کد خبر: ۴۳۱۳۵۱
تاریخ انتشار:

در سوگ وجودی پنهان

به گزارش بولتن نیوز، شیوا مسعودی*: آدم‌ها دو دسته‌اند؛ آشکارها و پنهان‌ها. می‌شود جور دیگری هم گفت؛ آدم‌هایی که دیده می‌شوند و آنهایی که دیده نمی‌شوند. طبیعی است که بعضی موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی ناگزیر برای دیده‌شدن هستند. مهم نیست به این دلیل انتخاب شده باشند یا نه، ولی نتیجه آن دیده‌شدن است‌. هرچند کسانی هم هستند که با وجود آنکه در موقعیت دیده‌شدن قرار می‌گیرند، ولی بر آن پای نمی‌فشارند؛ ولی درمقابل گروهی از آشکارها بر دیده‌شدن تأکید هم می‌کنند. شاید علاقه به حضور فعالانه در رسانه‌های واقعی و مجازی یکی از نمونه‌های آن است؛ امری که می‌توان آن را با اصطلاح روزمره خبرسازبودن تفسیر کرد‌. از سوی دیگر آنهایی که دیده نمی‌شوند نیز در دو گروه جای می‌گیرند؛ کسانی که به شکل طبیعی دیده نمی‌شوند و اصراری هم برای دیده‌شدن ندارند و کساني هم هستند که به‌ظاهر در گروه پنهان‌ها هستند، ولی مصرانه تلاش می‌کنند که به شکلی دیده شوند.

مدتی پیش درباره نویسنده‌ای خواندم که چه تلاش پیگیری برای پنهان‌ماندن هویت ظاهری‌اش انجام داده بود، شاید به این دلیل که محبوبیت اجتماعی، آزادی رفت‌وآمدهای اجتماعی بی‌دغدغه‌اش را محدود نکند، اما گریز از دیده‌شدن برای گروه آشکارها گاه دلایل متفاوت‌تر و شاید ژرف‌تری داشته باشد. قلمرو هنر و به‌خصوص هنرهای نمایشی به‌طور ذاتی جایی برای دیده‌شدن است. اگرچه در بعضی شاخه‌های آن دیده‌شدن گسترده‌تر و ماندگارتر است. همین‌جا به گروهی می‌رسیم که با وجود قرارگرفتن در جای دیده‌شدن‌ها بر آن پافشاری نمی‌کنند نویسندگان و طراحانی که شاید چهره‌شان را نشناسیم، ولی نامشان و حتی شیوه کارشان را می‌شناسیم؛ گرچه این روزها تنها با انتخاب گزینه‌ای در محیط مجازی می‌توان عکس‌ها و اطلاعات زیادی از آنها نیز دریافت کرد، ولی می‌توان بخش زیادی از آنها را غیرعامدانه دانست؛ یعنی آن نویسنده یا طراح دانسته برای آشکارشدنش تلاشی نکرده است، اما در میان هنرهای نمایشی تنها هنر عروسکی است که با انتخاب آن گویی هنرمند دانسته و عامدانه دیده‌نشدن را انتخاب می‌کند. بازیگر عروسکی به‌خصوص در گونه‌های تلويزیونی و سینمایی با پنهان‌شدن، دیده‌شدن عروسکش را به‌جای خودش انتخاب می‌کند. اگرچه او خالق هستی عروسک است و بدون او، عروسک جسمی است بی‌جان، اما بخشی از هنر او در توانایی پنهان‌کردن خویش است، به‌گونه‌ای که تماشاگر، عروسکی از جنس چوب، پارچه و... را چون موجودی با ویژگی‌های احساسی و رفتاری خاص ببیند. بازیگر عروسکی عامدانه خودش را پنهان می‌کند و ناگزیر تمام عمرش آشکارگی هویت ظاهری‌اش را قربانی دیده‌شدن تمام‌نمای عروسکش می‌كند.

دنیا فنی‌زاده که چند روز پیش او را از دست دادیم، از این گروه هنرمندان بود؛ هنرمندی تمام که بیشتر با نام عروسک محبوبش و محبوبمان، کلاه‌قرمزی، شناخته می‌شد، گذشته از نامش که یادآور هنرمندی است که او را نیز جبر زمانه برای بیشتر مردم به گروه پنهان‌ها فرستاده است. افزون بر این انتخاب عامدانه در دیده‌نشدن خود و دیده‌شدن عروسک، دنیا فنی‌زاده همواره به‌دور از هیاهو یا وسوسه دیده‌شدن زیست. درحالی‌که بی‌تردید می‌توانست گاه به‌جای پشت‌سر، در کنار کلاه‌قرمزی و دیگر شخصیت‌های عروسکی که زنده و محبوبشان کرد، بایستد. سال‌ها پیش در ترافیک خیابان شریعتی، نرسیده به بیمارستان ایرانمهر کسی در تاکسی علت شلوغی را پرسید و راننده پاسخ داد: همون شاعره مرده... . پنهان‌شدن هویت شاملو در پس نام کلی شاعر مرا به یاد گفته تأثربرانگیز این روزها می‌اندازد: عروسک‌گردان کلاه‌قرمزی بود... و به‌سوگ‌نشستن ما در کنار غم فقدانش شاید از آن است که کلاه‌قرمزی و عروسک‌های دیگرش تنها بخشی ناچیز است از وجودِ هنرمند، ژرف و فروتنِ دنیا فنی‌زاده.
*استاد دانشگاه تهران
منبع: شرق
برچسب ها: وجود ، سوگ ، پنهان ، شیوا مسعودی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین