کد خبر: ۵۲۷۴۶۸
تاریخ انتشار:
گفت‌وگو با بهداد بابايي به انگیزه هشتمین سال درگذشت پرویز مشكاتيان

هنر خود را آلوده نكرد

بابايي درباره مشي پرويز مشكاتيان در گروه عارف سخنان خود را اين‌گونه ادامه مي‌دهد: استاد به عنوان آهنگ‌ساز و سرپرست گروه با...

گروه تئاتر و موسیقی: مهرماه سال ١٣٨٨ پيكر سرو آزاد ايران به زادگاهش نيشابور بازگشت. در سوگ او هم‌شهريانش سازهايشان را كفن پوشاندند. ٣٠ شهريورماه مصادف با درگذشت موسيقي‌دان برجسته ايران پرويز مشكاتيان بود؛ او كه مضرابش آزادي‌بخش بود و براي هيچ کسی فرود نيامد و با پروازش «خزان» در «كوچه باغ‌هاي نيشابور» جاودان شد. او كه بر «بيداد» خزان نيز صبوري كرد و «سرو آزاد» ماند.

هنر خود را آلوده نكرد


به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه شرق، به بهانه سالروز درگذشت او با بهداد بابايي گفت‌وگويي کردیم كه در ادامه خواهد آمد. بهداد بابايي از مشكاتيان مي‌گويد؛  از اينكه مضرابش آزادانه نواخته مي‌شد و ابتدا ساز دلش بعد ساز دستش را كوك مي‌كرد.


بابايي مي‌گويد: سعادت برخورداري از نعمت ارتباط نسبي با استاد مشكاتيان مرا در مواجهه مستقيم با موسيقي جدي ايراني قرار داد و به اين وادي كشاند. به تشويق ايشان از هفت‌سالگي آموختن نوازندگي سه‌تار را در محضرشان آغاز كردم و اين تلمذ تا پايان عمر پربار ايشان همچنان ادامه يافت؛ البته آموخته‌هاي بنده از استاد محصور و منحصر به موسيقي نبود، بلكه در كنار آموزه‌هاي موسيقايي، اشراف و اشتياق ايشان به شعر و ادبيات اين سرزمين در شكل‌گيري ذهنيت ادبي من مؤثر بود تا جايي كه رشته تحصيلي دانشگاهي خود را نيز زبان و ادبيات فارسي برگزيدم و اقبال من به شعر و ادبيات در گرو همنشيني با اوست و نيز از منش، رفتارها و شيوه زيست او به اندازه بضاعتم درس‌ها گرفتم.


از او درباره همكاري‌اش با گروه عارف مي‌پرسم، مي‌گويد: حدود سال‌هاي ٦٩ – ٧٠ مشكاتيان از من خواست كه به عضويت در گروه عارف بپيوندم. اعضاي گروه عارف از دوستان خوب بنده بوده و هستند. استاد بر اين پيشنهاد پافشاري كردند ولي من در آن زمان درگير پرداختن به كارهاي خود بودم تا اينكه سال ٧٣ ايشان به من تكليف كردند كه به گروه بپيوندم و از آن تاريخ به عنوان تك‌نواز به عضويت گروه عارف در آمدم. طي اين همكاري در اجراهاي متعدد در داخل و خارج از كشور حضور داشتم. در ضبط و ثبت چندين كاست و سي‌دي با اين گروه همكاري كردم و اين همراهي تا پايان كار گروه عارف همچنان برقرار بود.

هنر خود را آلوده نكرد


بابايي درباره مشي پرويز مشكاتيان در گروه عارف سخنان خود را اين‌گونه ادامه مي‌دهد: استاد به عنوان آهنگ‌ساز و سرپرست گروه با جديت و وسواس بسياري گروه را رهبري مي‌كردند و سر تمام جلسات تمرين حضور داشتند، احيانا اگر كاري پيش مي‌آمد و نمي‌توانستند در جلسه تمرين حاضر شوند، تمرين آن روز را كنسل مي‌كردند؛ در جلسات تمرين با دقتي مثال‌زدني كوك همه سازها را چك مي‌كردند و از درست‌بودن فواصل و تنظيم‌بودن پرده‌ها مطمئن مي‌شدند. در مضراب‌گذاري‌هاي سازهايي همچون تار و سه‌تار و عود و... اعمال نظر مي‌كردند. بر يكي‌كردن آرشه‌هاي كمانچه‌ها اصرار مي‌ورزيدند و بر اصول دايناميك و... تأكيد بسياري داشتند و نيز اعضاي گروه ملزم به حفظ تمامي قطعات بودند.


او به علاقه وافر پرويز مشكاتيان به ادبيات و شعر اشاره مي‌كند و مي‌گويد: چنان‌كه پيش‌تر اشاره كردم ايشان با شعر و ادبيات ايران ارتباط عميقي داشتند و با شعر كلاسيك و معاصر اين سرزمين زيسته و سبك‌هاي شعري را به‌نيكي مي‌شناختند و با آرايه‌هاي ادبي آشنايي كامل داشتند، عروض و قافيه و بديع و بيان را مي‌شناختند؛ با مفاخر و نام‌آوران عرصه شعر و ادب هم‌روزگاران نشست و برخاست و دوستي داشتند و همين ويژگي از عواملي بود كه توفيق ايشان در تصنيف‌سازي و تلفيق شعر و موسيقي را تضمين مي‌كرد. در سخنانش به فراخور موضوع از ابيات شاعران بهره مي‌جستند و اين نشان از حافظه درخشان و مملو از ابيات و مفاهيم ادبي‌ای بود كه داشتند.


بهداد بابايي علت محبوبيت مشكاتيان را اين‌گونه تشريح مي‌كند: بيش از هر چيز آفرينش‌هاي متعالي موسيقايي ايشان و خلق آثار ماندگار اوست كه در حافظه شيفتگان فرهنگ و هنر، جاودان و براي مخاطبان موسيقي خاطره‌ساز شد و بسياري با اين آثار زيستند، عاشق شدند، اشك ريختند و اميدوار شدند... بي‌شك آثار موسيقي ايشان كه آينه تمام‌نماي ويژگي‌هاي عاطفي، شخصيتي و انديشه اوست با جايگيرشدن در دل‌ها مهر و ارادت به ايشان را نيز در ذهن و ضمير علاقه‌مندان برقرار و ماندگار نمود. جمله مشهور ايشان كه خود نيز در برخي مصاحبه‌هايشان به آن اشاره كرده‌اند و به شاگردان و  همراهان يادآوري مي‌كردند،  آن بود كه «اول ساز دل‌هايتان و سپس ساز دست‌هايتان را كوك كنيد؛ عاشقانه به كار هنر بپردازيد و در برون‌دادهاي هنري‌تان جداي از درست‌گفتن، راست بگوييد؛ دوست بداريد تا دوست‌تان بدارند».


زندگي قلندروار و زيست عاشقانه مشكاتيان و مناعت طبع و آزادگي او نوعي وارستگي به بخشيده بود كه او را ممتاز مي‌كرد. به سياق ناصرخسرو هنر متعالي خويش را در پاي هيچ مسندی نريخت و در زندگي پربارش، هنر ارزنده خود را از شائبه آلايش قرابت با اربابان قدرت  و ثروت يكسره بر كنار مي‌داشت و جز در برابر هنر سر خم نمي‌كرد و دغدغه ويژه‌اش عرضه موسيقي فاخري بود كه دوست و دشمن به ارجمندي آن معترفند. او در آثار و دل‌هاي شيفتگانش زنده و جاودان است چراكه «هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق» .

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین