اقدامات مثبت مصدق را می توان در ملی کردن صنعت نفت و تلاش بین المللی در به رسمیت شناختن این حق برای ملت ایران عنوان کرد. هم چنین وی تلاش کرد که محدوده اختیارات خاندان پهلوی را کاهش دهد و ...
گروه فرهنگ و هنر: امروز سالگرد فوت محمد مصدق یکی از مهم ترین افراد تاریخ سیاسی یک قرن اخیر ایران است. از آن جهت مصدق را می توان یکی از مهم ترین افراد تاریخ سیاسی ایران نامید که از نوجوانی تا هنگام مرگ درگیر مسائل سیاسی گوناگونی بوده است و مسئولیت های مختلفی را بر عهده داشته است. مصدق جزو شخصیت هایی است که بحث های گوناگونی پیرامون نکات مثبت و منفی او وجود دارد. نکات مثبتی که اغلب همراه با غلو و بزرگنمایی بسیار است و چنان تعریف و تمجیدهایی از وی می شود که حقیقت را می پوشاند.

به گزارش بولتن نیوز، محمد مصدق را می بایست با نکات مثبت و منفی ای که درباره او وجود دارد بررسی کرد. هر چند که در نیات کارهای مثبتش نیز شک و شبهه وجود دارد و عملکردی که پیش و پس از آن ها داشته است، باعث می شود که نتوان دید مثبت و روشنی نسبت به وی داشت. اساسا دیدگاه مثبت و پرستش وار نسبت به مصدق از سوی افرادی است که به جریان لیبرالی علاقه فراوانی دارند و کسی را تقدیس می کنند که در شناسنامه سیاسی اش و آن گونه که خودشان تعریف می کنند در جریان ملی کردن صنعت نفت در مقابل اجانب ایستاد. اما اکنون کسانی سنگ وی را به سینه می زنند که خود عشاق رابطه با اجانب هستند.
اقدامات مثبت مصدق را می توان در ملی کردن صنعت نفت و تلاش بین المللی در به رسمیت شناختن این حق برای ملت ایران عنوان کرد. هم چنین وی تلاش کرد که محدوده اختیارات خاندان پهلوی را کاهش دهد و به همین دلیل نیز در خاندان سلطنتی دارای دشمنان بسیاری بود.
اما در بعضی از این اقدامات مثبت نیز می توان رد پایی از افکاری جز آن چه که به نظر می رسد را نیز مشاهده کرد. برای مثال انحراف و جدا شدن وی از آیت الله کاشانی و نیروهای مذهبی و حتی تقابل آشکار با آن ها و در مقابل فضای باز برای فعالیت کمونیست ها، باعث ایجاد فضایی شد که پایگاه اجتماعی مصدق نیز از دست برود. پایگاهی که توسط حمایت علمای دینی به وجود آمده بود اما وی با پشت کردن به مرجعیت و با تکیه بر این توهم که تمام حامیانش صرفا برای خاطر او در صحنه حاضرند، دیگر خود را نیازمند حمایت مرجعیت دینی ندید و به صورتی آشکار در پی تقابل با آن برآمد.

احتمالا کسانی این اختلاف را صرفا سیاسی بدانند اما قضیه جدی تر از این حرف هاست و ایدئولوژیک است. زیرا با سابقه طولانی مدت مصدق در عضویت در لژهای ماسونی آن هم در رده های بالای آن، اساسا تقابل با مذهب نیز مشهود خواهد بود و همه کارهایی که پیش از بروز تقابل نیز انجام شده بود، تنها ظاهرسازی بوده است برای پیش بردن اهداف خود. همان گونه که شهید آیت الله مدرس نیز در مورد او گفته اند: «... پایه و کلاس اول سیاست عوام فریبی است و من با نبوغ و دهائی که در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم که ایشان همیشه در کلاس اول سیاست مداری باقی خواهند ماند.» این سیاستی که مدرس کلاس اول آن را عوام فریبی می نامد همان سیاست منهای دیانت است.
در کنار این ها باید خاطر نشان کرد که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بارها بر نادرستی جریان فکری و عملکرد مصدق تأکید کرده اند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ملی گرایان در خصوص تغییر نام مجلس از ملی به اسلامی جوسازی عجیبی کردند که حضرت امام خمینی(ره ) را وادار به موضع گیری نمود. معظم له در ضمن نقل جریان سازی ملی گراها به قضیه فوق اشاره می نمایند و کار مصدق را در ردیف کار محمدرضا که در سال ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه هجوم برد و آن جنایت هولناک را به وجود آورد قرار دادند.
هم چنین مقام معظم رهبری نیز فرموده اند: «آن نکته ای که فوق العاده اهمیت دارد این نکته است که بعد از آن مجددا دولت مصدق روی کار آمد اولین عکس العملی که نشان داده شد بی اعتنائی به مرحوم آیت الله کاشانی است. مصدق دید مردم آمدند توی خیابان ها و شعار دادند و یا مرگ یا مصدق گفتند و یک عده ای کشته شدند مطلب بر او مشتبه شد خیال کرد این مردم از او حمایت می کنند نفهمید که مردم از دین و از احساسات دینیشان دارند حمایت می کنند. آن روزی که به اسلام پشت کردند آن روزی که خودشان را از اسلام و از قرآن و از احکام اسلامی و از فقاهت اسلامی جدا کردند مردم به آنان آن چنان پشت کردند که درتاریخ به عنوان یک درس تاریخی باقی ماند.» در هر حال مصدق را می توان فردی دانست که نقاط تاریک و روشن بسیاری در زندگیش وجود دارد که نیازمند تحقیق بیشتر است.