کد خبر: ۴۳۲۱۵
تاریخ انتشار:

چرا خون سبز نمی جوشد؟

اهمیت خاورمیانه تنها به جغرافیای سیاسی آن محدود نمی شود. خاورمیانه منشآ پیدایش ادیان ابراهیمی بوده است. اهمیت این منطقه را باید در گفتمان دینی جستجو کرد. گفتمان دینی گفتمان شرک و توحید است و شیطان برای مبارزه با توحید می بایست سراغ سرمنشآ بازتولید سخن ابراهیمی برود. همه انبیا چه آنهایی که به ملک رسیده اند و چه آنها که نرسیده اند درگیر فتنه ها بوده اند. ایران در این میان به لحاظ وضعیت انقلابی و مقتدرانه خود و همچنین وجود حوزه های علمیه اسلامی وضعیت ویژه ای دارد. امروز به سادگی مشاهده می شود هر کشوری که از بلوک غرب فاصله می گیرد به ایران نزدیک می شود. این ناشی از قدرتی است که ایران در سی و چند سال بعد از انقلاب به دست آورده است. آنچه که برای دیگر کشورهای اسلامی الهام بخش است نه تنها انقلاب سال 57 بلکه همین اقتدار و پیشرفت امروز ایران است که در سایه استقلال و در زیر هجمه سنگین دشمن به دست آمده است.

فتنه 88 و ادامه مذبوحانه اش در 89 تنها فتنه های رخ داده در ایران پسا انقلابی نبوده و نخواهد بود. قدرت ایران به واسطه تجهیزات نظامی و اقتصاد رو به رشد آن نیست بلکه ناشی از اراده مردمی است که خواهان استقلال و شرف اند و زیر بار زور اجانب نمی روند فلذا تنها راه مقابله با این کشور فتنه گری است. خیال دشمن این است که با فتنه، حمایت مردم از نظام شان را سست کند. فتنه در لغت به معنای آزمایش است و در اصطلاح به وضعیتی اطلاق می شود که حق و باطل در هم می آمیزد. اما دشمن چگونه این حق و باطل را در هم می آمیزد؟ او می داند که مفاهیمی چون استقلال، آزادی، جمهوری و اسلام سنگ بنای باور مردم به نظام است پس سعی می کند به این مفاهیم حمله کند. برای زیرسوال بردن استقلال، ایران را کشوری وابسته به چین و روسیه معرفی کردند. برای زیر سوال بردن آزادی، آزادی های حیوانی غرب را به رخ کشیدند ( بدون اینکه بگویند چرا در غرب سخن گفتن از هلوکاست آزاد نیست؟ و چرا در غرب تجار امریکایی آزاد نیستند با ایران تجارت کنند؟ و چرا احزاب کمونیست در امریکا اجازه فعالیت ندارند؟) برای زیر سوال بردن جمهوری، انتخابات را مخدوش کردند و برای زیر سوال بردن اسلام هم دست به دامان روشنفکرانی شدند تا الهیات قرائت های مختلف برای جامعه بنویسند تا اسلام را به ساز مدرنیته برقصانند. اما برای در هم ریختن حق و باطل حمله به مفاهیم استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی کافی نیست. حتی راه پیمایی مسالمت آمیز هم کافی نیست چه دشمن خوب می داند که اگر عده ای فریب خورده به دعوت از آنان به خیابان بیاید و پیاده روی کند و دوباره به خانه برگردد هیچ اتفاقی به نفع او رقم نخواهد خورد. از این رو شعار (( اصلاحات، خون میخواهد )) بیشتر قابل درک خواهد بود. خون برای یک جریان و یک سیستم اجتماعی نوعی حجیت می آورد. هرچقدر مردمی که تحت امواج فتنه های رسانه ای هستند مقاومت کنند آن هنگام که خون ریخته شود دچار تزلزل می شوند پس برای در هم ریختن حق و باطل باید خون ریخته شود. خون حسین در کربلا به واسطه زینب و به واسطه روضه و اشعار و مرثیه می جوشد ولی خون ندا آقا سلطان باید به واسطه ماهواره و فیسبوک و یوتیوب هیاهو کند. اما باز نکته عجیب اینجاست که حتی خون نیز برای فتنه گران حجیت نیاورد. سوال اینجاست که چرا خون حسین می جوشد چرا خون های انقلاب 57 می جوشد و انقلاب اسلامی را شعله ور می کند؟ چرا خون جوانان ایران در جبهه های جنگ می جوشد ولی خون سبز رنگ نمی جوشد؟ باید از اساس توجه کرد که خون در گفتمانی حجیت می آورد که اساس آموزه هایش از دین برآمده باشد. این دین است که فریاد هیهات منالذله میزند. حتی جمله اگر دین ندارید در دنیای خود آزاده باشید آموزه ای دینی از زبان یک معصوم است. خون برای جریانی که خاستگاه دینی ندارد و آخرت نمی شناسد هیچ ارزشی ایجاد نمی کند. دنیاگرایان و غربزدگان با دیدن خون یاد خشونت و خونریزی و وحشت می افتند نه یاد مظلومیت و شرف و سعادت اخروی. فتنه ها در ایران شکست خورد حتی خون سبز رنگ نیز نتوانست کاری از پیش ببرد اما باید توجه کرد که دشمن تجربه های زیادی برای فتنه های آینده اندوخت و فتنه های آینده عمیق تر و گشترده تر خواهد بود. در حدیث نبوی می خوانیم (( اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن ))؛ آن هنگام که فتنه ها چونان شب تیره به شما روی آورد پس بر شما باد که به قرآن رجوع کنید.

منبع : وبلاگ گروهی فصل انتظار

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین