کد خبر: ۴۱۹۱۱
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار:

جنایات زنانه یک زن جنایتکار

«مهین قدیری» اولین زن قاتل سریالی تاریخ جنایی کشور بود که  29 آذر ماه سال جاری  درزندان قزوین به دارآویخته شد.او 5زن میانسال ویک مرد را به قتل رسانده بود.

گروه اجتماعی نظام آباد / آزاده مختاری، قربانیانش همه زن بودند ، 5زنی که  بادستان این قاتل سریالی خفه شدن همه، هم سن وسال مادرش بودند. همه  تنها برای زیارت به مراکزمتبرکه شهرقزوین آمده بودند.برق طلا وجواهرات قربانیانش اورا به سوی آنها می کشاند. آنقدرچرب زبان بود که قربانیانش فریب چهره ساده اش را می خوردند. بانگاهی معصوم وگاهی با اشک درچشم به آنها نگاه می کرد ومی گفت:«مادرم فوت کرده است.شما خیلی شبیه اوهستید،بادیدن چهره شما به یاد مادرم افتادم ودلم گرفت ،بگذارید شما را تاخانه برسانم ودرکنارچهره تان کمی ازدلتنگیم برای مادرکم کنم.»
قربانیانش فریب حرفهایش را می خوردند وسوارخودرو رنو 5 زرد رنگ او می شدند.او درمیانه راه برایشان آب میوه می خرید ودرفرصتی مناسب مواد بیهوشی که ازقبل آماده کرده بود را با سرنگی به آب میوه آنان تزریق می کرد. قربانیان آب میوه مسموم را که می نوشیدند ازهوش می رفتند.
مهین آنها را با دست وپای بسته وکیسه برسرکشیده درمنطقه ای خلوت حوالی منطقه شنبه بازارمینودرراه می کرد وبا سرقت طلاجاتشان متواری می شد.
پلیس اولین جسد از اجساد مادران بی گناهی که قربانی نقشه شوم این زن شده بودند را 15بهمن ماه سال 1387 کشف کرد.
«مادرم به آزمایشگاه محل رفته بود.چند روزی بود که حال نداشت.پزشک برای مشخص شدن بیماریش دستورآزمایش داده بود.آن روزازخانه خارج شد که به آزمایشگاه برود ودیگربرنگشت»
این را دخترجوان اولین قربانی به کارآگاهان پلیس جنایی استان قزوین گفت.اوهمان زنی بود که صندلی رااززیرپای مهین کشید تا به دارآویخته شود.
کاراگاهان تحقیقات برای فاش شدن رازاین جنایت را تازه شروع کرده بودند که خبرازوقوع دومین جنایت رسید.قربانی این پرونده نیززنی میانسال بود.
«مادرم می گفت دلش گرفته است ومی خواست که به زیارت برود.صبح بعد ازخوردن صبحانه ازخانه خارج شد ودیگربرنگشت»
این را پسردومین قربانی این قاتل سریالی به پلیس گفت. روش ارتکاب قتل این زن شباهت زیادی به وقوع جنایت قربانی روز15 بهمن ماه داشت وهمین موضوع شک کارآگاهان را برانگیخت.فرضیه احتمال وقوع قتلهای سریالی زنان درقزوین درحال قوت گرفتن بود که زنی میانسال به اداره اگاهی مراجعه کرد .تحقیق ازاین زن دیگرهیچ شکی را برای پلیس باقی نگذاشت .به حتم قاتلی سریالی شروع درقزوین شروع به کارکرده بود.نکته قابل توجه درسخنان زن این بود که او مدعی شد زنی قصد کشتن اورا داشت.
«تازه اززیارتگاه خارج شده بودم که به سویم آمد.چهره معصومی داشت. بابغضی درگلو وصدایی لرزان مدعی شد که شبیه مادرش هستم وبادیدن من به یاد مادرازدست رفته اش افتاده است.ازمن خواست که بگذارم مرا به خانه برساند.یک رنو قدیمی زرد رنگ داشت.سوارخودرواش که شدم یک آب میوه تعارف کرد.آب میوه را که خوردم سرم سنگین شد وکم کم ازهوش رفتم. نمی دانم چه زمانی را به هوش نبودم ،چشمانم را که بازکردم احساس کردم کسی قصد دارد دست وپایم را باطناب ببندند.هنوزچشمانم تارمی دید .چهره زن را دیدم که با طنابی دردست قصد بستن پاهایم را دارد ،باهم گلاویزشدیم .به هرزحمتی بود خودم راازدستش نجات دادم.اوبا خودروزرد رنگش فراری شد»
روشی که شاکی بیان می کرد شباهت زیادی به روش کشته شدن دوزن قبلی داشت.بدین ترتیب با دستورقضایی مشخصات خودروزرد رنگ دراختیارتمام یگانهای پلیس قرارگرفت .جستجو برای به دام انداختن متهم فراری ادامه داشت که پلیس درجریان کشف زنی دیگرقرارگرفت.این قربانی نیزابتدا مسموم شده وسپس دراثرخفگی جان باخته بود.
دستورویژه قضایی برای به دام انداختن قاتل
با کشف سومین جسد ،دستورات ویژه قضایی برای به دام انداختن قاتل سریالی ازسوی قاضی الفت که درآن زمان دادستان قزوین بود صادرشد. تحقیقات نشان می داد که قاتل یک زن است.زنی جوان که سواربرخودروی زرد رنگی درشهربه دنبال طعمه برای کشتن می گشت.
این درحالی بود که درهرسه پرونده اولیادم قربانیان مدعی بودند قاتل بعد ازکشتن مادرشان طلاجات اورا دزدیده است.بدین ترتیب فرضیه قتل زنان به انگیزه سرقت برای پلیس قوت گرفت.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه خبرچهارمین جنایت این زن به پلیس داده شد.ودرمدت کمی پنجمین جنایت این زن نیزرقم خورد.
دراین مرحله ازتحقیقات وبا حساسیت ایجاد شده درشهر،تیم ویژه ای ازکاراگاهان پلیس آگاهی ناجا ازتهران عازم قزوین شدند.با ورود این کاراگاهان به پرونده تحقیقات مسیرتازه ای رابه خود گرفت.
یک هفته ازشروع تحقیقات تیم جدید نگذشته بودکه زنی 32ساله به نام مهین به عنوان مظنون اصلی ارتکاب این جنایت شناسایی شد.این زن جوان مادردودختر13 و7ساله بود.تحقیقات نشان میداد اومعلم تعلیم راهنمایی ورانندگی دریکی ازآموزشگاههای شهراست.وقتی ماموران با حضوردرمحل کاراو با خودرو زرد رنگ او مواجه شدند دیگرهیچ شکی باقی نماند که اوهمان قاتل سریالی زنان میانسال شهرقزوین است.درمرحله بعدی محل سکونت وی که خانه ای آپارتمانی درمنطقه شنبه بازارمینودرقزوین بود شناسایی شد.همان محلی که اکثراجساد قربانیان کشف شده بود.کاراگاهان با دستورقضایی شبانه وارد خانه مهین شدند.او با مشاهده ماموران درخانه به چاقو آشپزخانه به سویشان حمله ورشد که با عکس العمل به موقع کاراگاهان خلع سلاح شده وبازداشت شد.
او بعد ازدستگیری وقتی خود را دربرابرادله پلیسی دید لب به اعتراف گشود وبه قتل 5زن اعتراف کرد.
 «فقرانگیزه ارتکاب قتلهایم بود،دختر7ساله ام مریض بود وتوان تامین مخارج درمانش را نداشتم به ناچارمرتکب جنایت شدم»
این اولین اعتراف مهین درخصوص انگیزه خود ازقتل قربانیانش بود. ولی چند روزبعد اعترافات جدیدی ازمتهم شنیده شد.
اومدعی شد:بچه ام مریض بود ،مادرم پولداربود ولی نه ارث مرا می داد ونه درتامین مخارج درمان دختر7ساله ام کمکم می کرد.ازمادرم کینه داشتم.وقتی طلاجات قربانیان را می دیدم یاد مادرم می افتادم وخشم وجودم را می گرفت .انتقام کینه ازمادرم را ازقربانیانم می گرفتم وبافروش طلاجاتشان خرج درمان دخترم را میدادم.این درحالی بود که درادامه بازجویی ها راز6 جنایت این قاتل سریالی فاش شد.
«چند سال قبل صاحبخانه ام را کشتم .آزارم می داد منم باکشتنش ازدستش راحت شدم»
انگیزه این زن ازاعتراف به قتل صاحبخانه درحالی ازسوی وی مطرح شد که پسرصاحبخانه اش مدعی بود که اعترافات او بی پایه واساس است.
«پدرم مرد متدینی بود.مهین اورا کشت تا اموالش را به سرقت ببرد.اکنون قصددارد بی آبرویش کند.حرفهای این زن درخصوص انگیزه کشتن پدرم دروغ است»
با پایان بازجویی های پلیس ازاین زن پرونده وی برای رسیدگی قضایی با اتهام 6قتل عمدی به دادگاه کیفری استان ارسال شد.
روزنامه می خواندم تا گرفتارپلیس نشوم
«فردای ارتکاب هرقتل صبح زود به سراغ باجه روزنامه فروشی محل می رفتم وتمام روزنامه های محلی وغیرمحلی را خریداری می کردم تا ببینم پلیس ردی ازمن پیدا کرده است یا نه ،اولین باردرصفحه حوادث یکی ازروزنامه خواندم که ماموران متوجه شده اند یک قاتل سریالی درقزوین زنان را قربانی می کند.
با مشاهده این خبرکمی احساس خطرکردم. مدتی مرتکب قتل نشدم .می خواستم ردیابی نشوم ولی فشارمالی باعث شد باردیگربه سراغ قربانی دیگروجنایتی دیگربروم.
گفته های این زن جنایتکاردرحالی مطرح شد که پلیس درخانه وی بریده های صفحه حوادث روزنامه های کشورکه به خبرقتلهای وی پرداخته بودند کشف کرد.
درگوشه ای کمد شخصی مهین کارآگاهان اخبارقاتلان سریالی جهان وروش قتلهای انها را مشاهده کرد که نشان میداد مهین با مطالعه ،نقشه ارتکاب قتلهای خود را طراحی کرده بود.
«مهین بعد خاتمه بازجویی ها ازما قلم وکاغذخواست .می گفت که می خواهد کتاب بنویسد.کتابی باداستان قتلهایی که مرتکب شده است .»
این را افسران تحقیق این پرونده بعد ازپایان بازجویی ها ازاین متهم گفتند.
مهین دردادگاه
«من محصول شرايط اجتماعي هستم. کاري کنيد تا مهين ديگري به وجود نيايد.» اين جمله است که نخستين زن قاتل سريالي تاریخ جنایی ایران درجلسه دادگاه به قضات گفت.
اوبا اعتراف صریح به قتل 5زن ویک مرد ادامه داد:«انگيزه ام از اين قتل ها مالي بود البته صاحبخانه ام را به دليل ديگري کشتم. آن زمان شوهرم هميشه در سفر بود و صاحبخانه پيشنهاد نامشروعي داد و من هم او را کشتم.»
 این قاتل سریالی ادامه داد؛ «من غير از انجام اين قتل ها چاره ديگري نداشتم، شوهرم بيکار بود و از نظر مالي در مضيقه قرار گرفته و بدهکار شده بودم. براي پرداخت بدهي هايم از مردي وام گرفتم و يک چک 10 ميليون توماني به او دادم. آن مرد چک مرا خرج کرد و چون پول در حسابم نبود حکم جلب مرا گرفتند. من مهلت زيادي نداشتم و بايد هر طور شده آن مبلغ را فراهم مي کردم.
هدفم اين بود که تا زمان تسويه بدهي ام به قتل ها ادامه بدهم. بعد از هر قتل پولي را که به دست مي آوردم به طلبکارم مي دادم و به او مي گفتم اگر بداند اين پول از چه راهي به دست آمده است هرگز آن را قبول نمي کند اما براي آن مرد هيچ چيز به جز پولش اهميت نداشت. من از کشتن افراد لذت نمي بردم بلکه من با مشکلات مالي شديدي روبه رو بودم. مهين درجلسات دادگاه   با بيان اينکه زمان زيادي از قتل گذشته و او حوادث آن دوران را فراموش کرده است از بيان جزييات قتل ها خودداري کرد و گفت؛ «من از روي کساني که خانواده شان را عزادار کرده ام شرمنده ام و امروز در اختيارتان هستم و به لحاظ قانوني شما مي توانيد هر بلايي سرم بياوريد. من به دنبال پاک شدن هستم. تنها درخواست من از شما اين است که اگر به من رحم نمي کنيد به بچه هايم رحم کنيد. مي توانيد مرا بالاي دار ببريد ولي حداقل پس از قصاص مرا ببخشيد و اگر مي خواهيد رحمي هم بکنيد به بچه هايم رحم کنيد.»
بعضی ازاولیادم پرونده به دلیل جثه ریز متهم مدعی بودند که وی به تنهایی قادربه ارتکاب این قتلهای نبوده است وبه حتم شریک جرمی داشته است.ولی شواهد وادله پلیسی ونحوه بازسازی صحنه جنایات ازسوی متهم هرگونه شک وشبه ای را درخصوص وجود همدست برای این متهم ازبین برد.مهین به تنهایی تمام قتلها را مرتکب شده بود.
گفتگو با اولین زن قاتل سریالی ایران چند ماه قبل ازاجرای حکم
قبل از هر چیز خودت را معرفی كن.
مهین قدیری هستم، 32ساله، اهل محله تهران قدیم قزوین. در 14سالگی ازدواج كردم و دو فرزند دختر دارم. تا كلاس سوم راهنمایی هم درس خوانده ام.
 - وضعیت زندان چطور است؟
این سوال خیلی سخت است. اگر به اختیار خودم بود، می گفتم من را به سیاهچال بیندازند و به جای غذا به من زهر بدهند. در مجموع همه چیز در زندان خوب است. برای من از داخل جامعه كه خیلی بهتر است. در زندان حداقل حق زندگی دارم.
 - انگیزه واقعی ات از این شش جنایت چه بود؟
مشكلات و تنگناهای مالی. با وجود اینكه در دو مقطع كار هم می كردم، نتوانسته بودم مشكلات مالی ام را حل كنم. یك شركت قلابی مرا به این مخمصه انداخت. برای گرفتن امتیاز وام از من چك گرفتند و نه تنها وامی پرداخت نكردند بلكه 25 میلیون تومان چك مرا هم به اجرا گذاشتند.
 
 
- شوهرت در تامین نیازهای مالی خانواده نقشی نداشت؟
پنج ماه پیش بیكار شده بود. شاید، مقصر اصلی این مشكلات شوهرم بود، اگر زندگی مان تامین بود هیچ وقت مجبور نمی شدم مرتكب قتل بشوم.
 - اینكه گفته شد یكی از انگیزه های اصلی ات در ارتكاب این قتل ها و انتخاب زنان مسن تنفر از مادرت بود را تایید می كنی؟
اصلاً این طور نیست، با مادرم كمی اختلاف داشتم ولی اینكه انگیزه ام از قتل ها تنفر از او باشد، درست نیست.
 - باور اینكه مادر دو دختر به تنهایی این قتل ها را مرتكب شده باشد سخت است. شایعه شده همدستانی هم داری؟
انسان در شرایط مختلف دست به كارهای متفاوتی می زند. شاید همه ما فكر كنیم هیچ وقت مرتكب این جنایات نمی شویم ولی من هم مثل همه مردم هستم. وقتی گرفتار بشوی و تحت فشار قرار بگیری دست به كارهایی می زنی كه باورش برای مردم خیلی سخت است. مثلاً الان یك زنی در زندان به دلیل اینكه از خودش در برابر تجاوز یك جوان دفاع كرده و او را كشته در آستانه اعدام قرار دارد. من همدستی نداشتم و همه كارها را خودم به تنهایی انجام می دادم.
 - قربانیانت را چطور انتخاب می كردی؟
زنان مسن را انتخاب می كردم، كسانی كه دیگر نوه و نتیجه شان را هم دیده اند و زیاد چشم شان دنبال دنیا نیست. خانم هایی كه ویترین طلافروشی هستند و به عنوان یك ویترین زنده سیار با طلاهای آویزان كرده به خودشان دل كسانی را كه پول ندارند، می سوزانند.
 - اولین بار كی به ذهنت رسید كه برای امرار معاش و حل مشكلات ات مرتكب قتل بشوی؟
من ریالی از پول هایی را كه به دست آوردم برای امرار معاش خودم و فرزندانم استفاده نكردم. همه آن مبالغ را تحویل طلبكاران می دادم، اجازه ندادم ذره یی از این پول ها به چرخه زندگی روزمره ام وارد شود.
 - پیرمرد صاحبخانه ات را سه سال پیش به قتل رساندی، انگیزه این قتل هم مسائل مادی بود؟
انگیزه قتل او بر سر مسائل دیگری بود كه الان نمی توانم بگویم ولی هرچه بود، مالی نبود.
 - در به وجود آمدن این شرایط چه كسی بیشترین نقش را داشت؟
خودم كه مقصر اصلی ام. اما اگر مادرم ارثیه پدری ام را می داد مشكلات مالی نمی توانست من را به اینجا بكشاند، شوهرم هم به عنوان یك مرد و شریك زندگی وظیفه اش را به درستی انجام نداد. او معتاد بود و بسیاری مشكلات دیگر كه گفتنش درست نیست.
 - تو مادر دو فرزند هستی، چطور بعد از قتل به خانه برمی گشتی و به بچه هایت رسیدگی می كردی و به زندگی روزمره ادامه می دادی؟
بعد از ارتكاب قتل ها همه چیز را پشت در خانه می گذاشتم، اما خیلی سخت بود. دختر بزرگم متوجه بی قراری و ناراحتی ام شده بود. یك شب بهم گفت؛ مامان غصه دار به نظر می رسی. جواب دادم خیلی سخت است مشكلی داشته باشی و نتوانی تا آخر عمرت آن را به كسی بگویی.
 - نقش همسرت در این ماجراها چه بود؟
به عنوان یك همسر به وظایفش نسبت به من توجهی نداشت. در مدت چهار ماه 10 كیلو وزن كم كرده بودم. شب ها كابوس می دیدم و جیغ می زدم. اگر همسری داشتم كه به من توجه می كرد، متوجه وضع غیرعادی من می شد.
 - در مورد دخترانت بگو، الان كجا هستند؟
دختر كوچكم دچار بیماری CB است و همراه خواهرش نزد عمویشان زندگی می كنند.
 - پس از اولین اعترافاتت گفتی امشب راحت تر می خوابی، قبل از آن شب وضعیت ات چطور بود؟
شب ها همیشه مقتولان به خوابم می آمدند و عذاب وجدان شدیدی داشتم. اما آن شب كه اعتراف كردم، راحت خوابیدم. احساس می كردم بار سنگینی از دوشم برداشته شد و دیگر كسی به خوابم نمی آید.
 - همسایه هایت همگی تاكید می كردند آدم بی آزاری بودی و اصلاً باورشان نمی شد مهین قدیری این جنایات را مرتكب شده باشد.
مردم و خصوصاً روزنامه ها از من یك غول بی شاخ و دم ساختند و فكر می كنند مهین موجودی است كه از كره مریخ آمده اما واقعیت این است كه من هنوز خودم هم نمی توانم باور كنم كه مرتكب این جنایات شده ام. همه چیز به یك خواب شباهت دارد. حتی خانواده و دوستانم هنوز شوكه هستند. باور این موضوع برایشان مشكل است.
 - هنگام ارتكاب قتل ها هیچ ترسی نداشتی؟
هربار می مردم و زنده می شدم. وقتی موعد چك ها می رسید، مجبور می شدم دست به كار شوم. تصمیم گیری خیلی سخت بود ولی ناچار بودم. منتظر بودم فرجی شود و یك جوری از این مخمصه نجات پیدا كنم.
 - به قتل ها برگردیم، با چه ترفندی توانستی كاری كنی كه در رنو از داخل باز نشود.
باز می شد اما به سختی؛ رنوهای مدل 62 اكثراً در عقب شان خراب است و با زور باز می شوند.
 - چرا امامزاده چهار انبیاء را برای شكار قربانیان انتخاب كردی؟
قصد جسارت به امامزاده ها را نداشتم اما به علت شلوغ بودن امامزاده و حضور افرادی كه من انتخاب می كردم جای خیلی مناسبی بود.
 - تو خودت مادر بودی، لحظه یی به این فكر نكردی كه مقتولان هم مادر هستند و بچه دارند و فرزندان شان منتظر بازگشت شان هستند؟
به همه این مسائل فكر كردم اما به این هم فكر كردم كه من هم حق دارم در این جامعه حداقل ها را داشته باشم. البته من آدم خودخواهی هستم.
 - اگر خودت قاضی بودی چه حكمی برای خودت تعیین می كردی؟
خودم را شش بار اعدام می كردم.
 - در اعترافات ات گفتی در یكی از قتل ها خیلی تحت تاثیر قرار گرفتی.
آخرین قتل بود، نگاه خاص مقتول به من وجدانم را تكان داد. خیلی ناراحت شدم.
 - هنوز به قتل كیمیا شجاعی كه در زمان وقوع جنایت های سریالی كشته شد، اعتراف نكرده یی؟
من كیمیا را به قتل نرساندم. تا به حال هر كاری كردم، گفتم اما همین جا می گویم كه كیمیا را من نكشتم.
 - چه صحبتی با اولیای دم مقتولان داری؟
از همه شان عذرخواهی و طلب بخشش می كنم. در تنهایی فكر می كردم چرا روز مادر كنار بچه هایم نیستم و بعد به این نتیجه رسیدم كه من مادرهای زیادی را از دیدن روز مادر محروم كردم و از همه طلب آمرزش و بخشش می كنم.
حکم اعدام این زن
حکم قصاص نفس این قاتل سریالی ازسوی شعبه 1154 دادگاه کیفری استان صادرشد.برطبق حکم صادره مهین به 6بارقصاص نفس محکوم شد.با تاییدحکم ازسوی دیوان عالی کشوروطی مرحله استیذان به اجرای احکام شهرقزوین ارجاع شد.زمان اجرای حکم 29 آذرماه تعیین شد ومتهم روزتعیین شده به پای چوبه داررفت
لحظه قصاص
«مرا ببخشید اشتباه کردم،میترسم !ازمرگ می ترسم...التماس می کنم مرا نکشید...»
هوای گرگ ومیش بود که با پاهایی لرزان به پای چوبه دارآوردنش، رنگ برچهره نداشت،التماس می کرد،به پای 30 اولیادم حاضردرصحنه اجرای حکم افتاده بود تا ازقصاص نفس اوبگذرند... اوالتماس می کرد واولیادم به یاد مرگ عزیزانشان می گریستند.
«به خاطردوکودکم ازقصاصم بگذرید.بی پناه می شوند...التماس می کنم»
طناب داررا که به گردن مهین انداختند،ازترس نیمه جان شده بود...زمزمه کنان التماس می کرد برای گذشت...
اولیادم تنها به التماسهایش نگاه می کردند، هیچ کدام توان رفتن وکشیدن صندلی اززیرپای مهین را نداشتند،گرفتن جان آسان نیست ...
درنهایت دختریکی ازقربانیان صندلی را اززیرپایش کشید ومهین ساعت 7بامداد دیروزبه دارمجازات اویخته شد وجان باخت.
   

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
زهره
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
0
4
بهترین قانون کشور ما اعدام است ازدستگاه قضایی که این زن دیو سیرت را به سزای اعمالش رساند متشکریم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۶
0
2
عجب. چطوری این کارو میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ روزگاری شده هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
0
1
کار این خانم به هیچ وجه قابل دفاع نیست کاش سیستم قضایی و یا نهادهای مردم نهاد اونقدر قوی بودند که از این خانوم و امثال ایشون قبل ارتکاب این قتلها حمایت میکرد و موسسه دروغینی که سر ایشون ودیگران را کلاه گذاشتند را مجازات میکردن بیشک الان 6خانواده داغدار نبودن وزنی مثل ایشون که از چهرش و لحن حرف زدنش معلومه واقعا اولین قربانی خودش بوده پیش بچه هاش بود به هر صورت خدا از گناهان همه بخصوص این زن بی پناه بگذره و رحمتشون کنه
مینو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
0
0
وقتی یه مادر به چهره بچه اش نگاه میکنه گناه کردن خیلی سختتر میشه براش . گناه اگه لذت داشته باشه یه چیزی اما اگه عذابت هم بده دیگه خیلی تاسف بر انگیزه. خدا همه ما رو از همه گناهان نجات بده ، لطفا برا منم دعا کنید
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین