چائوشسکو پس از این اظهارات، همانند هر سال به همراه همسرش و دیگر سران حکومت در بالکن قصر ریاست جمهوری رومانی حضور یافت تا برای مردم رومانی صحبت کند، اما مردم او را "هو" کرده و به سوی قصر ریاست جمهوری هجوم بردند. چائوشسکو و النا خود را به بام قصر رسانده و با هلیکوپتری در صدد فرار از رومانی برآمدند.در روز 25 دسامبر 1989 هلیکوپتر نیکولای چائوشسکو و النا در حال فرار از کشور توسط جنگندههای ارتش مجبور به فرود در خاک رومانی شد. تنها ساعاتی بعد چائوشسکو و همسرش در یک دادگاه مردمی به اتهام سرکوب و کشتار شهروندان محاکمه و محکوم به تیرباران شدند. حکم اعدام بلافاصله و در مقابل دوربینهای تلویزیونی در شهر مرزی "تارگو ویسته" رومانی به اجرا در آمد.
آنچه در دادگاه مردمی پیش از اعدام چائوشسکو و همسرش گذشت به شرح ذیل است:
25 دسامبر 1985- پایگاه نظامی تارگو ویسته
نیکولای چائوشسکو: من تنها مجمع بزرگ ملی را به رسمیت میشناسم و در آن جا صحبت خواهم کرد.
دادستان گیگا پوپا: او (چائوشسکو) همانطور که با مردم حرفی نزد، با ما هم صحبت نمیکند.او همیشه مدعی بود که از طرف مردم حرف میزند و عمل میکند تا به چهره محبوبی نزد آنها تبدیل شود. اما در تمامی این مدت تنها بر مردم مستبدانه حکومت کرد.تو هزینههای بسیار زیادی را صرف برگزاری جشنها و مهمانیهای مجلل و باشکوهی میکردی که در ایام تعطیل در خانه ات برگزار می شد.جزئیات برگزاری تمامی این مهمانیها در اختیار ماست. این دو نفر(چائوشسکو و همسرش) بهترین لباسها و مواد غذایی را از دیگر نقاط دنیا برای خود تهیه میکردند. آنها حتی بدتر از شاه سابق رومانی بودند.در مقابل مردم تنها اجازه دریافت 200 کیلوگرم گندم در ماه را داشتند.اینها از سهم مردم میدزیدند.حالا امروز حتی نمیخواهند حرفی بزنند.آنها بزدل و ترسو هستند. ما مدارک موثقی علیه آنها داریم.من از دادستان کل میخواهم تا اجازه قرائت متن کیفر خواست را صادر کنند.
دادستان کل: با احترام به رییس دادگاه ، ما امروز باید حکم متهمان نیکلای چائوشسکو و النا چائوشسکو را به اتهام ارتکاب جرایم ذیل صادر کنیم:
جنایت علیه مردم.آنها مرتکب اقداماتی کاملا مغایر با اصول انسانی و تفکر اجتماعی شدهاند.کاملا مستبدانه با مردم رفتار کردهاند.جالب است که این دو اقدام به نابودی مردمی کردهاند که خود را رهبر آنها میدانند. به دلیل تمامی جنایات و ستمهایی که این دو در مقابل مردم کشورشان کردند، من به نمایندگی از تمامی قربانیان جنایاتیکه این دو نفر عامل آنها بودند، تقاضای مجازات مرگ مجازات مرگ میکنم.در سند کیفرخواست نیز به نکاتی اشاره شده است: قتل عام بر اساس ماده 356 نظام کیفری،حمله مسلحانه علیه مردم بر اساس ماده 163 نظام کیفری.تخریب ساختمانها و موسسات دولتی و تباهی اقتصاد ملی بر اساس مواد 165 و 145 نظام کیفری.آنها مانع سیر روند طبیعی اقتصادی کشور شدند.
دادستان: آیا اتهامات را شنیدید؟ متوجه شدید؟
چائوشسکو: من هیچ جوابی به شما نخواهم داد.تنها در مقابل مجمع بزرگ ملی صحبت خواهم کرد. من این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم. اتهامات نادرست هستند.حتی به یک سئوال کوچک هم در اینجا پاسخ نخواهم داد.
دادستان: یادداشت شود، او اتهامات وارده در سند کیفرخواست را به رسمیت نمیشناسد.
چائوشسکو: من هیچ چیزی را امضا نمیکنم.
دادستان: همه چیز واضح است. شرایط مصیبتبار کشور برای همه دنیا آشکار است. اگر از هر شهروند صادقی سئوال کنید که تا پیش از 22 دسامبر چه شرایطی در کشور حکمفرما بوده است، به راحتی پاسخ شما را میدهد. ما هیچ تجهیزات پزشکی در اختیار نداشتیم. شما دو نفر، فرزندان ما و دیگر مردم را کشتید.هیچ چیزی برای خوردن نداریم. گرما نداریم. برق نداریم.چه کسی فرمان تیراندازی به مردم در" تیمی سوآرا" و یا "بخارست" را صادر کرد؟
چائوشسکو: جواب نمیدهم.
دادستان: چه کسی فرمان داد تا به مردم تیر اندازی کنند؟بگو!
(در همین زمان النا چائوشسکو به نیکلای میگوید: ولشان کن. میدانی که صحبت کردن با این مردم هیچ فایدهای ندارد.)
دادستان: نمیدانی چه کسی فرمان تیراندازی به مردم را صادر کرد؟ تیر اندازیها هنوز هم ادامه دارد. آدمهای متعصبیکه شما آنها را اجیر کردهاید، همین حالا هم در حال شلیک به سمت کودکان ما هستند.به آپارتمانها شلیک می کنند. آنها از کجا آمدهاند؟ همان افرادی که شما به آنها بابت این کار پول داده اید.
چائوشسکو: من پاسخ نمیدهم. به هیچ سئوالی پاسخ نخواهم داد. حتی یک گلوله هم در اطراف کاخ شلیک نشد. حتی یک گلوله. به هیچکس تیراندازی نشد.
دادستان: اما تا حالا که 34 نفر کشته شده اند.
النا: نگاه کن. به کشته شدن این 34 نفر میگویند قتل عام.
دادستان: در تمامی مناطق تیراندازی ادامه دارد. مردم تبدیل به برده شدهاند. تمامی روشنفکران از کشور گریختهاند. هیچ کس دیگر دلش نمی خواهد برای شما کاری انجام دهد.
یک فرد ناشناس: آقای رییس من تنها یک چیز را میخواهم بدانم: متهمان باید اسامی سربازان مزدورشان را، اسامی تمامی افرادی که اجیر کردهاند را بگویند و اینکه چه کسی به آنها پول می داد؟ چه کسی آنها را به کشور آورده بود؟
دادستان: بله. متهمان جواب بدهند.
چائوشسکو: من هیچ چیز دیگری نمیگویم. تنها در مجمع بزرگ ملی حرف خواهم زد.
(النا چیزی را در گوش چائوشسکو زمزمه میکند.)
دادستان: النا علیرغم اینکه چندان بارش نبوده اما همیشه پر حرف بوده است. من حتی شاهد این بودهام که او نمیتواند به درستی بخواند.با این وجود خود را فارغ التحصیل دانشگاهی میداند. روشنفکران این کشور باید در مورد شما و همکارانتان شنیده باشند.
(دادستان شروع به خواندن عناوین تمامی مدارکی میکند که النا مدعی دریافت آنها شده بود.)
النا: روشنفکران کشور اتهاماتی را که شما به ما وارد کردهاید، خواهند شنید.
دادستان: نیکلای چائوشسکو باید بگوید که چرا جواب سئوالات ما را نمیدهد.چه چیز مانع پاسخ دادن تو به ما میشود؟
چائوشسکو: من به هیچ سئوالی جز در مجمع بزرگ ملی که نمایندگان طبقه کارگر نیز در آن حضور داشته باشند، پاسخ نخواهم داد. به مردم بگویید که من به سئوالات آنها پاسخ خواهم داد. تمامی دنیا باید بدانند که اینجا چه میگذرد. من تنها طبقه کارگر و مجمع ملی را به رسمیت میشناسم.
دادستان: دنیا قبلا فهمیده که چه اتفاقاتی اینجا افتاده است.
چائوشسکو: من جواب تو را نمی دهم توطئهچی.
دادستان: مجمع ملی منحل شده است.
چائوشسکو: چنین چیزی هرگز امکانپذیر نیست. هیچ کس نمیتواند مجمع بزرگ ملی را منحل کند.
دادستان: ما اکنون ارگان پیشروی دیگری داریم،جبهه نجات ملی.
چائوشسکو: هیچ کس آن را به رسمیت نمیشناسد. به همین دلیل است که مردم در همه جای کشور با هم درگیر هستند. این گروه جنایتکار نابود خواهند شد،آنها برای براندازی حکومت توطئه کردند.
دادستان: مردم در مقابل شما میجنگند و نه در مقابل فضای جدید.
چائوشسکو: نه مردم برای آزادی و در مقابل شما میجنگند. من این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم.
دادستان: چرا چنین فکری میکنی؟ واقعا چه فکر میکنی؟
چائوشسکو: همانطور که قبلا گفتم مردم برای آزادی میجنگند، در مقابل توطئهگران. توطئه از خارج از کشور سازماندهی شده است.من نه این دادگاه را به رسمیت میشناسم و نه دیگر پاسخ شما را میدهم. من در حال حاضر با تو به عنوان یک شهروند ساده صحبت میکنم.امیدوارم که راست گفته باشی و برای خارجیها کار نکنی. امیدوارم با هدف نابودی کشور رومانی از سوی آنها اجیر نشده باشی.
(دادستان از وکیل مدافع میخواهد که از چائوشسکو سئوال کند که آیا میداند که دیگر رئیس جمهور نیست. اینکه النا چائوشسکو هم دیگر هیچ سمتی ندارد و اینکه آیا خبر دارد که حکومت او منحل شده است؟ در همین زمان وکیل مدافعی که از سوی دادگاه برای این دو تعیین شده است از موکلان خود سئوال میکند که آیا از حقایقی که گفته شد،خبر دارید؟)
چائوشسکو: من رییس جمهور رومانی هستم. من فرمانده ارتش رومانی هستم. هیچ کس نمیتواند مرا از این دو سمت عزل کند.
دادستان: اما فرمانده ارتش ما نیستی. تو رییس ارتش ما نیستی.
چائوشسکو: من تو را به رسمیت نمیشناسم. تو یک شهروند ساده هستی. به تو گفتم که من رییس جمهور رومانی هستم.
دادستان: تو فکر میکنی واقعا چه کسی هستی؟
چائوشسکو: تکرار میکنم. من رییس جمهور رومانی هستم. فرمانده کل ارتش رومانی هستم. من با تو و هیچ توطئهگر دیگری صحبت نخواهم کرد. نه با تو و نه با هیچ مزدور و توطئهگر دیگری. من هیچ کاری با شما ندارم.
دادستان: بله ولی این شما هستید که آدم اجیر کردهاید و به آنها پول میدهید.
النا: این چیزهایی که اینها از خودشان ساختهاند باورنکردنی است. باورنکردنی.
دادستان: لطفا یادداشت کنید.چائوشسکو ساختار قانونی جدید حکومت را به رسمیت نمیشناسد. او خود را رییس جمهور کشور و فرمانده کل ارتش میداند. چرا کشور را به ویرانی کشاندی؟ چرا همه چیز را به خارج از کشور صادر کردی؟ چرا روستاها را به قحطی کشاندی؟ تولیدات کشاورزان و روستاییان را به خارج صادر کردی و آنها مجبور شدند حتی برای خرید یک نان به بخارست و دیگر شهرها بیایند.آنها کشت میکردند برای تامین سفارشات شما و خود چیزی برای خوردن نداشتند.چرا باعث قحطی و گرسنگی شدی؟
چائوشسکو: من به این سئوال جواب نمیدهم. به عنوان یک شهروند عادی به تو میگویم که من برای اولین بار کاری کردم که هر روستایی سهم 200 کیلوگرم گندم داشته باشد. این میزان برای هر خانواده تعیین نشد، بلکه برای هر فرد تعیین شد. این دروغ است که من باعث فقر و گرسنگی شدم. یک دروغ. یک دروغ آن هم در مقابل چشمان من. این نشان میدهد که حس وطنپرستی شما چه قدر کم است و همین حالا چه قدر توطئه در حال شکل گرفتن است.
دادستان: تو مدعی هستی که برای هر روستایی سهمیه 200 کیلوگرم گندم تعیین کرده بودی. پس چرا آنها برای خرید نان به بخارست میآمدند؟ چرا برنامههایت را به مرحله اجرا در نیاوردی؟ تو روستاهای رومانی را نابود کردی. خاک رومانی را نابود کردی.به عنوان یک شهروند ساده چه چیزی برای گفتن داری؟
چائوشسکو: به عنوان یک شهروند. یک شهروند ساده علیرغم اینکه به هیچ یک از کارهای من برای کشور اشاره نشد ولی باید بگویم که کارهای زیادی را برای رومانی انجام دادم. برای هر روستا، مدرسه و بیمارستان ساختم. شرایط ایدهآلی را برای مردم کشور فراهم کردم. کاری که در هیچ کشور دیگری انجام نشد.
دادستان: ما در مورد برابری صحبت میکنیم. همه ما با هم برابریم. همه باید بر اساس میزان کارشان مزد بگیرند. این در حالیست که ما ویلای شما را در تلویزیون میبینیم. بشقابهای ساخته شده از طلا،غذاهایی که همه از مواد غذایی وارداتی تهیه شدهاند و میهمانیهای مجلل.
النا: باورنکردنی است. ما در یک آپارتمان عادی زندگی میکنیم. درست مثل دیگر شهروندان. ما مطابق قانون برای هر شهروند یک آپارتمان تامین کردهایم.
دادستان: شما کاخ داشتید.
چائوشسکو: نه ما کاخ نداشتیم. کاخ متعلق به شهروندان بود.
دادستان: کودکان حتی توانایی خرید یک آب نبات را هم نداشتند، آن وقت شما در کاخ مردم زندگی میکردید. اجازه بدهید در مورد حسابهای شما در بانکهای سوئیس صحبت کنم. آقای چائوشسکو در مورد این حسابها چه طور، حرفی ندارید؟
النا: حساب در بانکهای سوئیس؟ ثابت کنید.
چائوشسکو: ما هیچ حسابی در سوئیس نداریم. هیچ کدام هیچ حسابی باز نکردهایم. این موضوع باز هم نشان میدهد که تمامی اتهامات دوروغین است. چه تهمتی! این یک کودتا بود.
دادستان: خب. بنابراین اگر حسابی در بانکهای سوئیس ندارید، آیا حاضر هستید تا نوشتهای را امضا کنید تا در صورت اینکه حسابی با نام شما در بانکهای سوئیس بود به حساب دولت رومانی منتقل شود؟
چائوشسکو: ما در مورد این موضوع در مجمع ملی صحبت خواهیم کرد. من در اینجا هیچ چیزی نخواهم گفت. این اقدام شما یک تحریک مبتذل است.
دادستان: حاضر هستید امضا کنید یا نه؟
چائوشسکو: نه. من هیچ چیزی را امضا نخواهم کرد. من به هیچ کس امضا نخواهم داد.
دادستان: یادداشت کنید: متهم از دادن امضا در این مورد خاص امتناع کرد. متهم ما را به رسمیت نشناخته است. او حتی محکمه ما را هم به رسمیت نمیشناسد.
چائوشسکو: من این محکمه جدید را به رسمیت نمیشناسم.
دادستان: پس تو میدانی در چنین محکمهای حضور داری.
(النا و چائوشسکو همزمان میگویند: تو درباره آن به ما گفتی.)
چائوشسکو: هیچ کس قادر به تغییر ساختارهای دولت نیست. این امکان ندارد. تاریخ یک قرن اخیر رومانی نشان میدهد که غاصبان سخت مجازات شده اند. هیچ کسی حق انحلال مجمع بزرگ ملی را ندارد.
دادستان: النا تو همیشه عاقلتر بودی و آماده حرف زدن. یک دانشمند! تو بزرگترین کمک کابینه بودی. نفر دوم کابینه.چیزی در مورد قتل عام "تیمی سوآرا" میدانی؟
النا: چه قتل عامی؟ من به هیچ سئوالی پاسخ نخواهم داد.
دادستان: چیزی راجع به این قتلعام میدانی؟ یا اینکه به عنوان یک شیمیدان سر و کارت تنها با مواد شیمیایی است؟ تو به عنوان یک دانشمند، اطلاعی از این قتل عام داری؟
چائوشسکو: مقالات علمی او در خارج از کشور منتشر شده است.
دادستان: چه کسی این مقالات را برای تو نوشته است النا؟
النا: چه گستاخی. من عضو و رییس آکادمی علوم رومانی بودم. تو نمیتوانی با من اینگونه حرف بزنی.
دادستان: اینجا گفته شده که شما معاون نخست وزیر بودید. به عنوان معاون نخست وزیر از این قتل عام اطلاعی نداشتید؟
چائوشسکو: او معاون نخستوزیر نیست. او معاون اول نخستوزیر است.
دادستان: چه کسی فرمان تیراندازی را صادر کرد؟ به این سئوال پاسخ دهید.
النا: من پاسخ نخواهم داد. از همان اول هم گفتم که به هیچ سئوالی پاسخ نخواهم داد.
چائوشسکو: شما که خود مامور هستید به این موضوع آگاهی دارید که حکومت نمیتواند فرمان تیراندازی را صادر کند. این تروریستها بودند که به جوانان شلیک کردند.
النا: تروریست هایی از درون نیروهای امنیتی.
دادستان: از درون نیروهای امنیتی؟
النا: بله.
دادستان: خب بنابراین چه کسی به آنها دستور داده است. لطفا از النا و چائوشسکو بپرسید که آیا مشکل و یا بیماری ذهنی دارند؟ آیا شما مشکل مغزی دارید؟
چائوشسکو: چه قدر وقیح!
دادستان: این موضوع به شما کمک خواهد کرد. اگر مشکل ذهنی داشته باشید میتوانیم بپذیریم که مسئول رفتارهایتان نیستید.
النا: چهطور میتوانی یک چنین چیزی را به ما بگویی؟ چهطور؟
چائوشسکو: من این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم.
دادستان: تو هیچ وقت قادر نبودی تا با مردم گفتگو کنی .هیچ وقت با مردم صحبت نکردی. همیشه سخنرانی کردهای و مردم مجبور بودند تا تو را تشویق کنند. حالا هم همین طور رفتار می کنی. ما یک فرصت دیگر به تو میدهیم. آیا حاضر هستی تا این حکم را امضا کنی؟
چائوشسکو: نه امضا نخواهم کرد و این دادگاه را به رسمیت نمیشناسم.
النا: ما این حکم را امضا نخواهیم کرد و در هیچجا بجز مجمع بزرگ ملی صحبت نخواهیم کرد. چرا که ما در طول زندگی خود برای این مردم کارهای زیادی کردهایم. ما زندگی خود را فدای این مردم کردیم و با تمام این اوصاف کاملا مشخص است که هیچوقت به مردم خود خیانت نمیکنیم.
دادستان: آقای رییس این دو بنا به مواد 162،163، 165 و 357 قانون کیفرخواست گناهکار هستند و من خواستار اعمال مجازات مرگ بر این دو و توقیف تمامی داراییهای آنها هستم.
وکیل مدافع: چائوشسکو و همسرش خواهان دفاع از خود و صحبت در مجمع بررگ ملی هستند. اگر آنها در سمت قبلی خود قرار داشتند درخواست آنها پذیرفتنی بود و این دادگاه غیر قانونی قلمداد میشد. اما از آنجا که حکومت کنونی منحل شده است و این دو هیچ یک نه در جایگاه ریاستجمهوری و نه معاونت نخست وزیری قرار ندارند، بنابراین خواسته آنها پذیرفتنی نبوده و این دادگاه کاملا قانونی است.بنابراین عدم همکاری هر دو متهم به ضرر آنها است. زمانی که از چائوشسکو در رابطه با بیماری ذهنی سئوال شد، او این موضوع را توهین قلمداد کرد و مانع از معاینه روانی شد.
دادستان: صدور حکم برای کسانی که حتی حاضر به پذیرش تخلفات خود، تخلفاتی که طی 25 سال مرتکب شدند، آسان نیست.آنها هیچ یک از جرائم خود در رابطه با قتل عام بخارست و تیمی سوآرا را نمیپذیرند. این خود حاکی از عدم درک مناسب آنهاست. آنها نه تنها مردم را از گرما، برق و مواد غذایی محروم کردند، بلکه به آنها ستم نیز روا داشتند. آنها کودکان و جوانان را در بخارست و تیمیسوآرا قتل عام کردند. به نیروهای امنیتی اجازه دادند تا در لباس نظامی مردم را تحت فشار قرار دهند. آنها میخواستند میان مردم و ارتش جدایی بیاندازند. شما گستاخانه با مردم رفتار کردید. اکسیژن را بر روی مردم در بیمارستان قطع کردید و به مردم در تختهای بیمارستان تیراندازی کردید. نیروهای شما ذخایر غذایی را از مردم پنهان کردند.
النا: آنها در مورد چه کسانی صحبت میکنند؟
دادستان: آنها مدام ادعا میکنند که این کشور را ساختهاند. آنها کشور را به سمت سقوط و ویرانی سوق دادند و از پول های ما حسابهای خود را پر کردند تا پول کافی برای فرار داشته باشند. جناب رییسجمهور نیازی نیست تا اشتباهات خود را بپذیرید. شرف میخاییل شاه در سال 1947 از شما بیشتر بود. شاید اگر گناهان خود را میپذیرفتید، نشان میداید که مردم رومانی را درک کرده اید. آقای رییس جمهور، تو بهتر بود در همان ایران میماندی، جای تو همان جا بود.
(النا و چائوشسکو میخندند و میگویند ما در خارج از کشور نمیمانیم. این جا خانه ماست.)
منبع: سرویس پخش اطلاعات خارجی ایالات متحده
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com