دستنامۀ ویرایش» با نوآوریها و مدخلبندیهای مفید و مختصری که دارد، بسیار کاربردی و از طرفی به قول نویسنده «آسانگیرانه و روادارانه» است؛ همچنین این مزیت را دارد که بیشتر «توصیفی» است تا «تجویزی و آمرانه».
به گزارش
بولتن نیوز، فرایند آموزش و پژوهش در کشور ما کاستیهایی دارد که در مقایسه با کشورهای پیشرو آشکار میشود. از جمله این که کارنامۀ آثار پژوهشیمان در مسیری مستقیم، ممتد و رو به تکامل حرکت نمیکند.
به عبارتی یک گام به پیش است و چند گام به پس! مثل گردونۀ دوّاری که ناچار سر از جایی در میآوریم که قبلا بودهایم و این یعنی عقبگرد! یعنی سترون شدن نظریه و نظریهپردازی! در حالی که هر پژوهشی اعم از مقاله و کتاب در درجه اول باید اصلاح یا تکمیل کننده پژوهشهای پیش از خود باشد یا چشماندازی را پیش روی خواننده بگشاید. حوزه ویرایش که به تازگی قدرشناسانی پیدا کرده و توجه و علاقۀ عموم نویسندگان را نیز برانگیخته، خوشبختانه به مرحلۀ تولید آثار پژوهشی جدی و کاربردی گام گذاشته است.
سابقه نه چندان پربار ویرایش حرفه ای در کشور ما و فضای منفی و سوء ظن حاکم بر نقش ویراستار، تنگناهای فراوانی در این روند ایجاد کرده است که به تدریج باید با تولید آثار تحقیقی و بهره گرفتن از دانش و تجربۀ ویراستاران تراز اول، گشایشی در کار حاصل شود. کتاب «دستنامۀ ویرایش»(چاپ نخست، 1396) حاصل سالها تجربهاندوزی بهروز صفرزاده، فرهنگنویس و واژهشناس کشورمان است که کارنامۀ علمی پربرگ و باری در موسسات معتبری مانند لغتنامه دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن و مراکز انتشاراتی معتبر دارد. همت مجدانۀ آقای صفرزاده را پاس میدارم و نکاتی را درباره کتاب عرض میکنم.
نسخهای بهروز از «غلط ننویسیم»
«دستنامۀ ویرایش» با نوآوریها و مدخلبندیهای مفید و مختصری که دارد، بسیار کاربردی و از طرفی به قول نویسنده «آسانگیرانه و روادارانه» است؛ همچنین این مزیت را دارد که بیشتر «توصیفی» است تا «تجویزی و آمرانه». بگذریم از تکرار مکررات مدخلهایی مثل خواستن و خاستن که حتی برای خوانندگان حدِ میانه هم ملالآور است. خواننده با مطالعۀ کتاب، به یاد «غلط ننویسیم» اثر آن مرد بیبدیل، زنده یاد ابوالحسن نجفی میافتد که نگارنده ضمن خلاقیتورزی به شیوه مشابهی، کتابی روزآمد تدوین کرده است. بگذریم از عنوان کتاب که می توانست جذاب و بدیع باشد.
فارسی گفتاری
فارسی گفتاری یا به تعبیری «شکسته نویسی» چندی است رواج گسترده ای در شبکه های مجازی یافته و واژگان زبان فارسی را تقویت و گاه تضعیف کرده است. جای تحسین است که نگارندۀ «دست نامۀ ویرایش» به این حوزه توجه نشان داده و پیوستی با عنوان «تحولات آوایی گفتاری در مقایسه با فارسیِ رسمی» دارد. علاوه بر این در مدخل ها نیز نمونه هایی از فارسی گفتاری گنجانده شده است. البته مدخل «خیله خوب» و توضیح این که تغییر یافته «خیلی خوب» است و باید آن را پذیرفت، چندان موجه و قابل قبول نیست. در فارسی گفتاری می گوییم «خیلی خب». به ویژه این که نگارنده برخی از خطاها را بیش از اندازه «آسانگیرانه و روادارانه» دانسته و مجوز پذیرش صادر کرده است!
رسم الخط
تب تند و همه گیر «نوشتن» آن هم به هر قیمتی، امروزه با گسترش شبکه های اجتماعی، مزایا و مخاطرات گوناگونی برای خط فارسی رقم زده است. با این نگاه اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی را مرجعی رسمی برای حل مناقشات نگارشی بدانیم و بر اجماع حداکثری وفادار باشیم، شاید خط فارسی از گزند افراط و تفریطهای جدا نویسی و پیوستهنویسی در امان بماند.
در این باره نگارندۀ کتاب از همان ابتدا موضع «جدا نویسی» خود را اعلام می کند(ص:8) و با این کار گویا خود را از مناقشۀ رسم الخط معاف میانگارد؛ در حالی که خواننده با مشاهدۀ کلماتی مثل «هشدار»، «پیشنهاد»، «دسترس»، «بیچاره»، «خواستگار»، «رویکرد»، «نگهبان» و... از خود می پرسد چرا آقای صفرزاده که در توضیح مدخلها به درستی شیوهنامۀ فرهنگستان و فرهنگ املایی این نهاد رسمی را ترجیح داده، برخی کلمات را به سلیقۀ شخصی بسیار نادری نگاشته است؟ آیا رسم الخط فرهنگستان درباره کلمات اشاره شده ایراد خاصی دارد که «هشدار» را از این پس به ابتکار آقای صفرزاده باید «هشدار» بنویسیم؟!
وفاداری به شیوهنامۀ فرهنگستان مهم است یا اجتهاد شخصی؟! اگر قرار باشد هر نویسندهای در کتابش دست به چنین اجتهاداتی بزند به واقع شیوهنامۀ فرهنگستان چه قدر و قیمتی خواهد داشت؟! این گونه است که هنوز خط فارسی بعد از 82 سال و تجربۀ سه دورۀ فرهنگستان زبان، شیوهنامه تقریبا یکسانی به خود ندیده و گویا به عدد و سلیقۀ نویسندگان کشورمان قرار است راههای رسیدن به رسمالخط فارسی داشته باشیم!
منبع: روزنامه خراسان