سونيا دختري دانشجو و اهل كشور مقدونيه است. آشنايي او با زبان فارسي از ارتباط با يك همسايه ايراني شروع شد. اين آشنايي در او چنان علاقه عميقي ايجاد كرد كه...

به گزارش
بولتن نیوز، سونيا دختري دانشجو و اهل كشور مقدونيه است. آشنايي او با زبان فارسي از ارتباط با يك همسايه ايراني شروع شد. اين آشنايي در او چنان علاقه عميقي ايجاد كرد كه به خاطر آن به كشور بوسني و هرزگوين سفر كرد و در دانشگاه آن كشور زبان و ادبيات فارسي خواند. سونيا اكنون آرزو دارد كه سفارت مقدونيه در ايران افتتاح و در آنجا مشغول به كار شود. او اين شغل را فرصتي ميبيند براي آنكه در ايران مدت بيشتري اقامت داشته باشد. در ادامه گفتوگو با وي را ميخوانيد.
چرا زبان فارسي را انتخاب كرديد؟
اولين برخورد من با زبان فارسي خيلي جالب است. چون در ساختماني كه زندگي ميكردم در مقدونيه، يك همسايه ايراني داشتم و به واسطه مهمانيهايي كه به خانهمان ميآمدند و رفت و آمدي كه داشتيم با غذاي ايراني و زبان فارسي در ارتباط بودم و آشنا شدم. اول بيشتر به ادبيات فارسي علاقه داشتم و با خودم گفتم چراكه نه. هم مترجم فارسي در كشور ما نيست و هم ميخواهم ادبيات فارسي را بخوانم به خاطر همين به دانشگاه رفتم تا با ادبيات فارسي نزديك شوم و زبان فارسي را نيز ياد بگيرم، زبان و ادبيات فارسي را در كشور بوسني و هرزگوين خواندم. در آنجا سه سال دانشگاه رفتم. الان باز دوباره آمدم اينجا تا در كشور ايران زبان و ادبيات فارسي را بيشتر تقويت كنم و زبانم بهتر شود انشاءالله.
در كشور شما مركز آموزش زبان فارسي يا در دانشگاه اين رشته نبود؟
نه، متأسفانه ندارد. به خاطر همين به كشور بوسني و هرزگوين رفتم كه همسايه ما هستند و در دانشگاه آنجا در رشته شرقشناسي زبانهاي عربي، تركي و فارسي را ميتوان ياد گرفت. يعني چنين فرصتي هست.
از اينكه زبان فارسي را براي ادامه تحصيل انتخاب كرديد راضي هستيد؟
خيلي راضيام، خيلي! ولي اميدوارم فرصتي ايجاد شود تا بتوانم اينجا كمي بيشتر بمانم و سفارت مقدونيه در اينجا باز شود و بتوانم همه چيز را ياد بگيرم و (با شوق ادامه ميدهد) همه كلمات را ياد بگيرم و بيشتر موفق باشم.
در كشور شما آيا تورهاي گردشگري هست كه از ايران به كشور شما بيايند و بازديد كنند؟
بله چند تا هست. مثلاً چند آژانس توريستي دارد كه مردم از مقدونيه بيايند ايران ولي در مورد اينكه از ايران به مقدونيه بيايند بلد نيستم و اطلاعاتي ندارم ولي براي يادگرفتن زبان فارسي هنوز هيچ مركزي نيست. انشاءالله سفارت ايران در مقدونيه كلاسهاي زبان و ادبيات فارسي را براي مردم مقدونيه تشكيل ميدهد. چنين مركزي در حال ايجاد است تا مردم بيشتر آشنا شوند، هم با فرهنگ و هم با زبان فارسي.
چند نفر در كشورتان مانند شما زبان و ادبيات فارسي خواندند؟ اطلاع داريد؟
تا حالا حدود 20 نفر كه اين افراد بيش از 10 الي 15 سال در ايران زندگي و كار ميكردند و الان به مقدونيه برگشتهاند. اين افراد فارسي بلدند ولي لهجه ايراني ندارند. اما دانشجوي زبان فارسي خيلي کم داريم. شايد دو يا سه نفر. البته در كشور بوسني دانشجوي زبان فارسي زياد است.
شما خودتان علاقهمند هستيد مردم كشورتان را به يادگيري زبان فارسي تشويق كنيد؟
بله حتماً.
از چه راهي فكر ميكنيد امكان آن هست؟
فكر ميكنم بايد در مورد فرهنگ و تمدن ايران صحبت كرد زيرا يكي از بزرگترين تمدنهاي كل دنياست و اكنون مردم ميخواهند با زبان همديگر بيشتر آشنا شوند. اين علاقه به يادگيري كل زبانهاي ديگر جهان در مردم وجود دارد. چرا فارسي يكي از آنها نباشد.
در رسانهها و تلويزيون شما در مورد ايران برنامه يا خبري پخش ميشود؟
نه. اگر كسي ماهواره داشته باشد از كانالهاي ديگر ميتواند برنامههايي در مورد ايران ببيند ولي در تلويزيون خود ما برنامهاي نيست.
هيچ خبري در مورد ايران در رسانههاي كشورتان نيست؟
متأسفانه نه. به خاطر همين كمي سخت است براي من كه فارسي ياد بگيرم. چون دوستان ايراني در كشورمان نداريم واقعاً سخت است و كلماتي كه خواندهايم از يادمان ميرود.
در برخورد با مردم و فرهنگ ايران چه چيزي براي شما جالب بوده و توجهتان را جلب كرده است؟
[ميخندد]« تعارف» برايم خيلي جالب است چون اين تعارف واقعاً شوخي نيست. مثلاً وقتي اولين بار آمديم اينجا نه زبان و نه چيز ديگري بلد بوديم سوار تاكسي شديم و از آقاي راننده پرسيديم قيمتش چند است. گفت قابلي ندارد. خوب معني كلماتي مانند قابل را ميدانستيم. دوباره پرسيديم گفت قابلي ندارد و وقتي از تاكسي پياده شديم و پولي نداديم به ما گفت كه اينها فقط تعارف است. (ميخندد) ولي بعد از استادها پرسيديم و به ما در مورد فرهنگ ايراني توضيح دادند. مثلاً توضيح دادند كه هميشه چند بار ميگويند بفرماييد كه اگر اولين بار خجالت ميكشي پس از چند بار تعارف راحتتر شوي. ولي خيلي جالب است اين را هنوز ياد نگرفتيم. تعارف خيلي سخت است.
از غذاها و شيرينيهاي ايران كدام را دوست داريد و برايتان جالب هستند؟
برايم جالب است كه هر روز برنج ميخوريد. كبابي كه داريد جالب است و ادويههايي كه استفاده ميكنيد. پسته و آجيلي كه داريد هم خيلي جالب است. در كشور ما نميتوان به اين ميزان آجيل مصرف كرد چون خيلي گران است. غذاي ديگري كه خيلي خوشم ميآيد زردرنگ است و مانند برنج است و در عيد مصرف ميشود. اسمش را نميدانم چيست.
به شهرهاي اصفهان، يزد يا شيراز سفر كردهايد؟
بله. چون در بوسني سفارت ايران، به ما دانشجوياني كه زبان فارسي ميخواندند فرصتي داد تا به اصفهان و شهرهاي ديگر سفر كنيم. فكر ميكنم 15 روز به شهرهاي مختلف سفر كرديم. جاهاي ديدني زيادي رفتيم. فكر ميكنم به تخت جمشيد، اصفهان، قزوين، قم و... سفر كرديم. آن 15 روز، سفر خيلي خوبي براي ما بود. متأسفانه در آن 15 روز زبان فارسي را اصلاً بلد نبوديم. فكر ميكنم در شروع سال دوم دانشگاه بودم و طي آن سفر خيلي بيشتر عاشق ايران شدم. گروه ما حدود 40 نفر بودند.
فكر ميكنيد چرا آنها زبان فارسي را بهتر ياد گرفتند؟ تمرين بيشتري داشتند يا زبانشان به فارسي نزديكتر بود؟
فكر ميكنم چون مركز فرهنگ ايران در كرواسي است در آنجا ميتوانستند به كتابها دسترسي داشته باشند و با ايرانيها در ارتباط باشند و حتي داستانهاي كوتاهي را از زبان فارسي ترجمه كردند. اگر ما هم در مقدونيه مركز فرهنگ ايراني داشتيم و ميتوانستيم در برنامهها شركت كنيم و اينكه فقط زبان فارسي را هم بشنويم خيلي خوب بود. اگر چنين مركزي ايجاد شود براي همه جالب خواهد بود.
دوست داريد در آينده چه كاري انجام دهيد؟
قبلاً در ابتداي دانشگاه دوست داشتم مترجم شوم ولي الان كمي فكرم عوض شده است. دوست دارم كاري پيدا كنم كه بتوانم فارسي را صحبت كنم ولي فقط به خاطر ترجمه نباشد. دوست دارم در سفارتي كه در ايران باز ميشود كاري پيدا كنم. اين بزرگترين آرزو براي من است كه بتوانم مدتي به طور كامل ايران بمانم كه هم به سفارت مقدونيه كمك كنم و هم زبانم پيشرفت كند.