کد خبر: ۴۰۸۸۳
تاریخ انتشار:

ايران و مهندسي انقلاب در خاورميانه

شكافتن اتم و آزاد كردن نيروي فراوان نهفته در «ذره»، جوهره غني سازي هسته اي و انفجار اتمي است. با اين رويكرد، اتفاقي كه از 33سال پيش با پيروزي انقلاب اسلامي در زير پوست خاورميانه و شمال آفريقا به جريان افتاد و از 2ماه پيش سر برآورد، انفجاري به مراتب پر انرژي تر از غني سازي و انفجار هسته اي است. خاورميانه و شمال آفريقا 2ماه پرحادثه را سپري كرد، گويي كه 30سال حادثه را در كپسولي فشرده باشند و اكنون آن كپسول منفجر شده باشد. گويا محتواي يك تانكر بزرگ گاز را در كپسولي فشرده كرده اند و حالا آن كپسول ديگر ظرفيت اين نيروي متراكم را ندارد. خاورميانه بزرگ از يمن و بحرين تا مصر و سپس امتداد آن تا ليبي و تونس و مغرب، با انفجار و «انقلاب ذرات» (Nano Revolution) يا انقلاب اتمي (Atom Revolution) روبروست. ملت هايي كه در نگاه جباران و مستكبران «ريز» به حساب مي آمدند و انرژي عظيم نهفته در درون آنها ناديده انگاشته مي شد، اكنون به جنبش درآمده اند. فنر فشرده تحقير و ستم ديكتاتورهاي وابسته به غرب، ناگهان از جا دررفته است. شرق و جنوب درياي مديترانه (از تركيه تا لبنان و فلسطين و از آنجا تا مصر و ليبي و تونس و مراكش) تبديل به «بحر مسجور» و درياي آتشفشان شده است.


اگر روزگاري نه چندان دور سخن از غني سازي اتمي و فناوري ذرات (نانو تكنولوژي) به عنوان توانمندي هاي برتر بود، امروز بايد از غني سازي انسان و روح او سخن راند. جنگ كاملاً مغلوبه شده است. قدرت هاي وارث فرعون كه روزگاري به فناوري هاي برتر مي نازيدند، اكنون به «امتناع» سوپر فناوري هاي خود در برابر ملت هاي عصيان كرده مسلمان واقف شده اند. آمريكا و صهيونيسم بين الملل و غرب، ملت هاي منطقه را ريز و ناچيز مي شمردند و زير پا لگدكوب مي كردند. اما امروز، روز تجلي اجتماعي- و نه صرفاً فردي- اين كلام اميرمؤمنان(ع) است كه «آيا گمان مي بري تو جسم كوچكي هستي حال آن كه جهان بزرگ تر در تو نهفته است». امروز روز به كارگيري فن «اسلامي» انقلاب براي آزاد كردن نيروي نهفته در ملت هاست. امروز روز هنرنمايي و مديريت ايران اسلامي است كه 33سال پيش براي اولين بار طعم غني سازي روح را چشيد. اكنون بايد اين تجربه مديريتي را در مقياس جهاني بازگو كرد.
چرا از انقلاب ذرات (Nano Revolution) يا انقلاب اتمي سخن گفتيم؟ در فناوري نانو از طريق جابجايي اتم ها، محصولاتي محكمتر و در مقياسي به مراتب كوچك تر ساخته مي شود. در اين روش اتم هاي مجزا در جايي كه بايد و شايد قرار مي گيرند. يك نانو يك ميليونيم متر يا به عبارتي يك هشتاد هزارم قطر تار موي انسان است. چنين ذره ناپيدايي، در استواري به مراتب محكم تر از پولاد است. با اين تعريف، اگر درباره تحولات فشرده و انفجارآميز شمال آفريقا و خاورميانه، از انقلاب ذرات و انقلاب اتم سخن مي گوييم اولاً براي نشان دادن ابعاد نيروي نهفته- و هنوز آزاد نشده- در اين انقلاب پيوسته و فرامرزي است ثانياً سخن از مدلي از انقلاب است كه نسخه عملياتي اصلي آن در ايران انقلابي پديد آمده و ثالثاً تداوم چنين انقلابي تا رسيدن به مقصد نهايي و ممانعت از هدر رفت انرژي آن، نيازمند تبادل تجربه در زمينه مهندسي «انقلاب ذرات» و «انقلاب اتمي » است. جمهوري اسلامي ايران به بركت آموزه هاي انقلاب اسلامي، هم تئوري و مدل چنين انقلابي را با خود دارد و هم اين پروژه را به بركت معماران بي نظيري چون امام خميني(ره) و امام خامنه اي با موفقيت پيش برده و به نقطه وسعت يافته فعلي در منطقه رسانده است.


سخن از نقشي است كه ايران مي تواند در ترسيم چشم انداز انتفاضه ملت هاي مسلمان ايفا كند. اين نقش را چگونه بايد تعريف كرد؟ پيش از بررسي ابعاد اين پرسش بايد خاطرنشان كرد كه به مفهوم واقعي، كار از دست آمريكا و صهيونيسم بين الملل و غرب در رفته است، هرچند كه آنها مي كوشند خود را خونسرد و مسلط بر اوضاع نشان دهند و اصطلاحاً قافيه را نبازند. تا همين چند ماه پيش، آمريكا و رژيم صهيونيستي استوارترين روابط را با نوكران خود در مصر و تونس و بحرين و يمن داشتند. مصر مبارك، جزيره ثبات اسرائيل و آمريكا شمرده مي شد. حتي در بحبوجه انتفاضه ملت مسلمان مصر، فرانك وايزنر مشاور امنيتي اوباما به قاهره رفت و اعلام كرد آمريكا مخالف كناره گيري مبارك است. پيش از او جو بايدن معاون اوباما تصريح كرده بود مبارك، هم پيمان ماست نه ديكتاتور و بايد بماند. اما آمريكا با وجود مقاومت شديد مجبور شد مبارك را مرخص كند و آنجا بود كه اوباما با وقاحت مثال زدني به ريش مردم مصر خنديد و گفت «پرزيدنت مبارك تشنگي مردم مصر براي تغيير و دموكراسي را برطرف كرد»!

همين حالا هم ديويد كامرون نخست وزير انگليس مي گويد «اخوان المسلمين نبايد در مصر روي كار بيايد» حال آن كه طبق برآوردها، در صورت برگزاري انتخابات، اخواني ها دست كم 60درصد آراء مردم را به خود جلب خواهند كرد. كار از دست مستكبران در رفته چرا كه سليوان شالوم معاون نخست وزير اسرائيل دوشنبه همين هفته گفت «حكومت اسلامي ايران در حوادث اخير منطقه دخيل است. جهان غرب در طرفداراي از هم پيمانان خود در خاورميانه شكست خورده است» و روزنامه هاآرتص با اشاره به عبور 2 رزمناو ايراني از كانال سوئز نوشت «اين اتفاق نشان مي دهد مصر ديگر به ائتلاف راهبردي با اسرائيل عليه ايران متعهد نيست و اين كشور به جبهه دشمنان اسرائيل مي پيوندد. قاهره اكنون علاقمند به تعامل با ايران است و اين دقيقاً همان رويه اي است كه تركيه از زمان روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه در پيش گرفته است».


كار از دست فراعنه در رفته است، به اين اعتبار كه بحرين ظاهراً باثبات، به عنوان ميزبان پنجمين پايگاه نظامي بزرگ آمريكا دستخوش انقلاب است، كشوري كه مقامات آن بارها با مقامات رژيم صهيونيستي ملاقات و مذاكره كردند و حتي شاه بحرين يك يهودي صهيونيست را به عنوان سفير خود در آمريكا انتخاب كرد. كار از دست غرب در رفته، نشان به آن نشان كه شبكه دولتي انگليس، كمال هلباوي از سران اخوان المسلمين را براي مصاحبه دعوت كرد تا شايد عليه ايران سخن بگويد و انقلاب مصر را متفاوت از انقلاب اسلامي ايران نشان دهد اما هلباوي برجك BBC را با دقت و ذكاوت پراند آنجا كه گفت: «من از امام خامنه اي و تمام كساني كه از انقلاب مصر حمايت كردند تشكر مي كنم... من آرزو مي كنم كه دولت خوبي مثل ايران و رئيس جمهور خوب و شجاعي مثل آقاي احمدي نژاد داشتيم». هلباوي امسال هم مهمان كنفرانس وحدت اسلامي در تهران بود.
فضا هرگز مانند امروز براي بازگويي تجربه مهندسي انقلاب اسلامي مهيا نبوده است. اتفاق كوچكي نيست كه 14 عضو دايم و غيردايم شوراي امنيت - به استثناي آمريكا - حكم به محكوميت رژيم صهيونيستي بدهند و ليوني وزير خارجه سابق اسرائيل بگويد «اين اتفاق نشان مي دهد آمريكا به سوي بن بست پيش مي رود». اين يعني جهان به حدي مهياست كه قدرت ها را نيز منفعل و متأثر ساخته است. ايران در چنين فضاي مستعدي كه آمريكا و صهيونيسم بين الملل تمام برگ هاي خود را سوزانده اند، هنوز همه توانمندي هاي خود را به صحنه نياورده است. بخشي از اين توانمندي ها منحصر به فرد است و بخش ديگر از آن در پيوند با «محور و منظومه مقاومت» تكوين پيدا مي كند. اين حق ملت هاي انقلابي منطقه و نخبگان آن است كه از تجربيات و توانمندهاي فكري، فرهنگي، سياسي و بين المللي جمهوري اسلامي ايران در صيانت انقلاب خود از «انقلاب دزدها»ي بين المللي بهره مند شوند. مصر اكنون بيش از ساير كشورها در كانون توجهات است، هم به لحاظ اهميت اين كشور و هم از اين جهت كه باكناره گيري حسني مبارك و تضعيف دستگاه امنيتي وابسته به اسرائيل و آمريكا، فضاي سياسي در اين كشور به نفع ملت مسلمان مصر گشوده شده است.


فارغ از ديپلماسي رسمي، در حوزه ديپلماسي عمومي و مبادلات ميان ملت ها ظرفيت هاي فراواني وجود دارد كه از آن جمله مي توان به ظرفيت حوزه هاي علميه، رسانه ها، دانشگاهيان و احزاب اشاره كرد. هر يك از اين نهادهاي مدني ايران مي توانند با الازهر، علما و دانشگاهيان، احزاب و جمعيت هاي اسلامي و رسانه هاي مستقل تر مصر تعامل و رفت وآمد داشته باشند. همچنان كه حتي در بدنه سياسي و نظامي مصر نيز مي توان علاقمندي هايي براي تبادل تجربه پيدا كرد (نمونه آن صدور مجوز عبور رزم ناوهاي ايراني از كانال سوئز يا نفرت بدنه ارتش مصر از اشغالگران متجاوزصهيونيست). فراموش نكنيم كه دوره گذار فعلي هم براي انقلابيون مصر و هم ضدانقلاب آمريكايي و صهيونيستي بسيار مهم است و جريان ضدانقلاب كه پشت خود رانزديك به زمين حس مي كند، به دنبال عمليات تأخيري و انحرافي و زدن فن بدل است. از طرف مقابل هم آتش انقلاب، تنور تحولات را براي موفقيت نهايي ملت مصر فراهم كرده است. تدوين قانون اساسي نيز بزنگاه مهمي است كه نياز به هوشياري ملت و نخبگان مصر دارد و در اين راه نبايد از معاضدت فكري كوتاهي كرد. جهت گيري كلي اين حمايت بايد كمك به انسجام و اتحاد بيشتر ملت اسلامگراي مصر و تمركز قدرت و آرمان هاي آنان باشد.
در حوزه بين المللي همچنان كه نبايد از ظرفيت رسانه اي براي گسترش بيداري ملت ها و فشار بر مستكبران و ديكتاتورهاي دست نشانده- از جمله در زمينه مهار جنايت عليه ملت هاي انقلابي- غافل شد، همچنين بايد بر ظرفيت هاي ديپلماتيك جمهوري اسلامي به ويژه در حوزه «محور مقاومت» تأكيد كرد. اگر محور سازش و استبداد- شامل رژيم هايي چون مصر و تونس و ليبي و سعودي و بحرين و يمن و اردن- رو به نقصان و از هم پاشي است، متقابلاً خاورميانه شاهد شكل گيري محور مقاومت و دموكراسي با حضور كشورهايي چون ايران، تركيه، عراق، سوريه و لبنان و فلسطين (حماس) است. چنين محوري10 سال پيش اساساً مفهوم چنداني نداشت اما امروز در حال تكوين است و با تدبير و سرمايه گذاري مي توان حتي آن را تبديل به يك «بلوك» بزرگ قدرت اسلامي كرد. ظرفيت اين محور را كه هم هويت ضدصهيونيستي و هم ضد آمريكايي دارد و هم برخي از اضلاع اصلي آن نظير ايران تابلوي الهام بخش مردم سالاري در منطقه هستند، مي توان در خدمت زايش انقلاب اسلامي در خاورميانه و شمال آفريقا قرار داد و مشخصاً در خدمت «مصر جديد» و ملت مسلمان آن به كار گرفت.


ميزباني فوري نمايندگان كشورهاي محور مقاومت در تهران مي تواند اولين گام در اين روند تازه باشد، هرچند كه بركات چنين محوري منحصر به تحولات اخير نخواهد ماند. مي توان از هم اكنون كرسي مصر و بحرين را در اين محور خالي كرد. محور مقاومت مي تواند ابتكار عمل را در تحولات جديد و در برابر تلاش توأم با انفعال غرب به دست بگيرد. اكنون نوبت مردم سالاري است كه از ايران آغاز شد و به رغم اراده مستكبران به تركيه و فلسطين و عراق و لبنان رسيد. اكنون حاميان ديكتاتورها در موضع اتهام و باخت هستند.
به تعبير رهبر فرزانه انقلاب، حضور ملت ها در صحنه تيغ زورگويي قدرت ها را كند مي كند. اكنون كه انرژي مهارناپذير ملت هاي مسلمان آزاد شده، مجموعه تدبيرها بايد معطوف به همين روند كند كردن تيغ زورگويي قدرت ها و جلوگيري از هدر رفت يا فرسايش نيروي انقلابيون باشد. ملتي كه به بركت روح خدا امام خميني(ره) از ظرفيت روحي برخوردار شد و به فناوري غني سازي و نانو دست يافت، اكنون اكسير معجزه گون و كيمياي ناياب انقلاب را نيز با خود دارد. اين فرمول را به رايگان و از سر مسئوليت بايد تقديم ملت هاي تشنه انقلاب اسلامي كرد.


محمد ايماني/کیهان
    

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین