کد خبر: ۳۸۲۶۱
تاریخ انتشار:

دلالان اندیشه

مرضیه خاکساری

نویسنده :مرضیه خاکساری

موضوع  عرفان با رویکرد جدید از جمله موضوعاتی است که در دهه ی اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. جریانات عرفانی و شبه  عرفانی زیادی به ظهور رسیده اند که به ارائه ی سلوک های جدید عرفانی و حتی عرفان درمانی پرداخته اند و سعی نموده اند از طریق اتصال با شبکه های معنوی مثبت و منفی پیروان خود را با این روش به قدرت شفا بخشی برسانند. یکی از این عرفانهای نو ظهور عرفان کیهانی است که به ادعای موسس آن قدمتی سی ساله دارد . نویسنده ی این مقاله معتقد است  روش و محتوای عرفان کیهانی بر خلاف ادعای موسس آن با روش و محتوای عرفان اسلامی ضدیت دارد .مقا له ی زیر نقدی است بر عرفا ن کیهانی .

عرفان کیهانی مدعی است روش نوینی برای ایجاد ارتبا ط بین انسانها و خدا ابداع کرده که در این روش محوریت با رحمانیت خداست روشی که با مفاهیم عرفان اسلامی همخوان است . در این مقا له برای روشن شدن مطلب بخش هایی از کتاب انسان از منظری دیگر که توسط موسس این روش :آقای محمد علی طاهری تا لیف شده می آوریم و سپس به تحلیل ونقد موضوعات می پردازیم . امید است خوانندگان محترم به ویژ ه نسل جوان که مخاطب اصلی این روش هستند استفاده لازم را ببرند .

نقد اول : مطالب و مو ضوعات کتاب انسان از منظری دیگر به صورت بسیار کلی بیان  شده و خود این کلی گویی در تضاد با مقوله ی عرفان و سیر و سلوک است . زیرا هر که در  جرگه ی عرفان  قدمی بردارد  و با ظرایف و دقائق سلوک  نظری و عملی آشنا نباشد چه در جایگاه مریدی باشد چه در جایگاه مرادی  بر لبه ی پرتگاه قرار خواهد گرفت . در حقیقت کلی گویی جز شک پراکنی و ایجاد تردید ثمری نخواهد داشت زیرا با دانستن  کلیت یک چیز صحت و سقم همه آن موضوع درک نخواهد شد  .تنها در صورتی می شود بر حق و باطل بودن اندیشه ای صحه گذاشت که مصادیق و جنبه های متفاوت موضوع مطرح و مورد  مداقه قرار گیرد .کما اینکه  اگر روش کیهانی  جزئیات محتوای اندیشه اش  را مطرح می نمود  تناقضاتش  آشکارتر بود  شاید در بسیاری از موارد به جزییات زیادی اشاره کرده باشد مثلا در مورد اینکه انسان چند کالبد دارد و چیزهای دیگر .حرف بر سر این است که آن مطالب چه جزیی  چه کلی  عرفانی نیستند  اگر هم باشند مغایر با اسلامند.به نظر راقم این سطور این کلی نگری  به نوعی رد پای فرار از مسئولیت و باز خواست شدن است  .اگر  ایشان در نامگذاری روش خود از واژه ی عرفان استفاده نکرده بود شاید می شد مسامحه ی بیشتری به خرج داد زیرا دنیای عرفان با همه ی ابعاد وسیعی که دارد بی نیاز از قوانین مرتبط با مضامین خویش نیست . روشی که  این فرد برای ارتباط برقرار کردن با خدا و برخورداری از رحمانیت پروردگار ارایه کرده بیشتر مبتنی بر مباحث شبه روانشناسی  است تا مباحث عرفانی . اگر چه با ادبیات عرفانی آمیخته است اما  اصول و مبانی آن از استحکام  لازم بر خوردار نیست و فاصله ی زیادی با وادی عرفان دارد . البته باز هم نمی توان گفت صرفا  از مو ضوعات روانشناسی استفاده کرده است  .حقیقت این است کتاب انسان از منظری دیگر معجونی است از مباحث مختلف روانشناسی .پزشکی و عرفانی که به هیچکدام از موضوعات  به درستی نپرداخته است و مهمترین  هدفش جلب رضایت همگان بوده  است .مثال  زیر به روشنتر شدن مطلب کمک می کند .اگر بگو ییم غذا مفید و برای همگان لازم است  تنها یک مفهوم کلی را بیان کردیم اما اینکه چه نوع غذایی برای چه کسی  در چه شرایطی  و چه میزانی لازم است ؟ موضوعات ضروری و متفرع دیگری است که اگر بررسی نشود نمی توان از آن استفاده ی عملی نمود . لزوم استفاده غذا به تنهایی موید استفاده ی عموم از همه ی غذاها با تمام خواص و برای همگان نیست . چه بسا غذایی برای شخصی مفید و همان غذا برای دیگری مضر باشد . پس نمی توان برای همه ی انسانها با هر ویژگی و فرهنگ واستعدادی یک روش کلی ارایه کرد . در واقع  ارایه ی راه کمال به این نحو آنهم در حیطه ی عرفان با همه خطرات و حساسیت هایش تا حد زیادی غیر معقول و نا پخته به نظر می آید . در فصل اول  این کتاب خود آمده :( از آنجا که  عرفان کیهانی انسان شمول است همه ی انسانها  صرف نظر از نژاد .ملیت . دین .مذهب و عقاید شخصی  می توانند جنبه ی نظری و عملی  آن  را پذیرفته  و مورد تجربه و ااستفاده قرار دهند  .ص 20 ) .

نقد دوم : بر تفکری که همه ی عقاید شخصی انسانها را اعم از درست و نادرست  معتبر بداند باید خرده گرفت . احترام به عقاید هر آنچه که هست با قبول آنها بسیار متفاوت است .در روش کیهانی همه ی اعتقادات مقبولند و این به  معنای عدم ثبات وقطعیت  اند یشه ی کیهانی است .در وافع عرفان  کیهانی دایره ی وسیع و بی حد و حصری برای تفکر خویش ترسیم می کند  تا  همه ی انسانها بی هیچ قید و بندی با هر نژاد  .ملیت . دین .مذهب و هر گونه عقاید شخصی  مخاطب آن قرار گیرند و این همان پلو رالیزم و تکثر گرایی دینی است .جناب آیت الله جعفر سبحانی در کتاب مسایل کلام جدید به نقل از شهید مطهری  درباره پلورالیزم اورده اند : ( برخی از مدعیان  روشنفکری می گویند همه ی ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت یکسانند و می گویند برای انسان کافیست که خدا را بپرستد و به یکی از ادیان آسمانی که از طرف خدا آمده انتساب داشته باشد ....ص 93) .به این ترتیب پیروان عرفان کیهانی دامنه وسیعی برای خود ترسیم کرده  و  از همه ی مذاهب  متفاوت برای خود عضو گیری می نماید . پس معرفی کردن عرفان حلقه یا کیهانی بر اساس محتوای عرفان اسلامی  لزومی ندارد مگر آنکه دستاویزی برای روز مبادا باشد .باز بودن  آغوش اسلام برای هدایت همه ی انسانها صرف نظر از عقایدشان  به منزله  انطباق محتوای عرفان اسلام با همه ی اندیشه های ادیان و مذاهب دیگر نیست .اسلام با تکثر گرایی دینی مخالف است و عرفان کیهانی  به پشتوانه ی پلورالیزم فعالیت می کند . در ادامه ی فصل اول  آمده :(برای برخور دار شدن از رحمت عام الهی  معلومات  .گناهکاری و بی گناهی . پاکی و ناپاکی و...علی السویه است .ص 21) .  در این قسمت هم نکات مبهم زیادی  وجود دارد . در اینکه همه ی انسانها مورد عنایت خدا هستند شکی نیست اما یکی بودن آنها به لحاظ اطاعت و عصیان در مساله ی کیفر و پاداش که از اهم مبانی اعتقادی اسلام  و حتی ادیان دیگر نیز می باشد که در این صورت مورد  تردید قرار می گیرد .آیا منطقی است  بگوییم حسین بودن و یزید بودن یکیست زیرا خدا رحیم است  و همگان را مورد رحمت عام خود قرار می دهد ؟ نقدی که بر این اندیشه وارد است این است که در آن ،عمومیت رحمانیت خدا  منجر به عارف شدن دفعی همه ی انسانها ست بدون آنکه سلسله مراتب منطقی سیر و سلوک عرفانی رعایت شود به همین دلیل است که همه ی انسانها را مسیحا دم می خواند و در واقع نیل به  مقامات عرفانی را سهل تراز  آنچه که تصور می توان کرد  می پندارد .اگر چه این مطلب برای مخاطبین آن بسیار خوشایند است اینکه کسی  با گذراندن چند ترم کوتاه مدت به  دم مسیحایی می رسد  به طنز بیشتر می ماند تا اندیشه ی عرفانی .ضمن اینکه عرفان کیهانی مدعی ارایه ی عرفان اسلام است پس باید خطی به موازات متون عرفان اسلامی داشته باشد نه آنکه فقط اشعا ر عرفا ی اسلامی این مرزو بوم را به عنوان شاهد مثال تفکر خود  بیاورد و آن را سند معتبر ی بر اندیشه ی موهوم  و التقاطی خویش بینگارد .

برای نمونه سری به اشارات و تنبیهات ابن سینا این طبیب آشنا به امور جسمانی و روحانی انسان می زنیم .وی در نمط نهم اشارات در تقسیم انسانها به زاهد و عابد و عارف می گوید:( طالب حق نخست باید زهد ورزد و موانع را از پیش پای بردارد سپس  کارهایی که او را به هدف نزدیک می سازد انجام دهد و به عبادت بپردازد و وقتی به هدف رسید نخستین درجه از درجات نیل به حق همانا معرفت است ) .در حقیقت ابن سینا به عنوان یک شخصیت برجسته ی علمی و عرفانی معتقد است  راه  عرفان بسیار پیچیده  است و انسانها در بدو ورود به مراحل ابتدایی شناخت خدا ،عارف نمیشوند و باید حد اقل مراحل سه گانه ی زهد و عبادت و معرفت را پشت سر گذاشت و این هم این معنا نیست که مثلا  یک دوره ی سه ماهه  زهد وسپس یک دوره ی سه ماهه ی دیگر عبادت  آنگاه به آخرین مرتبه ی شناخت میرسیم که نامش معرفت است .وانگهی  عرفان حلقه یا کیهانی  که مدام از اشعار مولانا  وام  می گیرد چرا به تاریخ زندگی او اشاره ای نمی کند  به این مطلب که مولانا پس از سالها  زحمت و فراگیری متون فقهی و تفسیری و ..والتزام حقیقی به آداب و سنن و منا سک دین اسلام  بود که وارد دنیای عرفان  وحقیقت شد  ؟ 

مع الوصف  از دیدگاه نویسنده  این مقاله  در روش کیهانی  عرفانی ارایه شده که بسیار سریع و آسان است و انگار باب رحمت عام و خاص خدا بی هیچ فاصله ای از هم قرار دارد و آیا عقل سلیم این مطلب را می پذیرد که همه ی آدمیان با هر اعتقادی  دینی و غیر دینی  پاک و ناپاک  همه و همه از یک نسخه  و به مدت  ده ترم برای عارف شدن استفاده کنند در این صورت باید در روزهایی نه چندان دور منتظر  باشیم روشهای فشرده ی عرفان چند دقیقه ای به بازار بیاید . به این ترتیب وقتی در این کتاب  سخن از این است که فرقی ندارد چه دینی داشته باشی و تنها موضوع قابل اهمیت این است که در حلقه ی عرفان کیهانی قرار بگیری تا عارف شده و از رحمانیت خدا بهره مند شوی و به درجه شفا بخشی برسی . نا خود آگاه فلسفه ی تفاوت ادیان و پیا مبران  و شرایع آنها  و لزوم اعتقاد به مناسک دینی سست خواهد شد .اینکه  به عنوان مثال مسیحیان و مسلمانان چه تصوری از گناه دارند در عرفان کیهانی موضوعی  فرعی است در حالیکه در اسلام اینگو نه نیست و دست یابی به معرفت بدون عمل به واجبات و ترک محرمات ممکن نیست .نینیان اسمارت در کتاب تجربه ی دینی بشر در این باب می گوید :(بر اساس تفسیری که از متون مقدس  مسیحی بر می آید فقط ایمان است که عمل را توجیه می کند ).و این در حالیست که در اسلام مفهوم ایمان منهای عمل صالح  هیچ تو جیهی ندارد در هر کجای قرآن   ان الذین امنوا  آمده است عملوالصالحات نیز حضور دارد.

جمع بندی : حاصل تحلیل  و نقد فوق را در یک  پرسش  خلاصه می کنم  .سوال من  این است  جمع بین همه ی مذاهب و سلیقه ها را زیر سقف عرفان کیهانی با آن همه تضاد و تناقض  چگونه امکان پذیر خواهد بود و  چگونه تصور واحدی از کمال برای مذاهب متفاوت که مصادیق مختلفی از معرفت دارند  تحقق خواهد یافت ؟

سخن آخر : کسی چه می داند شاید روزی بیاید که مردم شتر گاو پلنگ  در قفس نگه دارند.

 منابع :

1-قرآن کریم

   2-مسایل جدید کلامی –آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی 

          3-اشارات و تنبیهات –ابن سینا

        4-تجربه دینی بشر –نینیان اسما رت –ج 2- ترجمه دکتر محمد محمد رضایی ودکتر ابوالفضل محمودی 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین