کد خبر: ۳۵۳۸۵۵
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 12 ارديبهشت 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست...

گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …


*     *     *

ابتکار/«علیرضا قربانی» در اعتراض به لغو کنسرت «کیهان کلهر» یادداشت نوشت؛

 

لغو پیاپی کنسرت ها در شهر عطار

کیهان کلهر اردیبهشت‌ماه امسال پس از سال‌ها به ایران آمد تا مردم ایران بتوانند نوای کمانچه او را از نزدیک بشنوند و بعد از مدت ها ایرانیان کنسرت موسیقی بی کلامی وزین را تجربه کنند؛ اما درست در زمانی که عازم نیشابور بود خبر لغو کنسرت از سوی دادستانی به او رسید به همین دلیل او از سفر به نیشابور صرف نظر کرد و در شهرهای دیگر کنسرت هایش را در پی گرفت.

تنها کمی پس از این ماجرا برای کیهان کلهر،کنسرت شهرام ناظری نیز در این شعر لغو شد.

وقتی علت لغو این کنسرت ها در این شهر پرسیده شد جوابی عجیب از سوی مسئولین به برخی از برگزار کنندگان کنسرت ها داده شد و آن این که: با توجه به سوابق برگزاری کنسرت‌ها، اکثر قریب به اتفاق آن‌ها همراه با کشف حجاب، رقاصی و ارتباط نامشروع بعضی شرکت‌کنندگان همراه بوده است که موجب نارضایتی اکثر مردم نیشابور شده که حزب‌الهی و از خانواده‌ی شهدا هستند و از طرفی با توجه به غیرضروری بودن برگزاری چنین مجالسی برای شرکت‌کنندگان که اکثر آن‌ها از شهرهای اطراف و مرکز کشور هستند و موجب اخلال در نظم عمومی شهرستان می‌شوند و همچنین برای جلوگیری از جرم و معصیت، ترجیح به لغو این کنسرت‌هاست.

لازم به ذکر است حافظ ناظری هم مدت‌هاست که تور کنسرت «ناگفته» را با همراهی پدرش، شهرام ناظری آغاز کرده، اما او هم از اجرا در نیشابور بازماند و با وجود گرفتن مجوزهای لازم از وزارت ارشاد، اجازه‌ی برپایی کنسرت در این شهر را پیدا نکرد.

رئیس جمهوری از لغو کنسرت ها صراحتا مکدر است

این لغو پیاپی کنسرت های چهره های نامدار و شناخته شده موسیقی کشور آن قدر ادامه یافته که محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت نیز در نشست خبری دیروز خود به این موضوع واکنش نشان داد: رئیس‌جمهور به صراحت نسبت به اینکه برخی مجوزها لغو می‌شود، مراتب نارضایتی و تکدر خود را اعلام کرده است. لغو این مجوزها آثار فرهنگی سوئی دارد و گاهی اوقات نسبت به برخی افرادی صورت می‌گیرد، مانند آقای ناظری که جای تاسف است و قطعاً این موضع رئیس‌جمهور در این موارد هم قابل تسری است.

علیرضا قربانی خواننده محبوب سنتی خوان ایرانی نیز در یادداشتی به لغو کنسرت کیهان کلهر واکنش نشان داده است. در این نامه آمده:

«شنیدن خبر لغو کنسرت هنرمند شایسته و دوست نازنینم کیهان کلهر و همینطور استاد گرانقدر موسیقی ایرانی شهرام ناظری عمیقا باعث تاسف اینجانب به عنوان عضو کوچکی از این خانواده هنری شد.

بیش از همه باعث تاسف است که این اتفاق در دیار مردمان نیک سرشتى می‌افتد که همیشه به هنردوستی و کرامت در جهان شهره بوده اند. سرزمینی که از بزرگانی چون خیام و عطار گرفته تا پرویز مشکاتیان-این سرو آزاد موسیقی ایرانی- را در دامان خود پرورش داده است. نه چنین مردمانی سزاوار آنند که بار چنین رفتار نابخردانه ای را به دوش بکشند و نه چنین هنرمندانی که در همه دنیا سفیر هنر و فرهنگ و صلح و دوستی ایران عزیزمان هستند.

برای بار دیگر با صدای بلند دادخواهی می‌کنم، از همه آنهایی که مسوولیتی به دوش دارند و هنوز اندکی دلشان برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم می‌تپد. باصدای بلند می‌گویم، هرچند که هیچگاه صدای هنرمندان موسیقی اجازه بلند شدن نداشته است. با صدای بلند می‌گویم که این اندک فرصت‌های باقیمانده برای حمایت از موسیقی ایرانی را از دست ندهید. چندان دور نیست که با این گونه رفتارهای قهری همین پت پت رنجور موسیقی ایرانی رو به افول برود و جای آن را موسیقی‌هایی پر کند که هیچ ریشه‌ای در فرهنگ و آیین ما ندارد. جای آن را اعوجاج‌هایی بگیرد که با هیچکدام از هنجارهای جامعه ایرانی-اسلامی ما سازگاری ندارد.

همانطور که در این سال‌های تلخی که گذشت محدود کردن موسیقی ایرانی با ضرب چماق خودسرها و لغو گاه و بیگاه آن به بهانه‌های واهی و از صحنه دور نگه داشتن بزرگانی چون استاد شجریان هیچ نتیجه ای جز جایگزین شدن موسیقی‌های ناهنجار غربی نداشته است.

مگر غیر از این است که شالوده مفهومى این موسیقى را کلام بزرگ مردانى از لسان الغیب حافظ شیرازى، سعدى شیرین سخن، مولانا، عطار نیشابورى، نظامى ، فردوسىِ حکیم، خیام نیشابورى،فخرالدین عراقى گرفته تا نیما یوشیج، سهراب سپهرى، اخوان ثالث ، فریدون مشیرى، هوشنگ ابتهاج تشکیل داده اند و در کدام یک از آثار این بزرگان پیامى جز مهر، دوستى، انسانیت و اخلاق مى توان یافت؟

امروز چه عنصرى برتر و اثرگذارتر و فراگیرتر از موسیقى براى بیان این مفاهیم فاخر و انسانى-اخلاقى در جامعه و ترویج آن موجود است؟

امروز اگر هنر اصیل این خاک را که حاصل قرن‌ها تلاش و خون خوردن نیاکان ما تا امروز بوده است، قربانی تسویه حساب‌های سیاسی کنیم، باید منتظر باشیم تا دشمنان ما از همین راه نفوذ، ریشه‌های فرهنگی ما را بخشکانند. امروز اگر موسیقی اصیل ایرانی را که در طول تاریخ همیشه در خدمت‌های ارزش‌های دینی و ملی این مردم بوده است، در کشاکش دعواهای سلیقه‌ای و شخصی تضعیفش کنیم، باید منتظر روزگار تلخی باشیم که فرزندان ما بصورت کاملاً خاموش چیزی را جایگزین آن کنند که با تمام ارزش‌های فرهنگی ما تقابل دارد.

علیرضا قربانی28 اردیبهشت 1395 پاریس»

باید دید پاسخ روشن مسئولان به این لغوهای پیاپی چیست؟ آیا ریاست قوه قضاییه که سال گذشته در مواردی مشابه عنوان کرده بود این قوه حق ابطال مجوز وزارت ارشاد را دارد هنوز بر این باور است که مجوزهای ارشاد بر اساس موازین صادر نمی شود؟ و آیا اصلا کنسرت افرادی نظیر کهلر و ناظری محلی برای ایجاد معصیت و رقص است؟!


ایران/علی عسگری: حمایت از فعالیت های دولت مورد تأیید رسانه ملی خواهد بود

 

حاشیه ها

رئیس جدید سازمان صداوسیما در حاشیه‌ مراسم تودیع و معارفه رئیسان رسانه ملی به پرسش‌هایی درباره تغییرات مدیریتی در سازمان صداوسیما و اینکه کدام بخش‌ در صداوسیما را مهم‌تر می‌داند، پاسخ داد. عبدالعلی علی‌عسگری درباره اولویت این سازمان در برنامه‌سازی اظهار کرد: مهم‌ترین بخش ما سیماست؛ در تولید برنامه‌های جذاب و آموزنده و در خبررسانی قطعاً تغییر و تحولاتی را خواهید دید. علی‌عسگری همچنین در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه تغییر معاونان سازمان تا چه میزان در اولویت شما خواهد بود، اظهار کرد: ما در این مورد کار فوری و ضربتی را در نظر نداریم. به گفته علی‌عسگری، توجه به اقتصاد و تولید ملی، ارتقای فرهنگی و حمایت از نهادهای جامعه، رشد هویت فرهنگی جوانان و ارتباط بیشتر با نخبگان فرهنگی و اقتصادی جامعه از مهم‌ترین اولویت های این رسانه در دوره جدید فعالیت خود خواهد بود.  همچنین محمد سرافراز نیز در حاشیه این مراسم در پاسخ به سؤالی درباره دلایل اصلی استعفای خود به این جمله اکتفا کرد: «برای یک دستمال که قیصریه را به آتش نمی‌کشند.» او با بیان اینکه این جمله حرف‌های زیادی را در بر دارد، گفت: من رفتم تا صداوسیما با اقتدار به کارش ادامه دهد.

«انتشار اخبار منفی پیاپی، روح جامعه را منقبض و دچار انفعال می‌کند» و «اگر مناقشات را برجسته کنید فرصت را از کشور می‌گیرید» این جملات، تیترهایی است که می‌توان به عنوان مهم ترین بخش صحبت‌های سخنران اصلی روز گذشته مرکز همایش‌های صداوسیما انتخاب کرد و در پیشانی خبر گذاشت؛ خبری که بعد از 20 آبان‌ماه 1392 بار دیگر بر صدر اخبار فرهنگی و هنری نشسته است: «مراسم معارفه رئیس جدید رسانه ملی برگزار شد.» سه شنبه 28 اردیبهشت ماه باز هم چهره‌های فرهنگی و سیاسی در این مکان دور هم جمع شدند تا این بار مدیر 18 ماهه رسانه ملی را بدرقه و از رئیس جدید استقبال کنند.

مراسم را محمدرحمان نظام اسلامی، مجری برنامه آغاز کرد و او خیرمقدمی به حاضران گفت. سپس نوبت به قرائت حکم رهبر معظم انقلاب برای انتصاب رئیس جدید سازمان صداوسیما رسید که قرار بود توسط آیت‌الله گلپایگانی، رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب، قرائت شود که به دلیل عمل جراحی، حکم رهبر انقلاب برای ریاست عبدالعلی علی عسگری توسط حجت‌الاسلام والمسلمین سید هاشم رسولی محلاتی خوانده شد.

استعفا خوب نیست

محمد اخگری معاون برون مرزی سازمان صداوسیما و علی اصغر پورمحمدی معاون سیما اولین سخنرانان این مراسم بودند که به نمایندگی از همکاران سازمان صداوسیما و شورای معاونان چنددقیقه‌ای صحبت کردند. پورمحمدی در این مراسم به معرفی رؤسای سابق و جدید رسانه ملی پرداخت و با اشاره به اقدامات محمد سرافراز به تعبیر خودش در این مدت از مجاهدت‌های خاموش او تشکر کرد. معاون سیمای سازمان سخنرانی شوخ طبعانه‌اش را با گفتن اینکه «استعفا کلاً چیز خوبی نیست و اگر استعفا دهید روزی با آن موافقت می‌شود و بهتر است از مکتب «تی پا» استفاده کنیم» ادامه داد و در پایان شوخی هایش به حضور مشاور فرهنگی رئیس جمهور در این مراسم اشاره کرد و گفت: « آقای آشنا از ردیف سوم به ردیف اول منتقل شدند که این خیلی مهم و در بودجه‌های ما اثرگذار است.»

چالش‌ها همچنان ادامه دارد

محمدسرافراز به عنوان دیگر سخنران این مراسم مهم ترین چالش سازمان را مشکلات مالی عنوان کرد و در ادامه از چابک‌سازی و حرکت به سمت درآمدزایی به عنوان راه حلی برای جبران این مشکل سخن گفت. سرافراز در ادامه مدعی شد که طی این مدت مخاطبان اغلب شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی افزایش پیدا کرده‌اند که برخی چشم‌گیر هم بوده است: «شبکه دو که بسیار افت کرده بود بسیار افزایش مخاطب داشته است. شبکه خبر و شبکه مستند با توجه به اچ دی شدن و آی فیلم و نسیم افزایش مخاطب داشته‌اند. اخیراً شبکه پنج نیز که در حوزه اقتصاد مقاومتی کار کرده با افزایش مخاطب بسیار روبه‌رو شده است.»

همچنین صحبت‌های پورمحمدی، مدیر سابق صداوسیما را به واکنش واداشت تا سخنانش را با این جمله به پایان ببرد که «نمی‌دانم آقای پورمحمدی از ما تعریف کرد یا تخریب.» من به بخش سنتی استعفا می‌پردازم که استعفا به معنی طلب عفو کردن است و از همه طلب عفو می‌کنم که در این مدت اذیتشان کردیم و امیدوارم توفیق خدمت برای همه فراهم شود.»

تعامل با قوای سه گانه نظام

اما قطعاً بسیاری از حاضران در این مراسم منتظر شنیدن صحبت‌های مدیرجدید صداوسیما، عبدالعلی علی‌عسگری بودند. او در ابتدا به رسم ادب از محمد سرافراز تشکر کرد و گفت: شاید من کسی باشم که به دور از ادعا می توانم بگویم که صداوسیما را بخوبی می‌شناسم و عمق میدان آن را می‌دانم. این سازمان قوی و مستحکم است و همه آحاد آن را تکریم می‌کنم چراکه همه این نیروها فداکارند.

علی‌‌عسگری در این مراسم تعامل با قوای سه گانه نظام را از دیگر مسائل مهم پیش‌روی سازمان صدا و سیما دانست و تأکید کرد: حمایت‌ از فعالیت‌های دولت محترم، بیان پیشرفت‌های روزافزون،‌ پرهیز از سیاه‌نمایی،‌ پرهیز از شکاف و دو قطبی‌ شدن، دستیابی به شعار پیشرفت و مقاومت و کمک به قدرت نظام اسلامی ایران از محورهای مورد تأیید رسانه ملی در این دوران خواهد بود.

باید به برجام نگاه ملی داشت

آخرین سخنران این مراسم علی لاریجانی بود. رئیس قوه مقننه از کارکرد امیدوارانه سخن گفت و اینکه برجسته کردن مناقشات فرصت را از کشور می‌گیرد. علی لاریجانی افزود: اگر می‌خواهیم در کشور کار کنیم نباید چالش به وجود بیاوریم. گاهی که اخبار را پیگیری می‌کنم می‌بینم چند خبر منفی با هم منتشر می‌شود این اتفاق جامعه را از نظر روحی منقبض و دچار انفعال می‌کند به نظر من باید امیدوارانه کار کرد.

او با اشاره به مسأله برجام ادامه داد: باید استراتژی مشخصی داشت. من با مسائل رادیو و تلویزیون بیگانه نیستم و فکر می‌کنم کشور هم در حوزه مسأله هسته‌ای و برجام بخوبی پیش رفت. عده‌ای می‌خواستند ما در محاسبات باقی بمانیم. ممکن است برخی نظرات مخالف هم در رابطه با برجام و مذاکرات درست باشد اما با چالش درست کردن بهره‌ای نمی‌بریم و من با آن کیفیتی که در صداوسیما وجود داشت موافق نبودم. رئیس اسبق رسانه ملی گفت: عده‌ای از همان ابتدا با این مسأله مخالف بودند ولی سؤال این است که حالا باید از این جریان بهره ببریم یا خیر؟ این سؤالی است که رادیو و تلویزیون باید خودش به جواب آن برسد.

صدا و سیما علی‌القاعده رادیو و تلویزیون نظام جمهوری اسلامی ایران است و تصمیم گرفته شده در مسأله هسته‌ای مانند بسیاری از مسائل دیگر، تصمیم نظام است؛ به طور مثال اگر در سوریه نظام از مبارزه علیه تروریست‌ها حمایت می‌کند، چرا شما این موضوع را باز نمی‌کنید که آیا رفتن به سوریه خوب است یا نیست؟ اینکه با تروریست‌ها مبارزه کنیم بد است یا خوب؟ چرا شما این کار را نمی‌کنید؟ در مسأله هسته‌ای نیز همین طور است.

وی همچنین  با اشاره به اینکه امسال حدود ۱۵۰ میلیارد تومان به بودجه صداوسیما اضافه شد، گفت: باید یک نگاه ملی درباره موضوع برجام داشت تا بدرستی همه از آن بهره ببریم. برجام سیری برای کشور داشته است و الان باید به سمت فضای امید برویم و راه حل را باید از منظر ملی نگاه کنیم.

پایان بخش صحبت‌های رئیس مجلس شورای اسلامی هم واکنش به اظهارات معاون سیما در این جلسه بود. او با اشاره به صحبت‌های پورمحمدی  درباره استعفای سرافراز از ریاست سازمان صدا و سیما، گفت: از مجموع بحث‌هایی که مطرح شد و صحبت‌های آقای پورمحمدی احساس می‌کنم که مشکل آقای سرافراز، آقای پورمحمدی بوده است. البته آقای پورمحمدی هم یک پدیده عجیب و غریبی است که مدیریتش نیز خیلی مشکل است. لاریجانی در پایان از علی عسگری خواست تا به گونه‌‌ای کار کند که۱۰ سال دیگر برای چنین جلسه‌ای دور هم جمع شوند.


ایران/رئیس سازمان سینمایی: سینمای ایران از «بحران‌ها» و «تلاطم‌ها» عبور کرد

 

رئیس سازمان سینمایی در جشن «انجمن سینمای جوانان ایران»، تمرکززدایی و حمایت از تولیدات استان‌ها، تأمین بودجه بیشتر و حمایت‌های ویژه پس از تولید را از برنامه‌هایی عنوان کرد که در سال 95 در حوزه فیلم کوتاه خود را به آنها «متعهد» می‌داند. رئیس سازمان سینمایی در «جشن سینمای جوان» که دوشنبه (27 اردیبهشت) با حضور هنرمندان عرصه فیلم کوتاه برگزار شد، با بیان اینکه برگزاری این جشن ابتکار خوبی بوده، گفت: امیدوارم بتوانم به خواسته‌های شما و انرژی و ذوق جوانان فیلمساز در حد توان اندکم پاسخ بدهم.  ایوبی با اشاره به اینکه در سال جاری خود را متعهد به اجرای چند برنامه می‌داند، گفت: اول اینکه رقم قابل قبولی را برای حمایت از تولید 250 تا 300 فیلم کوتاه حرفه‌ای در نظر گرفته‌ایم و بنده بودجه آن را تضمین کرده‌ام.  او با ابراز خوشحالی از عبور سینمای کشور از «بحران‌ها» و «تلاطم‌ها» و حرکت «آرام به سمت ساحل نجات» اظهار کرد: این موفقیت را هم مدیون خود اهالی سینما هستیم که با فیلم‌های پرامیدشان مردم را به سینما کشاندند و همه را شگفت‌زده کردند. در ادامه مراسم نیز با اهدای لوح تقدیر از یوسف کارگر، مسعود حاتمی، مهدی فرد‌قادری، رضا فهیمی، امیرمسعود سهیلی، شهریار پورسیدیان و کریم لک‌زاده به عنوان هفت کارگردان فیلم کوتاه که در سال 94 فیلم‌های شاخصی تولید کرده بودند قدردانی شد.  در بخش پایانی این مراسم نیز از مهدی بوستانی شهربابکی (فیلمساز فیلم کوتاه) که تهیه کتاب «بلندای فیلم کوتاه» را بر عهده داشته است و همچنین از مجید غلامی جلیسه مدیرعامل مؤسسه «خانه کتاب» نیز قدردانی شد.


ایران/توصیه‌های پرویز پرستویی در گفت‌وگو با «ایران» به مدیران جدید رسانه ملی: چشم سومی هم شما را تماشا می‌کند

 

نرگس عاشوری

مهم‌ترین اتفاق فرهنگی هفته اخیر تغییر در مدیریت سازمان صداو سیما بود. محمد سرافراز بعد از تنها 18 ماه مدیریت بر حساس‌ترین سازمان رسانه ای کشور استعفا کرد و عبدالعلی علی عسگری به سمت رئیس سازمان صدا و سیما منصوب شد. این تغییر با اظهارات چهره‌های سینمایی و فرهنگی همزمان بود و اغلب آنهایی که روزگاری در تولید پرمخاطب‌ترین و پرافتخارترین خروجی های این رسانه نقش داشتند از مخدوش شدن اعتماد‌شان به رسانه ملی گفتند و اینکه اگر اصلاحیات جدی صورت نگیرد حاضر نیستند با صداوسیما همکاری کنند. یکی از منتقدان جدی عملکرد این رسانه پرویز پرستویی بود که پس از 8 سال دوری بالاخره جمعه هفته گذشته رضایت داد در یک برنامه زنده استانی با نام «خوشا شیراز» حاضر شود. با این وجود این حضور هم خالی از گلایه نبود. نوک پیکان انتقادات این بازیگر شناخته شده متوجه برنامه «هفت» بود. صحبت‌های پرستویی با «ایران» نیز همچون دیگر فعالان سینمایی از دل پردرد نسبت به این برنامه نشان دارد و یکی از انتظارات جدی اهالی سینما از رئیس جدید این سازمان را هم تجدیدنظر در تیم مدیریتی و اجرایی این برنامه سینمایی می‌داند. او همچنین بر تعامل تلویزیون با سینما و حمایت از تبلیغ آثار روی پرده به عنوان دیگر توقع بحق سینماگران تأکید دارد. پرستویی البته علاوه بر جایگاه سینمایی‌اش به عنوان یک شهروند از لزوم پدیدآمدن یک اصلاح محسوس و قابل رؤیت در این سازمان می‌گوید و موضع ضعیف تلویزیون در شرایط فعلی را غیبت نیروهای کارآمد و بی‌اعتمادی بخشی از مردم و مخاطب عنوان می‌کند. با اینکه او معتقد است باید نگاه خوش‌بینانه‌ای به تغییر در مدیریت صداوسیما داشت از علاقه‌اش به حضور در این رسانه سخن می‎گوید و از چشم‌انتظاریش برای آشتی دوباره سریال‌سازان موفق با تلویزیون. بازیگر سریال‌های پرمخاطب «آپارتمان»، «رعنا»، «آشپزباشی»، «زیرتیغ»، «خاک سرخ» و... اگرچه در ابتدا تمایل چندانی برای صحبت در این مورد ندارد اما در نهایت حاضر می‌شود به خاطر همین نگاه خوش‌بینانه از توقع و انتظارات و انتقاداتش به صداوسیما سخن بگوید. به امید اینکه دست کم این گفت‌وگو برای تیم مدیریتی جدید رسانه ملی نکته‌هایی آموختنی دربرداشته باشد.

عملکرد مدیریت سیما در 18ماه گذشته با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بود. در این دوران شاید یکی از پربحث‌ترین حوزه های فعالیت این رسانه مربوط به تعامل و انتظارات اهالی سینما باشد. فارغ از این توقعات که به آن نیز خواهیم پرداخت شما این دوره مدیریتی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در ابتدا قبل از هر چیز انتصاب دکتر علی عسگری به مدیریت صدا و سیما  را تبریک می‌گویم و آن را به فال نیک می‌گیرم چون تصورم این است که مدیریت جدید، قرار است برنامه‌ریزی و هدف متعالی‌تری در فرهنگ صدا و سیما داشته باشد. با اینکه در دوره آقای ضرغامی مدیرانی بودند که ساز خودشان را می‌زدند اما به اعتقاد من حداقل ایشان اهل سینما بود، سینما را می‌شناخت و با اهالی سینما تعامل داشت اما متأسفانه از زمانی که آقای سرافراز- که‌بنده برای ایشان احترام قائلم و اسائه ادب نمی‌کنم- به مدیریت رسانه ملی منصوب شدند کارهای چشمگیری شاهد نبودیم بجز تغییرات مدیریتی و ادغام چند شبکه که فقط عده‌ای را بیکار کرد. اگر تمام اهتمام مدیر رسانه‌ای به جابه‌جایی و قلع و قمع مدیرها معطوف شود پس مسأله فرهنگ‌سازی چه می‌شود. این صحبت‌های من اگر چه تکراری است و از این بابت هم عذرخواهی می‌کنم اما ناچارم به این تکرار؛ که عملکرد و رسالت رسانه ملی خیلی فراگیرتر از آن چیزی است که الان هست. فرهنگ‌سازی فقط پخش برنامه‌های علمی، تخصصی، عرفانی و انسانی در یک شبکه خاص نیست. اگر قرار است فرهنگ‌سازی کنیم باید اول شناخت درستی از سطح فرهنگی مملکت خودمان داشته باشیم و فراخور حال آن برنامه‌ بسازیم نه اینکه دائم نزول و سقوط کنیم.

این اهمال و خطاها در دوره‌ای  است که تلویزیون دیگر تنها رسانه جمعی نیست و رقیبان جدی بسیاری هم دارد.

بله از همان دورانی که فعالیت شبکه‌های ماهواره‌ای جدی‌تر شد همه می‌گفتند ماهواره آمده و باید با این هجمه‌ای که از اقصی نقاط دنیا به کشور و فرهنگ ما روانه شده است مقابله بکنیم اما تمام این شبکه‌ها با سریال‌های ترک آمدند، مشتری پیدا کردند، فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار دادند، خیانت را رواج دادند و  به حریم خانواده‌ها خدشه وارد کردند و.... و در نهایت با وجود همه این اتفاق‌ها ما هیچ وقت نتوانستیم یک برنامه‌ریزی اصولی برای آنها داشته باشیم. شاید موارد استثنایی هم اتفاق افتاده باشد اما در اندازه‌ای نبوده که بتواند به مبارزه مسائل ضد فرهنگی و اخلاقی برود. حالا شرایط به اینجا ختم شده است که وقتی در کوچه و بازار با مردم روبه‌رو  می‌شویم اغلب می‌گویند که ما اصلاً تلویزیون ایران را نمی‌بینیم. تلویزیون نه وجه فرهنگ‌سازی را مدنظر  قرار داد و نه وجه سرگرم‌سازی را. این مسائل را قبلاً هم گفته‌ام در همان روزهایی که حسن فتحی لطف کردند و 5 قسمت سریال «شهرزاد» را به من دادند. همان زمان در اینستاگرام هم پست گذاشتم و مردم را به دیدن سریال دعوت کردم چرا که معتقدم حیف بود مردم این سریال را از دست بدهند، هر چند که نیاز به تبلیغ نداشت و بینندگانش سینه به سینه آن را به دیگران توصیه کردند. همان زمان گفتم که آقای سرافراز خوب است که شما هم سریال «شهرزاد» را ببینید و خوب است از این دست کارها بسازید. چه بخواهیم و چه نخواهیم باید باور کنیم که این مجموعه 10 سر و گردن از سریال‌های تلویزیونی بالاتر است. ببینید با اینکه برای سریال «معمای شاه» هزینه‌های آنچنانی شده است اما با ضرس  قاطع می‌گویم تماشاگر ندارد در مقابل بازتاب و تأثیرات سریالی که در شبکه نمایش خانگی عرضه شده است را بخوبی می‌بینیم. این را به عنوان شهروندی که در خانه‌ام قایم نمی‌شوم و در دل جامعه زندگی می‌کنم می‌گویم وقتی مجموعه «شهرزاد» به شبکه نمایش خانگی آمد دیگر کسی فارسی وان و دیگر شبکه‌هایی که من نام و عنوانش را نمی‌دانم نگاه نمی‌کند. دیگر کسی سریال‌های ترک را که در شیرازه خانواده‌های ما ریشه دوانده است نگاه نمی‌کند. روشنفکر و غیرروشنفکر و عامی هم ندارد، همه شهرزاد را دیدند.

به اعتقاد شما دلیل کوچ برنامه‌سازان موفق از صدا و سیما به شبکه نمایش خانگی چیست. چه اتفاقی افتاده است که دیگر صدا و سیما را رسانه خود نمی‌دانند.

شما تمام کارهای داوود میرباقری را ببینید از «رعنا» و «گرگ‌ها» تا «امام علی(ع)» و «مختارنامه» همگی جزو پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون بودند این یعنی سازنده آن آدم کار نابلدی نیست که بگوییم صدا و سیما به این دلیل به آنها بها نمی‌دهد. میرباقری یکی از نوابغ عرصه فرهنگ و هنر است. به شبکه نمایش خانگی می‌رود چون در خانه اصلی‌اش که صدا و سیماست جایی ندارد. حتی اگر مسائل مادی را هم به خودشان بسپارند می‌توانند بخوبی جذب سرمایه هم کنند. پس مدیران سیما نمی‎توانند بودجه را بهانه کنند. اگر بودجه ندارند چرا این همه کارهای دم دستی تولید می‌شود. چرا فکر می‌کنیم که مخاطب تلویزیون از رشد کافی و وافی برخوردار نیست. سطح نگرش مردم ما خیلی بالاتر از این حرف‌هاست که این سطح تغذیه فرهنگی‌مان باشد. مگر سریال‌های حسن فتحی «شب دهم»، «میوه ممنوعه»، «پهلوانان نمی‌میرند»و... کم مخاطب داشت، مشت نمونه خروار است چرا ایشان باید خارج از این سازمان سریال بسازد. هر چند که تعداد بیننده‌های سریالش کم از بیننده‌های صدا و سیما نیست. قرار است در صدا و سیما یک کار بیننده عمومی داشته باشد خب الآن برای «شهرزاد» این اتفاق افتاده است. به اعتقاد من با این شرایط باید در این صدا و سیما را بست.

یکی از دلایل رویگردانی سریال‌سازان موفق تلویزیونی به این موضوع برمی‎گردد که صدا وسیما دستشان را باز نمی‌گذارد. شاید اگر آقای فتحی می‌خواست این ماجرا را در تلویزیون روایت کند دستش خیلی بسته‌تر و نتیجه هم متفاوت بود.

بله صدا وسیما یکسری خط قرمز‌هایی دارد که برای سریال‌سازان ما محدودیت ایجاد می‌کند اما همین کارگردان‌ آمد و سریال موفقش را بیرون از صدا وسیما ساخت و اتفاقاً آمار مخاطبانش هیچ فرقی نکرد به تعبیر دیگر اگر در تلویزیون هم پخش می‌شد باز هم همین مردم بودند که می‌خواستند سریال را ببینند. خب چه فرقی کرده است همه مردم الان دارند سریال را می‌بینند از مسئولان رده بالای مملکتی تا عامه مردم. مگر این سریال الان از مملکت دیگری مجوز پخش گرفته است یا مگر ملاک و معیار وزارت ارشاد متفاوت از ارزش‌ها و نگرش‌های رسانه ملی است. من این نکته را به عنوان یک شهروند می‌گویم اساساً قرار نیست ما جماعت فرهنگی کار سیاسی بکنیم. پس چرا این اعتماد در تلویزیون وجود ندارد. همه ما در این مملکت زندگی می‌کنیم و به قوانین آن پایبند هستیم و مصالح و موانع  را هم خیلی خوب تشخیص می‌دهیم. به خدا شئون را خوب می‌فهمیم، حیثیت ایرانی را بخوبی درک می‌کنیم. یک کمی به مردم اعتماد و آنها را باور کنید. مردم و دست‌اندرکاران آثار هنری سرشان می‌شود که در کدام مملکت زندگی می‌کنند اگر نه مانند همان گروهی که به «جم» رفتند و فعالیت می‌کنند می‌رفتند آنجا کار می‌کردند. خیلی بهتر از آنها هم بلدند کار کنند. مانده‌اند و با تمام سختی‌ها اینجا کار می‌کنند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه می‌دارند. به هم اعتماد کنیم چرا یک زمانی ارگان تصمیم‌گیرنده در فرهنگ و هنر فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود اما الان همه با هم کار داریم. همه قرار است در کار هم دخالت کنیم و این به همان نبود اعتماد باز می‌گردد. همه‌ در زیر مجموعه‌های مملکتی که در آن زندگی می‌کنیم مشغول کاریم و مسائل را بخوبی می‌شناسیم حتی اگر اعتقاد هم نداشته باشیم می‌دانیم که موظفیم آن را رعایت کنیم.  وقتی رئیس جمهوری مملکتی از آن سر دنیا می‌آید و می‌داند که باید روسری روی سرش بگذارد ما هم به خدا این موازین را می‌فهمیم. همه شهروند این مملکت هستیم ولی متأسفانه همدیگر را باور نداریم و به خاطر نبود باور هزار جور بلا سرمان می‌آید و همه از کارهای مان می‌مانیم.

نتیجه و عواقب همین بی‌اعتمادی به برنامه‌سازان و سریال‌سازان موفق، شده است بی‌اعتمادی مخاطب به رسانه ملی!

الان تلویزیون برنامه پربیننده ندارد. مسأله فقط کارهای نمایشی نیست چرا برنامه‌هایی مشابه گفت‌وگو با استاد غلامحسین دینانی بیشتر تولید نمی‌شود. پیش نیامده که من تصویر استاد دینانی را در قاب تلویزیون ببینم و تا آخر پای برنامه ننشینم. این مملکت چند تا استاد دینانی دارد؟ جایگاه این بزرگان در تلویزیون کجاست؟ چرا نیستند. من از ایشان درس زندگی می‌گیرم. هر کاری داشته باشم رها می‌کنم و صم بکم حرف‌های ایشان را گوش می‌دهم. ولی شما از من پرویز پرستویی سؤال می‌کنید که چپ و راست بروم باز برمی‌گردم به حوزه خودم؛ حرفه‌ای که اتفاقاً برای مخاطب جذاب است و می‌تواند شادی را به خانه‌ها ببرد، می‌تواند به آدم‌ها تسکین بدهد می‌تواند بین آنها آشتی ایجاد کند و آنها را به فکر وادارد. آقای فتحی و میرباقری خارج از تلویزیون هم مخاطب خودشان را دارند و این تلویزیون است که به آنها نیاز دارد و باید آنها را جذب کند. آنها مدیوم تلویزیون و مخاطبانش را می‌شناسند. باید بستری فراهم شود که این عزیزان بیایند و کار بکنند. خود من مدتهاست که دلم می‌خواهد سریال کار کنم البته نه اینکه کاری پیشنهاد نشده باشد پیشنهاد هم شده است ولی چنگی به دل من نمی‌زند. چرا؟ چون من پرستویی به خودم می‌گویم اگر قرار است به خانه‌های مردم بروم برای مردمی که ناخوانده وارد خانه‌شان شده‌ام، چه دارم؟ من هنوز هم تلویزیون را دوست دارم ولی رغبت نمی‌کنم کاری بکنم و از این قضیه هم متأسفم.

برگردیم به سؤال اول و توقع و انتظار اهالی سینما از تلویزیون. یکی از گلایه‌های اصلی فعالان این حوزه نبود امکان تبلیغ آثار سینمایی در تلویزیون است.

عجیب است سینمایی که برای این مردم و فرهنگ کشورمان فیلم می‌سازد در شبکه‌های ماهواره فرصت اطلاع‌رسانی و تبلیغ دارد اما از رسانه ملی خودمان محروم است. آنونس یک فیلم باید از هفت‌خان بگذرد تا مجوز چند ثانیه تبلیغ در تلویزیون را پیدا کند. چه زمانی قرار است تعامل تلویزیون با سینما شکل بگیرد و تلویزیون نقش حمایتی‌اش را در قبال سینما ایفا کند. در یک دوره هم تلویزیون که تصمیم گرفت بالاخره یکی از درخواست اهالی سینما را بی‌پاسخ نگذارد به تولید برنامه تخصصی سینما رضایت داد که آن هم این روزها متأسفانه به جای اینکه نقش حمایتی داشته باشد شده است بلای جان سینما! این برنامه را مقایسه کنید با برنامه نود! ببینید عادل فردوسی‌پور چقدر باشعور، فهیم و با درایت برنامه را مدیریت می‌کند حتی اگر آدم‌ها را به چالش می‌کشد، از آن نتیجه درستی می‌گیرد. آنقدر درک درستی دارد که به تنهایی فرهنگ‌سازی می‌کند. به عنوان کوچک‌ترین عضو جامعه هنری و فرهنگی ما هم دوست داشتیم یک برنامه یا تریبون دو ساعته برای سینما داشته باشیم، اما نتیجه‌اش چه شد؟ الان برنامه «هفت» به یک شوخی می‌ماند که همه آمده‌اند به هم متلک بگویند. دقیقاً شبیه همین روزنامه‌های زرد و نشریات دم دستی که روی کیوسک‌ها می‌گذارند و رنگ‌اش هم زرد می‌شود از عدم استقبال.  چرا یک اثر هنری که یک کارگردان و تهیه‌کننده با دشواری ساخته است باید در دست دو نفر در تلویزیون قرار بگیرد. چه قدرتی است که الزام ایجاد می‌کند که حتماً آقای فراستی پشت تریبون این برنامه بنشیند؟ از ابتدا هم قرص «نه» خورده باشد و همه کارها از دید ایشان مزخرف معرفی شود. آقای افخمی کجای این سینما و فرهنگ ایستاده است؟

چرا نباید اکبر عالمی این برنامه را مدیریت کند؟ چرا اسماعیل میرفخرایی مسئولیت آن را به عهده نگیرد؟ آقای افخمی نه مجری خوبی است و نه سینمایی که می‌شناسد به درد این مملکت می‌خورد. امیدوارم این تصور ایجاد نشود که چون چند تا تیکه بار من کرده‌اند من دلم درد گرفته است. من اصلاً مهم نیستم.

 بعد از انتشار این مطالب بنشینند در برنامه «هفت» و  مرا به سخره بگیرند، مهم نیست. باز هم می‌گویم رئیس سازمان صدا و سیما گلی به جمالتان؛ شما با این برنامه سینما را به سخره  گرفته‌اید و مردم دارند ریشخند می‌کنند. سابق بر این فیلم‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کردند، اشکالش را می‌گفتند و حسن‌اش را هم. لطف منتقد این برنامه دیگر فقط شامل حال سینمای ما هم نیست. آخر ادبیات این اظهارنظر که «به نظر من خرس بهتر از دی‌کاپریو بازی کرده است!» در شأن یک رسانه و منتقدی است که به قول معروف کتاب دارد و استاد دانشگاه هم هست! انگار نه انگار که چشم سوم هم این طرف دارد شما را تماشا می‌کند. یک برنامه سینمایی باید به من بازی کردن، فیلمسازی و... یاد بدهد و به مردم خط بدهد که به سینما بروند و چه فیلمی را ببینند نه اینکه با یک کلمه و جمله همه فیلم‌ها را تخطئه کنند.

با این شرایط چقدر نسبت به انتصاب آقای علی عسگری به مدیریت صدا وسیما خوش بین هستید و از ایشان به عنوان مدیر جدید رسانه ملی چه توقعات و انتظاراتی دارید.

ایشان بیگانه نیستند و خودشان زخم خورده صدا و سیما هستند اما حالا که سکان‌دار و بیرق‌دار سازمانی شده‌اند که خیلی می‌تواند تأثیرگذار باشد چند درخواست عاجزانه دارم. ارزیابی نسبت به همه حوزه‌ها در تخصص من نیست اما به عنوان کسی که در عرصه فرهنگ و هنر فعالیت دارم توقع دارم از تیمی کمک بگیرند که سطح برنامه‌سازی و سریال‌سازی تلویزیون را ارتقا دهد. بستری فراهم کنند تا سریال‌سازان موفق دوباره تلویزیون را خانه خود بدانند. تقاضای ویژه من از ایشان تجدیدنظر جدی در برنامه «هفت» است. سینما عرصه تأثیرگذار و مهمی در دنیاست، اینقدر آن را کوچک نشماریم. آدم‌های بی‌حب ‌و بغض، بی‌تکلف و متخصص را برای مدیریت و اجرای برنامه تخصصی سینما انتخاب کنیم؛ آدم‌هایی با حسن‌نیت که اسباب و تداوم آشتی دوباره مردم با سینما را فراهم کنند. این توقع بحق اهالی سینماست که انتظار داشته باشند اثرشان بیش از شبکه‌های ماهواره‌ای در رسانه ملی خودشان فرصت معرفی و تبلیغ به مردم را داشته باشد.

اصلاً قصد ورود به این ماجرا و اظهارنظر در خصوص صداوسیما را نداشتم اما بگذارید این تغییر مدیریتی را به فال نیک بگیریم. من که به شخصه تلاش می‌کنم خوش‌بین ‌باشم. این خوش‌بینی را همه‌مان نسبت به همدیگر داشته باشیم. بعد از سریال «آشپزباشی» بجز برنامه «دو قدم مانده به صبح» و موضوع آن‌که مرتبط به سالگرد سقوط ایرباس بود هیچ وقت رغبت نکردم به تلویزیون بیایم.  به خاطر بی‌احترامی، بی‌توجهی و... مسائل بسیاری که خودتان هم می‌دانید اما با همه این اوصاف می‌خواهم حضور آقای علی عسگری را به فال نیک بگیرم. بیایید از همان تدبیر و امیدی که مردم رأی دادند وام بگیرید و امید بازگشت کارگردانان خوب به خانه‌های خودشان یعنی صداوسیما را زنده کنید تا مردم را پای تلویزیون بنشانید. امید و عشق بدهند. شادی بدهند.

تخلیه‌شان بکنند. تسکین‌شان باشند. خوش‌بینانه نگاه کنیم؛ من می‌خواهم به تلویزیون برگردم و کار بکنم. دلم می‌خواهد، فکر کنم تلویزیون مال من است، تلویزیون مال مردم است مال همه ماست! خوش آمدید آقای علی عسگری، ولی تو را به خدا بیایید و همه ذهنیت‌های قبلی را پاک بکنید؛ اعتماد کنید هم به مخاطب و هم به دست‌اندرکاران تلویزیون.


درباره زمانه رئیس جدید صدا و سیما و انتظارات از وی

علی عسگری می داند که ...

 

اکبر عالمی

دانشیارسینما و تلویزیون

 

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر / سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر (فرخی سیستانی)

زمانه عوض شده و ریاست سازمان صدا و سیما این موضوع را بیشتر از من می‌داند. او می‌‌داند هر پنج سال به پنج سال و گاه همه ساله در عصر جدید، شیوه اطلاع‌رسانی و پخش تصاویر به گونه‌ای حیرت‌آور دگرگون می‌شود. او می‌داند که در زمان افتتاح فرستنده رادیو در ایران (1319 خورشیدی)، مردم برای داشتن رادیو باید از نظمیه یا شهربانی، مجوز داشتن رادیو را می‌گرفتند. او می‌داند جلوی امواج نمی‌توان ایستاد.   او می‌‌داند مخاطب شناسی و شناخت مخاطب مهم‌ترین دغدغه مدیران شبکه‌هاست. او می‌‌داند که ما در عصر کثرت‌ها و در روزگار شبکه‌های تلویزیونی بی‌شمار زندگی می‌کنیم. او می‌داند که تمام فرستنده‌های امواج در رادیو و تلویزیون‌های جهان، با داشتن مخاطب، زنده می‌‌مانند. او می‌داند که تلویزیون‌های جهان به گونه‌ای غیر مستقیم بر سلیقه مردم چه در گفتار و چه در رفتار، تأثیر(کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت) می‌گذارند. او می‌داند که صوت در خلأ منتشر نمی‌شود و دکتر عسگری ریاست جدید سازمان و مدیران شبکه‌های تلویزیون می‌دانند که سرمایه اصلی آنان همانا بینندگان و تهیه‌کنندگان یا برنامه‌سازان هستند. او می‌‌داند که از نظر تعداد کارکنان و تجهیزات و ساختمان و غیره... ما در جهان همتا نداریم !...   او می‌داند که تهیه کننده آدم بله بله قربان گو نیست، بلکه به دلیل دانایی می‌توان او را سایه‌ای از وجود مدیر شبکه دانست. او می‌داندکه تبلیغ مستقیم روش آدم‌های ساده انگارست. تبلیغ مستقیم به گفته ولتر، که در 270 سال پیش گفته است: «تبلیغ مستقیم همانند نصیحت کردن است» او می‌داند که در انواع برنامه‌های تلویزیونی باید جوهره فکر، هدف و مخاطب را، به هنرمندان و خردمندان بسپاریم. او می‌داند که برای تولید انواع آثار ماندگار صرفه‌جویی نابجا، باعث تنزل کیفیت می‌شود. او می‌داند که جوان امروز در مقایسه با جوان 40 سال پیش تا چه‌اندازه از رشد عقلی و خرد برخوردار است. او می‌داند که حتی دانشجویان ممتاز فارغ‌التحصیل دانشگاه صدا و سیما که خود دکترعسگری در گذشته ریاست آن را عهده دار بود، جذب نمی‌شوند !... او می‌داند که ممیزی غیر آگانه، در میان مدت و بلند مدت چه لطمه‌ای را بر شبکه تلویزیونی وارد می‌کند. او می‌داند که به شمار بینندگان و شنوندگان، منتقد وجود دارد. او می‌داند که تمام شبکه‌های درون مرزی و برون مرزی توسط دانشگاهیان و حوزه‌های علمیه رصد می‌شوند. او می‌داند که برنامه‌ها اگر آغشته به ایدئولوژی شود تماشاگران به دامان شبکه‌های بیرون مرزها کشیده می‌شوند. او می‌داند که گویندگان تلویزیون و رادیو، به‌طور غیر مستقیم به فرزندان حافظ، سعدی و مولانا شیوه سخن گفتن را می‌آموزند. او می‌داند که پخش خبر باید از تلویزیون‌های کشورهای دیگر عقب‌تر نباشد. او می‌داند که خبرنگاران جهان همواره یک جمله انگلیسی را مدنظر قرار می‌دهند: مردم آن را به مثابه چراغونی پارسال شماتت می‌کنند. خبر باید تازه باشد.

 (The news of today is the history of tomorrow!)

او می‌داند که اخبار در تمام شبکه‌های ما، به هم شباهت کامل دارند. او اصل اشباع و دلزدگی را در جامعه شناسی تلویزیون می‌‌شناسد. او می‌داند که روانشناسی تأثیر، تا چه‌اندازه با روانشناسی و جامعه شناسی هنری گره خورده است که همواره در صدر تولید برنامه‌ها این نکته باید مورد توجه و تجزیه و تحلیل دقیق قرار گیرد. او می‌داند که در برنامه‌های گفت‌و‌گو محور، سؤال‌هایی القایی مجریان تا چه‌اندازه برنامه‌ها را به وادی کلیشه‌های مصنوعی سوق می‌دهد. او می‌داند که سواد و تجربه تخصصی در ارتقای برنامه‌سازی چه جایگاهی دارد. او می‌داند که بازآموزی تا چه حد می‌تواند اطلاعات برنامه سازان را افزایش دهد. دکتر عسگری با تحصیلات ارزشمندش، با سوابق تدریس در دانشگاه‌های کشور، در کنار تألیفاتش و با تجربیات شایسته که بیش از سه دهه در سازمان اندوخته است، می‌داند که چگونه از خرد جمعی و از مشورت صاحبنظران برای شکوفایی حوزه مدیریتی‌اش استفاده کند. او یک شخصیت تک ساحتی نیست و دامنه جهان بینی ایشان چند وجهی است. او می‌داند که در کشورهای پیشرفته تا چه‌اندازه برای جمع‌آوری افکار عمومی، به آمار واقعی و نه آمار ساختگی...! اهمیت می‌دهند. او می‌داندکه برنامه‌های تلویزیون در یک جامعه استوار، باعث نشاط و ارتقای خرد جمعی می‌شود. او می‌داند برنامه سازان نخبه سرمایه‌های اصلی سازمان هستند و کارکنان خام و ناشی تا چه‌اندازه بازدارنده‌اند. او خیلی بهتر و بیشتر از من می‌داند که هنرمندان از در دروازه تو نمی‌روند !... اما از سوراخ سوزن عبور می‌کنند. بدین منظور از حبیب اصفهانی در عهد صفویه مدد می‌گیرم.هنرمندان مصداق این بیت هستند: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند.  شک ندارم که مدیریت سازمان صدا و سیما به دلایل بی‌شمار، به مراتب از مدیریت شبکه‌های تلویزیونی در کشورهایی مانند: انگلستان، امریکا، فرانسه و... بسیار بسیار پیچیده‌تر است.


جوان/اكرم محمدي، بازيگر سينما و تلويزيون در گفت‌و‌گو با «جوان»: خانه سينما كاركردي ندارد به‌جز ارسال پيامك ترحيم!

 

روز گـذشته خبـري روي خـروجي خبـرگـزاري‌ها قرار گـرفت مبني بر اينكه اكـرم محمدي، بازيگر سينما و تلـويزيون نسبت به كاركرد خـانه سينما معترض شده و اظهار تأسف كـرد.

نویسنده : بهنام صدقي

اين روزها اخبار رسانه‌ها و نشريات حاكي از آن است كه همزمان با اعلام مبلغ و زمان تخصيص بودجه خانه سينما از سوي حجت الله ايوبي، رئيس سازمان سينمايي، اكرم محمدي، بازيگر فيلم سينمايي «مادر» نيز در رابطه با كاركرد خانه سينما اظهار تأسف كرده و گفته است كه از نظر من خانه سينما كاركردي به جز اعلام مراسم ترحيم به وسيله ارسال پيامك ندارد. اين را هم بايد بگويم كه به من چند وقتي حق عضويت خانه سينما را نداده‌اند و به زودي كارت عضويتم ابطال مي‌شود. اصلاً من اعضاي انجمن بازيگران خانه سينما را نمي‌شناسم و اين خود باعث تأسف است.

اكرم محمدي، بازيگر سينما و تلويزيون در گفت ‌‌‌و ‌‌گو با «جوان» در خصوص كاركرد خانه سينما مي‌گويد: خانه سينما بايد حامي اعضايش باشد، اما واقعاً جاي بسي تأسف است كه اعضايي كه در آنجا حضور دارند از يكديگر بي خبر و بي اطلاع هستند.

اين در حالي است كه خود من نيز به عنوان يكي از اعضاي خانه سينما، اعضای ديگر را نمي‌شناسم. به اين معني كه نمي‌دانم در انتخابات آخر كدام يك از عزيزان و دوستان رأي آوردند. اينكه آنقدر بي‌اهميت‌است كه شركت نمي‌كني و بي‌خبري و كسي هم به شما اطلاع نمي‌دهد كه تاكنون چه اتفاقي افتاده است.

خانه سينما چه حمايتي مي‌كند؟

بازيگر فيلم سينمايي «مادر» در ادامه مي‌‌‌‌گويد: بحث من سر اين مسئله نيست كه اعضا چه كساني هستند. خير. حرف من اين است كه خود من به عنوان يك عضو از خانه سينما خيلي از خانه سينما دور هستم و جز از مراسم ترحيم و فراخوان مديران انجمن بازيگران، خبر ديگري از خانه سينما ندارم. اين هنرمند مي‌‌گويد: من هم مثل بقيه دو، سه سالي است كه بيكار هستم و اين بيكاري نيز كاملاً شخصي است. اما متأسفانه از طرف خانه سينما هم اتفاق خاصي نيفتاده است.

منظور من اين است كه خانه سينما واقعاً چه حمايتي از هنرمندان و اعضاي خود مي‌كند؟ به هر حال خانه سينما بايد حامي اعضايش باشد و بالاخره در هر صنفي به عنوان نهادي كه مسئول حمايت از صنف خودش است، يك كاري كند.

  

معناي تشكل صنفي چيست؟

اكرم محمدي، بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون معتقد است: خانه سينما بايد حامي صنف خودش باشد و مسائلي علاوه بر پيامك‌هاي ترحيم و... را اطلاع‌رساني كند. متأسفانه خود من از اينكه در حوزه فرهنگ و هنر چه اتفاقي مي‌افتد، هيچ اطلاعي ندارم. خب نقش خانه سينما در اين مسئله بي‌تأثير نيست. اگر قرار است هر كاري را خود من دنبال كنم، پس معناي تشكل صنفي چيست؟

بازيگر «سام و نرگس» خاطر نشان كرد: در رابطه با شرايط كار در تلويزيون هم بايد بگويم كه وضعيت بسيار بدي بر سازمان حاكم است به طوري كه من بعد از گذشت سه سال از «بچه‌هاي نسبتاً بد» هنوز دستمزدم را دريافت نكرده‌ام. اين موضوع بسيار فاجعه‌بار است، به هر حال نحوه زندگي ما با مردم عادي تفاوت دارد و در صورت نبود امكان مالي دچار وضعيت سختي مي‌شويم.

  

سينما خانه شخصي ما نيست

بازيگر سريال «مادر» تصريح مي‌‌كند: سينما خانه شخصي ما نيست كه با وقوع اتفاق بدي براي يكي از اعضا بگوييم ربطي به ما ندارد، خانه سينما بايد همه اعضاي خود را حمايت كند. متأسفانه در خبري كه در رسانه‌ها به نقل از من منعكس شده است، اشتباهي صورت گرفته و من در گفت و گو با آن رسانه اظهار داشتم كه بنده حق عضويت خود را چند ماهي است كه پرداخت كرده‌ام و اين شوخي كه كارتم ابطال خواهد شد، دليل بر دوري اعضا از جمله خود من از خانه سينما و انجمن بازيگران است.


جوان/اين گروه سينمايي دچار خودشيفتگي است!

 

فيلم‌بين‌هاي مدعي فرهيختگي در سالن‌هاي خالي «هنر و تجربه»

سينماي «هنر و تجربه» در جذب مخاطب موفق نيست و اين را مي‌توان در سالن‌‎هاي كم و به مراتب خالي‌شان ديد. سالن‌ها را خالي كردن نه هنر است و نه تجربه.

نویسنده : محسن غلامي

فيلمسازي در سينماي ايران چندان هم سخت نيست، اكران فيلم چرا؛ سالي نزديك به 60 فيلم روي پرده مي‌رود و شايد به همين تعداد نيز پشت اكران مي‌ماند. اين وسط البته برخي فيلم‌ها صرفاً با زور و كلك خودشان را در اكران جاي مي‌دهند چون ابداً به درد مخاطب قصه‌پسند نمي‌خورد. جاي اين عامه‌پسندها پس در اكران عمومي، حسابي تنگ است با اين‌حال با راه‌اندازي امثال گروه «هنر و تجربه»، وضعيت آشفته‌تر هم مي‌شود چون از سالن‌هاي عمومي ارتزاق مي‌كنند، حتي اگر ظرفيتشان كمتر از هزار صندلي باشد. نهايت درآمدشان نيز به 2/5 ميليارد تومان مي‌رسد، تازه اگر برسد؛ پس سوددهي ندارند. اينها قرار است صرفاً دنبال نمايش فيلم‌هاي خاص باشند؛ خاصي كه دقيقاً مقابل مردم عام است و عملاً جذابيت سينماي بدنه را ندارند. اين را نيز در نظر بگيريد كه عمده فروش اين گروه حول فيلم‌هايي مي‌چرخد كه قصه‌گوي بدنه هستند اما چون از پشت خط‌مانده‌هاي اكران سينماي عامه‌پسند به شمار مي‌روند، به اجبار به اين گروه اضافه مي‌كنند! توده مردمي هم كه براي ديدن آثار به اصطلاح سينمايي «هنر و تجربه» به سالن‌ها مي‌روند، خيلي كم هستند. حيف اين سالن‌هاي خالي كه در هر سانس فقط چندنفر در آن مشغول فيلم‌ديدن باشند. پس با اين شرايط كسي لااقل گلايه نكند كه چرا با ركود در سالن سينمايي مواجهيم. گويا سالن هست اما انگار نه براي خانواده‌هايي كه در سينما دنبال كمي تفريح و سرگرمي‌اند.

 

گروهي كه حتي براي جذب مخاطب، تبليغات باكيفيتي نيز ندارد؛ چراكه سيستمش جذب حداقلي‌ است و مخاطبش را از ميان آثار عده‌اي پيدا مي‌كند كه عجيب‌سازند تا فيلمساز. چه بسا اينها مغاير با تعريف سينما هستند، خصوصاً وقتي هدف آثار «سرگرمي، سوددهي و رسانه» را نداشته باشد، معلوم نيست با چه طرف هستيم؟ البته گويا مديران اين گروه مخاطبانشان را قشري فرهيخته مي‌دانند و بقيه سينماروها كه دنبال بدنه و جذابيت هستند را نه! در حالي كه هر خرق عادتي در سينما مساوي با فيلم ساختن نيست.‌ساز مخالف زدن با سينماي قصه‌گو و جمع كردن چند سكانس و پلان بي‌هويت را نمي‌شود اسم فيلم گذاشت. فيلم مثلاً تجربي و هنري، مخاطب اقليتي دارد كه زيادي خاص‌ هستند؛ حتي اگر پاي تبليغ داخلي و خارجي مثل همين جم‌تي‌وي هم وسط بيايد، توفيري نمي‌كند. نهايت اينكه بتوان جلوي ريزش اين گروه از مخاطبان را بگيرد نه اينكه دنبال پر كردن صندلي‌‌‌هاي خالي‌اش باشد. البته اگر حربه اضافه كردن همان فيلم‌هاي عامه‌پسند بدنه نبود كه همين چند مخاطب نيز سالن‌ها را خالي‌تر مي‌گذارند.

 

جوان/پارتي‌هاي شبانه بازيگران و نام‌هايي كه پنهان ماند

 

مدتي است ماجراي ادامه‌دار حضور برخي بازيگران و ورزشكاران در مهماني‌هاي شبانه نامتعارف، بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته و با واكنش‌هاي مختلفي از سوي مردم، مسئولان و هنرمندان همراه شده است.

همواره بعد از انتشار اخبار دستگيري تعدادي بازيگر يا ورزشكار در يك پارتي شبانه، گمانه‌زني‌هاي مختلفي از سوي افكار عمومي براي پي بردن به نام افراد شركت‌كننده در اين مهماني‌ها صورت مي‌پذيرد. مدتي است ماجراي ادامه‌دار حضور برخي بازيگران و ورزشكاران در مهماني‌هاي شبانه نامتعارف، بيشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته و با واكنش‌هاي مختلفي از سوي مردم، مسئولان و هنرمندان همراه شده است. داستاني تكراري كه بعيد است بتوان به اين زودي‌ها خط پاياني براي آن تصور كرد و به نظر مي‌رسد زمان زيادي براي فرهنگ‌سازي در ميان برخي اشخاص مشهور نياز است تا ديگر شاهد وقوع چنين اتفاقاتي كه عفت عمومي را خدشه‌دار مي‌كند، نباشيم. نكته حائز اهميت اينجاست كه همواره بعد از انتشار اخبار دستگيري تعدادي بازيگر يا ورزشكار در يك پارتي شبانه، گمانه‌زني‌هاي مختلفي از سوي افكار عمومي براي پي بردن به نام افراد شركت‌كننده در اين مهماني‌ها صورت مي‌پذيرد.

 

گمانه‌زني‌هايي كه در بسياري از موارد اشتباه است و فقط باعث تخريب شخصيت و جايگاه اشخاص مشهور در اذهان عمومي مي‌شود. نيروهاي امنيتي و قضايي به دليل حفظ حرمت و آبروي افراد از بردن نام كامل آنها پرهيز مي‌كنند و به درستي اين كار را مغاير با قوانين شرع و عرف مي‌دانند. اما شيوه اطلاع‌رساني مسئولان مربوطه به تازگي حاشيه‌ساز شده است. چند روز پيش در جريان دستگيري تعدادي بازيگر در يك مهماني شبانه، ابتداي اسم و فاميل افراد بازداشت شده در رسانه‌هاي مختلف انتشار پيدا كرد كه موجب آزردگي خاطر برخي هنرمندان شد و واكنش تني چند از بازيگران را به دنبال داشت. مهناز افشار بازيگر سينما كه از افراد در معرض اتهام بود، در يادداشتي اعتراض‌آميز در صفحه توئيتر خود نوشت: «انتشار اسامي افراد به صورت اختصاري كه باعث گمانه‌زني‌هاي گوناگون و انتشار شايعات مي‌شود، درست نيست. بهتر نيست يا كامل منتشر شود يا منتشر نشود؟» همچنين سحر قريشي در صفحه اينستاگرام خود نوشت: «به هيچ عنوان مهماني شبانه نبودم و هرگز نخواهم بود.» طبيعي است كه بايد تفاوتي ميان جايگاه افرادي كه مدام در معرض رصد عمومي قرار دارند و هر رفتار نامتعارف آنها موجب ايجاد واكنش و هياهو مي‌شود، با اشخاص عادي جامعه وجود داشته باشد، اما اين تفاوت نبايد منجر به اين شود كه برخي چهره‌ها خود را از دايره قانون و بازدارندگي آن مصون بدانند و بي‌محابا دست به هر عمل غيرمعمولي بزنند.


روزان/واکنش تهیه‌کننده «رستاخیز» به خبر ایوبی

 

روزان نیوز- تهیه‌کننده «رستاخیز» نسبت به اکران زودهنگام این فیلم سخن گفت.

تقی علیقلی‌زاده در واکنش به صحبت‌های ایوبی مبنی بر اکران «رستاخیز» در آینده‌ای نزدیک سخن گفت.

تقی علیقلی‌زاده درباره صحبت‌های حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی مبنی بر اکران «رستاخیز» در آینده‌ای نزدیک گفت: «رستاخیز» فیلمی نیست که بتواند روی زمین بماند؛ چون با مجوزهای قانونی ساخته شده و طبیعی است که مشکلاتش باید به دست وزارت ارشاد حل شود.

وی افزود: پیچیدگی‌ها و مسائل و مشکلات این فیلم از سوی علی جنتی، ایوبی و حوزه هنری به عنوان پخش‌کننده و نهاد دولتی، در حال پیگیری است که خود ما نیز در این راستا تلاش می‌کنیم.

تهیه‌کننده «رستاخیز» ادامه داد: امیدواری‌ها و خوش‌بینی‌هایی در جهت اکران این فیلم وجود دارد. من نیز مانند ایوبی امیدوار به اکران آن هستم اما برای اینکه بگوییم به زودی اکران می‌شود، زود است.


فرهیختگان/«نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر» به فاز دوم رسید

 

زیباسازی به شرط فرهنگ‌سازی

صبح یکی از واپسین روزهای اردیبهشت است. در میان غوطه‌خوردن در افکار منفی و مثبت و روزی که نمی‌دانم تا شب چطور پایان می‌گیرد، درست در ورودی تونل توحید، تابلویی نظرم را جلب می‌کند؛ یک نقاشی قهوه‌خانه‌ای یا خیالی‌سازی از هنرمند در‌گذشته و پیشکسوت این عرصه، حسین قوللرآغاسی.

با دیدن تابلوی او یادم می‌آید که هروقت با هرکدام از هنرمندان نقاشی قهوه‌خانه‌ای حرف زدم به این مساله اشاره می‌کردند که حق مطلب درباره این هنر هیچ‌گاه در طول این سال‌ها ادا نشده و حالا دیدن چنین اثری آن هم در فضای شهری متعجبم کرده است. تماشای این اثر در فرصت چند دقیقه‌ای که به تونل وارد می‌شوم حالم را بهتر می‌کند و باعث می‌شود دود و صداهای اطراف را راحت‌تر تحمل کنم. اول خیال می‌کنم همین یک اثر آن هم به شکل اتفاقی در وسط شهر نصب شده اما هرچه اتوبان را به سمت جلو می‌روم با آثاری از هنرمندان دیگری در عرصه هنرهای تجسمی مواجه می‌شوم؛ آثاری که هرچند با شتاب از مقابل‌شان می‌گذریم اما توانسته‌اند تاثیراتی لازم را رویمان بگذارند. نه، دیگر خبری از آن حجم دیوانه‌کننده تبلیغات تجاری شامپو و مسواک و کلاس کنکور و... نیست یا اگر هم هست در این حوالی فعلا، فقط هنر است که در دم و بازدم ما جریان دارد. تازه یادم می‌افتد این آثار ادامه دومین طرح نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر هستند؛ طرحی که از سال پیش شروع شده و می‌توان امیدوار بود که دست‌اندرکاران زیباسازی شهر تهران بالاخره توانسته‌اند راهی برای تلطیف فضای شهری آن هم در بازه زمانی 10 روزه پیدا کنند که این هم خوب است و راه‌گشا در قدم‌های بعدی.

 زمانی برای ارتقای سطح بصری شهروندان

سیدمجتبی موسوی، معاون فرهنگی و هنری شهری در سازمان زیباسازی شهر تهران درباره این طرح توضیح می‌دهد: «در مجموع 700 اثر انتخاب شده که هرکدام با تکرار روی 2200 سازه نصب شده‌اند. از آنجایی که این دومین بار است که چنین طرحی در سطح شهر انجام می‌شود، سعی کرده‌ایم نحوه انتخاب آثار و نوع چینش و نصب آنها به‌گونه‌ای باشد که بتواند در جذب شهروندان به سمت وسوی هنرهای تجسمی نقش زیادی داشته باشد. درواقع مهم‌ترین مساله‌ای که در این زمینه می‌تواند اهمیت داشته باشد وارد کردن هنر به زندگی مردم بوده است؛ چراکه طبعا ورود هنر به زندگی شهروندان می‌تواند دستاوردهای مختلفی داشته باشد، یعنی همین که فرهنگ گالری و موزه رفتن نزد مردم تقویت شود نشان می‌دهد دست‌اندرکاران اجرای این طرح توانسته‌اند در تحقق اهداف خود موفق باشند. ضمن اینکه سعی کرده‌ایم جنبه‌های زیبایی‌شناسی هرکدام از این آثار به فراخور مولفه‌هایی که دارند به خوبی حفظ شود تا شهروندان هنگام دیدن هرکدام از آنها لذت ببرند.»

 

 ورود هنر به زندگی

عموم شهروندان

موسوی با بیان اینکه ارتقای سلیقه بصری و تصویری مردم در سطح شهر نیازمند فرهنگ‌سازی است ادامه می‌دهد: «از آنجایی که ملتی با پیشینه طولانی در عرصه‌های فرهنگ و هنر هستیم باید زمینه‌ای ایجاد شود تا مردم بیشتر به بازدید از گالری‌ها و موزه‌ها بپردازند. به‌ویژه اینکه در سال‌های اخیر به یمن فعالیت‌های گسترده هنرمندان شاهد پررنگ شدن نقش هنرهای تجسمی در جامعه نیز بوده‌ایم. روی این اصل امیدوارم طرح نصب آثار هنری در سطح شهر زمینه‌ای را فراهم کند تا شهروندان به این نتیجه برسند که خرید آثار هنری می‌تواند از یک طرف در ارتقای دانش بصری و تصویری آنها موثر باشد و به زیبایی منازل آنها کمک بیشتری کند و از طرف دیگر اقتصاد هنرهای تجسمی ما را تقویت کند. اگرچه می‌دانیم که عملی شدن هرکدام از این طرح و ایده‌ها، در بازه زمانی کوتاه میسر نمی‌شود و همان‌طور که اشاره کردم نیازمند فرهنگ‌سازی و بسترسازی است.»

 

 فرصتی به نام ترافیک

با موسوی این سوال را مطرح می‌کنم که برخی هنرمندان عرصه تجسمی به این مساله اشاره دارند که نصب برخی از این آثار در نقاط مختلف شهر مثل اتوبان‌ها منطقی نبوده است، زیرا اثر هنری نیازمند تامل بیشتری از سوی مخاطب است ولی در اتوبان که مردم با سرعت عبور می‌کنند چطور انتظار داریم تامل و بینش صحیح برای تماشای یک اثر هنری میسر ‌شود. او دراین باره هم می‌گوید: «اگرچه این حرف درستی است و هر اثر هنری نیازمند صرف کردن زمان مناسب از سوی مخاطب است تا بتواند به پیام‌های موجود در اثر پی ببرد با این حال سعی کرده‌ایم آثاری را انتخاب و در سراسر شهر نصب کنیم که تماشای آنها در مدت کوتاهی به مخاطب قابل انتقال باشد. درحال حاضر ترافیک تهران را صرف‌نظر از معایبی که دارد می‌توان فرصتی برای بازدید شهروندان از این آثار دانست.»

 

 مشارکت هنرمندان

عرصه تجسمی

معاون فرهنگی و هنری شهری در زیباسازی شهر تهران درباره ملاک انتخاب این آثار هم توضیح می‌دهد: «چه در دوره اول و چه در این دوره، هنرمندان عرصه تجسمی و صاحب‌نظران در سازمان زیباسازی تلاش کرده‌اند آثاری را انتخاب کنند که با معیارهای شهری مطابقت داشته باشد. یکی از هنرمندانی که به ارائه ایده اولیه این طرح پرداخته بود سعید شهلا‌پور، هنرمند مجسمه‌ساز است، ضمن اینکه از دیدگاه‌های دیگر هنرمندان چون ابراهیم حقیقی، فرشید مثقالی، رضا خدادادی، محمدحسن حامدی، هلیا دارابی و امیر سقراطی- که مسئول گردآوری این آثار بوده است- نیز بهره بسیاری برای به انجام رسیدن این طرح‌ها برده‌ایم. من هم که در شورای سیاستگذاری انتخاب آثار هستم تلاش کردم در کنار این هنرمندان به بهتر اجرایی شدن این ایده در سطح شهر کمک کنم. البته لیات‌بندی این آثار و سرپرستی هنرمندان را ابراهیم حقیقی برعهده داشته است. از آنجایی که نصب این آثار در سطح شهر به‌عنوان حرکتی فرهنگی قلمداد می‌شود و با نصب تبلیغات تجاری تفاوت دارد سازمان زیباسازی هزینه‌های مادی این حرکت ارزنده را به عهده گرفته است.»

 

 محورهای نظام‌مند

تابلوهای بزرگ‌تر

ابراهیم حقیقی، عضو هیات انتخاب آثار نصب شده در سطح شهر و مسئول صفحه‌آرایی این آثار هم از دیگر هنرمندانی است که دیدگاه خود را نسبت به عملی شدن چنین طرحی این‌طور بیان می‌کند: «این طرح برای دومین بار اجرا می‌شود. امسال سعی کرده‌ایم نقایصی را که در دوره قبل داشته مرتفع کنیم. در این راستا در زمینه نوشته‌هایی که در کنار هر اثر قرار داده‌ایم ساماندهی و تغییراتی صورت داده و تلاش کرده‌ایم این نوشته‌ها درشت‌تر تصویر شوند تا شهروندان هنگام عبور و بازدید از این آثار بتوانند به چند‌وچون و توضیحات کنار آن پی ببرند. ضمن اینکه امسال تصمیم گرفته‌ایم کارهای مدرن از آثار سنتی را به شکل تفکیک شده در معرض دید شهروندان قرار دهیم. به‌عنوان مثال امسال محورهایی که پشت سازه‌ها دیده می‌شوند از نظام بیشتری برخوردارند.»

 

 طرحی برای آموزش بصری

به شهروندان

این هنرمند گرافیست با بیان اینکه طبیعی است که تماشای یک اثر هنری نیازمند تامل بیشتری است، می‌گوید: «فراموش نکنیم نصب این آثار در سطح شهر به مثابه تلنگری است تا مردم به این نتیجه برسند که به موزه‌ها و گالری‌ها بروند و با حوصله و دقت بیشتری از این آثار بازدید کنند. می‌توان گفت این طرح به‌نوعی آموزش بصری به شهروندان است تا هنر را به زندگی خود وارد کنند و از دستاوردهای آن بهره ببرند.»

 

قدس/با محمد گلریز خواننده سرودهای ملی و آیینی

 

موسیقی انقلابی در صداوسیما درحد صفر است

قدس آنلاین/ صبا کریمی: محمد گلریز، از خوانندگان موسیقی سنتی و انقلابی است. او یکی از خوانندگان برتر دوران دفاع مقدس است و صدایش به عنوان میراث شفاهی ایران در سازمان میراث فرهنگی ثبت شده است و بتازگی از تصمیم خود برای تولید آثار موسیقی با محوریت تجلیل از شهدای مدافع حرم سخن گفته است. با او درباره موسیقی و سرودهای انقلابی و فراز و فرودهای آن طی این سال‌ها به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.


 پایه‌های موسیقی انقلابی چگونه و از چه زمانی شکل گرفت و چطور خود را به عرصه موسیقی متعهد رساند؟

وقتی انقلاب شد، تحولات و دگرگونی‌های بسیاری در فضای اجتماعی بوجود آمد و تبعاً باید در موسیقی هم تغییراتی ایجاد می‌شد که در راستای انقلاب اسلامی ‌و اتفاقات آن زمان بود. جالب است بدانید شکل‌گیری موسیقی انقلاب به سال‌های پیش از پیروزی انقلاب برمی‌گردد. یادم هست آن زمان ما از روی شعارهایی که مردم در خیابان‌ها سر می‌دادند شعر می‌ساختیم و آنها را تبدیل به سرود می‌کردیم که دهان به دهان بین مردم می‌چرخید. بانیان چنین حرکت‌هایی هم آقای صبحدل رئیس معارف رادیو، حمید شاهنگیان، استاد سبزواری، احمدعلی راغب، فریدون خشنود که آهنگسازی‌های ارزنده‌ای کردند به همراه رضا رویگری و من بودیم. این جمع آن زمان خیلی تلاش کردند و ما هم برای اینکه شناخت بهتری از موسیقی انقلاب پیدا کنیم همزمان در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردیم و از شعارها الگو می‌گرفتیم و سرود می‌ساختیم. لذا این سرودها از دل مردم بر می‌آمد و برگرفته از دغدغه‌های اجتماعی، مسائل حماسی، اجتماعی، سیاسی و عرفانی بود. استاد سبزواری که پدر شعر انقلاب هستند خیلی در این عرصه به ما و سرودهای انقلابی کمک کردند. یکی از خاصیت‌های سرودها و اشعار انقلابی این بود که برآمده از دل مردم و برای آنها بود.

 اوایل انقلاب و در دهه‌های 60 و 70 سرودهای انقلابی در میان مردم نقش مهمی‌ داشت اما گویی این روزها موسیقی انقلابی به فراموشی سپرده شده؛ چه شد که به اینجا رسیدیم؟

اوایل انقلاب سرودها و اشعار انقلابی بازار گرمی ‌داشت و خیلی پر رنگ بود چرا که با جریان‌های اجتماعی ـ سیاسی و حوادث روز حرکت می‌کرد. به طور مثال با ورود امام خمینی(ره) سرود «خمینی ای امام»، با حضور امام(ره) در بهشت زهرا و سخنرانی ماندگارشان سرود «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، زمان راهپیمایی‌ها سرود «بانگ آزادی» خوانده شد و در زمان دفاع مقدس هم سرود « خجسته باد این پیروزی» و امثال این‌ها ساخته و خیلی زود همه‌گیر شد. زمان جهاد سازندگی نیز وقتی مردم مشتاقانه و شتابان برای هر کاری می‌رفتند یک موسیقی ماندگار ساخته می‌شد که محرک بسیار خوبی هم برای مردم بود. بنابراین ما در هر مقطعی از انقلاب این جنس از موسیقی را داریم. حال این سؤال مطرح است که چگونه از چنین فضایی به این وضعیت حاضر رسیدیم. قاعدتاً دشمنان ما بیکار ننشستند. کسانی که خواسته یا ناخواسته از داخل یا خارج از کشور به این موسیقی تاختند در واقع آن را از بین بردند. نباید یادمان برود که زمان انقلاب خیلی از متدینین و روحانیون اصلا موسیقی گوش نمی‌کردند اما موسیقی انقلابی همه گیر شده بود و همه مردم به آن علاقه‌مند بودند چرا که از دل یک جوشش و خروش اجتماعی بیرون آمده بود و حرف‌های مهمی ‌داشت. دشمنان انقلاب با جنگ نرم به این موسیقی تاختند و از این طریق آن را به حاشیه راندند. این یک کار کارشناسی شده بود و از طریق رسانه‌های خودشان موسیقی‌های مبتذل و به اصطلاح

لس‏آنجلسی را رواج دادند که اساساً هیچ محتوایی نداشت و آن را بین مردم جا انداختند. اما متأسفانه می‌بینیم که این موسیقی‌های لس آنجلسی به کار مداحان هم نفوذ کرده است.

 نکته مهمی ‌را مطرح کردید؛ چرا موسیقی لس آنجلسی تا این حد حتی به کار مداحان سرایت و نفوذ کرده است؟

جوابش ساده است، زیرا ما کار نمی‌کنیم و عملاً خنثی شده‌ایم؛ در حالی که باید با این وضع مقابله کنیم اما دانسته یا ندانسته با این‌ها همراه شده‌ایم. برخی معتقدند دوره سرودهای انقلابی گذشته و کسی دیگر خواهان این موسیقی نیست اما من فکر می‌کنم علتش این است که دیگر کاری در این زمینه ساخته نمی‌شود، اگرنه مخاطبش هنوز وجود دارد. متأسفانه ما از موسیقی ملی غافل شدیم. در صداوسیما برنامه‌ای همچون «شب کوک» ساخته می‌شود یا قریب به اتفاق کنسرت‌ها متعلق به خوانندگان پاپ است و در این میان جای موسیقی ملی خالی است. من مخالف پاپ یا دیگر سبک‌ها نیستم اما نباید از موسیقی که مبتنی بر ارزش‌های بومی ‌و ملی ماست غافل شد.

 اتفاقاً این سؤال مهمی ‌است که چرا بخش اعظم برنامه کنسرت‌ها متعلق به خوانندگان پاپ است و نشانی از دیگر خواننده‌های سنتی و انقلابی کمتر دیده می‌شود؟

مردم چاره‌ای ندارند، وقتی موسیقی انقلابی و ملی پخش نمی‌شود و متولی آن هم که ارشاد و صداوسیما هستند، هیچ کاری نمی‌کنند دیگر چه توقعی از مردم است. من بارها به وزارت ارشاد و رسانه ملی پیشنهاد دادم و مستقیم و غیرمستقیم اعلام آمادگی کردم اما متأسفانه هیچ فایده‌ای نداشته و گوش شنوایی هم نبوده است. در یکی از راهپیمایی‌های 22بهمن روی سن یکی از ایستگاه‌ها، موسیقی حماسی «خجسته باد این پیروزی» را اجرا کردم و به قدری ازدحام جمعیت زیاد شد و مردم همراهی کردند که مجبور شدیم برای جلوگیری از هرج و مرج موسیقی را قطع کنیم. این نشان می‌دهد مردم هنوز هم خواهان چنین موسیقی هستند اما برایشان فراهم نیست، پس تقاضا هست اما عرضه نیست.

 مسؤولان فرهنگی همیشه داعیه حمایت از آثار انقلابی را سر می‌دهند اما به نظر می‌رسد در عمل اتفاقی نمی‌افتد، به نظر شما علت چیست؟

واقعاً باید این سؤال را از آنها هم پرسید. در حالی که این مسأله همواره برای مسؤولان نظام مهم بوده است. من از صداوسیما تعجب می‌کنم؛ زمانی که ضرغامی‌ رئیس سازمان بود اوضاع این موسیقی بهتر بود اما الان در حد صفر است و هیچ توجهی به آن نمی‌شود و اساساً دغدغه صداوسیما این نوع موسیقی نیست. متأسفانه ما تحت‌تأثیر رسانه‌های خارجی قرار گرفتیم و از آنها بازی خوردیم در حالی که ما به موسیقی انقلابی نیاز داریم.

 برای برون‌رفت از این بحران چه باید کرد؟

من بارها گفتم که باید یک فراخوان در کل کشور داد و جوانان با استعداد را شناسایی کرد، آموزش داد و به رشد و شکوفایی رساند. باید کاری کنیم که مسؤولان به فکر بیفتند و خطر را حس کنند و برایش تدبیری بیندیشند. رسانه ملی نقش کلیدی دارد. متأسفانه اگر وضع به همین منوال پیش برود در آینده‌ای نه چندان دور فاتحه موسیقی انقلاب خوانده می‌شود و نسل‌های بعدی آن را نمی‌شناسند. من مخالف موسیقی‌های دیگر نیستم بلکه باید قدرت انتخاب برای مخاطب فراهم باشد که بتواند در این تنوع دست به انتخاب بزند. نباید نیاز به سرود انقلابی و موسیقی ملی را سرکوب کنیم و از بین ببریم.


قدس/استقبال مسیحیان قلب اروپا از انیمیشن ایرانی

 

نمایش انیمیشن ایرانی «فهرست مقدس» در بازار فیلم جشنواره کن با استقبال هنرمندان مسیحی قرار گرفت.

 

نمایش انیمیشن ایرانی «فهرست مقدس» در بازار فیلم جشنواره کن با استقبال هنرمندان مسیحی قرار گرفت.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابط عمومی سازمان هنری رسانه‌ای اوج، انیمیشن فهرست مقدس شب گذشته در حاشیه بازار فیلم کن در هتل گری به نمایش در آمد.

در این اکران که با حضور اهالی هنر از کشورهای مختلف دنیا همراه بود، تماشاگران فیلم بعد از پایان نمایش ضمن ابراز تعجب کیفیت ساخت این انیمیشن و تولید بومی آن در ایران با کیفیت بین المللی، داستان فیلم را پر کشش توصیف کرده و در مجموع اثر را یک انیمیشن باکیفیت استاندارد بین المللی و شایسته دانستند.

نکته جالب توجه آن بود که با آن که اغلب تماشاگران این فیلم مسیحی بودند اما از داستان منجی گرایانه آن و وجود عنصر منجی در این داستان ابراز رضایت کرده و همراهی این داستان با کیفیت ساخت و فرم استاندارد را برگ برنده فهرست مقدس دانستند.

انیمیشن فهرست مقدس با نام انگلیسی «the return» به تهیه کنندگی محمد امین همدانی یکی از محصولات سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که در بازار بین المللی فیلم کن به عرضه بین المللی رسیده و تا امروز نیز استقبال خوبی از آن بعمل آمده است.

 

قدس/رضوی در جلسه نقد و بررسی فیلم «دلبری»: فیلمنامه‌ای جذابیت دارد که بتواند سبک و الگوی درست زندگی را نشان دهد

 

سید جلال اشکذری عاشقانه ای از یک خانواده ی جانباز را به تصویر کشیده و از نگاه همسر این جانباز به مشکلات زندگی آنها پرداخته است.

 

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، عصر دیروز (دوشنبه) نشست نقد و بررسی فیلم «دلبری» در سالن بصیرت لانه جاسوسی آمریکا برگزار شد. این نشست با حضور سید جلال اشکذری کارگردان، سید محمود رضوی تهیه کننده و محمد تقی فهیم منتقد سینما برگزار شد. سید جلال اشکذری در این مراسم گفت: ایدۀ فیلم «دلبری» سالهاست در ذهن من وجود داشت و به یکی از دغدغه‌های ذهنی من تبدیل شده بود؛ بعد از ساخت چندین فیلم کوتاه، شروع به نگارش فیلم «خانه‌ای روی ابرها» که نگارش آن یکسال به طول انجامید. وی افزود : پرداختن به قصۀ شهادت جانبازان و رنجی که خانوادۀ آنها متحمل می‌شوند را در ظرف فیلم دلبری ریختم تا آن چیزی شود که دیدید.قهرمانهای که در جامعه ما دیده نمی‌شوند بلکه در خانه‌ها رنج می‌کشند و کمتر کسی به آنها می‌پردازد. زندگی عاشقانه این خانواده‌ها می‌تواند هر بیننده‌ای را به فکر فرو ببرد و این برای من ارزشمند است. سید محمود رضوی در این مراسم گفت: از همان ابتدای که ایدۀ فیلم «دلبری» را خواندم برای من جذابیت خاصی ایجاد کرد و انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری چندین برابر کرد. از نظر من فیلمنامه‌ای جذابیت دارد که بتواند سبک و الگوی درست زندگی را نشان دهد. وی افزود : حمایت از جوانان فیلم ساز دهه شصتی و دهه هفتادی از اهداف من بوده که اشکذری نیز یکی از آنهاست. محمد تقی فهیم منتقد سینما در این مراسم بیان کرد: سینمای دفاع مقدس چند سالی است که از نظر کمی و کیفی وضعیت بسیار بدی دارد و آن گونه که باید، مسئولان به آن توجه نمی‌کنند.این سینما نیاز به جوانان تازه نفس و باتجربه دارد تا تحولی در این ژانر به وجود آورند. فهیم با اشاره به فیلمنامه «دلبری» گفت : این فیلمنامه کشش ۹۰ دقیقه فیلم بلند را ندارد، البته از نظر اجرا، فرم و تازگی دارد. اگر این فیلمنامه تبدیل به یک فیلم کوتاه می‌شد قطعاً بهتر از این بود. در این فیلم مخاطب با شخصیت اصلی (یعنی جانباز) همراه نمی شود چون ما آن را نمی‌بینیم و کارگردان متأسفانه این کمبود را برای ما جبران نکرده است. اشکذری در پاسخ به صحبت های فهیم گفت: این فیلم ایده ای تازه دارد و تماشاگر هم با دو کاراکتر اصلی یعنی جانباز و همسرش همراه می شود، شاید شما فیلم را از زاویه جانباز ببینید اما من از زاویه ی همسر او و زندگی عاشقانۀ این دو نفر می‌بینم. اشکذری در تبیین دلیل نشان ندادن چهره ی جانباز در فیلم «دلبری» تصریح کرد: یکی از دلایلی که من چهرۀ جانباز را در کارم نشان ندادم این بوده که معمولاً جانبازانی که در این وضعیت هستند بسیار ناتوان و ضعیف می‌شوند؛ ما نخواستیم ناتوانی جسمی جانباز را به مخاطب نشان دهیم.


مردم سالاری/ رئيس سازمان سينمايي در جشن سينماي جوان:  آثاري با رنگ و بوي ايراني توليد کنيد

 

حجت‌الله ايوبي در جشن بزرگ سينماي جوان که به مناسبت روز جوان برگزار شده بود، از کارگردانان فيلم کوتاه درخواست کرد: اکنون دنيا تشنه مضاميني است که به ايرانيان اختصاص دارد. بنابراين خواهش من از فيلمسازان اين است که آثاري را توليد کنند که عطر خيام، حافظ و مولوي را بدهد. همچنين سازمان سينمايي از فيلم‌هايي که با مضامين مقاومت و قدرشناسي از مدافعان حرم ساخته شوند در مرحله پس از توليد حمايت ويژه‌اي خواهد کرد.

 

به گزارش برنا، رييس سازمان سينمايي افزود: مثنوي معنوي کتابي شاهکار و ماندگار در تاريخ تمدن ايراني است. جهان امروز به جهان‌بيني و تفکر مولانا نياز دارد و فيلمسازان ما بايد به اين مساله توجه کنند. بر اين اساس سازمان سينمايي بسته حمايتي ويژه‌اي براي فيلم‌هايي در نظر گرفته که داراي مضاميني برگرفته از مثنوي معنوي باشند.

 

ايوبي گفت: يکي از ويژگي‌هاي مثبت کساني که سمت‌هاي اجرايي در انجمن سينماي جوانان دارند نداشتن روحيه کارمندي است. به همين دليل انجمن جايي است که هيچکس در آن بازنشسته نشده و همه هميشه به آن علاقه خاص دارند. انجمن سينماي جوانان ايران يک برند پرافتخار جهاني است. وي افزود: سرمايه اصلي کشور ما نيروهاي جوان و با دانشي هستند که اکنون در همه عرصه‌ها حضور فعال دارند. در عرصه سينما نيز توليدات فيلمسازان جوان انجمن سينماي جوانان ايران همه ساله در جشنواره‌هاي داخلي و خارجي مي‌درخشند و افتخار آفرين بوده‌اند.

 

ايوبي ادامه داد: سينما مدرن‌ترين صنعت و به‌روزترين هنر است و کشور ما در عرصه اين صنعت حرف‌هاي مهمي براي جهانيان دارد. صنعت سينماي ايران حتي در ميان کشورهاي غربي نيز به عنوان يکي از قدرت‌هاي اين عرصه شناخته مي‌شود بنابراين اگر قرار است در مقابل تهاجم فرهنگي ايستادگي کنيم بايد به جوانان فيلمسازمان بها بدهيم.

 

رييس سازمان سينماي در بخش ديگري از سخنان خود بر وظيفه‌ دولت‌ها در راستاي سرمايه گذاري در عرصه فرهنگ و هنر اشاره کرد: جوانان بايد با راه‌اندازي کمپين‌هايي مطالبات خود در زمينه‌هاي مختلف فرهنگي و هنري را از مسئولان پيگيري کنند، چراکه وظيفه مسئولان سرمايه‌گذاري در عرصه فرهنگ است.

 

ايوبي همچنين با اشاره به اين نکته که در سال گذشته سازمان سينمايي نتوانست حمايت شايسته‌اي از انجمن سينماي جوانان ايران داشته باشد، گفت: به دليل آنکه ساير بخش‌هاي سينماي ايران نيز نيازمند کمک فوري سازمان سينمايي بودند ما نتوانستيم در سال گذشته حمايت شايسته‌اي از انجمن داشته باشيم اما در سال جديد خبرهاي خوشي براي سينماگران جوان داريم. وي در ادامه درباره مصوبات سازمان سينمايي در راستاي بهبود وضعيت بودجه انجمن سينماي جوانان ايران در سال جديد گفت: در سال جديد خبرهاي خوبي براي فيلمسازان جوان داريم. ما توانستيم امسال بودجه‌هاي جديد براي انجمن تدارک ببينيم. نخستين کار ما اختصاص دادن رقم قابل توجهي براي فيلمسازان کوتاه حرفه‌اي است. ما بودجه 300 فيلم را تصويب کرده‌ايم تا در سراسر کشور ساخته‌ شوند. ايوبي خاطرنشان کرد: در گذشته تمرکزگرايي غيرقابل قبولي در انجمن اتفاق افتاده بود اين در صورتي است که اکنون ديگر تمرکزگرايي گذشته است. ما توانستيم مشکل حساب مالي دفاتر انجمن در سراسر را حل کنيم و به زودي بودجه اين 300 فيلم را به حساب دفاتر واريز مي‌کنيم تا خودشان مستقلا به تهيه فيلم‌هايشان بپردازند. همچنين توانستيم در رديف بودجه سازمان سهمي را نيز براي دفاتر انجمن در سراسر کشور در نظر بگيريم تا صرف هزينه‌هاي جاري آنها شود.


مردم سالاری/رئيس سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران: امروز نيازمند احياي ايران فرهنگي هستيم

 

صالحي اميري گفت: اگر باور داشته باشيم که فرهنگ، انسان‌ساز است، مي‌توانيم يقين پيدا کنيم که فرهنگ زيرساخت توسعه است، ما امروز نيازمند احياي ايران فرهنگي از طريق توجه به حوزه ميراث و تمدن ايراني و پايبندي به ارزش‌هاي اسلامي و هويت ديني هستيم. به گزارش ايسنا، سيدرضا صالحي اميري که ديروز در آئين بزرگداشت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي در موزه ملي ايران سخن مي‌گفت با اشاره به اينکه انتظار جامعه بزرگ فرهنگي پس از برجام و فراهم شدن بستر مناسب تعامل فرهنگي در سطح بين‌المللي، توجه بيشتر و بنيادي به حوزه فرهنگ است، اظهار کرد: بزرگترين سرمايه دولت تدبير و اميد، سرمايه فرهنگي و اجتماعي آن به مثابه منابع و ذخايري پايان‌ناپذير است.

 

او افزود: وي با اشاره به صدمين سال تاسيس موزه ملي ايران افزود: موزه ملي ايران، به يک معنا مادر تمام موزه‌هاي ما و نماد هويت فرهنگي و تاريخي ماست و خوشحالم که نخستين ساختمان کتابخانه ملي همجوار اين موزه است.

 

اميري با اشاره به موضوع مورد بحث خود از منظر مطالعات و مديريت فرهنگي، به اهميت موضوع موزه و موزه‌داري پرداخت و گفت: در مبحث فرهنگ و تحليل و تفسير کارکرد آن بر اين باوريم که فرهنگ، چهار ساحت را در برمي‌گيرد و اولين و مهمترين کارکرد آن‌، هويت سازي است.

 

رئيس سازمان اسناد و کتابخانه ملي با تاکيد بر اينکه کارکرد اصلي فرهنگ، حفظ و تداوم ارزش‌هاي بنيادي در جامعه است، مهمترين عامل بقاي فرهنگي و تداوم فرهنگي هر ملتي را هويت آن ملت و کشور دانست. صالحي اميري موزه‌ها را نشانگر هويت و در حقيقت شناسنامه هر قوم و ملت دانست و گفت: همان‌طور که شناسنامه يک فرد سند هويتي او است، موزه هم سند هويت بخش يک ملت است. فرهنگ و تمدن هر جامعه و ريشه‌هاي تاريخي مردمان در موزه‌ها تبلور پيدا مي‌کند. به عبارت ديگر موزه‌ها محل اجتماع و انباشت سرمايه‌هاي عظيم فرهنگي ما هستند که طي قرون و سال‌ها براي ما به يادگار مانده‌اند.

 

مشاور رييس‌جمهور يکي از مشکلات و آسيب‌هاي جدي فرهنگي جامعه ايراني را بي‌توجهي به سرمايه‌هاي فرهنگي دانست که خود محصول علت ديگري است و ادامه داد: آن مسئله گسست يا گسل فرهنگي در جامعه امروز ما است. بنابراين در چشم انداز فرهنگي يک جامعه که دغدغه امروز ما است و شعار امسال هم بر اين اساس مطرح شده، اولين و مهمترين گام براي ترسيم چشم‌انداز روشن فرهنگي، توجه به ريشه‌هاي فرهنگي و هويتي و احترام به ميراث فرهنگي است. رئيس سازمان اسناد و کتابخانه ملي تصريح کرد: در اين ميان نقش موزه‌ها به عنوان نگاهبانان ريشه‌هاي فرهنگي يک جامعه نقشي انکار ناپذير و بسيار مهم تلقي مي‌شود؛ بويژه وقتي باور داشته باشيم که موزه‌ها ابزاري مهم براي تبادل فرهنگي، تعامل فرهنگي، گفت‌وگوي فرهنگي، غني‌سازي فرهنگي و ايجاد بستر لازم براي زندگي مسالمت‌آميز فرهنگي در کنار يکديگر هستند.

 

وطن امروز/سؤال‌هایی درباره «مدیریت جشنواره‌ای» یک نهاد صنفی

 

فتح‌الله‌خان خانه سینما؟

«حیاط‌خلوتی برای کاسبی در سینما»، این تعبیری بود که چندی پیش یکی از تهیه‌کنندگان مشهور سینما برای «خانه سینما» استفاده کرد. این روزها و در حالی که مدیر خانه سینما در «کن» حضور دارد و برخی رسانه‌ها از همراهی «پسر میرکریمی» با پدر خبر داده‌اند، انتقادات فراوانی نسبت به عدم توجه به شرح وظایف خانه سینما از سوی مدیران این نهاد، مطرح شده است.

توصیه سال گذشته جعفری‌جوزانی به میرکریمی: از جریان‌های سیاسی محفلی فاصله بگیر!

از آنجایی که در هفته‌های آتی قرار است بودجه خانه سینما مشخص شود، سوال‌های فراوانی نسبت به چگونگی هزینه‌کرد این بودجه به وجود آمده است. خانه سینما به خاطر عدم رسیدگی به مسائل صنفی سینمایی مورد سوال بسیاری از بازیگران و کارگردانان قرار گرفته است. سال گذشته تقریبا در همین ایام بود که مسعود جعفری‌جوزانی در توصیه‌ای به میرکریمی، از او خواسته بود از جریان‌های سیاسی و محفلی خانه سینما فاصله بگیرد. جعفری‌جوزانی در روزهایی که «ایران‌برگر» را روی پرده داشت، میرکریمی را در باره توجه به بازیگران و مسائل صنفی مورد تذکر قرار داد و خطاب به مدیران خانه سینما گفت: قدرت چه در دست فتح‌‌الله خان باشد و چه امرالله خان، غلط است. ما امیدوار بودیم که یک نگاه جمع‌شمول به کسانی که زحمتکش سینما هستند، متوجه شود چون اکثریت آنها آنقدر مشکل دارند که از درد دل‌شان یک کتاب می‌توان نوشت. امیدوارم به دنبال انداختن عکس یادگاری با کسانی که فقط به‌دنبال جمع کردن رای مردم هستند، نباشید. به مشکلات اهالی سینما و مسائل صنفی بپردازید و در عمل نشان دهید که متفاوت هستید. کارگردان «شیرسنگی» و «در چشم باد» در ادامه توصیفی هم از شرایط به وجود آمده برای خانه سینما در «دوران تازه»‌اش داشت. او با انتقاد از اداره خانه سینما به روش قبل گفته بود: تا به ‌حال که تغییری ندیده‌ایم. تغییر در این حد بوده که خانه سینما از تعطیلی به بازگشایی رسیده و کسانی که در این دعوا شرکت داشتند، به‌عنوان فاتحان دولت جدید آنجا را به دست گرفتند.‌‌ همان‌طور که در دوره قبل روش غلط بود در این دوره هم نادرست است. سینما متعلق به شخص و گروه خاصی نیست بلکه متعلق به خانواده و اهالی سینماست.

کارکرد خانه سینما؛ اعلام مراسم ترحیم با پیامک

در این بین خانواده و اهالی سینما از شرایط مدیریت میرکریمی ناراضی‌اند. اکرم محمدی با کنایه قابل تاملی به کارکرد خانه سینما گفته است: از نظر من خانه سینما کارکردی جز اعلام مراسم ترحیم به وسیله ارسال پیامک ندارد. این را هم باید بگویم که به من چند وقتی حق عضویت خانه سینما را نداده‌اند و بزودی کارت عضویتم ابطال می‌شود. اصلا من اعضای انجمن بازیگران خانه سینما را نمی‌شناسم و این خود باعث تأسف است. درباره شرایط کار در تلویزیون هم باید بگویم که وضعیت بسیار بدی بر سازمان حاکم است به طوری که من بعد از گذشت 3 سال از بچه‌های نسبتا بد هنوز دستمزدم را دریافت نکرده‌ام.

بی‌تفاوتی خانه سینما به پیشکسوتان

گویا پیشکسوت‌های سینما و تلویزیون نیز در همهمه مدیریت جشنواره‌ای خانه سینما به محاق رفته‌اند.  مهدی فقیه، بازیگر فیلم‌های سینمایی چون «اخلاقتو خوب کن»،‌ «آسمان هشتم» و «تاکسی نارنجی» در باب تعلل خانه سینما درباره وضعیت تأمین معیشت هنرمندان گفت: «خانه سینما در قالب انجمن فعالیت می‌کند و انجمن قدرت چندانی ندارد و اعضا باید خود پیگیر حق و حقوق‌شان باشند. هنری که معنایش انتقال مفاهیم انسانی به مخاطب است، به کجا رسیده است؟

 مصرف بودجه در جاهای بیهوده!

عدم توجه به مشکلات صنفی از سوی خانه سینما که باید نهادی با کارکردهای اینچنینی باشد از سوی دیگران نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.  بهروز افخمی در بخشی از گفت‌وگوی خود با «وطن امروز» گفته است: خانه سینما حزب نیست و نباید از آن استفاده حزبی شود اما می‌دانم کار خودش را به‌عنوان یک تشکیلات صنفی درست انجام نمی‌دهد، مثلا درباره بیمه هنرمندان و کار‌های صنفی. چیزی شبیه بازنشستگی برای هنرمندانی که سن و سالی از آنها گذشته و کار ثبت شده و پرونده واقعی دارند بیشتر از یک‌میلیارد تومان در ماه هزینه نمی‌برد و گرفتن این پول از ارشاد برای آنها کاری ندارد، چرا که گاها می‌بینیم همین بودجه‌ها را می‌گیرند و در جاهای بیهوده‌ای مصرف می‌کنند. انتقاد به عدم رسیدگی به بازیگران در حالی است که چندی پیش رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما از پرداخت هزینه یک‌میلیارد تومانی برای بازسازی ساختمان خانه سینما خبر داد. گویی دیوارهای خانه سینما از هنرمندان مهم‌تر است.  او گفت: سال گذشته نزدیک یک‌میلیارد تومان هزینه عمرانی خانه سینما را داشتیم و 15 روز دیگر خانه سینمایی خواهید دید که کاملا تغییر کرده و بازسازی شده است. رویکردی که میرکریمی درقبال مدیریت خانه سینما اعمال می‌کند، شاید بیشتر مناسب مدیریت جشنواره‌ها باشد، چرا که یک نهاد صنفی را نمی‌توان بی‌توجه به معیشت اعضای آن که به طور خاص از هنرمندان هستند، اداره کرد.  این روزها نیز حضور «پسر رضا میرکریمی» در کن، سوال‌های تازه‌تری را متوجه مدیریت خانه سینما کرده است. محمدصادق میرکریمی، امسال از سوی پدر که دبیر بین‌الملل فجر بود به‌عنوان مدیر امور پشتیبانی این جشنواره منصوب شد. قابل تامل آنکه همه سابقه وی ناظر کنترل پروژه اکران فیلم‌های «امروز» و «یه حبه قند» و مدیریت تولید فیلم «دختر»  بوده است.  گفتنی است همه این فیلم‌ها با حمایت ارگان‌های دولتی از حوزه هنری تا منطقه آزاد اروند تولید شده‌اند!


وطن امروز/دبیر دومین دوره مسابقه بین‌المللی هولوکاست: یکی از اتفاقات عجیب واکنش دبیر کل یونسکو بود

 

شجاعی‌طباطبایی گفت: هولوکاست پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی است زیرا به بهانه هولوکاست آنها سرزمین فلسطین را اشغال کردند به طوری که هر اتفاقی در رابطه با این موضوع در سراسر دنیا رخ دهد بلافاصله آن را رصد می‌کنند.  به گزارش میزان، مسعود شجاعی‌طباطبایی دبیر دومین دوره مسابقه بین‌المللی هولوکاست درباره نامه نتانیاهو به جان کری مبنی بر توقف این مسابقه گفت: خوشبختانه برای ما و شوربختانه برای رژیم غاصب صهیونیستی ما به آن اهدافی که می‌خواستیم تاکنون رسیده‌ایم زیرا ما رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده بودیم و این امر تحقق پیدا کرد به طوری که حالا رژیم صهیونیستی عصبانی شده است و به این ترتیب شخص نتانیاهو تلاش دارد مثل همیشه با دروغ گفتن، تحریف، مظلوم‌نمایی و با ترفندهای نخ‌نما شده مسیر نمایشگاه را به سمت و سویی که می‌خواهد سوق دهد.  شجاعی‌طباطبایی ادامه داد: در واقع هولوکاست پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی است زیرا به بهانه هولوکاست آنها سرزمین فلسطین را اشغال کردند. رژیم صهیونیستی یکی از ایجادکنندگان داعش است به طوری که به کمک انگلیس و آمریکا افراطی‌های سراسر دنیا را با نام اسلام دور هم جمع و ابتدا روانه سوریه و سپس عراق کردند؛ ما در همین زمینه هم مسابقه‌ای برگزار کردیم که خروجی خوبی هم داشت.  وی با اشاره به نامه نتانیاهو به جان کری تصریح کرد: این حرکت بسیار مضحک و نشان‌دهنده عصبانیت نتانیاهو است و نامه او نشان‌دهنده نهایت عجز رژیم صهیونیستی است، در واقع خودشان هیچ غلطی نتوانستند بکنند، از طریق آمریکا سعی در محکوم کردن این اتفاق دارند.  طباطبایی خاطرنشان کرد: یکی از اتفاقات عجیب برای ما واکنش دبیرکل یونسکو بود که این نمایشگاه را محکوم کرد و از واژگانی همچون یهودستیزی و نژادپرستی درباره ما استفاده کرد، اینها واژه‌هایی است که ما نسبت به اسرائیل به کار می‌بردیم. ما جوابیه‌ای برای او آماده کردیم زیرا دبیرکل یونسکو جایگاه خاصی دارد. در نامه خود خواهیم گفت که چرا وقتی کاریکاتور توهین‌آمیز نسبت به پیامبر گرامی اسلام در مجله شارلی ابدو کشیده می‌شود واکنشی نشان نمی‌دهند؟ چرا هر وقت رژیم صهیونیستی مورد سوال قرار می‌گیرد برآشفته می‌شوند؟ جواب او را در یکی، دو روز آینده به طور قطع می‌دهیم. این را هم باید بگویم ما مسیری را که طی کرده‌ایم با قدرت و صلابت ادامه می‌دهیم و نمایشگاه شروع کار جدی در تقابل با صهیونیست‌ها بود.

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین