کد خبر: ۵۵۶۴۵۱
تاریخ انتشار:

پاسخ کوبنده شاعر آیینی به تهدیدات ترامپ

جدیدترین سروده شاعر اهل بیت حسن لطفی در رسای امام هشتم(ع) وپاسخ به تهدیدات ترامپ را دراینجا بخوانید.

به گزارش بولتن نیوز، جدیدترین سروده حسن لطفی شاعر اهل بیت(ع) در رثای علی ابن موسی الرضا(ع)و پاسخ به تهدیدات توخالی رئیس جمهور آمریکا را در اینجا بخوانید.

قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبه‌ای یمنی
قسم به برق دو چشمی حسینی و حسنی
"قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یمُت یرنی

که ایستاده بمیرم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی"

فقط علیست که باید خود انتخاب کند
مرا بنا کند او یا مرا خراب کند
"به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"

علیست نعره طوفانی ام خدا را شکر
رسید امام خراسانی‌ام خدا را شکر

مرا کشاند قراری هزار شکر آقا
مرا رساند قطاری هزار شکر آقا
رسیده‌ام پِیِ کاری هزار شکر آقا
دوباره این حرم آری هزار شکر آقا

رسیده ام بتکانی مرا زغیرِ رضا
رسیده که شوم عاقبت به خیرِ رضا

در این شلوغی زائر یک آشنا کافیست
در این هجوم ملائک همین دعا کافیست
برای این همه غم یک رضا رضا کافیست
برای اذن دخولم سلام ما کافیست

که السلام علی: یابن فاطمه آقا
که یا امام رضا یابن فاطمه آقا

میان آینه کاری و شمسه کاری ها
میان این همه خادم میان زاریط۱ ها
کنار زمزمه ها در جوار قاری ها
رسیده‌ام پس از این ثانیه شماری ها

میان اینهمه گیرم که آخری باشم
چه می شودکه برای تو"حِمیَری "باشم

اگر نبود درِ این حرم پناه نبود
برای شانه‌ی ما هیچ تکیه گاه نبود
اگر نبود علی کعبه قبله گاه نبود
اگر نبود رضا دل که روبراه نبود

هزار شکر که مشهد هوای ما را داشت
اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت

رسیده ام برسانی مرا به میقاتت
مرا ببر ملکوتت ببر ملاقاتت
ببر کنار خدا تا ظهورآیاتت
مرا شراب کن از مستیِ مناجاتت

"پرستشی که مدام است می پرستی ماست
شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست"

شبی که اهل حرم شد دلم در آن شبِ سرد
شبی که از روی ویلچر بلند شد آن مرد
شبی که از سرطانش خلاص شد بی درد
شبی که دخترکی لال تا زبان وا کرد

به گریه گفت پدر نام مادرش بردی؟
چرا شکایت آقا به خواهرش بردی؟

شبی که باز برای گدایی آمده بود
دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود
که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود

رسید وگفت که سر زیر دِین آوردم
سلامی از حرمین حسین آوردم

اگر ز گرمی ما دشتِ سیستان گرم است
اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است
که پشت خاکم از این خاک آستان گرم است
هزار شکر تو هستی که پشتمان گرم است

چه غم که سید ما سیدی خراسانیست
و این فلات پر از قاسم سلیمانیست

بگو به بانگ مگس این عقابِ الوند است
که این دیار پر از قله ی دماوند است
رضاست آنکه بر این خاک سایه افکنده‌است
بگو به آل سعود و یهود بازنده‌ است

بگو به دشمن ایران مکن خیال دگر
قرار ما همه تا بیست وچار سال دگر

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین