به درستی که بالای صراط، گردنه صعبالعبوری است که مسافتش سه هزار سال است: هزار سال هبوط و سرازیری؛ و هزار سال خار و سنگلاخ و عقربها و مارها، و هزار سال صعود و سربالایی؛ همانا من اولین کسی هستم که آن گردنه را میپیماید، و دومین کسی که از آن گردنه میگذرد، [حضرت] علی بن ابیطالب است
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 13 اسفند به آیه 12 سوره بلد پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ
سوره بلد (90) آیه 12
ترجمهو چه چيزی آگاهت کرد [= میتواند آگاهت کند] كه آن گردنه چيست؟
نکات ترجمه ایترکیب «ما أَدْراكَ» را بسیاری از مترجمان «چه میدانی» ترجمه کردهاند که ترجمه دقیقی نیست و معادل «ما تدری» میباشد و درباره این ترکیب در جلسه98 توضیح داده شد، خصوصا اینکه ماده «دری» با «علم» چه تفاوتی دارد و اینکه این ترکیب دلالت بر عظمت مطلب مورد اشاره میکند. درباره «الْعَقَبَة» نیز در جلسه قبل توضیح داده شد.
حدیث1) از پیامبر اکرم ص روایت شده است: بدرستی که پیش روی شما گردنه صعبالعبوری است که گرانباران از آن عبور نتوانند کرد؛ و من میخواهم برای آن گردنه سبکبار شوم.
أمالي المرتضى، ج2، ص289؛ المستدرک علی الصحیحین، ج4،ص574
روى عن النبي صلى اللّه عليه و آله أنه قال: إن أمامكم عقبة كئودا لا يجوزها المثقلون، و أنا أريد أن أتخفف لتلك العقبة.
2) از رسول خدا ص روایت شده است که میفرمود: ای جماعت مسلمان! آستین بالا زنید، که کار بسیار جدی است؛ و آماده شوید که سفر نزدیک است؛ و توشه برگیرید که راه دور است؛ و بارتان را سبک سازید که در ورای شما گردنهای صعبالعبور است که جز سبکباران از آن گذر نکنند؛ بدرستی که پیش روی قیامت، اموری شدید و ترسهایی عظیم و زمانهای دشوار خواهد بود: ظلمت فراگیر شود و فاسقان در مصدر امور آیند، امر به معروفکنندگان را پهلو شکنند و نهی از منکر کنندگان را خوار دارند؛ پس برای آن زمان، ایمان به خدا مهیا سازید و به عمل صالح روی آرید و بر نفس خود سخت بگیرید و در سختیها و ضررها صبر پیشه کنید تا به نعیم جاودان برسید.
الاربعون الودعانیة الموضوعة ص13، حدیث33
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ: يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ شَمِّرُوا فَإِنَّ الأَمْرَ جَدٌّ، وَتَأَهَّبُوا فَإِنَّ الرَّحِيلَ قَرِيبٌ، وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ السَّفَرَ بَعِيدٌ، وَخَفِّفُوا أَثْقَالَكُمْ فَإِنَّ وَرَاءَكُمْ عَقَبَةً كَئُودًا لا يَقْطَعُهَا إِلا الْمُخَفِّفُونَ، إِنَّ بَيْنَ يَدَيِ السَّاعَةِ أُمُورًا شُدُدًا، وَأَهْوَالا عِظَامًا، وَزَمَانًا صَعْبًا يَتَمَلَّكُ فِيهِ الظَّلَمَةُ، وَيَتَصَدَّرُ فِيهِ الْفَسَقَةُ، فَيُضْطَهَدُ فِيهِ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيُضَامُ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَأَعِدُّوا لَذَلِكَ الإِيمَانَ بِاللَّهِ، وَالْجَئُوا إِلَى صَالِحِ الْعَمَلِ وَأَكْرِهُوا عَلَيْهِ النُّفُوسَ، وَاصْبِرُوا عَلَى الضَّرَّاءِ تُفْضُوا إِلَى النَّعِيمِ الدَّائِمِ.
3) از رسول خدا ص درباره سخن خداوند که میفرماید: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ: ولی به [عبور از] آن گردنه اقدام نکرد» روایت شده است: بدرستی که بالای صراط، گردنه صعبالعبوری است که مسافتش سه هزار سال است: هزار سال هبوط و سرازیری؛ و هزار سال خار و سنگلاخ و عقربها و مارها، و هزار سال صعود و سربالایی؛ همانا من اولین کسی هستم که آن گردنه را میپیماید، و دومین کسی که از آن گردنه میگذرد، [حضرت] علی بن ابیطالب است؛
و بعد از مطالب دیگری که گفت، فرمود: جز محمد ص و اهل بیتش کسی از آن بیمشقت نمی گذرد.
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص155
مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ الزَّعْفَرَانِيُّ عَنِ الْمُزَنِيِّ عَنِ الشَّافِعِيِّ عَنْ مَالِكٍ عَنْ حُمَيْدٍ عَنْ أَنَسٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» إِنَّ فَوْقَ الصِّرَاطِ عَقَبَةً كَئُوداً طُولُهَا ثَلَاثَةُ آلَافِ عَامٍ أَلْفُ عَامٍ هُبُوطٌ وَ أَلْفُ عَامٍ شَوْكٌ وَ حَسَكٌ وَ عَقَارِبُ وَ حَيَّاتٌ وَ أَلْفُ عَامٍ صُعُودٌ أَنَا أَوَّلُ مَنْ يَقْطَعُ تِلْكَ الْعَقَبَةَ وَ ثَانِي مَنْ يَقْطَعُ تِلْكَ الْعَقَبَةَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ قَالَ بَعْدَ كَلَامٍ لَا يَقْطَعُهَا فِي غَيْرِ مَشَقَّةٍ إِلَّا مُحَمَّدٌ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ.
4) از امام باقر ع درباره سخن خداوند متعال که میفرماید «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ: ولی به [عبور از] آن گردنه اقدام نکرد»، سوال شد. حضرت دستی به سینهاش زد و فرمود: ما آن گردنهای هستیم که کسی که به درنوردیدنش اقدام کند، نجات یابد.
تفسير فرات الكوفي ، ص557
قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْحَسَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع [سُئِلَ] عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ»
قَالَ فَضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ فَقَالَ نَحْنُ الْعَقَبَةُ الَّتِي مَنِ اقْتَحَمَهَا نَجَا.
5) امیرالمومنین ع در منطقه «حاضرین» هنگام بازگشت از صفین نامهای خطاب به امام حسن ع نوشت که به وصیتنامه امیرالمومنین ع به امام حسن ع معروف شده است و از مطالب بسیار خواندنی نهجالبلاغه میباشد. در فراز دیگری از این نامه آمده است:
و بدان كه پيشاپيش تو راهی است دراز، و رنجی جانگداز؛
و تو بینياز نيستی در اين تكاپو، از جستجو كردن به طرزی نيكو.
توشه خود را به اندازه گير چنانكه تو را رساند و پشتت سبك ماند، و بيش از آنچه توان داری بر پشت خود منه كه سنگينی آن بر تو گران آيد؛
و اگر مستمندی يافتی كه توشهات را تا به قيامت برد، و فردا كه بدان نيازمندی، تو را به كمال پس دهد، او را غنيمت شمار و بار خود را بر پشت او گذار؛
و اگر تواناییاش را داری، توشه او را بیشتر كن، که چهبسا او را بجويی و نیابی [شاید اشاره به دوره ظهور است که انسان کسی را نمییابد که به او صدقه دهد]،
و غنيمت دان آن را كه در حال بینيازيت از تو قرض گیرد تا در روز تنگدستیات بپردازد،
و بدان كه پيشاپيش تو گردنهای دشوار است:
«سبكبار» در بر شدن بدان، آسودهتر از «سنگينبار» است؛
و «كندرونده» در پيمودن آن، زشتحالتر از «شتابنده»؛
و فرود آمدن تو بناچار در آن خواهد بود، یا بر بهشت يا در آتش.
پس پيش از فرود آمدنت برای خويش آذوقهای روانه ساز و پيش از رسيدنت خانه را بپرداز،
كه پس از مرگ، نه جای عذر خواستن است، و نه راه به دنيا بازگشتن.
نهجالبلاغه، نامه31 (اقتباس از ترجمه شهیدی، ص301)؛ خصائص الأئمة عليهم السلام، ص116
و من [وصيته] وصية له ع للحسن بن علي ع كتبها إليه بحاضرين عند انصرافه من صفين ... وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ [أَمْراً] حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ وَ أَنَّ [مَهْبِطَهَا بِكَ] مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ...
تدبر1️⃣ درباره اینکه این گردنهای که باید از آن عبور کرد، چیست، دیدگاههای زیر بیان شده است:
الف. خود ائمه ع (تفسیر قمی، ج2، ص422) ویا ولایت اهل بیت ع است. (حدیث2؛ و جلسه قبل، حدیث1)
ب. همان مطالبی است که در ادامه آیه آمده (آزاد کردن برده و اطعام در قحطی)؛ و از این جهت که خیلی کار سختی است از آن به گردنه تعبیر شده است. (به نقل از سید مرتضی، أمالي، ج2، ص290)
ج. تمثیلی است از جایی که انسان باید با نفس و شهواتش مقابله کند که از شدت دشواری به «گردنه صعبالعبور» تشبیه شده (مجمعالبیان، ج10، ص750)
د. همان «صراط» است، از این جهت که صراط برای مومنان حقیقی کاملا باز و پیمودنش راحت، و برای دیگران بسیار تنگ و سخت است (ابن شهر آشوب، متشابه القرآن، ج2، ص113) یا ازین جهت که راهی طولانی و پرمشقت است (نظر مجاهد و ضحاک و کلبی، مجمعالبیان، ج10، ص750)
ه. موقف خاصی در جهنم است که انجام اعمالی که در آیات بعد آمده، موجب درنوردیدن آن میشود. (سید مرتضی، أمالي، ج2، ص289) به تعبیر دیگر، یک گردنه واقعی در جهنم است که قبل از پل صراط قرار دارد و باید از آن عبور کرد. (حسن بصری و قتاده، به نقل مجمعالبیان، ج10، ص750)
و. خود آتش جهنم است. (سید مرتضی، أمالي، ج2، ص290؛ ابنعباس، به نقل مجمعالبیان، ج10، ص750)
ز. حجتها و دلایلی است که بین بهشتیان و جهنمیان تفاوت میگذارد (به نقل از متشابه القرآن، ج2، ص113)
ح. عباداتی که انسان را به خدا میرساند (به نقل از متشابه القرآن، ج2، ص113).
ط. محبت امیرالمومنین است (به نقل از متشابه القرآن، ج2، ص113)
ی. چهبسا مراحل قبل از قیامت (مانند دوره ظهور ویا رجعت) باشد. (اقتباس از حدیث2)
جمعبندی
به نظر میآید تقریبا همه این دیدگاه ها میتواند صحیح باشد با این توضیح که آخرت باطن دنیاست؛ پس این «عقبه» یک وضعیتی در دنیاست که در آخرت تجلی میکند؛ این وضعیت هرچه هست، وضعیتی بسیار دشوار است که پیمودنش برای رسیدن به سعادت ضروری است: به یک معنا، ولایت اهل بیت ع است که پشتوانه تمام اعمال شریعت است،
و به یک معنا خود اعمالی است که خداوند متعال در شریعتش توسط پیامبر اکرم ص و با شرح معتبر ائمه اطهار ع (نه برداشتهای دلبخواهی افراد) در اختیار ما قرار داده است؛
و به یک معنا جلوه آنها در قیامت است؛
و نکته اساسی این است که انتظار نداشته باشیم که اقدام به این کارها، (و در حقیقت، اقدام به دینداری اصیل) کاری کاملا ساده و بیدردسر باشد.