شهرت شهداد روحانی با کنسرت یانی بالا گرفت. ماجرا برمیگشت به سالهای دهه ٧٠؛ زمانی که اینترنت هنوز صفحهای مشکی بود و اشتراک عکس و فیلم امکانپذیر نبود. ما شهداد روحانی را کنار یکی از ستارگان موسیقی جهان در آتن دیدیم...
گروه موسیقی: شهرت شهداد روحانی با کنسرت یانی بالا گرفت. ماجرا برمیگشت به سالهای دهه ٧٠؛ زمانی که اینترنت هنوز صفحهای مشکی بود و اشتراک عکس و فیلم امکانپذیر نبود. ما شهداد روحانی را کنار یکی از ستارگان موسیقی جهان در آتن دیدیم. آن روزها دوره، دوره سیدی بود. رفقا و بچهمحلها فیلم و کنسرت و موسیقی کپی میکردند و دستبهدست هم میرساندند. شهرت روحانی با تنظیم و رهبری کنسرت یانی بالا گرفت و موزیک ویدیو آن بعدها بهعنوان یکی از پرفروشترین محصولات بازار موسیقی جهان شناخته شد. او متولد ١٣٣٣ و فارغالتحصیل آکادمی موسیقی وین است و رهبری ارکستر سلطنتی فیلارمونیک لندن، ارکستر سمفونیک مینهسوتا، سن دیگو، ایندیانا پولیس و... را نیز عهدهدار بود.

به گزارش بولتن نیوز، وی در سال ٩٨ به دعوت دولت تایلند موسیقی مراسم سیزدهمین دوره بازیهای آسیایی را نیز او ساخته. همینها قطعا کافی بوده تا مستندسازان بهعنوان یکی از مشاهیر فرهنگ و موسیقی ایران سراغش بروند و «دره ستارگان» را بسازند. از این مستند همین امسال، همزمان با تولد شهداد روحانی رونمایی شد و پر است از چهرههای نامآشنای سینما و تلویزیون و موسیقی که درباره او، اهمیت و جایگاهش در فرهنگ و موسیقی صحبت میکنند. در این گفتوگو درباره همین مستند که مختص به زندگی او است، سخن گفتیم. البته شهداد روحانی که حالا رهبر ارکستر سمفونیک ایران است، از این مستند چندان رضایت نداشت. در ادامه دلایل او را بخوانید.
مستند «دره ستارگان» خرداد همین امسال رونمایی شد. همین الان هم بخشهایی از آن در اینترنت قابلدانلود است. قطعا خودتان هم کل فیلم و آنونس آن را دیدهاید. واقعیت این است که ما در جشنواره «سینما حقیقت» هستیم و دوست داریم بهعنوان چهرهای که زندگی و آثارش، سوژه اصلی ساخت یک مستند بوده نظرتان را راجع به آثار مستند بشنویم.
همینجا خدمت تمام مستندسازان و کسانی که در این جشنواره شرکت کردهاند، سلام و خسته نباشید میگویم. بله. «دره ستارگان» خرداد امسال، همزمان با تولد من رونمایی شد. دوستان هم زحمت زیادی بابت ساخت آن کشیده بودند ولی خب البته من چندان راضی نبودم.
چرا؟ فارغ از مسائل تخصصی مثل تدوین یا صداگذاری یا شیوههای روایی در مستندسازی، فکر میکنم استقبال خوبی داشت. البته نمیخواهم ارزش نکات فنی را زیر سوال ببرم، چون نیاز به کارشناسی دقیق دارد و بنده دستکم کارشناس این حوزه نیستم اما چهرههای برجستهای در مستند شما حضور دارند. اولینشان هم که خاطرم مانده مرحوم مصطفی کمال پورتراب بودند. همینطور چهرههای سرشناس دیگری مثل جمشید مشایخی، بیژن بیرنگ، فاطمه معتمدآریا، رامبد جوان و حتی چهرههای ورزشی مثل مهدی مهدویکیا. البته قطعا تمام اسامی یادم نیست اما همینقدر میخواهم بگویم که خیلیها درباره اهمیت جایگاه شما در این مستند صحبت کردند.
بله. افراد برجستهای صحبت کردند و من واقعا از همگی ممنونم. همانطور که گفتم دوستان هم برای ساخت آن زحمت زیادی کشیدند و اصلا شاید بخشی از نارضایتی من حتی به آنها هم مربوط نباشد. واقعیت این است که ساخت این مستند چند سال طول کشید و من در طول سال، در رفتوآمد بودم. هرسال به خارج از کشور میرفتم و برمیگشتم. وقتی برمیگشتم، راشهایی را که گرفته شده بود، میدیدیم و باز دوباره میرفتم.
در واقع میخواهید بگویید نظارت نداشتید و به همین خاطر ناراضی هستید؟
خیر. اینطور نبود. با من تماس میگرفتند و گزارش کار میدادند اما خب در هر حال بخش اعظم این نوع کارها در تدوین به وجود میآید. من هم در آن زمان ایران نبودم و اصلا در جریان تدوین قرار نگرفتم و فقط محصول نهایی را دیدم. البته باز هم تأکید میکنم که دست دوستان درد نکند اما اصل کار در ساخت این نوع مستندها پایان است. من فقط راشها را میدیدم ولی موقع ساخت مهمترین بخش کار نبودم. ضمن اینکه قبل از اینکه کار نهایی را ببینم منتشر شد.
ولی بازتاب خبری خوبی داشت. همان زمان تمام خبرگزاریهای مهم ایران راجع به آن گزارش کار کردند و آنونس کار هم فورا در فضای مجازی دستبهدست شد.
بله. از این جهت واقعا خوب است. این را برای اینکه این مستند راجع به من ساخته شد نمیگویم، چون باور دارم مردم باید با چهرههای فرهنگی آشنا شوند و ساخت اینگونه آثار یکی از بهترین راههاست. فقط هم مقصودم چهرههای فرهنگی نیستند. هر کسی که برای این مملکت قدمی برداشته، هرکسی که افتخاری ساخته، هر کسی که به فکر این کشور بوده، شایستگی دارد. مقصودم این است همانقدر که اعتقاد دارم چهرههای فرهنگی باید به مردم معرفی شوند، به همان میزان مردم باید با جانبازان و رزمندگان این کشور هم آشنا شوند، بهخصوص نسل جدید باید اینها را بشناسد. درواقع لزوم ساخت آثاری اینچنین فقط به زندگی افراد سرشناس برنمیگردد. گاهی شخصیتهایی هستند که کمتر نام و نشان دارند اما مستندسازان میتوانند زندگی این عزیزان را دستمایه کارشان قرار بدهند. میتوانند سراغ چهرههای تاثیرگذاری بروند که پشت صحنه برای فرهنگ این کشور زحمت کشیدهاند. مثال بزنم. آقای ابراهیم قنبری الان بالای ٩٠سال دارند و شاید مردم کمتر ایشان را بشناسند. من امیدوارم ایشان عمری دوچندان داشته باشند اما چرا نباید زندگی چنین چهرهای به تصویر کشیده شود؟ ما باید این چهرهها را دریابیم. ویلن یهودی منوهین همین چندسال پیش به قیمت چندمیلیون دلار فروخته شد. یکی از ویلنهای او ساخته ابراهیم قنبری بود.
ماجرا را تا حدودی شنیدهام. گویا در آن زمان ویلن ساخت آقای قنبری را به منوهین میدهند و او نمیدانسته که این ساز ساخته ایشان است. تا جایی که حتی میپرسد این ویلن ساخته واریوس است؟ چون تا آنجا که البته اطلاعات اندک بنده در این زمینه هست، گویا واریوس برجستهترین ویلنساز آن دوره بوده. خلاصه به او میگویند نه، این ویلن ساخته آقای ابراهیم قنبری است.
بله. تا پایان عمر هم این ویلن را داشته و در مقاطع مختلف و کنسرتهای معتبری هم از آن استفاده کرده. جالب اینجاست بدانید من هم در دوره دانشجویی ویلنی از ایشان خریدم که هنوز آن را دارم؛ به قیمت هزار تومن. درواقع میخواهم بگویم خدمات ارزنده چنین فرد برجستهای را واقعا باید به تصویر کشید و به مردم معرفی کرد. مبادا فردا بگوییم که دیر شد و فلانی رفت.
آقای پورتراب هم که در مستند شما صحبت میکنند، فوت کردند و اتفاقا دقیقا مصداق همین حرف شما هستند، چون درباره زندگی ایشان هم مستندی یا فیلمی نداریم.
بله. دوستان به من گفتند وقتی با ایشان تماس گرفتند تا درباره من صحبت کنند بسیار استقبال کردند. سه جلسه مفصل هم صحبت کردند که البته ما مجبور میشدیم تنها بخشی از این صحبتها را در مستند بیاوریم.
بهخاطر محدودیت زمانی؟
نه. آقای پورتراب درباره مسائل مختلفی صحبت کردند. نمیدانم چقدر با ایشان آشنایی داشتید. مردی شریف و البته صریح بود. در آن جلسات هم درباره موضوعات مختلفی صحبت کردند و در کل گفتوگوها نزدیک به یک ساعت و نیم شد. بعد که دیدیم، ترجیح دادیم به خاطر خود ایشان هم شده بخشهایی را حذف کنیم، چون امکان داشت از طرف آن افرادی که ایشان درباره آنها صحبت کردهاند، مشکلی پیش بیاید و درواقع اعتراض کنند. درباره برادران من هم صحبت کردند. کلا مسائل مختلفی را مطرح کردند که چون میخواستیم حاشیهساز نباشد، آنها را در مستند نیاوردیم و به همان چند دقیقه بسنده کردیم.
اتفاقا یکی از دردسرهایی که گاهی مستندسازان در اینگونه مستندها با آن دست به گریبان هستند همین اعتراض افراد است. سال گذشته دقیقا یکی از همین مستندها در جشنواره حقیقت با حواشی مختلف مواجه شد. حتی وقتی در «هنر و تجربه» هم اکران شد، دوباره مورد اعتراض قرار گرفت.
خب همانطور که گفتم ما نمیخواستیم حاشیهای وجود داشته باشد و به خاطر خود ایشان و حفظ شأن ایشان که کسی آن را خدشهدار نکند، آن بخشها را درآوردیم. در کل اما برای شما و دوستانتان در این جشنواره آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم جشنواره پرباری باشد و آثار خوبی در آن ببینیم.
مستند پرتره چیست؟
مستند پرتره زیرشاخه سینمای مستند قرار میگیرد که به ساخت فیلمی درباره چهرهای سرشناس در حوزههای مختلف اختصاص دارد؛ چهرههای تاریخی، علمی، هنری، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و... این نوع مستند اهمیت ویژهای در مستندسازی دارد و ازجمله ویژگیهای شاخص آن میتوان به شناخت بصری مردم اشاره کرد. عموم مردم این روزها به دلیل رواج فضای مجازی خود را بینیاز از مطالعه میبینند که دلایل آن باید در بحثی دیگر بررسی شود اما در هر حال مستند پرتره میتواند تا حدودی نیاز مردم به مطالعه زندگی بزرگان و چهرههای سرشناس کشور را مرتفع کند. اما در ساخت این مستند، مستندسازان برجسته پرتره همیشه بر این باور بودهاند که نباید نگاه شخصی بر آن حکمفرما باشد. درواقع حب و بغضهای سیاسی نباید در ساخت آثار مستند پرتره لحاظ شوند و همچنین سوار شدن بر موج افکار عمومی نمیتواند از یک فیلم مستند پرتره، فیلمی موفق ارایه کند. از دیگر مسائلی که باید در مستند پرتره به آن توجه کرد این است که فیلم به زاویه دید فکری شخصیت معطوف باشد، نه زاویه دید فکری فیلمساز. این موضوع دقیقا کار ساخت مستند پرتره را سختتر میکند. از دیگر دلایل اهمیت این آثار این است که میتواند در کنار پرداختن به یک شخصیت، ادوار مختلف تاریخی را نیز هدف قرار داد و به مرور آنها پرداخت، چون تعریف مستند پرتره گاهی فراتر از روایت تصویری بیوگرافی یک چهره است. درواقع نباید این ژانر را با تنزل آن در حد قرار دادن دوربین جلوی شخصیت اصلی و چند نفر از دوستان و آشنایان تنزل بدهیم. مستند پرتره میتواند به روایت تاریخ از دریچه یک شخصیت برسد. درواقع گاهی افراد بستری میشوند برای نشاندادن نقاط تاریک و مجهول تاریخ. از دیگر مسائل فنی مهم این است که دورریزی در تولید این آثار کمتر است. درواقع راشهایی که از مستند پرتره کنار گذاشته میشود بعدها میتواند منابعی مهم برای ارجاع پژوهشگران و محققان باشد. همچنین باید توجه داشت امسال از جمع تمامی آثاری که به دهمین دوره جشنواره سینما حقیقت ارسال شد، ٤٠درصد به مستندهای پرتره اختصاص داشت. ازجمله شخصیتهایی که در این آثار به آنها پرداخته شده بود میتوان به آیتالله طالقانی، دکتر محمد مصدق، احمد قوامالسلطنه، استاد شهریار، سهراب شهیدثالث، عباس کیارستمی، هوشنگ مرادیکرمانی، شهید سیدمرتضی آوینی، سرلشکر شهید آبشناسان، سردار شهید گودینی، شهید رکنآبادی، شمس لنگرودی، مسعود کیمیایی، داوود رشیدی، مسعود جعفریجوزانی، شهداد روحانی، مازیار پرتو، علیرضا زریندست، نیما پتگر، شهریار عدل، دکتر دبیرسیاقی، میرجلالالدین کزازی، جمشید ارجمند، محمد متوسلانی، ایرج رضایی، بهروز رضوی، جلال مقامی، ملافاضل سکرانی، زاون قوکاسیان، بهداد سلیمی و... اشاره کرد.
منبع: شهروند