سالن‌های سینمایی در پنج روز دیگر هفته است. در آن دو روز هم قرار نیست معجزه‌ای رخ دهد که تعداد صندلی‌ها افزایش پیدا کند. شاید در آن دو روز ما از نظر شاهد پر شدن صندلی‌های سینما باشیم؛ اما با سرشکن کردن تعداد مخاطبان آن دو روز در پنج روز بعدی، نه تنها با رشد فروش آثار سینمایی مواجه نیستیم، که دقیقا عکس آن اتفاق خواهد افتاد.
مساله بعدی که باید به آن توجه کرد پرهیز از ایجاد هیجان مقطعی است. بدون هیچ شکی در آغاز اجرایی شدن این طرح، مخاطبان استقبال بسیار خوبی از آن به عمل خواهند آورد؛ اما با فروکش کردن این هیجان، بار دیگر تعداد مخاطبان سینماها در همان دو روز نیز کاهش خواهد داشت و این یعنی تحقق معادله «باخت - باخت»! با عادی شدن این اتفاق از یک سو سینماها در طول هفت روز هفته مخاطبان خود را از دست می‌دهند و از سوی دیگر، تولیدکنندگان نیز برای کاهش قیمت نهایی اثر تولیدی‌شان برای جلوگیری از ضرردهی، ناگزیر به افت کیفی آثارشان خواهند بود. مخاطبان نیز در مواجه با آثار نازل بار دیگر با سینماها قهر خواهند کرد و در همان دو روز بلیت نیم‌بها نیز حاضر به حضور در سالن های سینمایی نیستند. مسلم است که ادامه این روند می تواند به قطع جریان حیات رو به رشد بازار سینمای ایران و در نگاه کلان‌تر اقتصاد این هنر منتج شود. اتفاقی که سایه تلخ آن، یک دهه قبل در سینمای ایران به وجود آمد و به تازگی در طی سه، چهار سال اخیر است که سینماگران در حال تجدید حیات شریان زخم‌خورده اقتصاد این هنر هستند.»

** دو به علاوه دو پنج نمی‌شود!
«علی سرتیپی» تهیه‌کننده و مدیر پردیس سینمایی کوروش در گفت‌وگو با ایرنا با اشاره به این مساله که در اجرایی کردن افزایش روزهای فروش بلیت نیم‌بها از یک به دو روز در هفته، باید کار کارشناسی بیشتر و نگاه‌های آماری و اقتصادی مدیریت شده مدنظر قرار گیرد، می‌گوید: شکی وجود ندارد که دغدغه تمامی مسئولان سیاستگذار سینما و دست‌اندرکاران و اهالی فن هنر هفتم، جذب حداکثری مخاطبان به سالن‌های سینماست، در این میان اما شاخصه‌های متعددی در مسیر تولید تا اکران آثار سینمایی وجود دارد که به نوعی به عنوان هزینه تولید فیلم‌ها تمام می‌شود. وقتی فیلمی تولید می‌شود برای رسیدن به اکران باید چرخه‌های متعددی مثل تبلیغات، قرارداد با شرکت‌های توزیع و پخش‌کننده و سینماداران به امضا برساند که تمامی آنها هزینه‌بَر است.
حال در این میان وقتی تهیه‌کننده یا شرکت پخش‌کننده با چالشی مانند نیم‌بها شدن بلیت فیلم‌ها مواجه می‌شود، مشخص است که در تکثیر آثار سینمایی برای انتقال و اکران آنها به سالن‌های مختلف از کیفیت نسخه‌های کپی شده در قیاس با نسخه اصلی می‌کاهد. در این میان سینماداران هم هستند؛ مسلم است که هزینه نگهداری و میزبانی از مخاطبان سینما طی آن دو روز بلیت نیم‌بها با دیگر روزها تفاوتی ندارد؛ اما وقتی سالن‌های آنها تنها دو روز از هفته مملو از مخاطب باشد و پنج روز دیگر از آنها استقبالی نشود، در بحث هزینه و فایده، آنها فقط با معادله‌ای مواجه خواهند بود که تنها به یک واژه ختم می‌شود و آن هم «ضرر» است!»
تهیه‌کننده آثار سینمایی چون «پل چوبی»، «فصل انار» و «جیب بر خیابان جنوبی» با اشاره به این که وقتی صحبت از عدم حمایت دولتی و نبود یارانه در تولید آثار سینمایی می‌شود، باید توجه داشته باشیم که سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان با مختصات و پیش‌فرض‌های دقیق‌تری دست به تولید فیلم بزنند، تصریح می‌کند: وقتی مشخص شود که تولید یک محصول بیشتر از منفعت متوجه ضرر خواهد بود هر فکر منطقی حکم بر عدم تولید خواهد داد. خب کافی است در مقابل واژه صنعتی و تجاری مانند سینما، واژه «ضرر» را قرار دهیم، نتیجه معادله مشخص است! آیا اتفاقی تلخ‌تر این هم در مسیر تعالی اقتصاد هنر ممکن است؟! سینما برای مخاطبان شاید صرفا هنر باشد اما برای دست‌اندرکاران آن بیشتر یک معادله و منطق ریاضی است و در هیچ منطق ریاضی، حاصل جمع دو با دو، پنج نمی‌شود!
در جهان تولید آثار سینمایی، عموما وقتی در تیتراژ فیلم‌ها به این موضوع اشاره می‌شود که «این فیلم بر اساس داستانی واقعی تولید شده است»؛ اقبال و توجه مخاطبان به آن بیش از همیشه خواهد بود؛ چرا که شریک شدن در تجربه‌ای حقیقی، آن هم بر پرده نقره‌ای و با چاشنی جادوی سینما، بدون آنکه خود مخاطب سهمی در فعل آن داشته باشد، بسیار هیجان‌انگیز است.
اما گویا در نقل روایت واقعی آسیب‌های اجرایی شدن افزایش طرح روزهای فروش بلیت نیم‌بهای آثار سینمایی و عواقبی تلخی که با خود به همراه خواهد داشت، نگارنده را به این سو سوق می‌دهد که به خود و به شما خوانندگان پیشنهاد دهد که «هر چند این یک گزارش واقعی است؛ اما اگر آن را نخوانیم بهتر است!» و شیرین‌تر آنکه امیدوار باشیم در مطرح و اجرا کردن چنین طرح‌هایی ابتدا کار کارشناسی و آماری به شکل دقیق صورت گیرد تا بتوانیم پیش از وقوع، از تکانه‌ها و لرزه‌های چند ریشتری در گیشه سینما و آسیب‌های آن در اقتصاد این هنر پر سود جلوگیری کنیم! پس به امید آن روز...

منبع: ایرنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین