ويلايي ها بر خلاف تمام ذهنيت هاي حقيقي خارج از متن خود، که به واسطه مرور کارنامه برخي از عوامل توليد آن به مخاطب حرفه اي منتقل مي نمايد، اثري نجيب و درخور اعتناست؛ اثري است که به صورتي حقيقي و نه خيال مانند و وهم گونه به موضوع دفاع مقدس مي نگرد؛ اثري که همچون برخي از آثار دفاع مقدسي ، به دنبال وهم و خيال رزمندگان نرفته است.
گروه سینما و تلویزیون: فیلم سینمایی ويلايي ها؛ اثري با موضوع دفاع مقدس که بخش قابل توجهي از تماشاگران رسانه اي جشنواره فجر را غافلگير نمود؛ غافلگير نه به آن جهت که چگونه پس از سال ها چنين اثر قابل تأمل و دلنشيني در ژانر دفاع مقدس خلق مي گردد و يا با چه انگيزه و ذهنيتي سرکار خانم منيره قيدي، پس از سال ها منشي گري صحنه و دستياري کارگردان، اولين فيلم سينمايي خود را اين چنين موفق در ژانر دفاع مقدس مي سازد و... بلکه غافلگيري به سبب عدم تطابق ذهنيت موجود از عوامل اثر و سبک توليد ايشان با آنچه که بر پرده نقره اي جشنواره به نمايش درآمد و به نوعي تاييدي ديگر بر نظريه مرگ مؤلف (The Death of the Author) در عرصه سينما محسوب گرديد.

به گزارش بولتن نیوز، بر اين اساس سر منشأ غافلگيري بيننده از تماشاي ويلايي ها آن هنگام است که او مطلع مي شود که قرار است نخستين اثر سينمايي يک خانم منشي صحنه و دستيار کارگردان با سابقه اي را در بخش مسابقه سينماي ايران ببيند که کارنامه هنري فيلم کوتاه ايشان به خلق آثاري همچون در راه ويلا منجر گرديده و اکنون ايشان طي همکاري اش با همسرِ خانم آيدا پناهنده، که پيش از اين تجربه اسرافيل را داشت؛ اقدام به نگارش يک اثر سينمايي آن هم در ژانر دفاع مقدس و خلق اولين فيلم بلند داستاني خود نموده است. غافلگيري بيننده از تماشاي ويلايي ها آن هنگام بيشتر مي شود که با مدل فکري مشاور کارگردان، يعني جناب معاون پيشين واحد جنگ بنياد سينمايي فارابي که خود پديدآورنده آثار معلوم الحالي همچون مهمان داريم است، نيز آشنا بوده و اين همه را در کنار تهيه کنندگي برادرم خسرو، با دغدغه هاي اجتماعي و رويکرد ويژه اش که به وضوح در ابد و يک روز ظهور و بروز يافته است و ...، گذاشته و جملگي سبب شکل گيري ذهنيت پيشين درباره فيلم اولي ويلايي ها مي شود.
ذهنيتي پيشين که تصور ابتدايي مخاطب را به سمت و سوي تماشاي يک فيلم هنر و تجربه در ژانر دفاع مقدس سوق مي دهد و سبب مي شود تا ايشان با ذهنيت برخورد با يک اثري که قرار است به خلط ميان مباني دفاع مقدس مبادرت و در کنار روايت خود، رگ و ريشه هاي عميق فمينيستي و... را به بيننده حقنه نمايد، در سالن نمايش حضور پيدا کرده و بعضا ممکن است اين ذهنيت را تا بخش عمده اي از اثر و حتي تا تلاقي مادر شوهر و عروس در معراج شهدا و ... حفظ نمايد؛ اما في الواقع پس از اعلام شهادت همسر خانم خيري، ديگر نمي توان بر اين پيش زمينه ذهني وقعي نهاد.
ويلايي ها بر خلاف تمام ذهنيت هاي حقيقي خارج از متن خود، که به واسطه مرور کارنامه برخي از عوامل توليد آن به مخاطب حرفه اي منتقل مي نمايد، اثري نجيب و درخور اعتناست؛ اثري است که به صورتي حقيقي و نه خيال مانند و وهم گونه به موضوع دفاع مقدس مي نگرد؛ اثري که همچون برخي آثار دفاع مقدسي، به دنبال وهم و خيال رزمندگان نرفته و همچون چراغ هاي ناتمام موسسه شهيد آويني، شعر نمي سرايد و آن را جايگزين شور و شعور دلاورمردان و شيرزنان هشت سال دفاع مقدس نمي کند و صرف نظر از تمامي نکات مثبت و قابل اعتناي درياچه ماهي، اجساد مطهر مدافعان ايران اسلامي را به سطح روايت توهمات آقا رضا نمي کشاند و حاج سعيد را درگير انعکاس توهمات کدگذاري شده خود، بر روي پرينت نقشه هاي گوگل مپ، نمي کند و ... بلکه ويلايي ها به سراغ مستندات جنگ تحميلي رفته و قطعه اي از وقايع واقعي جنگ را که در منطقه عمومي انديمشک در جريان بوده به تصوير مي کشد.
ويلايي ها به سراغ مستندات جنگ تحميلي مي رود و از زوايه مد نظر خويش، قطعه اي از حضور خانواده رزمندگان دفاع مقدس و اسکان ايشان در خانه هاي ويلايي منطقه اي واقع در انديمشک را به روايت مي نشيند و در اين ميان طبيعي است که روايت خانم کارگردان از وقايع دفاع مقدس، به خلق داستان ويلايي ها به عنوان داستاني زنانه منجر شود؛ اما بايد توجه داشت که اين زنانگي نه از جنس حضور فمينيستي رايج در سينماي ايران است و نه از جنس رايج سوء استفاده از المان زن به منظور ترسيم يک مسير اشتباه در ذهن بيننده و در نهايت تقابل با مباني دفاع مقدس؛ بلکه داستاني زنانه که ماهيتي حماسي داشته و صلابت زن مسلمان ايراني را در پاسداري از کيان جامعه اسلامي خويش به نمايش مي گذارد.
زنان حاضر در ويلايي ها هريک شاخص تفکري بوده و سبک زندگي ويژه اي را نمايندگي مي کنند؛ سبک زندگي جاري و ساري در ايران آن روزها را که اگر چه ظرفيت 95 دقيقه اي اثر، توان ترسيم همگي آن را ندارد؛ اما در مجموع با تمرکز بر خانواده و بالاخص همسر و مادر داودي که به صورت نمادين، مي تواند نقش عزيز را براي تمامي ايشان ايفا نمايد؛ مخاطب را با کليت زندگي اکثريت رزمندگان و خانواده ايشان، آشنا مي سازد و حتي چرايي حضور زياد برخي و حضور کم برخي ديگر در محيط ويلا و در کنار خانواده را متذکر مي شود.
ويلايي ها نکات برجسته بسياري دارد که مجال حاضر فرصت طرح تمامي آن را نمي دهد؛ با اين همه شايد يکي از مهم ترين ويژگي ويلايي ها را بتوان در طرح موضوع فرماندهي زنان جامعه در محيط اجتماعي خانواده مسلمان ايراني قلمداد نمود.بر اين اساس زن کدبانوي ايراني از چنان پتانسيلي برخوردار است که در محيط اجتماعي خود حماسه آفريده و اين موضوع در ويلايي ها به صورت نمادين با خلق گلخانه اي با طروات در محيط جنگ زده و ويران گرديده پيراموني خويش همراه است؛ گلخانه اي که هر بخش آن يادگار يکي از دوستان خانم خيري است.
ويلايي ها به دور از هر گونه وهم و خيال و تنها با مرور بخش کوچکي از وقايع هشت سال دفاع مقدس، حماسه اي را به تصوير مي کشد که زن مسلمان ايراني، جزئي لاينفک از آن بوده و به نوعي ويژه يکي از ارکان پديدآورنده آن است؛ رکني اساسي که امنيت فکري و روحي و رواني همسران خود را به نحوي تأمين مي سازد که ايشان بتوانند با صلابتي مثال زدني، به تقابل با دشمن بعثي پرداخته و حماسه هاي ميادين رزم را رقم زنند؛ حماسه هايي از جنس ايثار که در پس خود طيف گسترده اي از شير زنان سلحشور و مقاوم را در بر مي گيرد.
ويلايي ها روايتي هر چند محدود از شيرزناني است با وظايف اجتماعي گوناگون، از پزشک و پرستار و خياط گرفته، تا رخت شور و انبادار و مربا پز و ... که تمام همت خود را معطوف تأمين نيازهاي ضروري مردان حماسه ساز خود مي سازند و اين همه در حالي است که ايشان جملگي در مقام مادري و همسري در طيف هاي مختلف از عزيز گرفته تا سيما و خانم خيري و ... کيان خانواده خويش را تضمين مي نمايند.
ويلايي ها از منظر ديگر، جلوه اي از بلوغ زنان هنرمند اين مرز و بوم، در ترسيم و ارائه شکوه زن مسلمان ايراني است؛ زنان واقعي ايران زمين که همچون عزيز با بازي فوق العاده ثريا قاسمي، ضمن ترسيم ماهيت سبک زندگي ايراني که مادربزرگ به عنوان مربي نسل بعد، قوام بخش زندگي ميان نسلي بوده و ساير زنان در هر طيف و با هر مسئوليت اجتماعي، به دور از شعارهاي منورالفکرانه و بعضا فمينيستي و ...، خود را موظف به تربيت نسل و ايجاد ثبات اجتماعي جهت بقاي جامعه مي دانند.
در پايان با آرزوي توفيق براي کارگردان اثر که اين چنين زيبا و توانمند به ايفاي رسالت هنري خود پرداخته؛ اميد است تا اين تلاش حرفه اي، بالاخص با تدبيرهاي غلط متوليان فرهنگي کشور، به ناکجا آبادهاي منورالفکرانه منجر نشود و مسير هنري سرکار خانم منيره قيدي را به مسيرهاي رايج و جاري و ساري سينماي اين روزهاي ايران نکشاند و لازم است از ايشان استدعا نمود تا با درک گوهر وجودي و پتانسل والاي هنري خود، شير زنان ويلايي ها را سرمشق همواره زندگي خويش قرار داده و خود را موظف به پاسداري از گنجينه برجاي مانده از ايشان بداند. ان شاء الله.